دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۱
بن‌بست جاری در عراق و پیامدهای آن بر آینده سیاسی این کشور

حوزه/ محمد صادق الهاشمی نویسنده و تحلیلگر عراقی طی یادداشتی به بررسی عمیق انسداد یا بن بست سیاسی عراق و نتایج و پیامدهای ادامه این شرایط بر آینده سیاسی عراق پرداخت.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، محمد صادق الهاشمی نویسنده و تحلیلگر عراقی طی یادداشتی به بررسی عمیق انسداد یا بن بست سیاسی عراق و نتایج و پیامدهای ادامه این شرایط بر آینده سیاسی عراق پرداخت که ترجمه آن به این شرح است:

آیت الله العظمی سیستانی پیش از این از مردم عراق خواسته بود تا فعالانه در انتخابات شرکت کنند و نسبت به "بن‌بست" در صورت کوتاهی ملت از نقش خود هشدار داده بود. مسلم است که اخطار مرجعیت که تشخیص زودهنگام سرنوشت حوادث و نتایج انتخابات بود، نوعی انتظار یا احتمال نبوده است. بلکه مسلم است که به دلیل رصد دقیق سیر حوادث، درک نتایج و شناسایی خطرات، برون یابی دقیقی است که در آخرین بیانیه در مورد آن هشدار داد.

اما این اخطار به طور شایسته مورد توجه مردم و حتی احزاب قرار نگرفت. عامه مردم از شرکت در انتخابات خودداری کردند و احزاب شیعه با هم رقابت کردند و نقش رقابت نسنجیده را در انتخابات ایفا کردند و به همدیگر آسیب رساندند. این علاوه بر شواهدی است که در مورد تقلب وجود دارد و نتیجه ای که مرجع نسبت به آن اخطار داد همانی است که اتفاق افتاد.

ما نمی خواهیم در مورد زمینه ها و علل بن‌بست بحث کنیم، زیرا آنها بسیار هستند و نتیجه اشتباهات انباشته، درگیری ها، شکست ها، غارت ها، فسادها، تنش ها، تهمت ها، کمبود خدمات و دلایل طولانی دیگری که توضیح آنها در این گزارش کوتاه نمی گنجد و مسئولیت آن بر عهده همه است.

اما منشأ آن این است که مرحله تظاهرات سال ۲۰۱۹ که با سقوط دولت عادل عبدالمهدی به پایان رسید، نشان داد که سه حزب، روی نتایج سرمایه گذاری کرده و آماده ترسیم نقشه سیاسی به نفع خود هستند. هر کدام از این سه گروه (جریان صدر، حزب بارزانی، تیم الحلبوسی) با الغای روند قدیم و تحمیل روند جدیدی در رهبری عراق و اجزاء اجتماعی آن، که طرح آمریکایی ها در نتیجه تظاهرات برای ایجاد یک متحد قوی حاکم در عراق و نزدیک به روندهای آمریکایی است، به دنبال تصاحب قدرت بودند و بر این اساس انتخابات برگزار شد و نتایج آن بر اساس این برنامه مهندسی شد.

بنابراین، ائتلاف سه گانه در تظاهرات (۲۰۱۹) و پس از آن تشکیل شد، حزب دموکرات کردستان به شکل کاملا جدی تلاش کرد که مرجع کردها باشد و دیگر احزاب کردی زیر سلطه ی آن باشند و به همین ترتیب الحلبوسی خود را به عنوان مرجع اهل سنت معرفی کرد تا سایرین از او پیروی کنند و همین قاعده در مورد جریان مقتدی نیز وجود داشت، زیرا بسیاری از توئیت های سید مقتدی و مواضع وی موید این نتیجه است که جریان صدر تنها تصمیم گیرنده در رهبری تشیع در حکومت و دولت باشد. مرور وقایع این سال ها نشان می دهد که «جینین پلاسخارت» نماینده سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز در این مسیر حرکت کرده اند.

بن‌بستی که رخ داده از حد طبیعی فراتر رفته و ادامه آن به نتایج مورد نظر طراحان اصلی آن منتهی می شود.

