شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ |۸ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jun 15, 2024
حسن یوسف‌زاده

حوزه/ بی‌شک آیت الله جوادی آملی، فیلسوف، مفسر، عارف و فقیه جامع‌الاطرافی است که در بیشتر شاخه‌های علوم اسلامی و انسانی، دارای نظریات بدیع و دیدگاه‌های نو است و از رهگذر همین جامعیت علمی است که در باب حیات انسان، پیشرفت و تبیین سازکار تحول و پویایی آن، به اندیشه‌ورزی می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، حجت‌الاسلام‌ حسن یوسف‌زاده، عضو اندیشکده مبانی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و استادیار جامعة المصطفی در یادداشتی آورده است: سنت اسلامی نشان می‌دهد که بحث از فرایند تحول و پیشرفتِ حیات انسانی از سابقه غنی و پرمایه‌ای در اندیشه اسلامی برخوردار است. علمای بزرگ و متفکران برجسته هر عصر و زمان، علاوه بر اینکه سرآمدان اقوام گذشته به شمار می‌روند عصاره و برآیند اندیشه‌ای همان دوره نیز تلقی می‌شوند. دانشمندان بزرگ اسلامی در طول سالیان و حتی قرون متمادی به بسیاری از مباحث زیرساختی و نظری توجه کرده‌اند که نیازمند بازخوانی از نگاه مبانی پیشرفت است. اتقان موجود در مبانی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، نتیجه بهره‌مندی از همه ظرفیت اندیشه‌ای جامعه اسلامی به‌ویژه اندیشه‌های بنیادین متفکران و حکمای بزرگ اسلامی است.

اهتمام جدی اندیشه‌ورزان اسلامی نسبت به موضوع تحول و تکامل حیات انسانی، ناشی از تعالیم و آموزه‌های قرآن کریم است. در قرآن کریم، تعالی و تکامل انسان از جایگاه مرکزی و اهمیت ریشه‌ای برخوردار است. از میان متفکران مسلمان معاصر، بی‌شک علامه جوادی آملی، فیلسوف، مفسر، عارف و فقیه جامع‌الاطرافی است که در بیشتر شاخه‌های علوم اسلامی و انسانی، دارای نظریات بدیع و دیدگاه‌های نوی است و از رهگذر همین جامعیت علمی است که در باب حیات انسان، پیشرفت و تبیین سازکار تحول و پویایی آن، به اندیشه‌ورزی می‌پردازد.

برای بررسی مبانی پیشرفت از دیدگاه علامه جوادی آملی از شبکه مفهومی منابع، مبانی، مبادی، پیش‌فرض‌ها، اصول موضوعه و جهانی‌بینی استفاده می‌شود. منابعی که دانشمند برای بررسی‌های خویش به رسمیت می‌شناسد و به آن‌ها مراجعه می‌کند نقش تعیین‌کننده‌ای در مبانی، اصول موضوعه و پیش‌فرض‌ها دارند. اختلاف در منابع، در مبانی و لایه‌های رویین اندیشه، اثر مستقیم دارد. از این منظر، مبانی دانشمندان مسلمان به منزله زیرساخت‌های بینشی و نظری به طور حتم با مبانی دانشمندان غربی به دلیل اختلاف در منابع، متفاوت خواهد بود. آنچه اهمیت دارد امتداد این تفاوت‌ها است که در همه رشته‌های علمی و عرصه‌های زندگی، اثر خود را خواهد گذاشت؛ که یکی از آثار بارز، چیستی و ماهیت پیشرفت است که تقسیم پیشرفت به کوثری و تکاثری را به دست علامه جوادی آملی به دنبال داشته است.

اولین نکته‌ای که از بررسی مبانی در اندیشه علامه جوادی آملی به دست می‌آید این است که انسان، موجودی اجتماعی و مسئول است. اصل اجتماعی بودن برای ساختار انسان، طبیعی است نه اضطراری. به نظر ایشان، زندگی واقعی انسانی، آن است که بکوشد اولاً خود هدایت شود و ثانیاً در مقام هدایت دیگران برآید.

