جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱ - ۰۲:۲۰
سلسله گزارش‌ های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی (۸)

حوزه/پس از ورود به مسجد و پس از گفتن یک صد تکبیر که در اینجا مفهوم و معنای بیشتری دارد و مفهومش تنها خدا بزرگتر است یا بزرگتر از هر چیز است یا بزرگتر از اینکه وصف شود، نیست در اینجا انسان خواه و ناخواه تحت تأثیر بزرگی و عظمت بزرگترین بندگان خدا قرار می‎گیرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی سفرنامه ای به حج دارند که در  بخش های گوناگون به انتشار آن می پردازیم.

به سوی سرزمین وحی کیفیت تشرف به مسجد النّبی صلی الله علیه وآله وسلم و زیارت حجره شریفه

مسجد النبی صلی ‎الله علیه وآله وسلم که حجرة شریفه و «قبة‎الخضراء» و بیت حضرت زهرا سلام الله علیها در آن واقع است درهای متعدد دارد که بعضی از آنها مختص به زن‌ها و بعضی مختص به مردها است و گاه هم زن و مرد از یک در وارد می‎شوند و همانطور که اشاره شد در نامگذاری درها نظرات سیاسی و مذهبی را کاملا رعایت کرده‌اند چنانکه در نامگذاری خیابان‌ها نیز همین نظرات را ملاحظه نموده‌اند و بیشتر نامگذاری‌ها یا بی‌معنی و بی‌مفهوم و غیر مهم است و یا به نام اشخاص و افرادی است که موضعشان موضع عداوت و مخالفت با اهل بیت علیهم‌السلام بوده و یا حداقل سلطه و استکبار رژیم وهابی غاصب را نشان می‎دهد.

باری بر حسب دستوری که از کفعمی قدس‌سره نقل شده است قصد باب امین وحی جبرئیل علیه السلام را نمودیم در اینجا اذن دخول خوانده شد.

موضع خواننده اذن دخول که درخواست اجازه شرفیابی می‎نماید موضع بسیار حساسی است که اگر اینجا توانست باریابد و اجازه تشرف حاصل کند در انجام برنامه‌های بعد همان بزرگواری که اجازه فرموده است، شخص را یاری می‎نماید و مورد عنایت قرار می‎دهد.

باید کسی که قصد تشرف دارد سعی کند که بی‌اذن وارد نشود چنانکه در قرآن مجید می‎فرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِی اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ.

و اگر چه اذن عام داده شده است و استحباب مؤکد زیارت مفهومش اذن بلکه دعوت است، اما اذنی که در هنگام اذن دخول می‎خوانیم معنای دیگر است که حصولش از قلب و از حالی که شخص پیدا می‎کند معلوم می‎شود و خود شخص می‎فهمد که در چه درجه او را اذن داده و پذیرفته‌اند.

توجه به استیذان و اینکه شخصی مانند این حقیر رو سیاه چگونه اهلیّت و شایستگی قبول و بار یافتن خواهم یافت و ملاحظه عدم قابلیت درک این سعادت و فقری که به لطف و عنایت حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم که رحمت برای عالمیان است داریم مقدمه حصول اذن است و به هر صورت بین خوف و رجاء و بیم و امید، پس از بوسیدن عتبه باب اگر ممکن شود (که غالباً با ممانعت مأمورین متعصب و خشن ممکن نمی‎شود) مشرف به ورود به مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم می‎شویم و سپاس و حمد خدای را بجا می‎آوریم که به چنین افتخاری بزرگ هر کس را بخواهد سرافراز می‎نماید.

هنگامی که شخص وارد مسجد می‎شود باید توجه داشته باشد که در یکی از بهترین و شریف‎ترین مظاهر بهشت و قرب الهی در این جهان وارد شده است مکان مقدسی که محل آمد و شد جبرئیل امین و نزول وحی بوده و هم اکنون خدا دانا است که در هر روز و هر ساعت چه تعداد بیشماری... از ملائکه به زیارت آن می‎آیند.