ائتلاف سه گانه اهداف مشخصی دارد که با ادامه بن‌بست می تواند به آنها دست یابد که عبارتند از:

۱. در صحنه کردی می بینیم که بارزانی اصرار دارد که نامزد ریاست جمهوری از حزب دموکرات باشد. زیرا موقعیت ریاست جمهوری دارای جنبه قانونی است که به آن امکان می دهد با هماهنگی ائتلاف سه گانه برای تنظیم مجدد قانون اساسی برای دستیابی بارزانی به اختیارات بیشتر، که به اختیارات یک دولت اعلام نشده کرد در زمینه های امنیتی، اقتصادی، جغرافیایی و... روابط خارجی و جزئیات دیگر شباهت بیشتری دارد، دست یابد.

۲. در صحنه کردی، کشورهای منطقه به دنبال تحکیم رهبری در دست الحلبوسی هستند تا ابتکارات اقتصادی، سیاسی و غیره را آغاز کند، بخصوص اینکه الحلبوسی از استان الانبار است (شهری که از لحاظ جغرافیایی به کشورهای خلیج متصل است و به همین دلیل بیش از سایر شهرهای سنی نشین مورد توجه این کشورهاست).

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بر رهبری اهل سنت توسط سیاستمداران استان الانبار تمرکز دارند. زیرا موصل شهری بی ثبات و محل درگیری های منطقه ای و بین المللی است و جمعیت سنی آن در میان بسیاری از اقلیت های متنوع است. استان صلاح الدین همسایه عربستان نیست و متعلق به عشیره الجبور است و تداوم درگیری در آن باعث بروز بی ثباتی مزمن شده است. استان دیالی مورد اعتماد کشورهای خلیج نیست. چون شیعیان نسبت زیادی از جمعیت آن را تشکیل می دهند.

همچنین شهرهای سنی نشین به جز استان الانبار برای اهداف و پایگاه های آمریکایی و استراتژی های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ابعاد استراتژیک ندارند. آمریکایی ها و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، شهرهای سنی نشین را با توجه به درگیری های بین المللی در جنبه های اقتصادی و استراتژیک آن، اجتماعات انسانی نمی دانند، بلکه فقط جغرافیای نظامی و اقتصادی آنها را در نظر دارند. از این رو، سیطره بر الانبار که از نظر جغرافیایی با عربستان سعودی و موصل همسایه است، ابعاد بسیاری را دارد. از این رو، تمرکز بر این بود که رهبری اهل سنت از استان الانبار باشد. دلایل و جزئیات دیگری نیز وجود دارد.

۳. در مورد وضعیت احزاب شیعه، جریان مقتدی صدر از نظر بین المللی و منطقه ای صلاحیت رهبری شیعیان را دارد. از جمله به خاطر هواداران پرتعداد و اینکه به نظر غرب به عنوان یک جریان شیعه از ایران، مقاومت و حشد الشعبی فاصله بیشتری دارد و می تواند نقش خود را در انحلال حشد الشعبی و پیوند آنها با دستگاه نظامی ایفا کند. طبق اکثر مطالعات آمریکایی، بویژه مطالعه مایکل نایتز (یکی از خطرناک‌ترین و موذی‌ترین نویسندگان آمریکایی و ماهرترین افراد در هدایت سیاست‌های آمریکا، همکار برنامه فلوشیپ) در مؤسسه واشنگتن، متخصص در امور نظامی و امنیتی عراق، ایران، یمن و کشورهای حوزه خلیج فارس، او اولین کسی بود که خواستار ایده شناور شدن حشد الشعبی شد و مسلم است که اتکا به جریان مقتدی صدر موقتی است و پس از آن برای تقویت پروژه دیگری با رهبران و رویکردهای متفاوت اقدام خواهد شد.

احتمالات، نتایج، سناریوها

۱. آمریکا و خلیج فارس از بن‌بست استفاده خواهند کرد تا همه طرف ها را تحت فشار قرار دهند تا آمریکا در آینده تنها بازیگر در ترسیم نقشه سیاسی عراق باشد و به نفع کسانی اقدام می کند که امتیازات بیشتری به آن بدهند. لذا ممکن است همانطور که امروز از جریان صدر بر علیه چهارچوب هماهنگی و از حزب دموکرات بر علیه اتحاد میهنی و از الحلبوسی بر علیه احزاب دیگر سنی حمایت می کند، این معادلات و موازنه ها روزی تغییر کرده و همین احزابی که امروز متحد آمریکا هستند، روزی مورد غضب و نارضایتی واشنگتن قرار بگیرند و از احزاب دیگر (از جمله رقبای فعلی ائتلاف سه گانه) برای تضعیف آنها استفاده کند.

۲. اگر آمریکا بتواند نقشه سیاسی عراق را به نفع خود ترسیم کند و حکومتی بر اساس اصول خود و هماهنگ با منافعش تشکیل دهد، بن‌بست به پایان می رسد، و در غیر این صورت به گزینه دیگر یعنی تقسیم عراق بر اساس طرح (جوزف بایدن) منجر می شود. این پروژه در کنگره ی آمریکا در سال ۲۰۰۷ توسط ۷۵٪ از نمایندگان کنگره تصویب شد.

اما باید توجه داشت که تقسیم جغرافیایی عراق هدف آمریکا نیست; بلکه تقسیم مورد نظر آمریکا از نظر سیاسی و اداری است و این توضیح دهنده تلاش بی وقفه احزاب شیعه، سنی و کرد برای کنترل استان های بیشتر است، از جمله اتفاقاتی که اخیرا در صلاح الدین رخ داده است. زیرا این احزاب آینده را چنین پیش‌بینی می‌کنند که عراق ممکن است به سمت تقسیم اداری-اقتصادی پیش برود و به همین دلیل است که جنبش مقتدی صدر تعدادی از استانها را تحت کنترل خود درآورد تا حوزه کنترل خود را گسترش دهد و به همان دلیل است که بافل طالبانی در یک اقدام ناگهانی خود را تنها رهبر اتحاد میهنی کردستان معرفی کرد، لذا در نهایت این سناریو به تقسیم عراق و تشکیل یک اتحادیه کنفدرالی منجر خواهد شد.

۳. در شهرهای سنی نشین، بازسازی خصوصی و سرمایه گذاری برنامه ریزی شده از سال ۲۰۱۸ در حال انجام است، که هدف آن تفکیک این شهرها از نظر اداری است و سپس رهبران بعثی برای کنترل ادارات شهر بازگردانده می شوند و حضور حزب بعث در جنوب شیعی دوباره فعال می شود، اما با ظاهری جدید و نسخه جدیدی از حزب بعث و در مراحل بعدی برچیده شدن جریان مقتدی صدر آغاز می شود. این امر از درگیری درونی جریان صدر و تعلیق های پی در پی و اخراج ها قابل پیش بینی است و سپس تلاش برای معرفی نسل جدید جریان های بعثی آغاز خواهد شد.

۴. تکرار انتخابات یک احتمال ضعیف و بی نتیجه است.

نتایج:

۱. کنترل آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس بر تصمیم گیری سیاسی در عراق از طریق مشغول کردن حشد الشعبی و احزاب اسلامگرا به درگیری های داخلی سیاسی، اقتصادی و غیره، افزایش می یابد.

۲. محاصره حشد الشعبی

۳. فعال سازی نقش حزب بعث با ایجاد فضای مناسب برای آن

نتیجه نهایی:

برنامه های دقیقی برای تغییر وضعیت کلی عراق در حال اجراست که یکی از بخش های آن حذف احزاب و گروه های سیاسی قدیمی و به قدرت رساندن یک دولت جدید با ایدئولوژی های جدیدی است. اکنون مشخص می شود که حق با آیت الله العظمی سیستانی بود که بعد از تظاهرات ۲۰۱۹ تاکید کرد: عراق بعد از تظاهرات مثل قبل آن نخواهد بود.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha