معظم له ادامه دادند: به ما هم فرمودند هیچ دشمنی بدتر از هوس نیست. این بیان نورانی حضرت است که فرمود «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ» این شیطان که هوی، ابزار اوست، شش هزار سال عبادت کرده، تمام راز و رمز خیانت ها و خدعه ها را آشناست که چگونه حق را باطل نشان بدهد و باطل را حق نشان بدهد. از راهی وارد می شود که انسان را می بیند و انسان او را نمی بیند، ابزار کار هم در دست اوست، سوابق طولانی هم در این راه دارد و آدم(سلام الله علیه) را هم از بهشت بیرون کرد، چنین موجودی سوگند یاد کرده که انسان را گمراه بکند؛ البته از راه درون که هوس هست؛ لذا محاسبه هوس و خواسته های هوس و خواسته های بیرون و خواسته های درون، این هر روز وظیفه ماست.
ایشان ابراز داشتند: اینکه حضرت امیر فرمود «کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ» این واژه مستدرج از دو جهت تدریج را به همراه دارد. یکی خود ماده درج و تدرّج هم تدریج بودن را به همراه دارد. یک هیأت استفعالی که دارد مستدرج. فرمود به اینکه نعمت های فراوانی به انسان می رسد. در کنار این نعمت های فراوان، احترام های زیادی هم انسان می بیند، ولی غافلانه آن نِعَم را صرف می کند، یک؛ غافلانه این بزرگداشت ها و احترام های جامعه را تحویل می گیرد، دو؛ دفعتاً می افتد و سقوط می کند، سه. فرمود: «کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ» اگر ذات اقدس الهی نسبت به کسی احسان کرد، او خودش را نبازد. اگر جامعه به کسی احترام کرد، او خودش را نبازد. این می خواهد آزمون کند امتحان بکند.
معظم له بیان داشتند: «کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ» خیلی از لغزش های زبانی و غیر زبانی را انسان مبتلا می شود و ذات اقدس الهی ستّار است او ستّار العیوب است. فرشتگانی که مواظب ما هستند، کاملاً می نگارند و می نویسند. ﴿ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْه رَقیبٌ عَتیدٌ﴾ فرمود اینها می نویسند اما حق گفتن ندارند. فقط ستّار هستند.
ایشان در ادامه بیان داشتند: «وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ» او شهرتی در جامعه دارد محترم است از او به نیکی نام می برند ولی این فتنه است، این مفتون این فتنه را تشخیص نمی دهد چون اهل محاسبه نیست. بعد فرمود به اینکه «وَ مَا ابْتَلَی اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه»، خدا کسی را ابتلاء نکرد به مثل املاء. املاء یعنی مهلت دادن.
حضرت آیت الله جوادی آملی در توضیح این فراز بیان داشتند: یک وقت است که کسی غفلتی دارد خدا فوراً او را متنبّه می کند این به هوش می آید یا توبه می کند یا ترک می کند و مانند آن. یک وقت است که در درازمدت این هم شهرت اجتماعی دارد هم بهره مادی دارد هم موقعیت سیاسی اجتماعی پیدا می کند در چند سال به همین روال می گذراند. دفعة این را می گیرد، و او باخبر نیست دفعةً گرفتار خواهد شد، در چند جای قرآن تعبیر به املاء دارد یعنی مهلت می دهیم. ما مهلت می دهیم ببینیم این در این آزمون ها چه می کند؟
معظم له اظهار داشتند: خدا هیچ کسی را به مثل مهلت دادن مبتلاء نکرد. چون اگر مهلت تمام شده باشد، بعد انسان غرق بلاء است و هیچ راهی هم ندارد. اما اگر در بین راه باشد، بالاخره یک راه هایی هست توسلی هست دعایی هست حالتی هست که انسان بتواند مراجعه بکند به اهل بیت ناله کند.
نظر شما