به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در یزد، سید فضل الله طباطبایی ندوشن«امید» برای لحظه های ملکوتی اذان به ویژه در ماه مبارک رمضان یک غزل مثنوی را با توصیف این لحظه ها سروده است.
( اذان )
به تن خسته دلان ، رَوح و روان می آید
از سرِ مأذنه گلبانگ اذان می آید
به ملاقات خداوند اگر می آیید
چاوشِ«ربّ بشر» نغمه زنان می آید
ای گرفتار به خود ! دیده ی دل را بگشا
تا ببینی که تو را خطّ امان می آید
تا سبک تر بشتابی به سوی «خیرالعمل»
«عجّلوا » «عجّلوا » از «کون و مکان» می آید
نیست دکّان خداوند، اذان گفتن ها
از اذان است که شیطان به فغان می آید
سودمان را برهانیم اگر وقت اذان
قسمتِ ما به خدا ! بهتر از آن می آید
کمتر از سنگ نباشد دلِ ما ! می گویند :
سنگ هم با دل و جانش به زبان می آید
سنگ«لاحول ولا قوّه الّا بالله»
به زبان دارد و ما را به گمان می آید
ساکت و سرد و حزین است و دلش تاریک است
با خداوند جهان رابطه اش باریک است
به خدایی که خداوند جهان می باشد
در «ید قدرت» او رشته ی جان می باشد
سنگ هم رسم مناجات و دعایی دارد
شیوه ی از دل خود عقده گشایی دارد
تا خداوند جهان کارگشا می باشد
سنگ هم چشم امیدش به خدا می باشد
انتهای پیام/۳۱۳/۴۷