به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، کشورمان در عصر پیشرفتهای پرشتاب علمی، اطلاعاتی، ارتباطی و شناختی و نیز تحولات بینشی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی و در گام دوم انقلاب اسلامی، وظیفه دارد توانمندیها و ظرفیتهای تمدنی ایران و اسلام را با استفاده از علم و فناوری روز و تجارب بومی و جهانی برای نیل به تمدن نوین اسلامی ایرانی شکوفا کند و آن را برای حل مسائل اساسی کشور و تعالی و سعادت خود به خدمت درآورد.
با این رویکرد رهبر انقلاب اسلامی در دوم خرداد ۱۳۹۰ بر تدوین سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تاکید فرموده، با انتصاب شورای عالی ده نفره مرکزی را مأمور تدوین سند کردند. به دنبال این فرمان پیشنویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با مشارکت گسترده متفکران و صاحبنظران حوزه و دانشگاه، بر پایه جهان بینی، اصول، ارزشها و آموزههای اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی و با توجه به مقتضیات اجتماعی، اقلیمی و میراث فرهنگی کشورمان، با روشهای علمی و با استفاده از دانش روز و دستاوردهای بشری طراحی شد.
این پیشنویس در معرض نقد و پیشنهاد متخصصان، سیاست گذاران، قانون گذاران، برنامه ریزان و مجریان کشور قرار گرفت و در پرتو نقدها و پیشنهادها، کمال و ارتقا یافت و نهایی شد.
آنچه در ادامه میآید گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین سید منذر حکیم، استاد حوزه علمیه قم و عضو اندیشکده خانواده مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که به تشریح عملکرد یک دهه گذشته این مرکز پرداخته است:
استاد حوزه علمیه قم میگوید: اگر از روحیه ملی گرایی به خصوصیت اسلامیت ارتقا پیدا کردیم، این یک نوع ارتقا است، اما اگر بر عکس آن عمل کنیم، دچار یک عقب گرد شدهایم و این یعنی اسلام را در مرحله دوم قرار دادهایم. از نظر تاریخی اول ایرانی بودیم و بعد مسلمان شدیم. حالا که به درجه اسلامیت ارتقا پیدا کردیم پسندیده و قابل پذیرش نیست که بار دیگر به عقب برگردیم و سر کلاس پایینتر بنشینیم.
رئیس پژوهشکده الذریة النبویه البته این نکته را هم متذکر میشود که نقایص و کاستیهای زیادی داریم که باید از سوی مسؤولان و کارگزاران نظام آسیب شناسی و آسیب زدایی شود.
با توجه به اینکه بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در شعار «جمهوری اسلامی» از نظر تقدم و تأخر، جمهوری را بر اسلامی مقدم میدانستند، چرا در نامگذاری اسم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، اسلامی بر ایرانی مقدم شده است. آیا دوگانهای در این زمینه وجود دارد و اسلام و ایران به عنوان ظرف و مظروف در هر دو نامگذاری ملاک بوده است؟
اقدامی که در تبیین و نهادینه کردن سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از ابعاد مختلف در پیش گرفته، یک اصل بسیار بسیار مهم است که انسان هرگز بدون داشتن یک الگو امکان حرکت، تعامل و پیشرفت نخواهد داشت. به تعبیر ادبیات قرآنی انسان زمانی به پیشرفت میرسد که امام و الگو داشته باشد. پس اصلِ اینکه باید الگو داشته باشیم، اجتناب ناپذیر است و مفاد سوره حمد هم همین است که اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ. این آیه شریفه، راه مستقیم را بیان میکند و میفرماید الگو افرادی هستند که این جهت راه رفتند و به قله کمال رسیدند. مشمول صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ. هستند.
اما اینکه الگوی انتخابی اسلامی ایرانی باشد یا ایرانی اسلامی، بسیار مهم است. ما باید ایرانیت خودمان را هم براساس اسلام بسنجیم. اگر اسلام معیار تکامل انسان در زندگی است و اگر خاستگاه اسلام برخواسته از فطرت انسانی است، پس طبیعی است که تحولات و تغییرات اجتماعی حاصل در جوامع مختلف به دلیل علل و شرایط گوناگون از جمله علل زیست محیطی، اقتصادی و سیاسی است و البته این تغییرات در فرهنگ یک ملت تغییرات سطحی یا عمیق به وجود میآورد.
به تعبیر پیامبر خاتم (ص) گاهی معروف، منکر و گاهی منکر، معروف میشود. یعنی تغییر میتواند تا این حد پرفراز و نشیب باشد به همین خاطر ممکن است برخی مسائلی که در فرهنگ ایرانی زشت و قبیح است. در فرهنگ اسلام مجاز، معقول و بلکه مطلوب است. این مسئله به طور مثال در تعدد زوجات وجود دارد. خداوند متعال این قانون را برای شرایط زمانی و مکانی مختلف برای کل بشریت برنامهریزی کرده است.
اما همین قانون در برخی قومها و فرهنگها زشت و در برخی قومها و فرهنگها اقدامی پسندیده و بازدارنده از بسیاری زشتیها به شمار میرود.
ایرانی بودن باید در پرتو اسلامیت سنجیده شود. همانطور که اصلِ معیار و الگو داشتن برای اجرای سند الگو یک ضرورت است، برای پیشرفت هم نیاز به الگوست، پیشرفتی که مبتنی بر فرهنگ اسلامی و ایرانی باشد، تا بتواند تحولات مدنظر در مرز و بوم ایران را ایجاد کند. ظرفیتها و استعدادهای خوبی در هر مرز و بوم و ملتی وجود دارد که باید مبتنی بر معیارها و الگوهای اسلامی – ملی مورد توجه قرار گیرد.
در زمانی برای نیازسنجی به شهری رفته بودم، دیدم ظرفیتهای زیادی دارند. یکی از ظرفیتهایشان این بود که وقتی به آنان طرحی میدادم، بیان میکردند که «این طرح خوب است، اما شاید بهتر از این طرح هم باشد.» یعنی همواره نگاهی رو به جلو داشتند. این مسئله ظرفیتی بسیار عالی است. هر چند در کنار این عده، افراد تنبل بسیاری هم وجود داشتند.
این ظرفیت با این کاستی وقتی با هم جمع میشود به معنای استفاده نکردن از ظرفیت چنین مردمانی است که میتوانند پیشرو و پیشتاز باشند.
در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید معلوم باشد که معیار این الگو و امام، اول مسلمان بودن است و بعد ایرانی بودن است. به بیان دیگر امام خمینی (ره) اول مسلمان است و بعد ایرانی است یا رهبر معظم انقلاب اول مسلمان است و بعد ایرانی است.
اما اگر ایرانی بر اسلامی غالب شد در جایی که تعارض به وجود میآید، متأسفانه ایرانیت بر اسلامیت غلبه میکند و نوعی خدشه در مسیر حرکت پیش رونده به وجود میآید.
وقتی قائل به انقلاب اسلامی شدیم و اسلامیت را محور قرار دادیم، قطعاً باید الگوی پیشرفتمان هم باید براساس موازین اسلام باشد. اما خصوصیات بومی و ملیمان را هم نباید فراموش کنیم چون این خصوصیت ویژگیهای منحصر به فرد بسیار زیادی دارد که در هیچ جای دیگر جهان پیدا نمیشود.
با کار کردن روی این دو مسئله بسیار مهم میتوانیم جلوی بسیاری از آسیبها را بگیریم.
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یا ایرانی اسلامی؟
برای بررسی این موضوع از تحلیل دقیق، حکیمانه و فیلسوفانه حضرت آیت الله جوادی آملی استفاده میکنم که در فلاسفه در تعریف «انسان» معتقدند: «انسان، حیوان ناطق است.» اما باید بدانیم و بگوییم انسان، حیوان مُتاله است، یعنی الوهیت در فطرت ما نهادینه شده، ما بالفطره دنبال خدا گونگی شدن و آن الگوی برتر هستیم. دین با ارزش و دینی که قیمومیت دارد، انسان را سرپرستی و مدیریت میکند.
اگر از روحیه ملی گرایی به خصوصیت اسلامیت ارتقا پیدا کردیم، این یک نوع ارتقا است، اما اگر بر عکس آن عمل کنیم، دچار یک عقب گرد شدهایم و این یعنی اسلام را در مرحله دوم قرار دادهایم. از نظر تاریخی اول ایرانی بودیم و بعد مسلمان شدیم. حالا که به درجه اسلامیت ارتقا پیدا کردیم پسندیده و قابل پذیرش نیست که بار دیگر به عقب برگردیم و سر کلاس پایینتر بنشینیم.
طرز فکری که به واپسگرایی دامن میزند، قابل تمسخر است. بله ما به ویژگیها، خصوصیتها و توانمندیهای ملیمان افتخار میکنیم، اما نباید فراموش کنیم که اسلام چطور فرهنگ ایرانی را تعدیل کرد و ارتقا و تکامل بخشید. با ورود اسلام به خطه پر برکت و حاصل خیز ایران باید بتوانیم از نرم افزار اسلامیت استفاده کنیم تا هویتی که این نرم افزار به ما داد و ایرانیان را موحد و خداپرست کرد، همچنان در مسیر کمال و رو به جلو بهره کافی ببریم. عقب نشینی از چنین موضوع مهمی به معنای عقب نشینی مفتضحانه است.
باید ادبیاتمان را متناسب با عموم مردم کرد یا به تعبیری کف جامعه را با مثالهای بسیار روان و گویا، توجیه کنیم، لذا توجه به ملی گرایی منفی که ملیت را اصل و اسلام را فرع میداند، نقشه استعمار است برای اینکه دست ما را از قدرتهای بسیار بسیار بالایی که به واسطه اسلام به دست آوردهایم، خالی کند.
در جلسهای که درباره انرژی هستهای برقرار بود و مسئله غنی سازی ۲۰ درصدی مطرح بود، عرض کردم کشورهای اروپایی و آمریکا غنی سازی ۱۰۰ درصد دارند و برای غنی سازی محدود ما نقشهها میکشند، پس به طور حتم باید بدانیم مسئله بسیار مهمتر و بالاتری وجود دارد که آنان از آن ترس دارند. غربیها میدانند با رسیدن ایران به غنی سازی ۲۰ درصد به آن مسائل مهمتر هم میتواند برسد.
ما انرژی فراهسته ای داریم و آن انرژی ولایت اهل بیت و حضرات معصومین (ع) است که تحولی بسیار بسیار عظیم در ایران به وجود آورد. در داخل کشور قدر این داشته عظیم را چندان نمیدانیم اما وقتی پا از کشور بیرون میگذاریم، در کلام خارجیها متوجه میشویم که اهمیت این داشته مان چقدر زیاد و حیاتی است. متأسفانه ماهی زمانی متوجه ارزش حیاتی آب میشود که به تور صیاد گرفتار شود و از آب خارج میشود.
امیدوارم در داخل کشور به قدری هوشیار و بیدار باشیم که ارزش این داشته گرانقدرمان را بدانیم. البته نقایص و کاستیهای زیادی هم داریم که باید از سوی مسؤولان و کارگزاران نظام آسیب شناسی و آسیب زدایی شود.
مبانی معرفت شناختی در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چگونه تبیین شده است؟
برای ارزیابی این موضوع بسیار مهم نیازمند معیار و سنجش هستیم، تا بند بند مفاد سند الگو را که محصول عقل جمعی است و از خطا مصون نیست، با آن معیارها بسنجیم تا به ارزیابی درست برسیم.
تخصصهای مختلف با رویکرد اسلامی ایرانی به مفاهیم مندرج در سند الگو پرداختند. زمانی که جزئیات سند الگو در حوزه علمیه بحث میشد. دوستان و اساتید دقتهای زیادی در انتخاب واژگان سند الگو داشتند. با وجود دقتهای فراوانی که روی مفاهیم و مفاد آن شد، اما قطعاً مسائلی وجود دارد که از چشم اساتید مغفول ماند و باید به پیشنویس سند اضافه شود و چه بسا به این مهم توجه نشود و کشور ما دچار خسران و آسیب شود.
باید براساس مبانی محکم قانون اساسی که به تأیید امام راحل رسید و مقام معظم رهبری طی چهار دهه گذشته بر اجرای آنها نظارت داشتند. اینکه چطور میشود روی عبارات و مفاهیم دقت بیشتری کرد یا چطور باید شرح و منظور تصویب کنندگان از مفاهیم مندرج در سند الگو را انجام داد یا نهادینه کردن و نوع اجرایی کردن مفاد سند الگو باید چطور باشد از مسائلی است که باید به صورت جدی از سوی مسؤولان مرکز مورد توجه قرار گیرد.
اگر آسیبها و اشکالات سند را در همین ابتدای کار بگیریم و نظارتها به نحوی اعمال شود که در مرحله اجرا، به اهدافمان برسیم و ضد آن اجرایی نشود. این مسئله بسیار مهم و خطرناک است.
ما الان وارد بحران خانواده شدهایم!، اما هنوز به درستی این خطر را درک نکردهایم یا در حال ورود به مرحله سیاه چاله جمعیتی هستیم، اما درک درستی از آن نداریم. اصلاً آب از آب تکان نمیخورد. نهایتاً با اصلاحات بسیار جزئی روبرو میشویم.
اگر چه دو تدبیر پیش بینی شده در بخش تدابیر سند الگو تدابیر خوبی است، اما این تدابیر در مقابل هجوم بسیار مقتدرانه و بنیان کن فرهنگی غرب علیه فرهنگ اسلامی ایرانی کشورمان چه قدرت بازدارندگی خواهد داشت؟
مرحله دوم انقلاب را با مشکلات و آسیبهای باقی مانده از دوره اول شروع کردیم. باید در این مرحله چگونگی اجرای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت متناسب با تحولات زمانی و مکانی مکانیزمی پیش بینی شود که بشود به صورت فوری واکنش نشان و زمینه رفع آسیبها را به وجود آورد.
از این جهت بسیار نگران هستم که به قول فرمایش امام راحل چرا حوزههای علمیه به حدی از زمان عقب هستند که جوانان، خانوادهها و اجتماع ما گرفتار بحرانهای فرهنگی متنوع و متعدد غرب شوند؟
ضمانت اجرای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیست؟ چه اقداماتی پیش بینی شده تا این سند به سرنوشت دیگر اسناد برنامهای کشور دچار نشود؟
برای تضمین ضمانت اجرایی حتماً نیازمند فرهنگ سازی هستیم. اگر فرهنگ سازی نشود عاملان اجرایی سند الگو بنا به استعداد و فهم محدود خودشان سند را اجرا میکنند.
اگر متولیان اجرای سند متوجه روح حاکم و جزئیات سند الگو نشوند به اجتهاد و فهم خود از مفاد سند عمل میکنند و نمیگذارند قوانین مصوب به نتیجه مطلوب برسد.
انتهای پیام /