به گزارش خبرگزاری حوزه، مشروح این یادداشت بدین قرار است:
در مورد مطلب منتشره از سوی جناب آقای دکتر محمد رضا یوسفی با عنوان "چرا دولت سیزدهم به سیاست جهش قیمتی گرایش یافت؟ " لازم به ذکر است که بنابر بیان حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه)؛ «باید نظام اقتصادی اسلام را در مجموعه قوانین و مقررات اسلامی، در کلیه زمینه ها و شئون فردی و اجتماعی ملاحظه کرد. این مسلم است که از نظر اسلام حل تمامی مشکلات و پیچیدگی ها در زندگی انسانها تنها با تنظیم روابط اقتصادی به شکل خاص حل نمی شود و نخواهد شد، بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرد و از معنویت نباید غافل بود که کلید دردهاست.»
معتقدان به سیاستهای تعدیل در دولت سازندگی از همان ابتدا، راه حل مسائل را در حذف حمایت ها از اقشار ضعیف و سپردن به ساز و کار بازار می دانستند که در عمل به بن بست رسید. این امر در چند نوبت دیگر هم اتفاق افتاد و هر مرتبه نتایج مشابهی را نتیجه داد. علت مخالفت معتقدان به اقتصاد اسلامی با این سیاست ها تنافی آن با اصول مسلم اقتصاد اسلامی بوده و هست. انتقادها هم ابزار حمله به آن دولتها نبوده و نیست بلکه خاستگاه اعتقادی داشته و دارد. در این مورد تغییری حاصل نشده است. امروز هم گرفتار بقایای همان تفکر در بدنه هستیم، اما به دلیل سلامت اصل دولت امیدواریم روز به روز سیاست ها بهتر شود. نشانه های آن هم کمابیش مشاهده می شود.
در مورد انگیزه منتقدان به سیاستهای تعدیل و مانند آن نیت خوانی کرده اید. بد نیست مراجعه ای به تحلیلهای گذشته و حال خودتان هم داشته باشید. ویژگیهای اقتصاد ایران در شرایط حاضر را اینگونه برشمرده اید: «اقتصادی رانتی، انحصاری و دلالی که نتیجه مستقیم حلقه بسته سیاست است.» «حاکمیت غیرپاسخگو، سرمایه داری رفاقتی، نابرابری شدید، گسترش فقر و شدت یافتن فقر در جامعه، اقتصادی فاسد و ناکارآمد» «رشد اقتصادی پایین و نوسانی، نرخ بیکاری و تورم بالا، افت شدید سرمایه گذاری، کسری شدید بودجه، رشد نرخ ارز و مانند آن» «فساد گسترده، فقر و نابرابری شدید، فقدان دوراندیشی لازم و اضطرارهای کوتاه مدت» «بها ندادن ایرانیان به تجربه های تاریخی»، این در حالی است که در سال ۹۶ در بیانیه حمایت از دولت تدبیر و امید آورده اید: «اقتصاد ایران در دو سه سال اخیر با نرخی آرام رو بهبود رفته است و اکنون درآستانه رشدی شتابان و جهشی امیدوارکننده قراردارد.» «اکنون اقتصاد ایران در آستانه اعتماد به دولت و روشن کردن موتورهای اصلی خود قرار گرفته است.» بیش از بیست صفت منفی مورد نظر شما در دولت جدید پدیدار شده است؟
روشن است که چنین امری امکان ندارد. اگر هم بفرمایید از قبل بوده تکلیف توصیفات سال ۹۶ چه می شود؟ رشد شتابان و ... چگونه با این سیاه نمایی ها سازگار است!؟ پیش بینی سال ۹۶ چه شد؟ یا آن پیش بینی مبنای درستی نداشته، یا سیاه نمایی کنونی که در نوشته های متوالی به آن می پردازید از خاستگاه دیگری سرچشمه می گیرد. منکر وجود مشکلات در اقتصاد ایران نیستیم، اما این سیاه نماییها هم خارج از انصاف علمی است.
توجه به توصیه های نهادگراها را راه نجات دانسته اید. در این زمینه لازم است توجه کنیم که نهادگرایی جدید، سیاست را بهعنوان یک متغیر در نظر میگیرد اما جالب آن است که هرآنچه برای سیاست پیشنهاد میکند، تسهیل کننده جریان رایج اقتصاد است. این نهادگرایی، چیزی نیست جز پیوست فرهنگی نئولیبرالیسم اقتصادی. نهادگرایی قدیم در عکس العمل به بحران ها و اختلاف طبقاتی ناشی از حاکمیت تفکر نئوکلاسیک به وجود آمد، اما به تدریج به دامن نئولیبرالیسم غلتید. از این روست که پیوند استراتژیک این جریان و جریان مسلط دانش اقتصاد بهخوبی فهم میشود. نورثگرایان ایرانی نیز همواره پیوندی وثیق با نئولیبرالها بویژه در حوزه سیاست و فرهنگ داشته و دارند. مصادیق تساهل سیاسی در اندیشه اینان با رهایی از دولت در اندیشه نئوکلاسیک انطباق جدی دارد و لذاست که در بزنگاههای سیاسی، هر دو جریان، معمولاً موضعی واحد را اتخاذ میکنند. موضعی که ایران را در عرصه سیاست بینالملل، یک جریان یا چه بسا یک ناجریان منفعل میداند و راهی بهجز تسلیم (بخوانید مذاکره) را برای ایران تصور نمیکند. از این روست که شما ایجابیترین پیشنهاد را همان دانسته اید که آزادی پنداران نئوکلاسیک یا رانتجویان نئوکینزی ایرانی بر آن تأکید میکنند: برجام! تعجب ندارد که بقیه نهادگراها «در نامه ۶۱ اقتصاددان» هم با نئوکلاسیکها به نقطه واحدی رسیده اند!! یادتان باشد در بیانیه سال ۹۶ «پیامدهای مثبت برآمده از مذاکرات برجام برای فضای کسبوکار» را یکی از دستاوردهای دولت قبل برشمردید که نتیجه نهایی را دیدیم!! برجام جز تشدید تحریم ها نتیجه ای دیگر داشت که تکرار آن را بعنوان راه حل اساسی می دانید!؟
تمام دوستانی که خود را اقتصاددان نهادگرا میدانند ای کاش مشخص کنند که کدام نهادگرایی را مد نظر دارند. البته عبارات خود آنها بیانگر آن است که این تفکر از وبلن و میچل و گروچی و کلارک و حتی فرزند ناخلف مکتب شیکاگو یعنی فرانک نایت بهرهای نبرده و منحصر در گفتارهای اقتصادسیاسی جهانیسازانه داگلاس نورث است. همانکه بهراحتی در دنیای سرمایهداری نوبل میگیرد و ساقدوش اقتصاددانان نئوکلاسیک، بیپروا فرهنگهای اصیل غیرغربی را نشانه میگیرد تا آنها را مضمحل و منحرف کند. هماو که جایزه نوبلش بهواسطه مطالعات کمی در حوزههای نهادگرایی جدید است و جالب است که پیروان نورث در ایران، اقتصاددانان اسلامی را متهم به همگامی با کمیگرایان میکنند.
سخن در باب نهادگرایی جدید فراوان است و از آنجایی که نامه ۶۱ اقتصاددان را نهادگرایان جدید شناسنامهدار ایرانی امضا نکردهاند، بیش از این اطاله شایسته نیست. خوب است این ۶۱ نفر که خود را حامل عنوان نهادگرا میدانند، شرحی بر سوابق خود در مطالعات نهادگرایانه ارائه کنند تا بهتر بشناسیم که هویتی که اتخاذ کردهاند، یک هویت مستقل علمی است یا اینکه همانند نهادگرایی جدید، تنها پوششی هستند بر اقتصاد نئولیبرال رایج دانشگاهی.
عجب آنجاست که اقتصاددانان اسلامی را متهم میکنید به همسویی با بازار گرایان و ریاضیانگاران! این در حالی است که آموزه های اقتصاد اسلامی متخذ از کتاب و سنت است که مسائل اقتصادی را همراه با مبانی اعتقادی، جنبه های فرهنگی، سیاسی و ... مطرح می کنند و این امر برای آشنایان این مباحث بدیهی است.
در انتها شاید ذکر این مطلب لازم باشد که حیف نیست بعد از عمری تعلم و تعلیم در حوزه ی مقدسه به جای پرداختن به آموزه های مسلم و فراوان کتاب و سنت راه خلاصی از مشکلات را در تمسک به گفته های امثال نورث با توصیفات مذکور جستجو و معرفی نماییم!؟
اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
نظر شما