از آن روزگاری یاد می‎نمائید که پیغمبر صلی‌الله علیه وآله وسلم در اینجا آمد و شد و مجلس دیدار عام داشت و حسنینش را در آغوش مهر و محبت خود می‎گرفت و بر زانوی لطف و عطوفت خویش می‎نشاند و بر دوش مبارک سوار می‎کرد و حضرت زهرا علیهاالسلام به دیدار او می‎رفت و پیغمبر صلی‌الله علیه وآله وسلم از جای خود به احترام زهرا علیهاالسلام بر می‎خاست و دست او را می‎بوسید و می‎فرمود بوی بهشت از او استشمام می‎نمایم از هر سفر که مراجعت می‎فرمود نخستین کسی را که به دیدارش می‎رفت فاطمه بود و به هر سفر که می‎رفت آخرین کسی را که با او وداع می‎کرد زهرای عزیزش بود. فضایل و مناقب او و علی را برای مردم می‎فرمود تا حدّی که مردم ظرفیت شناسائی و معرفت آنها را داشتند ایشان را معرفی می‎نمود.

تشرف به مسجد

پس از ورود به مسجد و پس از گفتن یک صد تکبیر که در اینجا مفهوم و معنای بیشتری دارد و مفهومش تنها خدا بزرگتر است یا بزرگتر از هر چیز است یا بزرگتر از اینکه وصف شود، نیست در اینجا انسان خواه و ناخواه تحت تأثیر بزرگی و عظمت بزرگترین بندگان خدا قرار می‎گیرد. با دیدن مناظر مختلف چنان شعور به عظمت محمد صلی‌االله علیه وآله وسلم پیدا می‎کند، که در برابر آن شخصیتی که این اوضاع را بوجود آورد و تاریخ را عوض کرد و چهارده قرن است بر قلوب میلیاردها بشر حکومت می‎کند و همه را شیفته و دلباخته خود ساخته است خواه و ناخواه خاضع و خاشع می‎شود اینجا باید خدا را به بزرگی و بزرگتر بودن یاد کرد و گفتن تکبیر در اینجا با گفتن آن در مواقع و اوقات عادی بیشتر بلاغت دارد.

مفهومش این است که آن خدا است که محمد صلی الله علیه وآله وسلم را این همه عظمت بخشیده و او را از جانب خود مؤید فرموده تا مظهر این عظمت‌ها شود خدا است که دست قدرتش از آستین برگزیده‎‌ترین و شایسته‌‎ترین بنده خود یعنی محمد که به ظاهر یتیمی بود بی‌‎کس و بی‌‎یار و یاور و بی‎‌عده و نفرات و لشگر بیرون می‎آید تا اسلام را که معجزه بزرگ در تاریخ بشریّت است به جهانیان عرضه بدارد.

خداست که منت بر مؤمنین گذارد و آنها را به چنین پیغمبری سرافراز کرد این محمد صاحب خُلق عظیم فقط با نیروی الهی و امداد غیبی این موفقیت‌های بزرگ را که نصیب احدی از بشر نشده است کسب کرد و این محمد صلی‌الله علیه وآله وسلم با این همه عظمت و بزرگی‌ها اولین و ممتازترین افتخارش این است که بنده خاص و خالص خدا است. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ

افتخارش این است که خدا او را بنده خود خواند و سر خط بندگی او را امضا کرده است.

سُبْحانَ الّذی اَسْری بِعَبْدِهِ

هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ آیات بَیِّنات

همه جا عظمت خدا نمایان است و همه جا باید تکبیر گفت امام هنگام استشعار به عظمت و تذکر شکوه آفرینش، گفتن (الله اکبر) حاکی از معرفت خاص و درک خاص است.

آن کیهان شناسی که غرق در مطالعه اجرام سماوی و منظومه‌ها و کهکشان‌ها می‎گردد و (الله اکبر) می‎گوید با این جمله بینش‌ها و دریافت‌های بزرگ خود را که جز به اراده ذات الهی نمی‎توان مستند کرد بیان می‎کند.

آن که در حال سیر در بیابان‌ها و دیدن کوه‌ها و سفر دریاها و اقیانوس‌ها و دیدن جنبندگان و حیوانات کوچک و بزرگ و عجائب عالم خلقت و شگفتی‌های وجود خود انسان و اسراری که در آفرینش یک ذره و آیات دیگر الهی الله ‎اکبر می‎گوید با دیگر الله اکبر گویان از زمین تا آسمان فرق دارد.

همه باید الله اکبر بگویند و همه باید با عمل تحقق معنای الله اکبر را در وجود خود نشان دهند اما مفهوم الله اکبر خدا جویان و خداشناسان با مفهوم الله اکبر بنده نادان و بی‌بصیرتی مثل من فقط در مفهوم لفظی مطابقت دارد.

بنابراین این تعلیم که صد مرتبه در هنگام تشرف به مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم و زیارت روضه آن حضرت و سایر مشاهد، الله اکبر بگویند تعلیمی است که موحد را به توحید بیش از پیش متوجه می‎کند تا هر چه را می‎بیند جلوه عظمت او و دلیل یکتائی و توانائی او ببیند و عظمت محمّد صلی‌‎الله علیه وآله وسلم و علی علیه‎ السلام و سایر ائمه را عظمت الهی بداند.

آری رسول خدا و خواجه دو سرا و عقل کل و هادی سبل، اعظم تمام مخلوقات است، اما در برابر هیچ خلقی خود را از آن حضرت ضعیف‎تر و نیازمندتر به خدا احساس نمی‎نماید، و همین بزرگترین یا یکی از بزرگترین فضایل و صفات برجسته آن حضرت است.

باری پس از نماز تحیت مسجد هر کس به هر نحوی که شایق و راغب است به زیارت و دعا مشغول می‎شود یا دعاهای وارده و زیارت‌های مأثوره را که اکثراً به آنها مداومت می‎نمایند می‎خواند و یا با زیارت‌هایی که به زبان عربی یا هر کس به زبان محلی خود انشا می‎کند، و همچنین هر نوع می‎خواهد دعا می‎کند و نماز به جا می‎آورد و به حجره رسول خدا صلی ‎الله علیه وآله وسلم برای تقبیل و تبرک هجوم می‎آورند، و اظهار شوق و حبّ و علاقه می‎کنند، و همچنین در مبادرت به دعا و زیارت نزد منبر و ستون‌های مسجد مثل ستون ابولبابه و زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام بین قبر و منبر که پیغمبر صلی‎ الله علیه وآله وسلم فرمود: ما بَیْنَ قَبْری وَ مِنْبَری رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ

و زیارت حضرت رسول صلی ‎الله علیه وآله وسلم در بالای سر و نیز زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام در برابر حجره آن حضرت که یکی از اماکن شریفه‎ای است که محتمل است قبر آن مظلومه در آنجا باشد.

خلاصه به همه این نقاط جمعیّت‎های بشری مانند سیل هجوم می‎آورند و در آنجا مراسم دعا و زیارت و نماز بر یکدیگر سبقت می‎گیرند و با اینکه برخوردها و تزاحم زیاد است کسی بر کسی خشم نمی‎گیرد و تا می‎توانند مواظبت می‎نمایند به کسی تنه نزنند و در کمال تواضع و مهر و ملاطفت رفتار می‎نمایند.

سیاه و سفید، ایرانی و اندونزی و هندی و پاکستانی و سودانی و بنگلادشی، و سنگالی و سریلانکایی، و ترکیه ‎ای و مغربی و تونسی و الجزایری و بحرینی و کویتی و لیبیائی و مصری و اریتره‎‌ای و لبنانی و افغانی و عراقی و حبشی و سومالیائی و اردنی و عمانی و مالزیائی و تایلندی و بالأخره اروپائی و آسیائی و آفریقائی و آمریکائی و استرالیائی همه با هم در این مسجد متحد و مجتمع شده‎‌اند و احدی فرقی بین خود و دیگران نمی‎بیند، و به هیچ یک از این نسبت‌ها خود را به خدا مقرب‎تر از دیگران نمی‎شمارد و روحانیت و صفای خاصی بر این اجتماع حکومت دارد که هرگز نمی‎توان در اجتماعات دیگر نظیر آن را یافت.

حرکات و سکنات و مناجات و زیارت‌ها و برنامه‌‎هایی که انجام می‎دهند اخلاص باطنی آنها و شدت محبت و علاقه آنها را به مقام رسالت آشکار می‎سازد.

هر کس به زبان خود و در خور فهم خودش با دعا و انجام آداب، سیرها و پروازهای معنوی دارد و با پیغمبر اکرم صلی‎‌الله علیه وآله وسلم در گفتگو می‎باشد بعضی به شدت گریه می‎کنند.

بعضی نماز می‎خوانند. جمعی ذکر و اوراد می‎گویند. گروهی صلوات می‎فرستند.

عده‌ای آیه اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَةُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِّی یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیماً را قرائت می‎نمایند.

جمعی مصاحف را گشوده و قرآن تلاوت می‎کنند. بعضی دعا می‎خوانند.

در عین حال همه مواظبت دارند که به احترام حرم صدایشان را بلند نکنند و فریادهایی که بعضی جهال و نادانان در سایر حرم‌ها می‎دهند و مردم را از دعا و توجه و حضور قلب باز می‎دارند کمتر شنیده می‎شود یا اصلا شنیده نمی‎شود ضمناً گروهی هم در این اجتماع روحانی و ایزدی که بین این همه متفرقات جمع کرده و آنها را متحد نموده و در حالات آموزنده آنها غرق تأمل و تفکّر می‎شوند بعضی هم به تماشای ظاهر این اجتماع و بنای مسجد و بررسی خصوصیات آن مشغولند و آیات و روایاتی را که بر در و دیوار نوشته شده می‎خوانند.

اینجا همه مسلمانند و اختلافات سیاسی و حتی مذهبی مطرح نیست، و اگر کسی مانند وهابی که عمداً این اختلافات را جلو می‎آورند و می‎خواهند دیگران را با جبر و اکراه به مذهب خود سوق دهند نسبت به مذاهب دیگر تعصب نشان ندهد و از عمل هر فرقه و اهل هر مذهب به مذهب خود عکس العمل نشان ندهند وحدت کل مسلمین در اصول و مسایل مشترک چنان تجلی دارد که عکس العمل اختلافات دیگر را تحت الشعاع قرار می‎دهد و می‎تواند برخوردها را با این مسائل برخورد منطقی و حق طلبی و سازنده قرار دهد.

راستی حالات و توجهات مردم در روضة مطهره جالب و تکان دهنده است.

مردی که نزدیک چهارده قرن است از جهان رحلت کرده است چگونه قلوب صدها میلیون بشر را از فیلسوف و فقیه و شاعر و روشنفکر و کارگر و کشاورز و سیاستمدار و اصناف دیگر را در طول قرون، صاحب و مالک شده که تمام آنها در برابر مقام و شخصیت والای او متواضع و فروتن باشند.

این همه تواضع و حالات روحی مردم و احساساتی که اظهار می‎کنند قابل توصیف نیست، و محیط مسجد و روضه شریفه مردمان آگاه را به حقایق بسیار عالی رهبری می‎کند و روحانیت آن آدمی را از این دنیا و آلایش‌‎های آن نجات می‎بخشد، و انسان را به عالم غیب متوجه می‎نماید.

آیات خدا فقط کوه و دریا و ستاره و آفتاب و ماه و زمین و انسان نیست این امور نیز از آیات بزرگ خدا است.

وجود پیغمبر و قرآنش و تعلیماتش و بقای دینش و نفوذ فرمان و احکامش همه از آیات بزرگ خدا است. من حقیقتاً از خود بیخود شده بودم و پیش خود می‎گفتم: اینکه می‎بینم به بیداری است یا رب یا به خواب. گریه می‎کردم، اشک می‎ریختم، سلام عرض می‎کردم، زیارت می‎خواندم، التماس می‎نمودم، مراسم معمول و مندوبه را چنانکه در مناسک و کتاب‌های دعا است بجا می‎آوردم و از اینکه یک روز می‎آید که باید با این روضه مقدسه وداع کنم از همین حالا سخت ناراحت و نگران بودم، کاش همینجا می‎ماندم و کاش می‎توانستم مجاور این حرم مقدس باشم. ناراحتیم از این جهت زیاد بود مثل اینکه خود را شقی و بدبخت و محروم از سعادت می‎بینم که نمی‎توانم تا عمر دارم به این خاکی که فرشتگان آسمان شب و روز به تقبیل آن آمد و شد دارند سرمسکنت بسایم. خدایا چه کنم این درد را چگونه درمان نمایم به پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم و به حبیبه اش فاطمه زهرا علیهاالسلام شکایت می‎کردم، دلم آرام نمی‎گیرد همان مصداق شعر معروف شده‎ ام:

محنت قرب ز بعد افزون است

جگر از محنت قربم خون است

نیست در بعد جز امید وصال

هست در قرب همه بیم زوال

یک علت بزرگ دیگر برای تأثر و فشار و تألمات روحی بر انسان در این روضه شریفه پنهان بودن قبر مطهر حضرت زهرا سیده نساء عالمیان علیهاالسلام است. که خود بخود این سؤال را برای انسان پیش می‎آورد که فاطمه محبوبترین افراد در نزد پیغمبر و یگانه فرزندی بود که از آن حضرت به یادگار ماند، قبرش کجا است؟

هر کس در لباس اهل علم باشد، وقتی در حرم مطهر مشرف است سؤال پیچ می‎شود، زن و مرد از قبر فاطمه علیهاالسلام می‎پرسند. این می‎پرسد قبر فاطمه زهرا علیهاالسلام کجا است؟

دیگری می‎پرسد آیا راست است که بین منبر و روضه است؟ اگر اینجا است در کدام نقطه است؟

یکی سؤال می‎کند می‎گویند قبر فاطمه زهرا در حجره آن حضرت است؟

یک خانم که عرب بود سؤال می‎کرد «أین قبر فاطمة الزهرا؟»

جواب دادم: «قبرها مخفی».

بعضی می‎گفتند مگر قبر فاطمه علیهاالسلام در بقیع نیست؟

این سؤالات پی در پی انسان را سخت تحت تأثیر و فشار و غم و اندوه قرار می‎دهد و دیدگان را اشکبار می‎سازد.

مثلا آنچه از صورت قبرهای یگانه دختر پیغمبر فاطمه زهرا علیهاالسلام باقیمانده در دو محل است یکی در بقیع نزدیک قبور فرزندان مظلوم و عزیزش که بعضی هم احتمال می‎دهند قبر فاطمه بنت اسد مادر مکرّمه امیرالمؤمنین علیه السلام باشد و دیگر در بیت آن حضرت که به حجره حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم متصل است، اکنون هم صورت قبر مطهر آن حضرت در این بیت باقی است و از پشت شباک داخل حجره کاملا دیده می‎شود و ضریح و صندوق آن نمایان است که به طور قطع می‎توان گفت اینجا محل یکی از قبور منتسبه به آن حضرت است؛ زیرا خود همین وجود ضریح و صندوق در یک نقطه معین بیت شاهد معتبری است و احتمالا می‎توان گفت که همین جا قبر آن حضرت است و صورت قبرهای بقیع برای آن بوده که اشخاصی که مورد عنایت زهرا نبودند و زهرا خشمناک و ناراضی از آنها از دنیا رفت و خاطر شریفش را رنجاندند و او را آزار دادند و محسن عزیزش را سقط نمودند از محل قبر مطلع نشوند و این سند نارضایتی زهرا علیهاالسلام در تاریخ از آنها باقی بماند.

و محل دیگری که حضرت زهرا را در آن محل زیارت می‎کنند، ما بین قبر و منبر است که این احتمال هم مؤید به حدیث معروف «ما بَیْنَ قَبری وَ مِنْبَری رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ» است به هر صورت قبر زهرای اطهر سلام الله علیها مخفی است و این سؤال همچنان باقی است.

وَلأیّ اْلاُمُورِ تُدْفَنُ سِرّاً * بَضْعَةُ الْمُصْطَفی وَ یُخْفی ثَراها

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۲
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • محمود احمدى IR ۱۷:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    بسيار عالى ومفيد ارزنده. دستتون درد نكنه. خداوند بر درجات ان عالم نابغه كم نظير بيفزايد. حيف
  • استاد حوزه IR ۱۶:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
    خداوند روح پاك ومطهر اين مرجع بزرگ و نابغه دوران را با اهل بيت عصمت و طهارت محشور فرمايد. جايشان واقعا خالى ست.