به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از ارومیه، این روزها باز هم یادآور ایمان، شجاعت، استقامت و پایداری، حماسه آفرینی و دلاوریهای رزمندگان عملیات والفجر و خیبر و یاران شهید حمید باکری است.
اسفندماه، حماسهای بزرگ و جاودانه در دفاع مقدس ملت ایران میباشد، حماسه مجنون، حماسه هورالعظیم، حماسه طلائیه که همگی اینها در حماسه خیبر یاران بی ادعای خمینی کبیر در اسفند ماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی خلاصه شده است.
عملیات خیبر نشانهای از ایمان و از جان گذشتگی و ایثار مردانی بود که نخست از خویشتن خویش گذشتند و آن گاه توانستند از خاکریز، نی زار و باتلاق، آبهای سرکش و متلاطم بگذرند.
خیبر آفرینان اسفند ماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی که به فاتح خیبر اقتدا کرده بودند، در لبیک گویی به امام و رهبرشان که او نیز فرزند خلف فاطمه (س) بود، با زمزمه رمز یا رسول الله (ص)، بار دیگر به جهان و جهانیان اثبات کردند که نمیتوان در برابر ایمان، اخلاص شجاعت و رشادت فرزندان عاشورا ایستاد و مقاومت کرد.
حجت الاسلام شهید رضا ظفرکش ۸ اسفند سال ۱۳۳۸ در سلماس دیده به جهان گشود و بعد از گذراندن دوران کودکی پا در عرصه مدرسه و یادگیری علم گذاشت و دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگیان و متوسطه را در دبیرستان امیرکبیر به اتمام رساند.
در کارهای کشاورزی کمک کار پدر بود و با جوانانی هم چون " حسن علیایی"، " خلیل احمدپور"، " امیر اهری سلماسی" و " ولی بابازاده" رفاقت و دوستی داشت و بجز حجت الاسلام بابازاده بقیه دوستانش شربت شهادت را سر کردند
رضا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از بارزترین مبارزان علیه حکومت پهلوی بود و بارها از سوی ساواک مورد تعقیب قرار گرفت.
شهید ظفرکش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای حفظ دستاوردهای آن و ادامه مسیر انقلاب قدم به صحنه پیکار حق علیه باطل گذاشت و در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت مقدس سربازی رفت و بعد از پایان سربازی راهی حوزه علمیه برای تحصیل علوم دینی شد و تحصیلات علوم دینی را در مدرسه علمیه ولیعصر (عج) تبریز و شهید باهنر همدان یاد گرفت.
در دوران دفاع مقدس، علی رغم بیماری مادر و نیاز شدید به مراقبت، جبهه را انتخاب کرد و داوطلبانه عازم جنوب کشور برای مبارزه با دشمن بعثی شد.
شهید ظفرکش میگفت: انسان یک روز به دنیا میآید و یک روز خواهد رفت، چه بهتر که این رفتن در راه اسلام، خدا و وطنش باشد که بزرگترین افتخار میباشد.
در عملیات آزاد سازی خرمشهر شهید رضا ظفرکش حضور داشت، پدرش میگوید: وقتی رضا بازگشت تعریف میکرد وقتی خرمشهر آزاد شد در آن موقعیت من در یکی از مساجد شهر اذان میگفتم که یک مرتبه دیدم توپهای عراقی به مسجد اصابت کرد اما من اصلاً توجهی نکردم و اذان را تمام نمودم و پیش خودم گفتم چه بهتر که در حال اذان گفتن به شهادت برسم.
چند روز قبل از عملیات خیبر در جزیره مجنون به همت مدرسه علمیه خودشان معمم شد، شهید بایرامعلی ورمزیاری در خاطرات خود چنین مینویسد: امروز صبح جمعه، مورخ ۲۱/۱۱/۶۲ است که نیروهای گردان ما از راه رسیدند. اردوگاه خود را در نزدیکی مقر ل -۳۱ برپا کردیم. هشت نفر از برادران اعزامی از سلماس از قرارگاه حمزه به تبریز رفته و از تبریز به لشکر ۳۱ آمدهاند. آنها را از لشکر به گردان ما داده اند که سازماندهی خواهیم کرد.
نیروها که رسیدند متوجه شدم برادر عبدالکریم مهدوی و رضا ظفرکش در گردان علی اکبر لشکر ۳۱ عاشورا (درکاسهگران) معمم شده اند. این برنامه توسط روحانیون مدرسه خودشان در گردان اجرا شده بود. خیلی خوشحال شدم از اینکه سربازان امام زمان بیشتر شده اند.
در ۵ اسفند سال ۶۲ در منطقه جزیره مجنون در عملیات خیبر به همراه شهدایی همچون شهید حمید باکری و شهید ورمزیار آسمانی شد و به فیض شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای سلماس به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیت نامه شهید ظفرکش:
با استناد با استفتاء امام که با لطف الهی جهاد فی سبیل الله نصیبم گشته است.
به سوی گلشن حسینی میروم به فرمان امام خمینی میروم
الحمدلله رب العالمین، با اقرار به یگانگی خدا و اعتقاد به ختم نبوت که با بعثت رسول اکرم محمد (ص) و امامت و ولایت امام علی (ص) و ۱۱ جانشین معصومش و با یقین کامل به معاد روز حشر و حساب که هر کس به مقدار ذرهای که عمل خیری انجام داده پاداش آن را میبیند و هرکس مقدار ذرهای کار شر انجام دهد آن را میبیند.
روزی که فزع اکبر است پناه بر خدا، در چنین روزی که از کردههای خود و با روی سیاه و دستهای خالی سوال خواهیم شد، برادر جان از تمام دوستان حلالیت میطلبم.
و با پیروی از سالار شهیدان سرچشمه شهید مظلوم جان و دلم آیت الله دکتر بهشتی وصیتی ندارم، ولی بنا به وظیفه نکاتی چند را به عنوان تذکر یادآوری مینمایم.
۱- ادامه دادن راه شهدا؛ که پیامشان اعتلای کلمه توحید و گسترش اسلام در سراسر جهان به رهبری و ولایت فقیه ریسمان الهی است، و هرکس از این ریسمان جدا افتاده گمراه میشود.
۲- اطاعت از امام را در سرلوحه برنامههای خود قرار دهید چون که این وجود امام بود که ما را از گمراهی و جاهلیت نجات داد، دعای وجود امام و آزادی راه کربلا و قدس عزیز، که در اسارت کفارند از یاد نبرید.
۳- روحانیت را که پرچمِ خونین تشیع مظلوم را در طول غیبت کبری در اهتزاز نگه داشته است، بر خود مقدم دارید زیرا که روحانیت حامل و ناقل علوم اسلامی اند و باید مورد احترام واقع شوند و بر روحانیت است با الگو ساختن زندگانی علمای اسلام و ائمه طاهرین پاسدار مرزهای اسلام باشند و راه امام را ادامه دهند.
۴- خانواده شهدا که نور چشمان این امتند؛ امام عزیز را پیشوا و الگوی خود قرار دهند، چون امام نیز بهترین و عزیزترین شهید را تقدیم شأن کرده است و به خانواده خود توصیه میکنم؛ به پدر و مادر عزیز و مهربانم که چون امام عزیز صبور و با استقامت باشند.
۵- طلاب عزیز چون عمر خود را صرف فراگیری علوم الهی میکنید خودتان را دریابید و با مسائل جزئی خودتان را مشغول نسازید فرصت مانند ابری است که میگذرد با پیشه ساختن تقوای الهی و زیّ طلبگی جامعه را به سوی آرمانها و ارزشهای الهی هموار سازید.
۶- در آخر دست پدر و مادر و برادران و آنهایی که در تربیت من زحمت کشیده اند را با روی خونین میبوسم و باز هم تأکید میکنم که بنا به فرموده پیامبر اکرم (ص) " بهشت زیر سایه شمشیر هاست و عزت اسلام در جهاد است" پرچم جهاد اسلامی را تا بانگ لا اله الا الله در جهان طنین افکند، در اهتزاز نگهدارید.
۷- در پایان با روی سیاه و خجل و دست خالی ولی با امید به رحمت الهی و با درخواست و صبر و شفای معلولین و خانوادهی شهدا و درجات عالی برای شهدا و رحمت و غفران بر اموات مسلمین این نامه را تمام میکنم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
اللهم ارزقنا احدی الحسنین
رضا ظفر کش ۱۱ بهمن ۱۳۶۱
انتهای خبر./
نظر شما