یکی از استلزامات مبانی پایه در اندیشه علامه جوادی، اعتراف به نارسایی مکاتب بشری برای هدایت انسان به سوی پیشرفت حقیقی است. با توجه به منطق استنتاج بایدها از هست‌ها، مکاتب بشری مورد نقد قرار می‌گیرند. یکی از ثمرات مهم این منطق، تفاوت نظام‌های حقوقی توحیدی و سکولار است. اصولاً رسالت دین حق، شامل خطوط کلّی زندگی و زیربناهای حیات انسان، با صرف‌نظر از آن اختلاف‌ها است. پس از آنکه جایگاه بنیادی و ضرورت دین در زندگی بشر مشخص شد بازخوانی و طبقه‌بندی کارکردهایی که علامه جوادی آملی برای دین مطرح می‌کند ظرفیت خوبی برای طراحی عرصه‌های پیشرفت دارد. علامه جوادی ۲۰ کارکرد برای دین برشمرده‌اند که می‌توان آنها را در چهار قلمرو گسترده و کلان، عرصه معرفتی، عرصه علم و فناوری، عرصه زندگی و عرصه معنویت جای داد.

از منظر علامه جوادی، قرآن کریم دست‌کم دو راهبرد بنیادی برای اصلاح و پیشرفت جامعه ارائه داده است که عبارت از استحکام بنیان خانواده و حکومت دینی است. خانواده در نظام اجتماعی اسلام از جایگاه کانونی برخوردار است؛ به طوری که می‌توان گفت هسته مرکزی و واحد بنیادی اجتماع را شکل می‌دهد و شکل‏گیری جامعه از خانواده آغاز می‏شود. بر اساس اسن، انحطاط و پیشرفت جامعه، قبل از هر چیز، ناشی از صلاح و فساد نهاد خانواده است. با توجه به نقش مرکزی خانواده در پیشرفت جامعه، قرآن کریم، ارکان استواری و استحکام خانواده را مودت، رحمت و ارتباط با خویشاوندان بیان می‌کند.

حکومت دینی، بنیادی‌ترین سازوکاری است که جامعه از طریق آن به اهداف خود دست پیدا می‌کند. به همین دلیل، پیشرفت کوثری بدون پیشرفت در عرصه سیاست ممکن نیست. به اعتقاد علامه جوادی، جامعه بدون نهاد حکومتی قطعاً اجتماعی غیر انسانی است؛ زیرا انسان‏ها برای رسیدن به کمال و سعادت خلق شده‏اند که بی‏قانون دست‌یافتنی نیست و صرف وجود قانون نیز نمی‌تواند جامعه بشری را به سمت کمال و پیشرفت، هدایت کند. قانون وقتی زمینه‌های ترقی و تعالی جامعه را فراهم می‌کند که در جامعه اجرا شود؛ به همین دلیل، نیازمند نظامی است که آن را به اجرا درآورد. بنابراین، نهاد سیاست و حکومت برای سامان دادن جامعه انسانی و سوق دادن آن به سوی ترقی و پیشرفت، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.

دومین راهکار قرآنی جهت پیشرفت و تعالی جامعه، اهتمام به تعلیم‌وتربیت، تقویت و گسترش نهادهایی است که نقش تعلیم‌وتربیت را در جامعه بر عهده دارند. به باور علامه جوادی، در درجه‌بندی نهادهای اجتماعی، نهاد تعلیم‌وتربیت، مهم‏ترین و برترین سازمان اجتماعی است؛ زیرا تنها نهاد اجتماعی برای رشد ذهنی و عقلی و به فعلیت رساندن قوه عقلانی و استعداد حیات انسانی به شمار می‏آید. به بیان دیگر، نهاد تعلیم‌وتربیت، نهاد مرکزی و راهبردی است بدین معنا که پیشرفت سایر عناصر ساختی و نهادی جامعه نظیر اقتصاد، فرهنگ، سیاست و یا صنعت، وابسته به عملکرد درست و میزان پیشرفت نهاد تعلیم‌وتربیت است؛ به طوری که می‌توان گفت پیشرفت در خرده‌نظام‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و غیره، تابعی از رشد و پیشرفت نهاد آموزشی و پرورشی جامعه است. بر اساس این، در فرهنگ اسلامی، تعلیم‌وتربیت، منزلت والایی دارد.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha