پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۸
امام محله ای که شهید بود و شهید شد

حوزه/ روایتی کوتاه از امام محله ای که شهید زیست و بر دامن علی بن موسی الرضا(ع) به خون خود غلتید و شهید شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه از مشهد مقدس، روایتی کوتاه از امام محله ای که شهید زیست و بر دامن علی بن موسی الرضا(ع) به خون خود غلتید و شهید شد.

ساده زیست، مؤمن، عامل، از خود گذشته و ... کلیدواژه هایی است که اطرافیان، دوستان و آشنایان شهید حجت الاسلام محمد اصلانی برای توصیف او به کار می برند.

امام محله سیدی مشهد که سال های زیادی از عمر خود را برای خدمت به مردم صرف کرد. چه در روزهای جنگ تحمیلی و در جبهه و چه این سال ها در مسجد صاحب الزمان(عج) مشهد مقدس. عاقبت هم مزدش را گرفت و در دامن علی ابن موسی الرضا(ع) و در حرم رضوی به خون پاکش غلتید؛ آن هم با لب و تشنه و زبان روزه.

به گفته خودش ۳۰ سال بود که در مسجد صاحب الزمان(عج) مشغول به خدمت به مردم است. مردمی مؤمن اما فرودست.

برگردیم به روایت های دوستان و هم قطاران شهید. او در جبهه همراه ۳ برادر دیگرش حضور داشت که دوتای آن ها به شهادت رسیدند و یکی دیگر از برادرانش جانباز اعصاب و روان است.

امام محله ای که شهید بود و شهید شد

مراقبت از جانباز اعصاب و روان کار ساده ای نیست اما او این مسئولیت را خو دش به عهده گرفت و برای برادر اتاقی را در منزل خودش محیا کرد و او را زیر بال و پر خود گرفت و خودش پرستار او شد.

وقتی نگاه می کنی به زندگی این طلبه خاکی می بینی به قول سردار دل ها او سال ها است که شهید بوده است و حالا سوم رمضان پس از سال ها شهید بودن شهید شد و به آنچه باید رسید.

وقتی فرزندان روهرو راه پدر می شوند که ببینند که او به راه و مسیر خود ایمان دارد. عاشقانه و صادقانه طی طریق می کند. این می شود که هم پسرانش مسیر طلبگی او را ادامه می دهندو هم دخترانش همسران طلبه را برگزیده اند.

تحصیل و تدریس تنها کار شهید اصلانی نبود؛ کشاورزی هم می کرد. از قضا وضع مالی خوبی هم داشت. حتی توان خرید ماشین گران قیمت هم داشت اما ساده زیستی را برگزیده بود.

به شهادت اطرافیان و دوستان اخلاق فوق العاده ای داشت. بسیار اهل مزاح بود. با مردم راحت بود. نشست و برخاست او با مدیر و مسئول باعث نشده بود تا رفتارش با مردم عوض شود.

یکی از دوستانش از فعالیت های همین روزهای عید نوروز او می گفتند که سیل مسافرت ها به مشهد مقدس کار را برای مسافران دشوار کرده بود. باز هم او بود به کمک آمد و زمینه اسکان مسافران را فراهم کرد.

طرفدار جوان ها بود. یکی از جوان ها می گفت: «ما کلی عکس از حاج آقا تو گوشی وسیستم داریم، توی اردوی جهادی توی مسجد، توی ورزش وسالن. در همه عکس ها حاج آقا مثل خودمون کنارمون نشسته و لبخند هم همیشه مهمان همیشه‌گی لبهاشون بود».

امام محله ای که شهید بود و شهید شد

برادر همسر شهید می گوید: «او نه تنها قوم وخویش ما بود که مشاور من وبرادرم و برادر بزرگتر ما بود،این جمله او از ذهنم نمی رود که گفت: در همه کارها با ایشان مشورت میکردم و هیچ وقت هم ضرر نکردم. ما ناراحتیم که برادر بزرگترمان را از دست دادیم اما واقعا شهادت روزی او بود، لیاقتش را داشت و برایش خوشحالیم که به مزد کارهایش رسید.»

این امام محله در ایام کرونا هم به داد مردم حاشیه نشین شهر مشهد می رسید. او مسجد را بلندگوی مردم می دانست و معتقد بود مساجد باید خواسته های مردم را مطالبه کنند. انگار مردم دوستی و مردم محوری به مذاق دشمنان این مرز و بوم خوش نمی آید.

امام محله سیدی مشهد پس از سال ها مجاهدت به مزد خود رسید. چرا که شهادت در راه خدا مزد کسانی است که پر کارند».

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • ناشناس IR ۲۱:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۱/۱۸
    سلام ای شهید بزرگوار.بخدا با اشکهایم متن را مینویسم برایت.دعایم کن من هم شهید شوم.خوشبسعادتت که در دامان آقا جان دادی.