وفات حضرت ام البنین علیها السلام بر اساس معتبرترین نقلهای تاریخی، روز ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ هجری قمری است ؛ پیکر ایشان در قبرستان بقیع به خاک سپرده شده است .حجت الاسلام حسن طالبیان شریف از پژوهشگران تاریخ اسلام در گفتوگو با خبرگزاری حوزه، به تشریح ویژگی های شخصیتی بانوی گرامی اسلام، حضرت ام البنین (س) پرداخت.
مشروح گفت وگو با استاد و پژوهشگر حوزوی می خوانید .
یکی از بانوان کم نظیر اسلام، حضرت "ام البنین " همسر امیرالمومنین علی علیه السلام میباشد.نام اصلی ایشان " فاطمه " و لقب مبارک ایشان " ام البنین " است که در حال حاضر، در میان مسلمین و بالاخص شیعیان و ارادتمندان اهلبیت علیهم السلام، بیشتر با لقب ایشان "ام البنین " شناخته میشوند. قبر این بانوی بهشتی و با عظمت، در مدینه، در قبرستان بقیع، مورد زیارت مؤمنین و مومنات میباشد. قبر این بزرگوار، در کنار قبرهای عمههای پیامبر اسلام "صفیه " و.... در قبرستان بقیع، قرار دارد و مشخص و معلوم است و ارادتمندان به اهل بیت علیهم السلام، - بالاخص در ایام حج و عمره - به مدینه آمده و در قبرستان بقیع، قبر این بانوی بزرگوار را زیارت میکنند.
امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی و در سن ۲۵ سالگی با حضرت فاطمه سلام الله علیها دختر با عظمت پیامبر اسلام ازدواج کردند. این اولین ازدواج امیرالمومنین علی علیه السلام بود و تا زمانی که حضرت فاطمه زنده بودند، امیرالمومنین علی علیه السلام با زن دیگری ازدواج نکردند. به تصریح فرمایش پیامبر اسلام: "حضرت فاطمه، بهترین بانوی امت اسلام، بهترین بانوی بهشتی و بهترین زنان عالمیان از اولین و آخرین هستند."اصحاب خوب و باوفای پیامبر، میدانستند که پیامبر اسلام، دختری به نام "فاطمه" داشته و خیلی به ایشان علاقه دارند و لذا روی علاقه به ایشان، نام برخی از دختران خود را " فاطمه " میگذاشتند.
حضرت فاطمه، بهترین بانوی صاحب کمال تاریخ بشریت هستند. بهترین زنان مومنه و صاحب کمال در طول تاریخ بشریت به فرمایش پیامبر اسلام عبارتند از حضرت آسیه، حضرت مریم، حضرت خدیجه و حضرت فاطمه. این ۴ بانوی صاحب کمال، به فرمایش پیامبر اسلام، بهترین زنان مومنه بهشتی هستند و در بین این زنان، برترین ایشان در دنیا و آخرت، حضرت فاطمه دختر پیامبر اسلام هستند.
ایشان در جمال و کمال، بهترین زنان عالمیان بودند که خدا ایشان را به عقد و ازدواج امیرالمومنین علی علیه السلام در آورد. ایشان کفو و همتای امیرالمومنین علی علیه السلام بودند.حاصل این ازدواج، دو پسر به نامهای امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و دو دختر شد به نامهای حضرت زینب و حضرت ام کلثوم.
حضرت زهرا، به جنینی حامله بودند که پیامبر، نام آن پسر را "محسن " گذاشته بودند و ۶ ماهه بود، پیامبر منتظر تولد آن فرزند بودند که متأسفانه رحلت کردند و تولد او را درک نکردند. اما بعد از رحلت پیامبر، داستان سقیفه بنی ساعده پیش آمد و حمله به خانه حضرت زهرا و امیرالمومنین علی علیه السلام اتفاق افتاد، خانه ایشان را آتش زدند و جراحاتی بر پیکر حضرت زهرا در جریان این حمله، واقع شد و ایشان، مجروح شده و جنینشان سقط شد و خودشان نیز به فاصله کوتاهی در اثر این جراحات، به شهادت رسیدند. ۴ فرزند خردسال از حضرت فاطمه به یادگار مانده بود که مادر خود را از دست داده و یتیم شده بودند و از طرفی امیرالمومنین علی علیه السلام نیز همسر خود را از دست داده بودند و نیاز به همسر و ازدواج داشتند.
در آن زمان، داشتن همسران متعدد برای مردان، متعارف و رایج بود. در قرآن نیز تعدد همسران را برای مردان در صورت واجد بودن شرایط از جمله رعایت عدالت اقتصادی و....بین همسران، توصیه و تشویق مینماید؛ البته اگر کسی واجد شرایط مورد نظر اسلام نباشد قطعاً چنین توصیهای به مردان نشده بلکه با قاطعیت از آن، منع مینماید.(و ان خفتم ان لاتعدلوا، فواحده یعنی اگر میترسید نتوانید شرایط عدالت از نظر اقتصادی و....را در میان همسران رعایت کنید و فقط توانایی رعایت عدالت به یک همسر را دارید، به آن یک همسر اکتفا نمایید.).
همسر امام علی (ع)
در آن روزگار، طبق مجوز شرعی که قرآن و پیامبر، به مردان و زنان مسلمان داده بودند، مسلمانان، همسران متعدد میگرفتند البته اگر عقد ازدواج، دائمی بود در یک زمان فقط میتوانستند ۴ همسر دائمی بگیرند و اگر ازدواج موقت بود، اشکالی نداشت. برخی از مردان مسلمان که میتوانستند رعایت عدالت اقتصادی و.... در میان همسران متعدد خود بنمایند، ازدواجهای متعدد میکردند.پیامبر اسلام، اولین ازدواجشان با حضرت خدیجه بود که تقریباً هر دو جوان و ۲۵ سال داشتند.
پیامبر اسلام از حضرت خدیجه، دارای ۶ فرزند شدند دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله که در کودکی در مکه وفات نمودند و ۴ دختر به نامهای زینب، ام کلثوم، رقیه و حضرت فاطمه. تنها یک پسر پیامبر به نام "ابراهیم" از ماریه قبطیه -همسر ایشان -متولد شد که این کودک نیز در آخرهای عمر پیامبر در مدینه در گذشت. تا زمانی که حضرت خدیجه، زنده بودند پیامبر با زنی دیگر ازدواج ننمودند ولی پس از درگذشت حضرت خدیجه، ازدواجهای متعدد کردند و همسران متعددی اختیار کردند.امیرالمومنین علی علیه السلام نیز مانند پیامبر اسلام بودند.تا زمانی که حضرت فاطمه، زنده بودند، به احترام ایشان، با کسی ازدواج نکردند؛ اما پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، ازدواجهای متعدد داشتند و همسران متعددی اختیار نمودند. حضرت زهرا، به امیرالمومنین علی علیه السلام وصیت کردند که اگر پس از من قصد ازدواج دارید، با امامه دختر خواهرم زینب ازدواج کنید که نسبت به فرزندانم، مهربان است؛ لذا امیرالمومنین علی علیه السلام، بنا به وصیت و توصیه و پیشنهاد ایشان با "امامه" ازدواج کردند.
همچنین با دختری مومنه، عفیفه و صالحه به نام "خوله حنفیه" ازدواج کردند که جناب " محمد حنفیه " حاصل ازدواج ایشان بود. با "اسماً بنت عمیس " نیز ازدواج کردند. حضرت ام البنین نیز یکی از همسران دیگر ایشان بودند که به قول معروف و مشهور، صاحب ۴ فرزند پسر، از ایشان شدند که اسامی این آقازادههای معظم ایشان عبارت است از: " عباس، جعفر، عبدالله و عثمان".اما ترتیب ازدواجهای ایشان با همسران متعدد، دقیقاً مشخص نیست. امیرالمومنین علی علیه السلام با "امامه "، اسماً بنت عمیس"، "خوله حنفیه"، و" ام البنین " ازدواج کردند اما اینکه ازدواج امیرالمومنین علی علیه السلام با ام البنین، چندمین ازدواج ایشان پس از شهادت حضرت زهرا بوده و دقیقاً در چه سالی اتفاق افتاده است، چندان مشخص نیست و نظرات محققین مختلف است برخی اولین، برخی دومین، برخی سومین و برخی چهارمین ازدواج امیرالمومنین علی علیه السلام عنوان کرده اند.
اما به حسب ظاهر، اولین ازدواج ایشان با امامه، بوده است که پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و بنا به وصیت ایشان، انجام گرفت. دومین ازدواج، در زمان ابوبکر و قبل از وفات وی بوده است یعنی کمتر از دو سال پس از شهادت حضرت زهرا که با خوله حنفیه ازدواج کردند و ظاهراً سومین ازدواج، پس از وفات ابوبکر بوده که با اسماً بنت عمیس ازدواج کردند و پس از آن بود که با حضرت ام البنین سلام الله علیها ازدواج کردند. " اسماً بنت عمیس" ابتدا با جناب جعفر طیار ازدواج کرد و پس از شهادت ایشان در جنگ موته، ابوبکر از وی، خواستگاری کرد و پس از جواب مثبت او، با اسماً بنت عمیس ازدواج کرد.
پس از مرگ ابوبکر، امیرالمومنین علی علیه السلام با اسماً بنت عمیس، ازدواج کردند علیا مخدره "خوله حنفیه" و حضرت ام البنین، قبلاً با کسی ازدواج نکرده بودند و در هنگام ازدواج، باکره بودند.این دو بزرگوار، دو دختر مومنه، عفیفه، صالحه، عاقله، شجاع و با شهامت و ارادتمند پیامبر اسلام و وصی ایشان امیرالمومنین علی علیه السلام بودند و از خاندانی نجیب، با اصالت و شجاع که افتخار پیدا کردند که به همسری امیرالمومنین علی علیه السلام در آیند. هر دو بزرگوار، از زنان صاحب کمال و کم نظیر اسلامی هستند که فرزندانی شجاع، دلاور و عاشق و دلباخته امیرالمومنین علی علیه السلام و اهلبیت تربیت نمودند که مایه زینت امیرالمومنین علی علیه السلام بودند.هر دو بزرگوار، فرزندان خود را به تبعیت و اطاعت از امیرالمومنین علی علیه السلام و کسب ادب، علم و معرفت از امیرالمومنین علی علیه السلام تشویق مینمودند و آنها نیز به حسب استعداد و ظرفیت و تلاش خود، توسط امیرالمومنین علی علیه السلام تربیت شده و پرورش یافتند.
راجع به عظمت جناب محمد حنفیه، مقالهای نوشتم تحت عنوان "پرورش یافته امیرالمومنین، بالاتر از عدالت و پایینتر از عصمت " که در خبرگزاری رضوی منتشر شده است و تحت همین عنوان نیز در اینترنت، قابل جستجو و دسترسی است. در آن مقاله، به مناسبت، از مادر بزرگوار جناب محمد حنفیه، خوله حنفیه نیز تجلیل نموده ام. اما راجع به شخصیت برجسته حضرت ام البنین سلام الله علیها که محور اصلی این مبحث است و فرزندان بزرگوار ایشان، به اختصار مطالبی تقدیم مینمایم: همچنانکه در ابتدای مقاله بیان نمودم، ام البنین، لقب این بانوی با عظمت است و نام اصلی ایشان، فاطمه است.
سال تولد ایشان، دقیقاً مشخص نیست اما به نظر میرسد در موقع ازدواج با امیرالمومنین علی علیه السلام جوانی حدوداً ۱۸ سال ساله باشند. ایشان از خاندانی نجیب و اصیل و شجاع و اهل شعر بود. پدر ایشان، نامش " حزام" بود و شخصی مسلمان، شجاع، دلاور، با هوش، با تدبیر و با درایت، ارادتمند امیرالمومنین علیه السلام و عاشق و دلباخته ایشان بود.مادر حضرت ام البنین نیز "ثمامه"، بانویی مومنه، پاکدامن، عفیفه صالحه، عاقله و با ذکاوت و با هوش، ارادتمند به خاندان پیامبر اسلام و عاشق امیرالمومنین علی علیه السلام بود. یکی از علائم و نشانههای روشن و آشکار ارادت و دلباختگی این دو بزرگوار، نامگذاری دخترشان به نام "فاطمه " است.
نام دختر با عظمت پیامبر اسلام " فاطمه " را بر روی دختر خود گذاشتند و با عشق و ارادت پیامبر اسلام، حضرت فاطمه و امیرالمومنین و فرزندان ایشان، این دختر را تربیت نمودند.قرآن، آداب و سنن اسلامی، احادیث نبوی را به ایشان آموختند و از محیطهای آلوده و گناه، ایشان را جدا کردند. در محیطی معنوی، پاک و پاکیزه رشد و پرورش یافت. زبان حال حضرت ام البنین این بود: میریخت در کامم لبن، میگفت مادر: یاعلی. زین رو مکرر بشنوی از بند بندم یا علی.گویم مکرر یا علی. تا روز محشر یا علی.رسول خدا صلی الله علیه و آله به مسلمانها از فضائل و مناقب امیرالمومنین علی علیه السلام زیاد فرموده بود و همه جا ورد و زبان اصحاب خوب و با وفای پیامبر، نام امیرالمومنین علی علیه السلام و فضائل و مناقب ایشان بود.رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمود: زینو مجالسکم بذکر علی بن ابیطالب یعنی مجالس خود را با نام (امیرالمومنین) علی بن ابیطالب، زینت دهید. به هر حال پدر و مادر حضرت ام البنین، خود، عاشق و دلباخته امیرالمومنین علی علیه السلام بودند و دختر خود را نیز اینگونه تربیت نمودند.
لقمه حلال به ایشان دادند، با قرآن و اهلبیت آشنا نمودند، تربیت دینی و اسلامی نمودند تا به تدریج و روز به روز، بر کمالات علمی و معنوی ام البنین افزوده گردید. چه بسا پدر و مادر حضرت ام البنین، روز غدیر خم در واقعه غدیر بوده و فرمایش پیامبر اسلام را شنیدند که فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و در همان روز، با دل و زبان و دست، با امیرالمومنین علی علیه السلام بیعت نموده باشند.امیرالمومنین علی علیه السلام، پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، قصد ازدواج داشتند؛ میخواستند با دختری مومنه، عفیفه، صالحه، عاقله، شجاع و....خلاصه صاحب جمال و کمال و از خاندانی نجیب و اصیل و شجاع، ازدواج کنند تا فرزندانی مؤمن، صاحب کمال و شجاع برایشان متولد کند و ترییت نماید که انشالله ذخیرهای باشند برای نصرت و یاری دین خدا و اهلبیت علیهم السلام از جمله امام حسین علیه السلام.
امیرالمومنین علی علیه السلام، با برادر بزرگوار و با وفایشان جناب عقیل، خواسته خود را در جریان گذاشته و با او مشورت نمودند زیرا جناب عقیل در شناسایی انساب عرب، تبحر خاصی داشت و در میان عرب در تسلط و تبحر در این موضوعات، کم نظیر بلکه بی نظیر بود.جناب عقیل، به ایشان پیشنهاد داد با فاطمه کلابیه -که همان ام البنین است -ازدواج نمائید. که این خواسته شما را برآورده میکند و خاندانش، در شجاعت، معروف و مشهور و کم نظیر هستند.
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، به جناب عقیل، وکالت دادند که این دختر مومنه، عفیفه و صالحه را به عقدشان در آورد.جناب عقیل به خواستگاری ایشان رفت.اول با پدر ایشان مساله را مطرح کرد، پدر حضرت ام البنین، خوشحال شد و استقبال کرد و افتخار به این ازدواج ولی به جناب عقیل گفت: اول از همسرم سوال کنم که دخترم را خوب تربیت کرده که شایسته امیرالمومنین علی علیه السلام باشد چون بالاخره بیشتر با دختر بوده و از حالات و خصوصیاتش، بیشتر آگاه است و در ضمن نظر آنها را نیز جویا شوم.در این موقع به نزد همسر و دختر خود رفت، دید دختر بزرگوارش، خوابی را که دیده برای مادرش تعریف میکند که دیدم ماه و ستارهها در دامن من فرود آمدند و....سپس ندائی شنیدم که خلاصه اش این بود که ای فاطمه، بهترین شخص بعد از پیامبر اسلام، با تو ازدواج میکند و...... پرسید: تعبیرش چیست؟ مادر گفت: اگر رؤیای شما صادقه باشد، شخص بزرگی از شما خواستگاری میکند و فرزندانی در جمال و کمال مانند ماه و ستارهها از آن شخص برای شما متولد خواهد شد و…در این موقع، پدر میگوید: رؤیا صادقه بوده است و امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری شما آمده اند. از همسرش پرسید: آیا دختر ما شایستگی همسر امیرالمومنین علی علیه السلام را دارد و به طوری تربیت شده است که شأن و منزلت ایشان را حفظ کند و خدمت نماید؟ مادر گفت: بله. در برخی نقلها آمده است که پدر حضرت ام البنین به جناب عقیل گفت: ما صحرا نشین هستیم و امیرالمومنین، شهر نشین. شاید شایسته امیرالمومنین نباشد، جناب عقیل فرمود: خیر. حضرت اشراف دارند به وضعیت شما و مشکلی ندارد. به نقلی، پدر ام البنین گفت: حاضریم دخترمان را به عنوان خدمتگزار حضرت، تقدیم امیرالمومنین، نمائیم. جناب عقیل، فرمود: امیرالمومنین، من را وکیل خود قرار دادند که ایشان را به عنوان همسر خود قبول نمایند و به عقد ایشان در آورم.
خلاصه حضرت ام البنین، رضایت خود را اعلام کردند؛ پدر و مادر ایشان نیز همچنین.سپس جناب عقیل، به وکالت از امیرالمومنین علی علیه السلام، عقد شرعی ازدواج را خواند و ایشان را به همسری امیرالمومنین علی علیه السلام در آورد.حضرت ام البنین، با هزار شور و شعف و عشق و علاقه، به همسری امیرالمومنین علی علیه السلام در آمد و افتخار میکرد که همسر ایشان است. هر روز با عشق و علاقه معنوی به همسر بزرگوار خود نگاه میکرد و لذت میبرد و به ایشان اظهار عشق و محبت مینمود.زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده بودند: النظر اای وجه علی بن ابطاللب همسر ایشان، امیرالمومنین علی علیه السلام بود که: چهرهای بسیار زیبا، جذاب و دلربا داشت، بسیار مهربان، با صفا و باوفا بود، بسیار شجاع، خوش اخلاق، خنده رو و اهل مزاح، باب مدینه علم پیامبر، دارای سوابق درخشان علمی و معنوی که در اسلام، بعد از پیامبر اسلام، نظیری در میان مسلمانان ندارد بلکه نظیرش در میان انبیا و اوصیای گذشته نبوده و نخواهد بود؛ سراسر زندگی اش پر از افتخار است و....آری ازدواج با چنین صاحب جمال و صاحب کمالی، نعمتی است فوق العاده که به کمتر کسی از زنان مسلمان اعطا شده است؛ لذا باید قدردان باشد و شکر گزار. ام البنین نیز قدردان بود و شکر گزار. اما ام البنین، تنها همسر امیرالمومنین نبود و آنحضرت، همسران دیگری نیز داشتند. باید با آنها کنار بیاید. شیطان وسوسه اش نکند. حسادت و کدورت و.....اما ایشان بانوی مومنه، صالحه و عفیفه بود و با احکام اسلام آشنا بود و اعتراضی نداشت. از طرفی در آن روز، تعدد ازواج متعارف بود و رایج و از طرفی همسران امیرالمومنین علی علیه السلام نیز بانوانی بودند مومنه، عفیفه، صالحه، عاقله، عاشق و دلباخته امیرالمومنین بودند مانند خوله حنفیه، اسماً بنت عمیس، امامه، لیلی و.....و کمتر مسألهای پیش میآمد که باعث رنجش خاطر ایشان شود.
اما ام البنین، بایستی با فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها نیز کنار بیاید زیرا از حضرت زهرا نیز فرزندانی به یادگار مانده بود که دو پسر و دو دختر بودند.دو پسر عبارت بودند از امام حسن و امام حسین که نوجوان یا جوان بودند و دو دختر که عبارت بودند از حضرت زینب و حضرت ام کلثوم.آیا آنها با همسر جدید پدرشان امیرالمومنین علی علیه السلام کنار میآمدند؟ آیا ام البنین با این فرزندان، کنار میآمد؟ و....آری فرزندان حضرت زهرا، تربیت شده امیرالمومنین علی علیه السلام بودند و عاقل، صاحب کمال، مؤدب، مهربان و با صفا و با وفا و خوش اخلاق. هر چند هیچ کسی جای مادرشان را نمیگیرد ولی به هر حال به خواسته پدر که مشروع و عقلایی است، احترام میگذاشتند و اظهار لطف و مهربانی مینمودند و طبق برخی نقلها، ایشان را مادر صدا میزدند و کاملاً احترام ایشان را رعایت میکردند.از طرفی حضرت ام البنین که عاشق و دلباخته امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها بود، حالا توفیق یافته به فرزندان ایشان، خدمت نماید که خدمتگزاری به اهلبیت، آرزوی هر عاشق و دلباخته ایشان است که حضرت ام البنین، یکی از برترین عاشقان و دلباختگان کم نظیر اهلبیت بودند و چنین فرصتی را از دست نمیدادند.
حضرت ام البنین نیز برای آنها مادری میکرد و هر چه در توان و قدرت داشت، از خدمت به امیرالمومنین علی علیه السلام و فرزندان ایشان، کوتاهی نمیکرد.خدمت به امیرالمومنین علی علیه السلام تا زمانی که ایشان زنده بودند، ادامه داشت و تا زمانی که ام البنین زنده بود، ذکر خیر امیرالمومنین و بزرگواریهای ایشان را فراموش نمیکرد و ورد و ذکرش، فضائل و مناقب امیرالمومنین و اهلبیت بود.خودش را برای امیرالمومنین علی علیه السلام و اهلبیت میخواست و جان و مال و آبرویش را خالصانه تقدیم ایشان مینمود.به هنگام ازدواج فرزندان و نوههای امیرالمومنین برای آنها مادری میکرد و خدمت مینمود و لطف و محبت خود را از آنها دریغ نمیورزید.اما حاصل ازدواج ام البنین، به نقل مشهور ،۴ فرزند پسر شد. فرزند اول ایشان که متولد شد، امیرالمومنین علی علیه السلام به نام عموی بزرگوارشان، او را "عباس " نام گذاشتند و کنیه اش را "ابوالفضل ".پسر دیگری برای حضرت، متولد شد، به یاد برادر بزرگوار خود، نامش را " جعفر " گذاشتند تا نام و یاد "جعفر طیار " را زنده نگه دارد.پسر دیگری برایشان متولد شد، نامش را " عبد الله " گذاشتند و پسر دیگری برایشان متولد شد که نامش را به یاد عثمان بن مظعون "عثمان "گذاشتند. به نقلی دختری به نام " خدیجه " نیز برایشان متولد شد که اگر این نقل صحیح باشد، این دختر نیز به یاد حضرت خدیجه، به نام ایشان نامگذاری شد. گفته میشود آرامگاه سید خدیجه در مقابل مسجد کوفه، محل قبر ایشان است.امیرالمومنین علی علیه السلام به همراهی همسر بزرگوارشان " ام البنین " آنها را تربیت علمی و معنوی نمودند.امیرالمومنین، این فرزندان خود را علاوه بر امور دینی، آموزش نظامی میدادند.
فرزندان ام البنین با فرزندان حضرت زهرا و سایر فرزندان امیرالمومنین از همسران دیگرشان، انس و الفت میگرفتند و روز به روز بر محبت، اخلاص و رفاقتشان افزوده می گشت.اینها باید پشت و پناه هم باشند و در خدمت امیرالمومنین علیه السلام. همه فرزندان احترام امیرالمومنین را داشتند. آنها از محضر امیرالمومنین، کسب علم و معرفت میکردند.با قرآن، سنت نبوی، احادیث امیرالمومنین، اسرار تاریخ اسلام آشنا میشدند.امیرالمومنین، به عموم مسلمین و بالاخص به همسران و فرزندان خود امام و حجت بعد از خود را معرفی میکردند که به امر خدا و ابلاغ پیامبر اسلام، بعد از من، امام حسن، امام شما هستند و اطاعت ایشان بر شما واجب است و پس از درگذشت ایشان، امام حسین علیه السلام، امام شما هستند و اطاعت از ایشان بر شما واجب است و پس از ایشان، امام سجاد علیه السلام، امام است و اطاعت ایشان بر شما واجب است.
حضرت ام البنین، با امیرالمومنین علی علیه السلام زندگی میکردند و در شادی ایشان، شاد و در حزن و غم ایشان، محزون و مغموم بودند.از امیرالمومنین علی علیه السلام، علم و معرفت میآموختند و توصیههای علمی، معنوی و اخلاقی ایشان را عمل میکردند و روز به روز به علم و معرفت ایشان افزوده میشد.بر ایمان و یقین ایشان افزوده میشد.حضرت ام البنین، دانستهها و تجربیات خود را به فرزندان خود منتقل میکرد تا آنها نیز روز به روز به علم و معرفت و ایمان و یقینشان افزوده شود که اینچنین نیز شد. حضرت ام النبین، فرزندان خود را عاشق و فدایی اهلبیت تربیت نمود.به آنها گوش زد مینمود که شما باید مطیع امیرالمومنین علی علیه السلام باشید و پس از ایشان مطیع امام حسن و امام حسین علیهم السلام و…و آنها نیز تبعیت و اطاعت مینمودند تا به اوج ایمان و یقین و کمال علمی و معنوی رسیدند و یکی از از دیگری بهتر شدند. حضرت ابالفضل العباس علیه السلام چون ماه و سه فرزند دیگر نسبت به حضرت ابالفضل چون ستاره میدرخشیدند در جمال و کمال. فرزندان حضرت زهرا، چون خورشید و حضرت ابالفضل العباس علیه السلام چون ماه در میان فرزندان امیرالمومنین علی علیه السلام در جمال و کمال میدرخشیدند.
حضرت ام البنین، دوران حکومت عثمان را سپری نمودند تا عثمان به قتل رسید و حکومت به امیرالمومنین علی علیه السلام رسید و مردم با ایشان بیعت کردند.امیرالمومنین، ۵ سال حکومت کردند که سه جنگ به ایشان تحمیل شد: جنگ صفین، جمل و خوارج.و امیرالمومنین در این ۵ سال، روی آرامش را به خود ندید و بیشتر در حال جنگ با دشمن بود و طبیعتاً همسران و فرزندان ایشان نیز اینچنین بودند.امیرالمومنین در آغاز حکومت، از مدینه به کوفه رفتند و همسران و فرزندان ایشان نیز تبعیت کردند تا بالاخره امیرالمومنین علی السلام، در ۲۱ ماه مبارک رمضان، در سال ۴۰ هق به شهادت رسیدند و در نجف به خاک سپرده شدند. خدا میداند چه قدر این مصیبت بر حضرت ام البنین و فرزندان ایشان سخت گذشت و چه قدر سوختند و گریستند. پس از شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام، حضرت ام البنین تا آخر عمر، دیگر ازدواج نکردند. حضرت ام البنین، پس از امیرالمومنین، به امامت امام حسن علیه السلام معتقد شدند و مطیع دستورات ایشان بودند و هر کاری در جهت تقویت ایشان از دستشان بر میآمد، انجام میدادند و فرزندان خود را نیز به اطاعت و تبعیت از ایشان تشویق بلکه امر مینمودند و از علم و معرفت ایشان، کسب فیض مینمودند و فرزندان خود را نیز به کسب علم و معرفت از ایشان توصیه مینمودند.
دوران امامت امام حسن و غربت و رنجهای ایشان را درک کردند، حضرت ام البنین وقتی داستان تیر باران جنازه ایشان را پس از شهادت و در مراسم تشییع و تدفین آن بزرگوار، شنیدند، روح لطیف ایشان را آزرده کرد. به فرزندان امام حسن علیه السلام و احیاناً نوههای ایشان، لطف و محبت میکردند تا زمان امامت امام حسین علیهم السلام شد که به امامت ایشان معتقد و از ایشان تبعیت و اطاعت میکردند از علم و معرفت ایشان نیز بهره برده و فرزندان خود را نیز به کسب علم و معرفت از ایشان توصیه میکردند.حضرت ام البنین، هنگامی که امام حسین علیه السلام همراه خاندان و بنی هاشم به سمت مکه سپس کوفه و کربلا رهسپار شدند، همراه ایشان نبودند و علت آن نیز تا کنون برایم مشخص نشده است و از فرزند حضرت ابالفضل العباس علیه السلام نگه داری مینمودند.
ولی خوب به هر دلیل شرعی که نتوانستند امام حسین علیه السلام را همراهی نمایند ولی قطعی و مسلم است به فرزندان خود، توصیه و سفارش نموده اند که از امام حسین علیه السلام تبعیت و اطاعت کنند و نگذارند کوچکترین ناراحتی برای ایشان حاصل شود. خصوص اینکه اگر میدانستند این سفر، به کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام و اصحاب و خاندانشان منتهی خواهد شد و امیرالمومنین علی علیه السلام، امید داشتند که حاصل ازدواجشان با ام البنین، فرزندانی شجاع و با شهامت و دلاور شود برای یاری امام حسین علیه السلام در کربلا و روزعاشورا.بالاخره امام حسین علیه السلام و همراهان ایشان از جمله ۴ فرزند صاحب کمال و شجاع و دلاور ام البنین نیز همراه سیدالشهدا علیه السلام رهسپار شدند.ماهها گذشت تا بالاخره حضرت ام البنین مطلع شدند، کاروان امام حسین علیه السلام به مدینه بازگشته اند، به استقبال ایشان رفتند."بشیر "، زودتر از کاروان امام حسین علیه السلام، خبر آمدن ایشان را به اهل مدینه اعلام کرد. حضرت ام البنین از او، خبر صحت و سلامت امام حسین علیه السلام را جویا شد ولی او به جای اینکه پاسخ ایشان را بدهد، خبر شهادت فرزندان این مادر صبور را داد، ایشان محزون شدند ولی بیش از فرزندان خود، دلشان نگران امام حسین علیه السلام، حجت خدا و امام زمانشان بود تا اینکه بشیر، خبر شهادت امام حسین علیه السلام را نیز به ایشان داد و بسیار ایشان منقلب و محزون و مغموم شدند و داغ شهادت امام حسین علیه السلام بیش از فرزندانشان، دل آن بزرگوار را به درد آورد.
حضرت ام البنین، داغدار شدند و به عزاداری امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا میپرداختند و بنی امیه و قاتلین سیدالشهدا و شهدای کربلا را شماتت و سرزنش میکردند و در مدینه در قبرستان بقیع، ۴صورت قبر به یاد فرزندانشان بنا نموده و گریه میکردند.روضه امام حسین علیه السلام و فرزندانش را میخواندند.آنچنان جانسوز، گریه میکردند که دوست و دشمن از گریه ایشان، به گریه میافتادند حتی مروان دشمن اهلبیت نیز از گریه ایشان، گریان میشد.عزاداری حضرت ام البنین، ادامه یافت تا چند سال بعد در روز ۱۳ جمادی الثانی از این دنیا رحلت نمودند.به نقلی توسط حکومت بنی امیه به شهادت رسیدند.پیکر مطهر این بانوی بزرگوار: غسل داده شد، حنوط و کفن شد و سپس بر پیکر ایشان نماز خوانده شد؛ آنگاه پیکر ایشان تا قبرستان بقیع، تشییع و سپس در کنار قبور عمههای پیامبر به خاک سپرده شدند.
طبیعی است که مؤمنین و مومنات بالاخص اهلبیت و بنی هاشم و نوههای ایشان در این مراسم تدفین شرکت داشتند. از آن روز، قبر این بانوی بهشتی و همسر امیرالمومنین علی علیه السلام و مادر قمر منیر بنی هاشم حضرت ابالفضل علیه السلام، مورد زیارت مؤمنین و مومنات و ارادتمدان به اهلبیت علیهم السلام قرار گرفت که تا کنون نیز ادامه دارد..نذر و توسل به این بانوی بهشتی و مقرب در نزد خدا، برای حل مشکلات دنیوی، کارگشا است و مکرر توسط مؤمنین و مومنات تجربه شده است.
چه خوب است دوستان اهلبیت، به پاس احترام به این بانوی بزرگوار بهشتی، نام برخی از دختران خود را به نام "ام البنین " نامگذاری نمایند، باشد که ان شاءالله مورد شفاعت ایشان، همسر و فرزندان ایشان قرار بگیرند.
انتهای پیام
نظر شما