سقط جنین، خیانت در امانت است

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد باقر ساعی‌ور از اساتید حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با اشاره به اهمیت خانواده در اسلام و قرآن کریم اظهار داشت: قرآن، خانواده را منشأ و معدن رحمت و مودّت می داند. در جامعه ما اگر انسان ها بخواهند رحیم، رئوف و ودود تربیت بشوند، باید از خانواده بگیرند، و الّا جامعه محروم از رحمت و رأفت خواهد بود.

وی با تأکید بر اینکه جامعه اخلاقی مرهون خانواده است، خاطرنشان کرد: اگر در خانواده اخلاق شکوفا نشود، در جامعه از این نعمت محروم خواهیم بود، به همین خاطر اهتمام به مباحث خانواده چه از جهت حقوقی، چه از جهت تربیتی و چه از جهت بینشی، مستقیما تأثیر خود را بر جامعه خواهد گذاشت.

معنای واقعی سقط جنین

استاد حوزه علمیه ابراز کرد: یکی از مشکلات جامعه کلّ جهان، بحث «سقط جنین» است، آماری که برای سقط جنین وجود دارد بیش از آمار تصادفات رانندگی و یا قتل های عمد است، اما انسان ها با چراغ خاموش از کنار این فاجعه می گذرند و این فاجعه در خانواده ها اتفاق می افتد، این بحث به نگاه خانواده ها و نحوه تعاملشان با این مسائل بر می گردد.

وی تأکید کرد: سقط جنین یعنی من قدرت دارم و چون بچه بی دفاع است، هر قدرتمندی حاکم بر بی دفاع است، یا بگوییم سقط جنین یعنی آزادی، حتی تا حدّ زیر پا گذاشتن انسانیت و تا حدّ زیر پا گذاشتن خود آزادی.

حجت‌الاسلام والمسلمین ساعی‌ور ادامه داد: سقط جنین در دنیای امروز، «حقوق بشر تبعیضی» را نشان می دهد، به این معنا که از یک سو کشته شدن یک انسان را عَلم می کنند و می گویند چرا کشته شد و از آن سو هزاران انسان کشته می شود، اما چشم پوشی و بعضا قانونی می گردد و مجوز آن نیز صادر می شود.

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: برخی برای آزادی جنسی به حقوق بشر متوسل می شوند و می گویند همه انسان ها، بشر هستند و آزادند هر کاری بکنند. از آثار این آزادی جنسی، بارداری نامشروع و ناخواسته است و با این آزادی جنسی و بارداری ناخواسته، حتی حقوق بشر ادعایی خودشان را نیز زیر پا گذاشته اند. به عبارت دیگر با حقوق بشر، آزادی را می خواستند و چون این آزادی بی سر و ته و آزادی به معنای ول انگاری و بی قیدی، ناخواسته برای آن آثاری پیدا شد، به این امر منجر گردید که اصل آزادی زیر پا گذاشته شد و بچه های مظلوم را می کشند و به قتل می رسانند.

وی تأکید کرد: با پدیده سقط جنین مشخص گردید که منظور آنها از آزادی، آزادی بی قید و بند است و الا می بینیم که با سقط جنین اصل حقوق بشر زیر پا گذاشته می شود.

اولین مسأله: سقط جنین، به مثابه قتل یک انسان

استاد درس خارج حوزه عنوان کرد: نطفه بعد از دمیده شدن روح، انسان است، پس تمام ادلّه قتل نفس بر سقط جنین وارد است، از جمله ادلّه، آیاتی است که به بحث قتل نفس می پردازد، از جمله آیات می توان به این آیه شریفه اشاره نمود: «مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلی‌ بَنِی إِسْرائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ؛ به این سبب بر بنی ‌اسرائیل لازم و مقرّر کردیم که هر کس انسانی را جز برای حق، قصاص یا بدون آنکه فسادی در زمین کرده باشد، بکشد، چنان است که همه انسان ‌ها را کشته و هر کس انسانی را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گویی همه انسان ‌ها را زنده داشته است و یقیناً پیامبران دلایل روشنی برای بنی ‌اسرائیل آوردند، سپس بسیاری از آنان بعد از آن در روی زمین به [تجاوز از حدود حقّ و فساد و] زیاده ‌روی برخاستند.» (مائده: ۳۲)

مسأله دوم: سقط جنین در جوامع اسلامی، به مثابه کشتن یک مسلمان

استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: اگر سقط جنین در جوامع اسلامی روی دهد، دلایل قتل یک مسلمان را می توان بر سقط جنین بار کرد، چون این بچه، ولو مسلمان بالفعل نیست، ولی به حکم اسلام است، در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم: «من أعان علی قتل مؤمن بشطر کلمة جاء یوم القیامة بین عینیه مکتوب آیس من رحمة الله تعالی» (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ ص: ۲۷۶)

مسأله سوم: سقط جنین به مثابه خیانت در امانتی الهی

حجت الاسلام و المسلمین ساعی ور اضافه کرد: دنیای لیبرال در دلیلی ناقص خود می گوید: «این جسم و این رحِم، مالِ من است» مادر می گوید: «من نمی خواهم این بچه را حمل کنم، چون من بر جسم و جان خودم مسلط هستم، پس می توانم سقط جنین کنم! ً» این دلیل، بیانگر «انسان محوری» است و نه «خدا محوری». نشانگر آن است که انسان، خودش قانون هایی را برای زندگی خود، حاکم است، در حالی که یک جامعه دینی و خدا محور، قانون را از خدا می گیرد.

استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم اظهار کرد: مادرِ خدا محور می داند که حتی مسلّط بر اعضای خود هم نیست، تا چه برسد به تسلّط بر امانتی که در رحِم او است. اما استدلال لیبرال ها می گوید: «من نسبت به اعضای خودم آزاد هستم»، شبیه استدلال های در بحث حجاب و عفاف هم است که البته در سقط جنین هم مطرح می شود.

وی با تأکید بر عدم تسلّط انسان بر اعضای خویش، ادامه داد: انسان تنها بر اموال خودش مسلط است، آن هم به نحوی که شرع اجازه می دهد؛ انسان بر اعضای خودش مسلط نیست و اجازه ندارد چشم خودش را کور کند یا دست خودش را قطع نماید. انسان این حق را ندارد؛ چرا که حق از خدا به عنوان خالق و مالک انسان است که به انسان داده می شود و خدا هیچگاه چنین حقّی را به انسان نداده است، از این رو جسم و جان انسان در تسلط انسان نیست، به همین خاطر است که خودکشی و انتحاری یا پرداختن به اموری که خطر قابل توجّهی برای اعضای او داشته باشد، حرام است. از این رو اکثر این استدلال ها ناشی از تفکرات اومانیستی است. خدا محوری کنار رفته و انسان محوری جایگزین گردیده است.

سقط جنین و ادله ثانوی

حجت الاسلام و المسلمین ساعی‌ور با اشاره به واقع گرا بودن دین اسلام خاطرنشان کرد: اسلام می خواهد انسان را در واقعیت تربیت کند، در برخی از امور ممکن است عناوینی همانند اضطرار و حرج و تزاحم پیش بیاید، که دین اسلام این عناوین را به رسمیت شناخته است، اگر چیزی از مصادیق این عناوین باشد، در آن موقع به آن مجوز می دهد و جایز می شمارد.

وی تأکید کرد: اگر بنا بر تشخیص متخصّص، دَوَران بر این امر باشد که مادر و فرزند با هم بمیرند و یا اینکه فرزند به تنهایی بمیرد؛ «عقل» حکم به سقط جنین می کند؛ چرا که در هر حال بچه خواهد مُرد. بعضا هم سقط جنین واجب است؛ چون تزاحم به این نحو اشکال ندارد. اما اینکه یا مادر بمیرد یا بچه بمیرد، در اینجا تزاحمی در کار نیست و نمی شود جانی را بر جان دیگر تسلط بدهیم و مادر و بچه فرقی با هم ندارند؛ چون هر دو روح دارند و انسان هستند. پس تزاحم، گاه بین مُردن دو نفر و مُردن یک نفر است و گاه تزاحم در مردن مادر یا مردن فرزند است. در این تزاحم سبب نمی شود که بچه را سقط کنیم.

سقط جنین و پاسخ قرآن

حجت الاسلام و المسلمین ساعی ور با اشاره به سه عامل عقیدتی، غیرت جاهلی و اقتصادی برای قتل فرزند در دوران جاهلیت، اظهار کرد: قرآن کریم نسبت به هر کدام از این عوامل، موضع گیری می کند.

عامل اول: عامل عقیدتی و خرافات دینی

وی تصریح کرد: یکی از عوامل قتل فرزند در دوران جاهلیت، عامل عقیدتی و خرافات دینی است، به گونه ای که فرزندان بی گناه را برای بت ها قربانی می کردند و دختران و پسران را می کشتند. قرآن کریم می فرماید: «وَ کَذلِکَ زَیَّنَ لِکَثیرٍ مِنَ الْمُشْرِکینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَکاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دینَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ؛ بدینسان شرکای ایشان کشتن فرزندان را به نظر بسیاری از آنان زینت دادند تا هلاکشان کنند و دینشان را برایشان مشوش سازند و اگر خدا می‌خواست اینکار را نمی‌کردند، پس تو ایشان را با دروغ‌هایی که می‌سازند واگذار.» (انعام: ۱۳۷)

عامل دوم: غیرت جاهلی

حجت الاسلام و المسلمین ساعی ور ابراز کرد: غیرت جاهلی دیگر عامل قتل فرزندان بی پناه بوده است. قرآن کریم نسبت به این قتل می فرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی‌ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ (۵۸) یَتَواری‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلی‌ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ (۵۹)؛ و چون یکی‌شان را بشارت دختر دهند چهره‌ اش تیره گردد و غمزده شود، از قباحت چیزی که بدان بشارتش داده ‌اند از قوم نهان شود و نداند آن را به ذلت نگهدارد یا در خاکش نهان کند؟ چه بد است قضاوتی که می‌ کنند» (نحل: ۵۸ - ۵۹)

عامل سوم: مشکلات معیشتی

استاد درس خارج حوزه علمیه بیان کرد: یکی دیگر از عوامل قتل کودکان، به خاطر مسائل اقتصادی و معیشتی بود که به خاطر آن، دختران و پسران را می کشتند و می گفتند یک خانواده چگونه می تواند بچه ای را اداره کند.

وی ادامه داد: قرآن کریم این عامل «فرزندکُشی» را مطرح و تأکید می کند ما هم شما را رزق می دهیم و هم آنها را رزق می دهیم و این امر، مجوّز کشتن فرزند نیست. «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی‌ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ بگو بیایید تا برایتان بخوانم آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده، اینکه چیزی را با او شریک‌ مکنید و با پدر و مادر به نیکی رفتار کنید و فرزندان خویش را از بیم فقر مکشید که ما شما و ایشان را روزی می‌دهیم و به کارهای زشت آنچه عیان است و آنچه نهان است نزدیک مشوید و نفسی را که خدا کشتن آن را حرام کرده جز به حق مکشید اینها است که خدا شما را بدان سفارش کرده است شاید تعقل کنید (انعام: ۱۵۱)

سقط جنین به خاطر ترحم بر فرزند معلول

حجت الاسلام و المسلمین ساعی ور تصریح کرد: یکی از بهانه های سقط جنین به خاطر ترحّم بر جنینی است که به تشخیص دکتر متخصص، معلول به دنیا می آید و البته امر سقط در این موارد می تواند به خاطر ترحّم بر مادر هم باشد و همینطور به خاطر هزینه های بالایی که نگهداری فرزند معلول و ناقص الخلقه می تواند به دنبال داشته باشد. اگر واقعا در عسر و حرج برسد، آن، موضوع دیگری است، اما نوع بچه ها امتحان الهی هستند؛ هر کسی در این دنیا باید از گردنه های امتحان الهی عبور کند. «فکّ رقبه» باید داشته باشد، باید «اطعام فی یوم ذی مسقبه» انجام دهد. واضح است که در ایام خوش که انسان رشد نمی کند؛ بلکه رشد، در آن ایامی است که انسان با حوادث روبرو می شود. ربّ العالمین هر انسانی را با حوادثی روبرو می کند که فضایل انسان پرورش بیابد.

وی بیان کرد: سقط جنین به این بهانه، فرار از رفوزه شدن در امتحانات است. اگر دولتی همه فقرا را بکشد تا فقیری پیدا نشود، بهانه خوبی است!؟ آیا وضعیت اقتصادی مجوّز آن می شود که فقرا را بکشیم تا قانون تنازع در بقاء را در جامعه انسانی مطرح و تدوین کنیم!؟ ریشه این تفکر را در مباحث قانون جنگل می توان پیدا کرد.

استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: انسان گاه آنقدر خود را گم می کند که راحتی خودش را در قتل جنین می بیند، این تفکر، به معنای بی ارزش دانستن تمام ارزش های معنوی است. این تفکر، وحشتناک است که به خاطر فقط آسایش خودش، به این عمل فجیع دست می زند.

وی اضافه کرد: راحتی در جامعه‌ای است که روح سالم داشته باشد، ولو بیماری های جسمانی هم در آن بود. اما در جامعه ای که روح ها مریض و مکدّر شد، آن جامعه خوشبخت نمی شود و بحران زده و بی هویت است. ما با سقط جنین و بی دقتی به انسان بودن این مولود، بحرانِ جنگ علیه اخلاق و جنگ علیه انسانیت را درست کرده ایم.

انتهای پیام. /