دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ |۱۹ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 27, 2024
خواجه نصیرالدین طوسی

حوزه/ نشست علمی «خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف مشایی یا متکلم شیعی» به همت مرکز تخصصی شیعه شناسی حوزه علمیه قم عصر امروز در این مرکز برگزارشد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین شیروانی در این نشست علمی گفت: خواجه نصیرالدین طوسی اصالتاً اهل وشار دستجرد قم می‌باشد، ولی در طوس به دنیا آمد.

وی افزود: اجداد ایشان یزدی بوده و مقنی بودند که برای حفر قنات و چاه به این منطقه دستجرد آمدند و از نسل و اقوام وی هنوز در این منطقه زندگی می کنند.

استاد حوزه بیان کرد: ایشان دارای کتب منطق، کلامی و فلسفی و اخلاقی ... است که کتب وی در دروس پیشین حوزوی مطالعه می شد و به طول کلی هم نزد متکلمان و هم نزد فیلسوفان محترم است.

حجت الاسلام والمسلمین شیروانی خاطرنشان کرد:  این فیلسوف در زمینه فقه، هندسه، ادبیات، تاریخ، سیره و عرفان و حتی در رمل .... دارای کتاب‌های مختلفی است.

وی گفت: رشته های مختلفی که مرحوم خواجه به آن پرداخته، بسیار متنوع است و در علوم مختلف نیز متبحر بوده است؛ در 18 سالگی جنگ مغول را تجربه کرد و قتل عام های مغول را به چشم دید؛ خواجه پس از حمله مغول به نیشابور از آن منطقه به طوس رفت و 6 سال در طوس حضور داشت؛ در زمان حمله مغول، اسماعیلیه دژه هایی در الموت داشتند که از گزند حمله مغول مصون مانده بود؛ خواجه نیز 28 سال در این منطقه بود.

این محقق و پژوهشگر حوزه بیان کرد: پس از بازگشت چنگیز  به مغولستان و جانشینی پسرش، وی به قهستان می رود و کتاب اخلاق ناصری را نیز بنا به سفارش ناصرالدین محتشم، در این شهر نوشت.

حجت الاسلام والمسلمین شیروانی خاطرنشان کرد: برخی از اهل سنت، ناسزا و توهین فراوانی به خواجه می کنند، زیرا آنها می گویندکه عامل سقوط سلسله عباسی، خواجه نصیرالدین طوسی بود؛ در سال 654، هلاکوخان قلعه های اسماعیلیه را فتح کرد و خواجه وارد دستگاه مغول شد؛ ایشان به رغم تمام علم و دانشی که از آن بهره داشت، یک سیاستمدار بسیار عجیب بود که توانست مغول را مهار کند.

وی گفت: بسیاری بر این باور هستند که دلیل اصلی بقای شیعیان سیاست های خواجه نصیر است؛ پس از سقوط حکومت عباسی و همراهی خواجه با وی، باعث شده که بسیاری از اهل سنت با خواجه نصیرالدین مخالف باشند.

این پژوهشگر افزود: خواجه، آنها را تحریک به جنگ علیه عباسیان نکرد، بلکه مغول ها قصد حمله به عباسیان را داشتند و مهمترین کار خواجه این بود که مغول‌ها را مهار کرد تا خون کمتری از مسلمانان و شیعیان ریخته شود و در تاریخ نیز شواهد بسیاری است که ایشان شفاعت بسیاری از مسلمانان به عمل آوردند تا خون شان ریخته نشود.

استاد حوزه بیان کرد: در سال 656، خواجه، اعلام رسمی کرد که مذهب شیعه دوازده امامی دارد؛ سال 657 نیز دستور ساخت رصد خانه مراغه که یک دانشگاه بسیار بزرگ علمی در جهان اسلام بود را داد؛ این رصد خانه مراغه پس از 12 سال و با هزینه بسیار سنگینی ساخته شد.

حجت الاسلام والمسلمین شیروانی خاطرنشان کرد: سال 672، سال رحلت خواجه نصیرالدین طوسی است که بر اثر بیماری در مسیر بغداد رحلت می کند؛ در جوامع التواریخ آمده است که وصیت نمود که  ایشان را در جوار امام موسی الکاظم(ع) دفن کنند، ولی زمانی که این قبر را کنند سردابه ای کاشی کاری شده را کشف کردند و متوجه شدند که ناصربالله این سردابه را برای خود ساخته بود، ولی پسرش او رادر محل دیگر دفن کرد؛ جالب این است که تاریخ تمام شده این سردابه را در یک سنگ یافتند که روز 11 جمالی الاولی سال 597 که روز تولد خواجه نصیرالدین بوده است، این سرداب ساخته شده است.

این محقق حوزوی گفت: علامه حلی در خصوص خواجه نصیرالدین طوسی، کلمات بسیار باشکوهی به زبان آورده است و ایشان با این کلمات از خواجه به بزرگی یاد کرده، بسیاری از سخنان را در همین کلمات بیان کرده است.

وی افزود: علامه حلی خواجه نصیر را برترین عالم در علوم عقلی و نقلی و احکام شرعی مذهب امامیه در عصر خویش می دانستند و فرمود، ایشان در خلق و خوی و سیره و رفتار ،از هر کسی که من دیده بودم، بالاتر بود.

استاد حوزه بیان کرد: در این زمینه و برای بازشناسی این که آیا خواجه فیلسوف بوده است یا متکلم باید دید که چه تعریفی از فلسفه و کلام داریم؛ در تعریف عام، بیان شده است که فلسفه احکام کلی هستی و موجودیت را بیان می کند.

حجت الاسلام والمسلمین شیروانی خاطرنشان کرد: روش فلسفه نیز عقلی و استدلالی است و نقل در فلسفه جایگاهی ندارد و آنچه مهم است عقل است.

وی گفت: در بحث کلام، باید گفت که برای کلام تعاریف مختلفی بیان شده است ولی تعریف کلی این است که علم کلام متکلف بحث عقاید دین است؛ متکلم در ابتدا عقاید دین را مشخص می کند و سپس این مطالب را نظام داده و سپس تبیین می کند؛ در مرحله بعد از این مباحث دفاع می کند.

این محقق حوزوی افزود: در حال حاضر متکلمین برای حفظ این عقاید باید به سراغ سایر حوزه های علمی دیگر علوم دینی از جمله فقه و اخلاق و ... بروند.

وی بیان کرد: در این زمینه فیلسوف و متکلم فعالیتی متفاوت از هم دارند، ولی در یک قلمرو، هر دو این علوم با هم یک سری مباحث مشترک دارند که در این رابطه بحث می شود.

حجت الاسلام والمسلمین شیروانی خاطرنشان کرد: باید ببینیم در باب مساله عقل و دین چه موضعی اختیار می کنیم تا متوجه شویم که خواجه نصیر، متکلم بوده است یا فیلسوف مشایی؛ اگر دین را به کناری گذاشته و عقل را نیز از آن جدا کنیم، آن موقع مشخص می شود که دین با فلسفه کاملا متعارض است ولی اگر عقل را در دین داخل کردیم و به آن هویت دادیم آن زمان حکمت اسلامی پدید می آید.

وی گفت: اگر دیده می شود که وی در یک کتاب فلسفی خود رایی صادر می کند و در کتاب کلامی خود یک رای دیگر بیان می کند، باید به روش ایشان دقت کنیم؛ زیرا اگر کسی در باب عقل و دین، این دو را تسری داد پس خواجه هم فلسفه می داند و هم در باب کلام با روش خود پاسخ می دهد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha