پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
امام زمان (عج)

حوزه/ «حدیث دوازده خلیفه» حدیث مشهوری است که با الفاظ مختلف (مثل خلیفه، امیر، نقیب و امام) و از طرق متعدد از جابر بن سمره از پیامبر اکرم (ص) نقل شده و در منابع حدیثی شیعه و سنی آمده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محمدحسین ایراندوست، مدیرمسئول مجله مطالعات فقهی فلسفی در مطلبی به «شبهه عدم درج نام حضرت مهدی در «حدیث دوازده خلیفه» از منظر مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی» پاسخ داد و نوشت:

مقدمه:

«حدیث دوازده خلیفه» حدیث مشهوری است که با الفاظ مختلف (مثل خلیفه، امیر، نقیب و امام) و از طرق متعدد از جابر بن سمره از پیامبر اکرم (ص) نقل شده و در منابع حدیثی شیعه و سنی آمده است.

به عنوان مثال در صحیح بخاری از پیامبر اسلام (ص) نقل شده که خلفای بعد از خود را در دوازده خلیفه منحصر کرده و همه از قبیله قریش هستند. تقریباً همه حدیث‌شناسان اهل سنت، این حدیث را حدیثی صحیح می‌دانند. و دانشمندان شیعی هم این حدیث را دلیلی بر امامت امامان دوازده‌گانه خود می‌دانند. اما آنچه محل شبهه شده است، این نکته است که عالمان اهل سنت نظر واحدی درباره مصداق این دوازده نفر ندارند. و لذا برخی افراد که قصد شبهه‌افکنی دارند بدون توجه به روایات بسیاری دیگر و بدون تأمل در الفاظ و عبارات مختلف «حدیث دوازده‌گانه» این شبهه را مطرح نمودند که نام حضرت مهدی (عج) در خلفای دوازده‌گانه نیست. همین سوال را مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب «نظام امامت و رهبری» مطرح نموده و پاسخ داده‌اند.

۱- حدیث دوازده خلیفه:

روایات متعددی در منابع اهل سنت و شیعه با سندهای صحیح از پیامبر اسلام (ص) بدین مضمون نقل شده که «برای این امت دوازده نفر خلیفه خواهند بود که همه آنان از قریش اند».

درباره اینکه مراد از دوازده خلیفه چیست و مصادیق آنچه کسانی هستند، تفسیرهای متعددی از علمای اهل سنت نقل شده است. این حدیث در منابع شیعی با همین مضمون بازتاب داشته است با این تفاوت که مصادیق آن هم بیان شده است. بطور کلی می‌توان این حدیث را در منابع شیعی در دو حالت کلی جستجو کرد:

الف- معرفی اولین و آخرین خلیفه:

مانند روایت امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) که فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند. اول آن‌ها علی بن ابی طالب (ع) می‌باشد و آخر آنان قائم (عج) است. پس این عده جانشینان و اوصیاء و اولیا من هستند و از طرف خداوند بر امت من حجت می‌باشند. مؤمن اقرار به امامت آنان می‌کند و کافر هم منکر فضل و مقام آن‌ها می‌باشد. [۱]

ب- معرفی همه خلفای دوازده‌گانه:

در برخی روایات شیعی، اسم تک‌تک خلفاء دوازده گانه بیان شده است. مانند حدیث مشهور جابر که از رسول خدا (ص) معنای «اولی‌الامر» در آیه اطاعت را می‌پرسد. حضرت فرمود: آن‌ها جانشینان و پیشوایان بعد از من هستند. اول آن‌ها علی بن ابی طالب، بعد حسن (ع) سپس حسین (ع)، بعد علی بن الحسین (ع) سپس محمّد بن علی (ع) که در تورات معروف به باقر است و تو او را خواهی دید وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. سپس صادق جعفر بن محمّد (ع) بعد موسی بن جعفر (ع) سپس علی بن موسی (ع) بعد محمّد بن علی (ع) سپس علی بن محمّد (ع) آن گاه حسن بن علی (ع) سپس هم نام و هم کنیه من حجة اللَّه در زمین و بقیة اللَّه در بین مردم پس از حسن بن علی، آن کسی که خداوند به دست او شرق و غرب را فتح می‌کند [۲].

۲- منشأ اختلاف:

آنچه مسلم است اینکه در بسیاری از منابع تفسیری، تاریخی و روایی سنی و شیعه متن «حدیث دوازده خلیفه» آمده است که در همه آنها رسول اله از دوازده جانشین خود خبر داده و بنا به نقل «مسلم» در کتاب «صحیح»، عزت اسلام به این دوازده جانشین بستگی دارد. با وجود این، برخی متکلمین اهل سنت به علل مختلف نخواسته اند مصادیق راستین ایشان را معرفی یا تأیید کنند. و یا به تفسیرهای دور از واقعیت پرداخته‌اند. و همین منشأ برخی شبهات شده است. همین تفاسیر غیر واقعی سبب شده تا برخی از عزیزان اهل سنت در تفسیر و تبیین مصداق خلفای دوازده گانه به شدت دچار حیرت و سردرگمی شوند. زیرا از طرفی این روایات با سند روشن و بدون خدشه، در منابع معتبر آنان نقل شده که مورد اتفاق آنها است. و در اصل پذیرش آن کاری نمی‌توان کرد. اما از سوی دیگر، ویژگی‌هایی که در متن این روایات وجود دارد؛ مثل انحصار به عدد «دوازده»، بر مبنا و خلفای مورد نظر اهل سنت تطبیق نمی‌کند. جناب «اِبْن‌ِ جَوزی» (۵۱۱ -۵۹۷ ق )، مورخ‌، مفسر و فقیه حنبلی در قرن ششم هجری، این حیرت را در کتاب «کشف المشکل من حدیث الصحیحین» چنین بیان کرده است:

«بحث پیرامون این روایت را طولانی کردم و در جستجوی گمانه‌ها بر آمدم؛ کسی را ندیدم که به مقصود این روایت دست یافته باشد. [۳]» این سخنان از سوی برخی عالمان و دانشمندان آنها و نیز وجود تفاسیر غیرواقعی یا رخدادِ «حیرت» یا «خود را به حیرت افکندن»، سبب ایجاد شبهه‌هایی شده است. که در اینجا به نقل و پاسخ یکی از آنها می‌پردازیم:

۳- اصل شبهه:

آیا امام مهدی (عج) از ائمه اثناعشر است که حضرت رسول معظم اسلام (ص) امت را به امامتشان مژده داده است؟

۴- پاسخ مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی:

در این مورد اختلافی بین شیعه و اهل‌سنّت به‌نظر نمی‌رسد و همه بر این اتفاق دارند که حضرت مهدی (ع) امام دوازدهم از ائمه اثناعشر (علیهم السلام) است، و به‌طور متواتر ثابت است که پیغمبر (ص) از امامت و خلافتشان خبر داده است، و لذا «ابوداوود سجستانی» که صاحب یکی از «صحاح ستّه [۴]» و از مشاهیر محدّثین اهل‌سنّت به‌شمار می‌رود، یکی از کتاب‌های سنن خود را به «مهدی» اختصاص داده و آن را «کتاب‌المهدی» نامیده است، در این کتاب، اولین احادیثی را که روایت می‌کند، حدیث ائمّه اثناعشر می‌باشد. [۵]

بنابراین، این موضوع که حضرت مهدی (ع) امام دوازدهم است، مثل اصل ظهور مهدی (ع) مسلّم و مورد اتفاق مسلمین است. [۶]

۵- تجزیه و تحلیل پاسخ

چند نکته را ایشان در این پاسخ وزین و مختصر تأکید کردند:

۵-۱- اتفاق شیعه و سنی بر امام دوازدهم :

آنچه ایشان باختصار فرمودند به تفصیل برخی از دانشمندان اهل سنت در گذشته و حال، کتاب‌هایی مستقل در موضوع امام مهدی (عج) نوشته‌اند مثلاً ابونُعَیم اصفهانی (۳۳۶-۴۳۰ ق) که محدث و مؤلف نامدار اهل سنت است در مجموعه الاربعین خود روایاتی را ذکر کرده است. تنظیم این احادیث آنقدر جلب توجه نموده که مرحوم علی بن عیسی اربلی در کتاب کشف الغمه می‌نویسد: چهل حدیث درباره مهدی موعود به دست آورده ام که حافظ ابونعیم اصفهانی آنها را جمع آوری کرده و من هم به ترتیبی که او ذکر نموده، می آورم. علاوه بر او، جناب حافظ جلال‌الدین عبدالرحمن بن ابی‌بکر سیوطی شافعی (۸۴۹-۹۱۱ ق) از عالمان اهل سنت و مؤلف آثار بسیار در حدیث و تاریخ و تفسیر و علوم دیگر، در کتاب «العرف الوردی فی اخبار المهدی (عج)» روایاتی را آورده است.

بعضی از علمای اهل سنت در مقام دفاع از عقیده مهدویت و ردّ منکران این عقیده، کتاب و مقاله نوشته‌اند مانند «محمد صدیق مغربی» که در رد گفتار «ابن خلدون» کتابی نگاشته و به سختی از او انتقاد کرده است.

این‌ها فقط نمونه‌هایی اندک از موضع اهل سنت در برابر مسئله مهدویت است. بنابراین مسئله مهدویت هیچ اختصامی به شیعه امامیه ندارد. اینکه برخی وهابی‌ها در مناظرات خود ادعا کرده اند که هیچ حدیثی در مورد مهدویت وجود ندارد و نام ایشان در «حدیث دوازده‌خلیفه» نیست، همه ناشی از جهل و یا از عناد شدید او نسبت به اهل بیت و اسلام می‌باشد. ما برای بطلان این شبهه گزارش مختصری از احادیثی می‌آوریم که در باره حضرت مهدی (عج) و قیام او در آخرالزمان در برخی کتابهای حدیثی و تفسیری اهل سنت است.

الف) - المستدرک حاکم نیشابوری:

حاکم نیشابوری، محدث، قاضی و تراجم‌نگار شافعی قرن چهارم بود. وی در کتاب «المستدرک» چندین حدیث در این رابطه نقل کرده و آنها را بر شرط بخاری و مسلم صحیح دانسته است. چراکه او در این کتاب کوشیده است احادیثی را گرد آورد که شرایط صحت احادیث موجود در صحیحین را داشته باشند. روایات راجع به حضرت مهدی (عج) چنین اند:

۱- قال رسول الله (صلی‌الله علیه و سلم) المهدی منا أهل البیت أشم الأنف أقنی أجلی یملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا و ظلما....

۲- ذکر رسول الله (ص) المهدی فقال هو من ولد فاطمه.

۳- أن رسول الله (ص) قال: یخرج فی آخر أمتی المهدی یسقیه الله الغیث وتخرج الأرض نبات‌ها...
۴- أن رسول الله (ص) قال: تملأ الأرض جورا وظلما فیخرج رجل من عترتی الحدیث هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم ولم یخرجاه.

۵- عن النبی (صلی‌الله علیه و سلم) قال: یکون فی أمتی المهدی إن قصر فسبع و إلا فتسع تنعم أمتی فیه نعمه لم ینعموا مثل‌ها قط... [۷]

ب- صحیح ابن حبان:

ابوحاتم، محمّد بن حِبّان بُستی (۸۸۳–۹۶۵ م) محدث‌، فقیه شافعی‌، مورخ و لغوی تمیمی و محدث برجسته ایرانی- سجستانی بود. از استادان برجسته‌اش ابوبکر ابن خزیمه بود و ابوعبدالله حاکم نیشابوری از او روایت کرد. وی احادیثی در باره مهدویت اینگونه نقل شده است:

۱- عَنِ النَّبِی (صلی‌الله علیه و سلم) قَالَ: لا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّی تَمْتَلِئَ الأَرْضُ ظُلْمًا وَعُدْوَانًا ثُمَّ یخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیتِی أَوْ عِتْرَتِی فَیمْلَؤُهَا قِسْطًا وَعَدْلا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَعُدْوَانًا.

۲- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله علیه و سلم): لا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّی یمْلِکَ النَّاسَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیتِی یوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَاسْمُ أَبِیهِ اسْمَ أَبِی فَیمْلَؤُهَا قِسْطًا وَعَدْلا. [۸]

ج- موارد الظمآن:

این کتاب تحت عنوان «موارد الظمآن إلی زوائد ابن حبان» نوشته نور الدین علی بن أبی بکر الهیثمی است. در این کتاب چندین حدیث تحت عنوان «باب ما جاء فی المهدی» به این ترتیب نقل شده است:

۱- قال رسول الله (ص): لو لم یبق من الدنیا إلا لیله لملک فیها رجل من أهل بیت النبی.

۲- قال رسول الله (ص): لو لم یبق من الدنیا إلا لیله لملک رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی.

۳- قال رسول الله (ص): لا تقوم الساعه حتی یملک رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی واسم أبیه اسم أبی فیملأها قسطا وعدلا.

۴- قال رسول الله (ص): یخرج رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی وخلفه خلفی فیملأها قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا.

۵- عن النبی (ص) قال: لا تقوم الساعه حتی تملأ الأرض ظلما وعدوانا ثم یخرج رجل من أهل بیتی أو عترتی فیملأها قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وعدوانا. [۹]

۵-۲- تواتر حدیث دوازده خلیفه:

مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی، در پاسخ به این شبهه بر تواتر حدیث دوازده خلیفه تصریح نمودند اما ایشان در اثر دیگر خود به تفصیل به این نکته پرداخته اند. وی باب اول از کتاب «منتخب الاثر» را به این حدیث اختصاص داده اند. و نقل‌ها و طرق مختلف حدیث را جمع آوری نمودند. مجموع نقل‌های این حدیث تقریباً به ۱۴۸ نقل می‌رسد.

بر اساس آنچه مرحوم آیت الله صافی در این کتاب جمع‌آوری نمودند، حدود ۱۷ نفر از صحابه این حدیث را با عبارت‌های مختلف و نزدیک به هم از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده‌اند. که عبارتند از:

جابر بن سمره، عبدالله بن مسعود، وهب بن عبدالله، انس بن مالک، ابی سعید خدری، سلمان فارسی، ابوهریره، عمر بن خطاب، واثله بن اسقع، ام سلمه، عبدالله بن عمر، مکحول، عایشه، ابوذر غفاری، عبدالله بن ابی، زید بن ارقم، ابو ایوب انصاری [۱۰].

همچنین در ابتدا ضمن نقل روایت دوازده خلیفه از «مسند طیالسی [۱۱]» چنین تصریح می‌کند که این حدیث متواتر است و متضمن بر نص صریح و روشن عدد ۱۲ خلیفه و جانشین است و پس از تواتر و تأکید آنکه این ائمه ۱۲ تن بوده نه یکی کمتر نه یکی بیشتر، آنگاه امت اسلامی بر دو قسم می‌شوند آنها که عدد ۱۲ را قائلند و آن شیعه است و دیگران که اعداد دیگر گفته اند:

«هذا مع أنها مفسّرة بهم فی الأحادیث الکثیرة المتواترة المتضمّنة للنصّ علی هذا العدد، و علی تعریفهم بأوصافهم و نسبهم و أسمائهم، [۱۲]»

۵-۳- استدلال از ابوداوود سجستانی:

ایشان می‌فرماید ابودادود سجستانی در کتاب سنن خود «کتاب المهدی» را تصنیف نموده و اولین حدیثی که در این کتاب نقل می‌کند حدیث دوازده خلیفه است. در توضیح باید اشاره شود که سی و پنجمین کتاب سنن ابوداوود «کتاب‌المهدی» است. اولین روایت آن چنین است:

حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ، حَدَّثَنَا مَرْوَانُ بْنُ مُعَاوِیَةَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ یَعْنِی ابْنَ أَبِی خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «لَا یَزَالُ هَذَا الدِّینُ قَائِمًا حَتَّی یَکُونَ عَلَیْکُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً، کُلُّهُمْ تَجْتَمِعُ عَلَیْهِ الْأُمَّةُ»، فَسَمِعْتُ کَلَامًا مِنَ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَمْ أَفْهَمْهُ، قُلْتُ لِأَبِی: مَا یَقُولُ؟ قَالَ: «کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ»

یعنی: جابر بن سمره می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که می‌فرمود: پیوسته این دین پا بر جا است تا اینکه بر شما دوازده خلیفه‌ی که امت بر آنها اجتماع کرده بیاید. سپس از رسول خدا سخنی شنیدم که من ندانستم، به پدرم گفتم: رسول خدا چه فرمود: گفت: رسول خدا فرمود: همه آنها از قریش اند.

حدیث دوم و سوم این کتاب را هم ابوداوود همان حدیث دوازده خلیفه از طرق دیگر و با الفاظ متفاوت آورده است. اما حدیث چهارم در همین کتاب‌المهدی راجع به مشخصات حضرت (عج) است که به چند طریق بیان کرده است:

حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ عُبَیْدٍ، حَدَّثَهُمْ، ح وحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَلَاءِ، حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ یَعْنِی ابْنَ عَیَّاشٍ، ح وحَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا یَحْیَی، عَنْ سُفْیَانَ، ح وحَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی، أَخْبَرَنَا زَائِدَةُ، ح وحَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، حَدَّثَنِی عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی، عَنْ فِطْرٍ، الْمَعْنَی وَاحِدٌ، کُلُّهُمْ عَنْ عَاصِمٍ، عَنْ زِرٍّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ» - قَالَ زَائِدَةُ فِی حَدِیثِهِ: «لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ»، ثُمَّ اتَّفَقُوا - «حَتَّی یَبْعَثَ فِیهِ رَجُلًا مِنِّی» - أَوْ «مِنْ أَهْلِ بَیْتِی» - یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی، وَاسْمُ أَبِیهِ اسْمُ أَبِی " زَادَ فِی حَدِیثِ فِطْرٍ: «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا، وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» وَقَالَ: فِی حَدِیثِ سُفْیَانَ: «لَا تَذْهَبُ، أَوْ لَا تَنْقَضِی، الدُّنْیَا حَتَّی یَمْلِکَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی، یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی».

شمارگان احادیث «کتاب المهدی» از ۴۲۷۹ تا ۴۲۹۱ است. مجموعاً دوازده روایت آورده که سه حدیث اول همان «حدیث دوازده خلیفه» با عبارات و طرق مختلف است و مابقی به مشخصات حضرت مهدی اشاره می‌کند. از تنظیم این احادیث و چینش روایات مشخص است که نظر ابوداوود این بوده است که خلفای دوازده‌گانه در روایات دیگر رسول خدا مشخص هستند و آخرین خلیفه دوازده‌گانه همان حضرت مهدی (عج) است. وگرنه ذکر سه حدیث اول در کتاب المهدی از سوی کسی که از فقهای نامدار، و امام محدثان اهل‌سنت بوده و در واقع کارشناس این فن است، بیهوده خواهد بود.

پی نوشت‌ها:


[۱] - شیخ صدوق، من ‏لا یحضره‏ الفقیه، ج ۴، ص ۱۸۰.

[۲] - مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ ق، ج ۲۳، ص ۲۹۰.

[۳] - ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد، کشف المشکل من حدیث الصحیحین، ج ۱، ص ۴۴۹، تحقیق: علی حسین البواب، ناشر: دار الوطن - الریاض - ۱۴۱۸ ه

[۴] - صحاح شش‌گانه عبارتند از: صحیح بخاری، صحیح مسلم، صحیح نسائی، صحیح ابی‌داوود، صحیح ابن‌ماجه، و صحیح ترمذی که به این چهارتای اخیر «سنن» هم می‌گویند. اما درباره ابوداوود باید اشاره شود که نام کامل او: ابو داوود سلیمان بن الأشعث بن اسحاق بن بشیر بن شّداد بن عمران الأزدی السجستانی (۲۰۲ _ ۲۷۵ ه. ق) معروف به امام حافظ ابوداود است. وی نویسنده کتاب سنن ابوداود است که یکی از صحاح سته است. وی در سیستان متولد شد، مدتی را در مسافرت گذرانید و نهایتاً در سال ۲۷۵ هجری قمری در بصره درگذشت.

[۵] - ابو داوود سجستانی، سنن، ج ۲، ص ۳۰۹ ۳۱۱.

[۶] - صافی گلپایگانی، آیت الله شیخ لطف الله، نظام امامت و رهبری، پرسش پانزدهم

[۷] - محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۱ ه – ۱۹۹۰ م، الطبعه: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج ۴ ص ۶۰۰ – ۶۰۱،

[۸] - محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی صحیح ابن حبان، مؤسسه الرساله – بیروت – ۱۴۱۴ – ۱۹۹۳، الطبعه: الثانیه، ج ۱۵ ص ۲۳۶،

[۹] - علی بن أبی بکر الهیثمی أبو الحسن، موارد الظمآن ج ۱ ص ۴۶۳، دار الکتب العلمیه – بیروت، تحقیق: محمد عبد الرزاق حمزه.

[۱۰] - صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج ۱، ص ۱۹- ۱۰۰

[۱۱] - نام کامل او: سلیمان بن داود بن جارود طیالسی (۱۳۳-‌۲۰۳ ق) است. وی محدث قرن دوم و سوم، ایرانی‌الاصل، ساکن بصره. کنیه‌اش ابوداود و نسبش طیالسی، زبیری، اسدی، قرشی، فارسی و بصری بود.

[۱۲] - الصافی، الشیخ لطف الله؛ منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر علیه‌السلام، جلد: ۱ صفحه: ۱۹

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۱۴:۴۱ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۴
    0 1
    چند نکته قابل تامل در این روایات نقل شده وجود دارد. آنطور که از این روایات نبی گرامی اسلام(ص) برداشت می شود این است که آنحضرت می فرمایند این دوازده تن از قریش هستند و نمی فرمایند از بنی هاشم ، سه خلیفه اول تا سوم، معاویه و امویان و مروانیان و عباسیان هم از قریش بودند. ضمن آنکه بجز امام علی و امام حسن علیهما السلام بقیه ائمه به خلافت نرسیدند. نکته دیگر اینکه در مورد مهدی موعود فرموده اند ،اسمش همنام من و اسم پدرش همنام پدر من است در حالیکه اسم پدر امام دوازدهم حسن بوده است و نکته آخر اینکه در ادامه این روایت اصحاب با شنیدن این مشخصات از پیامبر(ص) می پرسند آیا ممکن است آن مهدی موعود خود شما باشید؟ پیامبر(ص) می فرمایند: "الله اعلم".