شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۸ شوال ۱۴۴۵ | Apr 27, 2024
حجت الاسلام والمسلمین سید مفید حسینی کوهساری

حوزه/ متأسفانه فضای کشور بعد از مباحثات درباره سند ۲۰۳۰ نتوانست انگیزه لازم برای مراجعه به سند تحول ایجاد کند و عمدتاً با نگاهی نقدی و سلبی معطوف به ۲۰۳۰ متوقف ماند.

خبرگزاری«حوزه»، به بهانه یازدهمین اجلاس مشترک همکاری‌های حوزه‌های علمیه و آموزش‌وپرورش و اهمیت روزافزون تعامل این دو نهاد تأثیرگذار نکاتی و تأملاتی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1-سند تحول آموزشوپرورش بهعنوان سندی فرادستی و مصوب در شورای عالی انقلاب فرهنگی، از جمله بنیادیترین اسناد بالا دستی نظام جمهوری اسلامی ایران است که محصول ارادهای ملی و عزمی فراگیر از سوی جمعی از نخبگان کشور است. همان‌گونه که حوزههای علمیه و فضلا و کارشناسان حوزوی نقش بنیادین و مهمی در تدوین و تنظیم سند ایفا کردند، امروز برای تحقق و اجرای سند نیز باید نقش بهسزایی ایفا کنند. اگرچه تحقق مطلوب اهداف سند تحول، نیازمند عزمی ملی و بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های فعالان، تشکل‌ها و نهاد‌ها و مسئولان است.

هرگونه اقدام مؤثّر درباره سند تحول آموزشوپرورش منوط به شناخت جامع و صحیح سند، تبیین دقیق ابعاد آن، گفتمان‌سازی و جریان‌سازی موضوع و اهداف سند در میان جامعه به ویژه دلسوزان و علاقه‌مندان به حوزه فرهنگ و به خصوص طلاب و فضلای حوزههای علمیه است.

متأسفانه جمع قابلتوجهی از نخبگان کشور هنوز که هنوز است، ابعاد و اضلاع سند را نمی‌شناسند و بعضاً حتی یکبار آن را نخوانده اند و متأسفانه فضای کشور بعد از مباحثات درباره سند 2030 نیز نتوانست انگیزه لازم برای مراجعه به سند تحول ایجاد کند و عمدتاً با نگاهی نقدی و سلبی معطوف به 2030 متوقف ماند.

حوزه‌های علمیه به عنوان مرجع معرفتی نظام اسلامی باید به نقش محوری و مرجعیتی خود در گفتمان‌سازی و فرهنگ‌سازی سند تحول ایفا کرده و البته از همه ظرفیت های نخبگان کشور لازم است، بهره بگیرد.

2-آموزشوپرورش، ظرفیتی قریب به 14میلیون دانشآموز، یک میلیون معلم و یکصدهزار مدرسه را به شکل مستقیم در اختیار دارد و با لحاظ اولیا و مربیان و خانوادهها با جمعیتی بیش از 40 میلیون مواجه است و در نگاهی عمیقتر، آموزشوپرورش پل ارتباطی با کل جامعه و بلکه مهمترین نهاد جامعهساز و فرهنگساز است. سؤال بسیار جدی آن است که سهم تربیت دینی در مجموعه این ظرفیت دهها میلیونی چقدر است. اگر بخواهیم به این سؤال با شاخص میزان اهتمام دستگاه های فرهنگی کشور حتی وزارت آموزشوپرورش به امر تربیت دینی پاسخ بدهیم، متأسفانه پاسخ قانعکننده نیست و اگر شاخص را وضع تربیتی دانشآموزان به عنوان خروجی تربیت در نظر بگیریم، باز متأسفانه از وضعیت مطلوب فاصله بسیار داریم.

3-واقعیت آن است که نهادهای آموزشوپرورش، وزارتعلوم و حوزههای علمیه اصلیترین نهادهایی هستند که عهدهدار تعلیم و تربیت در کشور میباشند و در این میان نقطه آغازین و از جهتی راهبردی ترین آنها، آموزشوپرورش است؛ چرا که شاکله فکری و فرهنگی و زیر ساختهای شخصیتی کودکان و نوجوانان در آموزشوپرورش شکل گرفته و خروجیهای آن، ورودیهای حوزه و آموزش عالی را تشکیل میدهد. ملتی که چشم به آینده دوخته و به فکر توسعه، تحول، پیشرفت و ایفای نقش جدی در صحنههای ملی و بینالمللی است، نمیتواند و نباید از این عرصه بنیادین غافل باشد.

4-رویکرد غالب در تربیت و تعلیم کشور، تربیت در ابعاد اخلاقی و عبادی و بعضاً تربیت اجتماعی است. در حالی که بدون تردید، این نگاه تأمین کننده بخشی از تربیت صحیح و بلکه نگاه حداقلی به آن است. نداشتن رویکرد و نگاه جامع به تربیت که متأسفانه در ذهن و فکر و بینش بسیاری از دست اندرکاران امر تربیت، جاری و ساری است، لطمات فراوانی را به امر تربیت و شکوفاسازی استعدادهای نهفته شده در دانش آموزان وارد ساخته و میسازد. نگاه جامع مستلزم ملاحظه ابعادی چون تربیت عقلانی و فکری، تربیت سیاسی، تربیت معیشتیاقتصادی، تربیت عاطفیاحساسی، تربیت جسمانیحسی و تربیت هنری است. یکی از محسنات مهم سند تحول، لحاظ ابعاد جامع تربیت است که امید است بهخوبی فهم و تبیین و اجرایی شود.

5-از جمله نکات مهم تعلیم و تربیت، ترسیم صحیح چشمانداز و هدف در تربیت است. متأسفانه هنوز در لایههایی از سطوح تصمیمگیری و تصمیمسازی و اجرا، نگاه به تربیت با هدف ساختن فرد و حداکثر ساخت جامعه است، گو اینکه انقلاب اسلامی و وضعیت و اقتضائات دنیای معاصر هیچتأثیری در تحلیلها و چشم اندازهای آنان ندارد. این در حالی است که دین در دنیای معاصر با دین در دهههای گذشته تفاوتهای اساسی پیدا کرده و با خروج از عصر انزوا بهعنوان یکی از مؤثّرترین مؤلفههای تعیینکننده مناسبات دنیای کنونی تبدیل شده است.

6-انقلاب اسلامی با هدایتهای حضرت امام راحل و رهنمونهای مقام معظم رهبری نشان داد که با تکیه بر آموزههای دینی میتوان در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی، عنصری تأثیرگذار و بلکه تعیینکننده و حتی پیشرو و غالب بود. آموزشوپرورش و مقوله تعلیم و تربیت باید خود را برای عبور از وضعیت دشوار و سخت پیچ تاریخی به سمت تمدن نوین اسلامی آماده کرده و مبتنی بر این چشمانداز، بهدنبال تربیت نسلی فعال خود ساخته، مؤثر، خلاق، معنوی و عالم و توانمند با هدف ساخت تمدن نوین اسلامی باشد.

این چشم انداز، همه برنامهها و طرحهای تربیتی را فراتر از تربیت‌های فردساز، جامعهساز، حکومتساز و امتساز، به سمت تربیت تمدنساز سوق میدهد.

6- تجربه موفق و در خور توجه مدارس امین که یک روحانی فاضل حضور فیزیکی و مستقیم در مدرسه پیدا میکند، نیازمند حمایت و مساعدت جدی است.

در این طرح که در حال حاضر قریب به 2400 مدرسه در دو قالب مدارس امین نوع یک و نوع دو اجرا میشود، طلابی از برادران و خواهران که دغدغه کار فرهنگی و تربیتی روی کودکان و نوجوانان را دارند، حداقل 60 ساعت و اغلب بیش از یکصد ساعت با حداقل دریافتی و با انگیزههای بسیار ارزشمند تبلیغی و دینی در مدرسه حاضر شده و تأثیرات بهسزایی را برجای گذاشته اند. بدیهی است، توسعه و تعمیق این طرح و دانشافزایی و مهارتافزایی روزافزون روحانیون طرح امین، امری ضروری است و آسیب شناسی و اصلاح مستمر آن از اولویت های مهم عرصههای تعاملی حوزه و آموزشوپرورش محسوب میشود. تجربه قابلتوجه در این زمینه آن است که در موارد فراوانی این مدارس توانستهاند به عنوان نمونه و الگو در مدارس دیگر نیز نقشآفرین و مؤثر باشند.

7-از عرصههای مهم همکاری حوزه و آموزشوپرورش، 150 مدرسه علوم و معارف است. هدف از تأسیس این مدارس علاوه بر ایجاد رشته معارف اسلامی در کنار رشتههای ریاضیفیزیک، تجربی، انسانی و فنیوحرفهای؛ تمرکز بر معارف اسلامی برای علاقمندان ادامه تحصیل در حوزههای علمیه است. این ظرفیت مهم که میتوانست فواید و آثار فراوانی را به همراه داشته باشد، نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای در خور مطالعهای را ایجاد کرده است و بعضاً از طراحیهای اولیه فاصله گرفته است. بی شک همفکری، همکاری و همافزایی حوزه و آموزشوپرورش در ارتقای مدارس موثر بوده و میتواند به کارآمدی و بهرهوری آنها بیفزاید.

8-سطح ارتباطات و تعاملی که امروزه میان حوزه و آموزشوپرورش وجود دارد، از نظر زیرساختهای حقوقی و قانونی در کمتر نهاد یا وزارتخانه دیگری می توان یافت. اولاً در اسناد بالا دستی از جمله سند تحول آموزشوپرورش مفاهیم و مضامین دینی به صراحت گنجانده شده و در موارد متعددی به صراحت از حوزههای علمیه و نقش آن یاد شده است. ثانیاً: تفاهمنامه جامع و قوی میان دو دستگاه به امضا رسیده است. ثالثاً: ستادی متشکل از نیروهای مشترک دو طرف با مسئولیت دبیر ستاد که با توافق طرفین از سوی وزیر آموزشوپرورش و مدیر حوزههای علمیه منصوب میشود به شکلی قانونی و رسمی فعالیت میکند. رابعاً: ستادهای مشترک در همه استان‌ها و شهرهای مهم متشکل از مقام مسئول آموزشوپرورش و حوزه علمیه، امام جمعه یا نماینده ولی فقیه و جمعی از مقامهای مسئول در هر شهرستان فعال شده و امکان برنامهریزی و نظارت دارند. خامساً: ردیف های بودجه و برنامه های مشخصی در برنامههای مصوب و سالیانه در دستگاه تعیین و تصویب شده و سالیانه ابلاغ می شود.

متأسفانه این سطح از ارتباطات، به خوبی قدرشناسی نشده و از این ظرفیت و قابلیت بهرهبرداری لازم نمیشود. بدیهی است نقش ستاد مشترک، بسیار تعیینکننده و بیبدیل است و لازم است امکانات و قابلیتهای طرفین را برای این مهم بسیج نماید و وزارت آموزشوپرورش و حوزه نیز به مسئولیت تاریخی خود عمل کنند.

9-دانشگاه فرهنگیان که در سال 1390 با تجمیع تمام مراکز تربیت معلم سراسر کشور تأسیس شد، دانشگاهی برای تأمین، تربیت و توانمندسازی معلمان و نیروی انسانی وزارت آموزشوپرورش است که در حال حاضر دارای قریب به یکصد واحد دانشگاهی و نزدیک به 70 هزار دانشجو است.

اساسنامه این دانشگاه، حاوی مجوزهای متعددی برای همکاری حوزههای علمیه با آموزشوپرورش است که متأسفانه به آن اهتمام جدی نشده است. در هر حال، هرگونه نگاه آینده نگرانه نسبت به آینده کشور، مستلزم توجه جدی مجموعه نظام از جمله حوزههای علمیه به دانشگاه فرهنگیان است. اهمیت این دانشگاه وقتی فزون‌تر میشود که بدانیم به زودی آمار قابل توجهی از معلمان آموزش و پرورش بازنشسته شده و ضرورت دارد دانشگاه فرهنگیان نسبت به تأمین نیروهای جایگزین اقدام کند.

10-از جمعیت 104 هزار نفری معلمان رسمی آموزشوپرورش قریب به 3 هزار معلم از طلاب هستند که تعدادی از آنها هم در خلال سالهای اخیر در دورههای آموزشهای کوتاه مدت شرکت کرده و باز آفرینی شدهاند.

این گروه اگرچه در جمع کل معلمان کمتر از 3درصد را شکل میدهند اما در صورت برنامهریزی و دانشافزایی و تجهیز لازم میتوانند تأثیر راهبردی بر تعامل در دستگاه داشته باشند. اگر بر این جمعیت، معلمان دینی، قرآن و زبان عربی و مربیان پرورشی را اضافه کنیم که با نظام آموزشی حوزه قرابت زیادی دارند، جمعیت متنابهی از کادر آموزش و پرورش به دست میآید که میتوان به عنوان سرمایهای تربیتی در مدارس مورد بهرهبرداری قرار گیرند.

11-اگرچه نقش روحانیون مستقر و مربیان پرورشی و نهادهای فرهنگی و تبلیغی در امر تربیتی آموزشوپرورش راهبردی و انکارناپذیر است. اما نباید فراموش کرد که ماندگارترین و کارآمدترین اهداف تربیتی، زمانی محقق میشود که همه ارکان آموزشوپرورش در امر تربیت سهیم شوند و مقوله تربیت به شکل جزیرهای در نظام آموزشوپرورش تعقیب نشود.

لازمه این امر، نظام آموزشی تربیتمدار، متون آموزشی تربیتمحور، ایفای نقش همه معلمان و مسئولان و دست اندرکاران در مدارس در امر تربیت و همچنین مشارکت فعالانه تربیتی دانشآموزان و خانوادههاست. در نگاهی راهبردی، دسترسی به همه اهداف تربیتی بدون درگیر شدن همه ارکان و اضلاع آموزشوپرورش و اشراب این رویکرد در همه برنامهها و الزامیشدن تهیه پیوست فرهنگی و تربیتی برای همه طرحها و اقدامات میسور نیست.

12-از الزامات ارتقا و ساماندهی بهتر فعالیتهای تربیتی در مدارس، نظاممندی و همافزایی میان مجموعه نهادهای فعال در آموزشوپرورش است.

امروزه نهادهایی چون حوزه علمیه، معاونان پرورشی، انجمنهای اسلامی، بسیج دانشآموزی، ائمه جمعه، هلال احمر و مجموعه دیگر نهادهای حکومتی و سازمانهای مردمنهاد به شکل غیرنظاممند، اقدامات ارزشمندی را انجام میدهند که بعضاً به اقدامات موازی و احتمالاً خنثیسازی یکدیگر منجر میشود. به نظر میرسد، با نگاهی مبتنی بر اسناد بالا دستی و نیز نوع مأموریت حوزههای علمیه، این وظیفه مهم معطوف به حوزههای علمیه است تا میان همه دستگاههای فعال همافزایی و هماهنگی ایجاد کرده و زمینه همکاری بیشتر را فراهم سازد.

13-عرصه علمی تعلیم و تربیت از عرصههای بسیار جدی مطالعاتی و علمی آموزشی حوزههای علمیه است که به شکل خاص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دهها مرکز علمی در این عرصه فعال شده و صدها تن از فضلای حوزوی، به شکل تخصصی تحصیلات حوزه را در این زمینه متمرکز کرده اند و محصول آن، نگارش صدها کتاب، انتشار مجلات علمی و تربیت متخصصان امر تعلیم و تربیت در حوزههای علمیه است؛ به نحوی که یکی از فعالترین شاخه های علوم انسانیاسلامی امر تعلیم و تربیت اسلامی و قرآنی است.

با این حال کماکان سؤالات و ابهامات مهمی در پاسخگویی به نیازهای معرفتی و علمی تربیت در آموزشوپرورش وجود دارد که گسترش و تعمیق مطالعات بنیادین این عرصه و بومی سازی آنها در سطح وزارت آموزشوپرورش مبتنی بر نیازسنجی واقعی از ضرورتهای جدی حوزههای علمیه است. پرداختن به فلسفه تعلیم و تربیت، فقه تربیتی، اخلاق تربیتی، طراحی نظامهای تربیتی ویژه مهدکودکها، نظام تربیتی مدارس ابتدایی، نظام تربیتی مدارس متوسطه، نظام تربیتی ویژه پسران و دختران، نظام تربیتی مدارس تیزهوشان، نظام تربیتی ویژه معلمان، نظام تربیتی ویژه مدیران و کادر اداری مدارس، نظام تربیتی ویژه مشاوران تربیتی و دهها مسأله و خرده نظام تربیتی دیگر از سویی نیازمند مطالعات عمیق متخصصان و کارشناسان و از سوی دیگر منوط به ارتباط و همکاری مسئولان آموزش و پرورش برای طراحی برنامههای عملیاتی و تهیه شاخصها و راهکارهای عینی و قابل اجراست.

14-نظام جمهوری اسلامی در عرصه ملی و بینالمللی امروزه در جایگاهی است که برای بسیاری از کشورها بهخصوص کشورهای اسلامی و نخبگان مسلمان، نقش الگودهی و پیشرو داشته و تحولات و پیشرفتهای نظام بهخصوص در امر تعلیم و تربیت، اثرات فراملی داشته و در سرنوشت انبوهی از غیرایرانیان تأثیر خواهد گذاشت.

با پیروزیهای اخیر جبهه مقاومت و ارتقای جایگاه نظام اسلامی و روند رو به رشد آن در کنار بحرانهای نظامهای معرفتی دنیای معاصر، امید آن میرود که دامنه این تأثیرگذاری در آینده نزدیک بیشتر هم بشود.

توجه به این حقیقت، مسئولیت نخبگان حوزوی را بیشتر کرده و بر ضرورت انجام برنامههای نظاممند و عمیق میافزاید.

سیدمفید حسینیکوهساری

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha