جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۶ شوال ۱۴۴۵ | Apr 26, 2024
انوش معظمی - بازیگر

حوزه/ نقصان در پردازش الگو در سینمای ایران در شرایطی است که ما الگوها ایده‌آل کم نداریم و شهداء، جانبازان و اسرای هشت سال دفاع مقدس می‌توانند الهام بخش بسیاری از فیلم‌های سینمایی باشند.

انوش معظمی، بازیگر سینما و تلویزیون در گفت‌و‌گو با خبرگزاری «حوزه» اظهار کرد: اگر بخواهیم به جایگاه الگو و اسطوره در سینمای ایران بپردازیم، متوجه خواهیم شد قبل از انقلاب اسلامی اسطوره و الگویی وجود نداشت که از آن بتوانیم به عنوان الگوی اخلاقی نام برد و از طرفی رفتار و کردار آنها بتواند برای جامعه هدایتگری در پی داشته باشد، البته این وضعیت در سینما قبل از انقلاب اسلامی تعجب آور نبود، چون از آن انتظاری بیش از این نمی‌رفت، اما افسوس بزرگ اینجاست چرا پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین نقیصه‌ای، هنور در سینمای ما وجود دارد.

وی ادامه افزود: در مقطعی از دهه 60 به دلیل همزمانی با دفاع مقدس گوشه‌هایی از الگوهای انقلابی را در فیلم‌های دفاع مقدسی شاهد بودیم، البته این به آن معنا نیست که در آن زمان، توانسته بودیم به الگوهای اسلامی در سینما دست یابیم، چون در آن زمان هم، گرایشات به شدت اغراق شده بود و کمتر با واقعیت‌ها همخوانی داشت، اما به هر حال اشاراتی داشت که در جای خود قابل توجه بود.

*الگوهای ایده آل کم نداریم

بازیگر نقش «حرمله» در «مختارنامه» ادامه داد: نقصان در پردازش الگو در سینمای ایران در شرایطی است که ما الگوها ایده‌آل کم و شهداء، جانبازان و اسرای هشت سال دفاع مقدس می‌توانند الهام بخش بسیاری از فیلم‌های سینمایی باشند. همچنین در قشر روحانیت نیز ما انسان‌های زیادی داریم که زندگی خود را وقف خدمت به مردم کرده‌اند، حال با این وجود ما چند فیلم از این دست موضوعات ساخته‌ایم؟ البته در این میان آثاری چون «طلا و مس» انگشت شمارند.

فیلم «چ» ثابت کرد الگو فراوان داریم

وی به توضیح فوق اضافه کرد: فیلم دیگری که از آن به عنوان استثناء در سینمای ایران نام می‌برم، فیلم «چ» است که شهید مصطفی چمران را محور قرار داده. در این کار سعی شده به زوایای مختلف زندگی این شهید بزرگ، پرداخته شود، هرچند در آن فیلم هم باز آن گونه که شایسته است، تمام زوایایی این شهید مورد توجه قرار نگرفته، اما به هر حال تصویری که ما از شهید چمران می‌بینیم، قابل قبول می باشد یکی دیگر از نمونه‌های خوب در سینمای ایران فیلم «بچه‌های آسمان» است که به شدت دوست داشتنی و زیباست. در این فیلم اوج بلندی طبع آدمی تصویر می‌شود بدون آنکه شعاری داده شود. این گونه فیلم ها مواردی هستند که باید بارها در سینمای ما تکرار شوند.

*غفلت هنر هفتم از شاه نامه

معظمی در پاسخ به این سوال که سینما چگونه می‌تواند از ادبیات برای الگوپردازی استفاده کند، گفت: ادبیات غنی ما سرشار از الگوهایی است که هم می‌توانند نماد اخلاقی باشند، هم اینکه رفتار آنها برای نسل جوان جذابیت بالایی دارد. برای درک بهتر موضوع مثالی از سینمای جهان می‌زنم. درباره آثار شکسپیر تا به حال چند فیلم سینمایی ساخته شده؟ پاسخ به این سوال نشان می‌دهد با داشتن بزرگانی مانند، سعدی، فردوسی، نظامی، مولانا، حافظ و... تا چه حد در این حوزه کم کار بوده و نتوانسته ایم از آثار این بزرگان استفاده لازم را ببریم ! درصورتیکه فرص کنیم غربیان کتابی چون شاهنامه داشتند، آیا تا به امروز صدها فیلم بر مبنای قصه‌های آن تولید نمی‌کردند؟

*برای زنان قهرمان کار چندانی نکرده ایم

وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره الگوسازی برای زنان در سینما نیز چنین توضیح داد: زنان ایرانی چه در زمان انقلاب اسلامی و چه در زمان هشت سال دفاع مقدس امتحان خود را به خوبی پس داده‌اند، حتی در زمان حال نیز بسیاری از همسران جانبازان هم در این زمینه بسیار ایده‌آل عمل کرده‌اند، اما متاسفانه حضور این زنان در سینما عینیتی ندارد، تنها در معدود کارهایی چون «شیار 143» می‌بینیم کارهای درستی در این حوزه انجام شده است، متاسفانه ما در این حوزه خود را به ظواهر محدود کرده‌ایم، یعنی تصور می‌کنیم هر زنی که حجاب ظاهری را در فیلم‌های سینمایی رعایت کند توانسته تصویرگر زن مسلمان باشد، درصورتیکه این تصور به شدت سطحی عوامانه است.

*ویژگی های زن زهرایی را به تصویر نکشیده ایم

معظمی تاکید کرد: زن ایرانی ادعای این را دارد که پیرو حضرت فاطمه زهرا (س) است، پس باید در رفتار و کردارش هم باور زهراگونه داشته باشد. این ویژگی در فیلم‌های سینمایی به هیچ وجه مشاهده نمی‌شود و ما می‌بینیم که زنان و مردان در فیلم‌های مختلف دائم در حال پرخاش کردن به یکدیگر هستند یا این‌که به انحای مختلف به همدیگر خیانت می‌کنند! این قبیل برداشت‌ها از خانواده ایرانی آیا می‌تواند ما را به الگوهای اسلامی برساند؟

این بازیگر در ادامه گفت: در حوزه ادبیات داستانی نیز ما خوب عمل نکرده‌ایم، البته وضعیت در این حوزه نسبت به سینما بسیار بهتر است. برای نمونه می‌توان به کتابی چون «دا» اشاره کرد.

وی در پایان افزود: الگو سازی اسلامی چیزی نیست که با دستور و بخشنامه در سینما رواج پیدا کند، بلکه این خواست باید در جامعه وجود داشته باشد، زیرا سینما الهامات خود را از پیرامون خود وام می‌گیرد، پس باید در ابتدا شرایط فرهنگی را برای رشد الگوهای ارزشی در جامعه فراهم کنیم، تا در ادامه شاهد رونق این قبیل موضوعات موضوعات در سینما باشیم.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha