به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، دکتر شکوه نوابی نژاد، عضو اندیشکده خانواده مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در گفت و گویی گفت: با وجودی که قاعده این است که دستگاهها، سازمانها و نهادهای مسؤول باید مسؤولیت اجرای سند الگو را بر عهده بگیرند اما در طی بیش از چهل و سه سال گذشته اثبات شده یا ناآگاهی از مسؤولیتها و قوانین یا بی اعتقادی و بی توجهی به مسؤولیتها همواره مانع اجرای قوانین خوب شده است.
روان شناس خانواده و درمانگر مسائل خانوادگی ادامه داد: برای توقف تداوم این رویه مذموم و بد، پیشنهاد میکنم کمیتهای سیاستگذار مرکب از رئیس یا معاون مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کنار مدیر یا معاون دستگاهها و سازمانهای متولی اجرای سند الگو تشکیل شود تا فرآیند اجرای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را بسته به مرتبط بودنِ تدابیر با نهاد یا دستگاه مربوطه، به نحوی مدیریت نمایند که مطمئن شویم سرنوشت سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیزی غیر از سرنوشت بی شمار قانونِ اجرا نشده کشور است.
مشروح این گفت و گو را در ادامه میخوانیم.
علت انتخاب نام اسلامی ایرانی برای سند الگو چیست در حالی که رهبر فقید انقلاب اسلامی در سخنانشان همواره بر جمهوری اسلامی تاکید داشتند؟ آیا این تفاوت در نامگذاری به معنای کم اهمیت دیدن جمهوریت و ایرانیت است؟
تقدم واژه اسلامی بر ایرانی در نامگذاری مرکز الگو به این دلیل انجام شد که نظام حکومتی ایران و دین غالب در ایران، اسلام است حتی معتقدم اسلام برای اقلیتهای قومی و مذهبی نیز با مُسماست چرا که چتر حکومت و ساختار نظام اسلامی است همه آحاد، قومیتها و فرهنگهای داخل چارچوبِ سرزمینی ایران را در بر دارد.
اسلام، بستر گستردهای است که اخلاقیات و ارزشها از آن نشأت میگیرد و البته سند الگو، الگویی منبعث از فرهنگ ایرانی است که در تناسب با ارزشهای والای اسلامی انسانی شکل گرفته است.
بستر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، اسلامیت است و سند الگو برای ایران و ایرانیان تهیه شده است. انتخاب واژههای اسلام و ایران در نامگذاری نام مرکز الگو ظرف و مظروف را نشان میدهد و این دو مکمل یکدیگرند به عبارت روشنتر سند الگو دارای چارچوبی ارزشی مبتنی بر قرآن کریم، حکومت اسلام و قانون اساسی است که ترکیب بامُسما و مناسبی است.
ایران کشوری است اصیل و با ارزشهای انسانی و اخلاقی که همین مسئله فرهنگ و سبک زندگی ایرانیان با گرایشها، قومیتها و مذاهب مختلف در زیست بومهای هر منطقه جغرافیایی کشور را سالها و قرنهاست که تشکیل داده است. به باور بنده فرهنگ ایرانی در قالب چارچوب ارزشهای منبعث از دین مبین اسلام، معنا و مفهوم عمیق و گستردهتری یافته است.
آیا سند الگو متناسب با شرایط ایران نوشته شد یا در نگاهی کلانتر برای جامعه اسلامی تدوین شد و قابل تعمیم به سایر کشورهای اسلامی است؟
مادامی که سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در تمامی ابعاد زندگی ایرانیان سایه نیندازد و آنان این سند را منبعث از ارزشهای والای اسلامی و انسانی ندانند و نتوانند با آن ارتباط مناسبی برقرار کنند و در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی وارد نکنند، نمیتوان برای سایر کشورهای اسلامی تجویز کرد. به عبارت دیگر بسیاری از مفاهیم ارزشی و انسانی سند الگو در جامعه ما تجربه نشده است که اگر برایش فکری اساسی نشود در آینده با چالشهای اساسیتری روبرو خواهیم شد.
به اعتقاد بنده یکی از فلسفههای تدوین سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پاسخ به این نیاز جامعه ایران و پیشگیری از بحرانهای عمیق فکری و اعتقادی و رفتاری نسل جوان است. امیدوارم سند الگو از نظر اجرا به سرنوشت سایر اسناد مادر و کلان کشور مبتلا نشود و جزئیات آن در ابعاد مختلف اجرا شود تا این سند به عنوان الگوی رفتاری اجتماعی خوبی جلوی معضلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گرانتری را بگیرد.
دانشمندانی که طی یک دهه گذشته با مرکز الگو همکاری کردند بیشترین وقت و کار خود را روی تدارکات مفهومی به خصوص در بخش افق و آرمانهای گذاشتند تا زیربنا و بستر کار برای سایر مسائل به خوبی پیریزی شود.
ماهیت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیست؟ آیا الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یک کلان نظریه است یا یک سند راهبردی و یا صرفاً یک گفتمان فراگیر اجتماعی؟
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت همه موارد مورد اشاره هست و در عین حال هیچکدام از اینها به تنهایی نیست به بیان دیگر این سند در هر یک از سه فرض سوال شما، نشانههایی را در خود دارد.
نسبت این الگو با تمدن نوین اسلامی چیست؟
تمدن مقولهای نظری نیست، بلکه حقیقتی است که جامه عمل پوشیده و سالها و سدهها در جامعه خودنمایی کرده است. تا مادامی که سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت جامع عمل نپوشد و مردم و مسؤولان جزئیات آن را در زندگی روزمره خود زندگی نکرده باشند، نمیتوان از این سند انتظار تمدن سازی داشت.
مبانی معرفت شناختی در سند الگو چگونه تبیین شده است؟
مبانی اصولی معرفت شناسی در سند الگو از قرآن کریم و روایتهای اهل بیت و سنت پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام استخراج شد، همچنین اندیشه و دیدگاههای دو مرجع عالیقدر شیعه یعنی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به عنوان منبع مهمی برای اساتید و اندیشمندان مرکز الگوی اسلامی ایرانی ملاک عمل قرار گرفت و بخشهای مبانی، آرمانها، افق، رسالت و تدابیر مبتنی بر مجموع همه اینها به بحث و تبادل نظر گذاشته شد. از آن گذشته تلاش اندیشمندان مرکز الگو معطوف جامعیت و گستردگی جامعه ایرانی بود و سیاستها و تدابیر در اندیشکده خانواده و سایر اندیشکده های مرکز الگو، طوری به کار بسته شد که کاربردی و قابل آمدنِ به بطن زندگی مردم باشند.
مرکز الگو برای ارائه مفاهیم مندرج در سند الگو از اندیشه ناب اسلامی و دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب اسلامی استفاده کرد. اندیشمندان این مرکز با توجه به گستردگی و جامعیت مفاهیم فقهی و قرآنی از یک سو و آگاهی از کم توجهی عموم مردم به تفسیر و تدبر در قرآن و روایات اهل بیت به مفهوم سازی در حوزههای مختلف از جمله حوزههای اقتصادی، کشاورزی، محیط زیست، خانواده و سایر بخشها پرداختند.
رویکرد سند الگو، ملی سرزمینی است یا امتی تمدنی؟
سند الگو باید در همه ابعاد زندگی به صورت ملی سرزمینی در بطن زندگی مردم تجربه شود، در این صورت شک ندارم بعد از نیم قرن اجرای اصولی از سوی کشورهای اسلامی و جهان اسلام مورد استقبال قرار میگیرد و شمولیت آن امتی تمدنی میشود.
با توجه به انبوه اسناد راهبردی و سیاستی فراوان موجود در کشور، چه ضرورتی به نوشتن سندی دیگر مانند سند الگو وجود داشت؟
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نمیتواند یکی از اسناد راهبردی و سیاستی اجرا نشده باشد، چون قرار است از سوی عالیترین شخصیت سیاسی و مذهبی کشور ابلاغ شود. به عبارت دیگر وجود یک شخصیت ناظر قوی در کنار برنامهریزی دقیق و سازمان یافته موجب سر و سامان یافتن سند الگو در اجرا و جلوگیری از مبتلا شدن این سند به سرنوشت سایر اسناد راهبردی و مادر میشود.
علاوه بر آن این سند با این گستردگی و عمق تقریباً برای اولین بار است که طی چهار دهه گذشته به دست نخبگان و اندیشمندان حوزه و دانشگاه به صورت مشترک نوشته و به بحث گذاشته شد. بنابراین بانک نخبگانی مستتر در سند الگو، خود مزید علت برای مثمر ثمر و کاربردی بودن این سند از حیث تهیه و تدارک کار است.
در مرحله اجرا نیز نیازمند کاردانی و باور متولیان و مجریان در قوای سهگانه و دستگاههای حاکمیتی هستیم و یقین دارم اگر تدابیر و سیاستهای این سند با کاردانی و ژرف اندیشی اصولی توسط متولیان حکومت و جامعه هدف یعنی آحاد مردم به اجرا درآید. شرایط جاری به سمت شرایط مطلوب تغییر وضعیت میدهد و مسؤولان و مردم نتیجه باورها و اعتقادات شأن را در قالب سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به چشم خواهند دید.
جایگاه مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در ساختار مدیریتی کشور کجاست؟
جایگاه مرکز الگو بهترین جایگاهی است که میتوانست باشد به عبارت روشنتر این مرکز هرگز نمیتوانست ذیل یک قوه یا کلان دستگاه قرار بگیرد، بلکه میبایست به عنوان مرکزی فراقوهای در موقعیت و جایگاهی قرار میداشت که بتواند اساتید و بزرگان حوزه و دانشگاه را به عنوان ذخایر نخبگانی کشور مجتمع کند که به تدبیر درست مقام معظم رهبری این اتفاق افتاد.
این مرکز به عنوان مرکزی ذیل دفتر مقام معظم رهبری اکنون از چنان اعتباری برخوردار است که در جای جای سند الگو و در جلسات مختلف با کارگزاران نظام از صدر تا ذیل به خوبی هویت مستقل و مؤثر خود را نشان داده است.
سند الگو اما در مرحله اجرا باید به دست مدیران و کارگزارانی سپرده شود که با اعتقاد به آن اجزای سند را تمام و کمال عملیاتی کنند.
ضمانت اجرای سند الگو را چگونه تصور میکنید؟
با وجودی که قاعده این است که دستگاهها، سازمانها و نهادها باید مسؤولیت اجرای سند الگو را در دستگاههای متولی بر عهده بگیرند، اما در طی بیش از چهل و سه سال گذشته اثبات شده یا ناآگاهی از مسؤولیتها و قوانین یا بی اعتقادی و بی توجهی به مسؤولیتها همواره مانع اجرای قوانین خوب بوده است. به همین دلیل پیشنهادم این است که برای توقف تداوم این رویه معیوب، کمیتهای سیاستگذار مرکب از رئیس یا معاون مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کنار مدیر یا معاون دستگاهها و سازمانهای متولی اجرای سند الگو تشکیل شود، تا فرآیند اجرا بسته به مرتبط بودن تدابیر با نهاد یا دستگاه مربوطه، به نحوی مدیریت شود که مطمئن شویم سرنوشت سند الگو چیزی غیر از سرنوشت بی شمار قانون اجرا نشده کشور است.
چه اقداماتی پیش بینی شده تا سند الگو به سرنوشت دیگر اسناد برنامهای کشور دچار نشود؟
با مقدمات و تمهیدات بسیار زیادی که مبتنی بر اصول جامعه شناسی، روانشناسی و مردم شناسی، اخلاقی و معنوی است باید مقدماتی به وجود بیاید تا توجه جامعه از طریق فراخوان یا اطلاع رسانی ویژهای به قرار گرفتن کشور در مرحله اجرای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت جلب شود.
به نظر بنده باید از ظرفیت فضای مجازی، رسانههای دیداری و شنیداری خصوصی و دولتی، روزنامهها و جراید و حتی از ظرفیتهای مجازی در اختیار دانشگاهها، حوزههای علمیه و مدارس و نهادهای مرتبط با آنها برای اطلاع رسانی واحد به جامعه استفاده شود تا نوعی بسیج ملی برای قرار گرفتن کشور در آغاز راه اجرای سند الگو شکل بگیرد.
نقش ولی فقیه در سند الگو کجاست؟
نقش ولی فقیه به خصوص در مطلع و آغاز کار و در ادامه در مرحله اجرای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بسیار حائز اهمیت است. بخش قابل توجه نخبگان کشور در مرکز الگو گرد آمدند و پیشنویس سند در همفکری و هم اندیشی آنان به خوبی ورزیده شد و اکنون این پیشنویس در مراحل پایانی است. بنابراین با دو بال ولی فقیه و بدنه نخبگانی کشور میتوان آینده خوبی را برای سند الگو و ضمانت اجرای آن پیش بینی کرد.
اندیشکده خانواده چه پیش بینیهایی در قالب تدابیر سند الگو دارد؟
در جلسات متعددی با همکارانم در اندیشکده خانواده، به بحث و حتی جدل برای تعریف مفاهیم و کلیات جامع برای تعیین نقشه راه مناسب برای عبور از چالشها و بحرانهای اجتماعی و خانوادگی پرداختیم. نتیجه مباحثات اندیشکده در قالب تدابیر متعدد به تصویب رسیده است که میتوان گفت موتور محرکه رفع چالشها در حوزه خانواده است. حل اکثر مشکلات و چالشهای خانواده به صورت درست و اصولی در این دو تدبیر مرتبط است.
در تدبیر دیگری آمده است: «تبیین، ترویج و نهادینهسازی سبک زندگی اسلامی ایرانی و خانوادهمحور با تسهیل و ترغیب ازدواج پایدار و فرزندآوری و تأمین مسکن و اشتغال برای زوجهای جوان.»
متأسفانه باید بگویم سبک زندگی غیراسلامی حاشیههای بسیار زیادی را برای جامعه و خانوادهها به وجود آورده است. مسائل بسیار زیادی در خانوادهها وجود دارد که نه تنها که جنس و کالبد ایرانی و اسلامی ندارد که متأسفانه صرفاً با الگوبرداری از سبک زندگی ترویج شده در کشورهایی نظیر ترکیه و کشورهای غربی شکل گرفته است.
سبک زندگی با فرهنگ و نهادهای اصلی جامعه به خصوص خانواده، مدرسه، دانشگاه و لوازم ارتباط جمعی در ارتباط است. متأسفانه دختران و پسران حتی زنان و مردان جامعه اکثر قریب به اتفاق اطلاعات، ارزشها و باورهایشان را از این مراجع دریافت میکنند. یافتههای پژوهشی نشان میدهد عوامل مختلفی بر سبک زندگی مردم تأثیرگذار است از جمله وضعیت اقتصادی و اجتماعی، سرمایههای فرهنگی و اجتماعی، میزان دینداری و پایبندی عملی به دین.
به عنوان یک روانشناس خانواده و روانگر مسائل خانواده از نزدیک شاهدم با وجودی که تظاهر به دینداری بین افراد متأسفانه شیوع فراوانی یافته است اما در عمل افراد و خانوادههایی هستند که هیچ باور و پایبندی عملی در زندگی روزمره خود حتی در اولیه ترین مسائل دینی و اخلاقی ندارند. ماهواره و اینترنت از جمله متغیرهایی است که تأثیر به شدت مؤثری بر سبک زندگی مردم گذاشته است.
توکل به خدا، محبت و مهرورزی به دیگران، سلامت خانواده، تعهد به خانواده و پیشرفت جامعه را جز اصولی میدانم که باید در اصلاح سبک زندگی خانوادهها به صورت کامل رعایت شود. در خلاء این مهم سلامت فردی، خانوادگی و اجتماعی به خطر افتاده است. معتقدم جای سبک زندگی و تربیت معنوی در سند الگو خالی است در حالی که تربیت معنوی در جوامعِ بهداشتی دنیا بُعد چهارم سلامتی و تندرستی است.
با وجود بستر فرهنگی، تمدنی و دینی بسیار غنی فاقد زندگی معنوی مشخص و ترسیم شدهای هستیم. تربیت معنوی اعضای خانوادهها را در برابر فشارها و وسوسههای مخرب عوامل آسیب رسان به خصوص برنامههای ماهوارهای، اینترنتی و تلویزیونی مصون نگه میدارد.
به نظر بنده از مهمترین ویژگیهای سبک زندگی معنوی، خانواده محوری است که شامل الگوهای فردی و اجتماعی در ابعاد اعتقادی، رفتاری و اخلاقی است و هدفی جز رساندن انسان به کمال متعالی ندارد. شروع سبک زندگی معنوی با ازدواج پایدار، بنیان گذاشته میشود که البته به دلیل چالشهای اقتصادی و فرهنگی زیاد، سن ازدواج به شدت افزایش یافته است. این مسئله موجب شیوع اندک ازدواجهای سفید و غیرمسوولانه بین جوانان شده است.
برای حل این معضل باید شرایط ازدواج پایدار را از طریق فرهنگی سازی اصولی به وجود آورد. به جای بسیاری از برنامههای تلویزیونی صدا و سیما که بینندگان بسیار محدودی دارد، باید از طریق برنامه سازان بسیار متبحر و کار بلد و آموزشهای غیرمستقیم به ترویج ازدواج پایدار و آگاهی بخشی ویژگیهای این سبک زندگی پرداخت.
پیش بینی امکانات و تسهیلات مادی جهت آماده کردن جوانان برای ازدواج مرحله بعد از نهادینه شدن فرهنگ ازدواج پایدار است.
الزامات اجرای این تدابیر چیست و توسعه و شکوفایی این تدبیر حدوداً به چه میزان سرمایه داخلی یا خارجی نیاز دارد؟
کشورمان، فقیر نیست. سرمایههای مادی و معنوی بسیاری داریم، اما مشکل این است که همت برخی مسؤولان و دولتمردانمان بسیار کم است. اگر اولویتها به صورت واقعی و دلسوزانه از سوی مسؤولان شمارش شود به یقین و از مهمترین اولویتهای کشور وضعیت نابهنجار و نابسامان فرهنگی جوانان کشور از جمله ازدواج سفید یا به عبارت بهتر «جهنم سیاه» است.
به دلیل اقتضا شغلم ۱۰ سال است که نسبت به عوارض روانی، فرهنگی، خانوادگی و اجتماعی این نوع به اصطلاح ازدواجها هشدار دادهام. کوچکترین اشارهای نه در فرهنگ ایرانی و نه در فرهنگ اسلامی به این سبک ازدواج نشده، اما شاهد شیوع نسبی آن بین برخی دختران و پسران جامعه هستیم. اگر چه میزان این شیوع محدود است اما برای جامعه اسلامی ما همین میزان نیز بسیار زشت و ناپسند است.
باید اصلیترین عامل و پادتن برای بهبودی وضعیت روانی، خانوادگی و اجتماعی کشور را در برنامههای راهبردی کشور مورد توجه جدی قرار دهیم.
آیا اولویت دادن و اجرایی کردن این تدبیر، اطمینانبخش است که به نتیجه مطلوب برسد؟
۵۰ سال است که رشته مشاوره خانواده را به نظام آموزش عالی کشور و دانشگاه خوارزمی وارد کردم و خانوادههای زیادی را چه مستقیماً و چه از طریق دانشجویانم که بعدها برای خود مشاوران متبحری شدند، درمان کردم. با این حجم متراکم تجربه باید بگویم برای اثربخشی در این حوزه باید کار فرهنگی کرد و اصلاً اصلیترین اولویت مسؤولان کشور باید کار فرهنگی باشد. مناسبترین روش در کار فرهنگی روش غیرمستقیم است که تأثیر به مراتب بیشتری نسبت به روش مستقیم دارد. البته که باید زشتی و مذموم بودن ازدواج سفید در جامعه نشر داده شود و این نمیشود مگر از طریق برنامههای علمی و سریالهای تلویزیونی پر محتوا.
سند الگو در تدبیر دیگری بر بالندگیِ جایگاه و شأن حقوق اجتماعی زنان، فراهم ساختن اعتلای منزلت و حقوق زنان و ارتقای جایگاه اجتماعی و فرصتهای عادلانه برای آنان و حمایت از نقش مقدس مادری تاکید دارد.
هر نوع پیشرفت و توسعه اقتصادی افراد جامعه ایرانی باید با توجه به اثرات اجتماعی و فرهنگی انجام شود. زنان در دوره انقلاب اسلامی نقش بسیار مهم و پررنگی در تمامی ابعاد اجتماعی و خانوادگی عهده دار شدند. آنان در خانواده نقش کلیدی اقتصادی و تربیتی دارند. وظیفه خطیر تربیت فرزندان با مادران است و این نقش در سالهای اولیه تولد آنان بسیار حساستر و پررنگتر از بقیه سالهای زندگی آنان است. بنابراین به خوبی میتوان نسبت به تأثیری که مادران در انتقال ارزشهای اخلاقی و فرهنگی به فرزندان شأن دارند، پی برد.
زنان در نقش مدیران اقتصادی خانواده به ویژه در شرایط سخت اقتصادی کشور فوقالعاده نقش خلاق و جالبی دارند. به این دلیل که منابع مالی نسبتاً محدود خانواده از طریق ساماندهی و اولویت بندیهای مناسب مادران و با درایت و مهارتیهای منحصر به فردشان، نبض خانواده را در دست میگیرند. خداوند متعال ویژگی منحصر به فردی را در وجود زنان قرار داده و آن اینکه میتوانند فضای عاطفی توأم با امنیتی را برای همسر و فرزندانشان به وجود بیاورند.
بر اساس یک عمر تجربه معتقدم بازیابی هویت زن مسلمان ایرانی با تقویت ابعاد معنوی شخصیت او شکل میگیرد و شکوفا میشود.
الگوی خانواده محور برای فعالیتهای اجتماعی زنان یکی از راهکارهایی است که متناسب با نقش و اهمیت زنان در خانواده است.
مادر به عنوان اسطوره جهانی برای ما مسلمانان بر اساس آموزههای دینی جایگاه بسیار مقدس دارد و حرمت او در حیات و مرگش پاس داشته میشود.
مادر نخستین عامل تأثیرگذار در شکل گیری شخصیت کودک است. او میتواند جنبههای مثبت و منفی تمام مسائل را در بستر عشق، محبت، صفا و مادری در دل کودک نهادینه و پایدار کند. ویژگی منحصر فردی که جز در مادر در هیچ شخص دیگری وجود ندارد.
باید الگوهای تربیتی زیادی در اختیار زنان و مادران قرار بگیرد تا کودکان و نوجوانان با بهترین تربیتها و ارزشهای ایرانی اسلامی پرورش یابند.
زنان با گرایش و تربیت دینی به سمت عشق، امید، همبستگی، بهزیستی و تعالی سوق داده میشوند. زن، نماد مهر، محبت، عشق و ایثار و محور اصلی کانون خانواده و اجتماع است و تجلیگاه این ویژگیها در نقش مقدس مادری است.
پیامدهای اجرای تدابیر فوق چیست؟ چه آثاری در حوزههای کلان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه خواهد داشت؟
بنده با روشهایی که آموختهام بیش از نیم قرن است روشهای مشابه را در تعامل با زنان و دختران و مادران بسیاری به کار بستهام، اما این کارم منحصر و محدود به توان فیزیکی و دفتر کارم بوده است. حال که پیشنویس سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در سطحی بسیار کلان و با در برگیری بیشتر، در حال نهایی شدن است چه خوب است که نتایج علمی و تجربی دانشمندان حوزههای اجتماعی و خانواده در عمل و در سطحی به بزرگی جامعه اجرایی شود.
انتهای پیام /
نظر شما