به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدجمال الدین موسوی حجازی، نویسنده و استادی زبردست و واعظی متخلق بود که سالها عمر خویش را وقف علوم دینی و معارف اهل بیت عصمت وطهارت(علیهم السلام) کرد.
حوزه نیوز به مناسبت چهلمین روز درگذشت این استاد و مولف فقید برآن شده است تا گوشه ای از حیات و زندگانی با برکتش را به رشته تحریر در آورد تا شاید مقداری از زحمات او را پاس داشته باشد.
تولد و خاندان و برادران
الف:تولد
حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدجمال الدین موسوی حجازی دراول آذرماه سال۱۳۳۲شمسی در شهر مقدس مشهد متولد شد.
ب:پدر
پدرش مرحوم حاج سید جواد موسوی حجازی از کاسبان متدین شهر مشهد بود که قبل از کاسبی و اوایل جوانی در تهران به استخدام ارتش شاهنشاهی درآمد؛ اما به درخواست پدرش مرحوم آیت الله سیدابوالقاسم موسوی حجازی مبنی بر حرمت دریافت حقوق و مزایا از حکومت پهلوی و تدینی که خود او داشت،درخواست استعفا از ارتش کرد، اماهیچگاه با استعفای او موافقت نشد و وی لاجرم و برای اینکه در دستگاه پهلوی خدمت نکند،به مشهد فرار کرد.
سید جواد مدتها تحت تعقیب مأمورین ارتش بود و به ناچار زندگی پنهانی داشت.سپس پس از مدتی درهمان شهر مشهد به شغل آزاد و کاسبی روی آورد و از کاسبان معروف و متدین مشهد شد. مرحوم حاج سید جواد از بنیان گذاران و از اعضای هیئت امنای مسجدامام رضا خیابان آبکوه مشهدبود.
ج:جد پدری
جد پدری او، مرحوم آیت الله حاج سیدابوالقاسم موسوی حجازی خراسانی معروف به حاج آقای پریزادی و متولی باشی بود. علت شهرت وی به پریزادی به این جهت بودکه او سالها تولیت مدرسه علمیه پریزاد واقع درحرم مطهرامام هشتم و موقوفات این مدرسه از جمله اراضی خواجه ربیع را برعهده داشت.جد اعلای سید ابوالقاسم، مرحوم سیدمیرک حسینی نام داشت که مرحوم آیت الله مرعشی نجفی،شجرنامه سیدمیرک را به درخواست نوادگانش تهیه کرد. سیدمیرک از نسل امام سوم شیعیان حضرت اباعبدالله الحسین بود و اجدادش به امام حسین علیه السلام میرسیدند.
لذا سید میرک و اولادش همگی از سادات حسینی به حساب می آمدند. همسر سید میرک، پریزادخاتون ندیمه گوهرشادخاتون بوده است. پریزادخانم پس از اینکه گوهرشادخاتون مسجد گوهرشاد را بنیان نهاد،تصمیم میگیرد به کمک گوهرشاد یک مدرسه در کنار آن مسجد تاسیس کند. وی در وقفنامه ای که هم اکنون موجوداست و در موزه آستان قدس نگهداری می شود،متولی شرعی این مدرسه و موقوفات آن را به فرزندان پسری خودمی سپارد.
از نکاتی که او در وقف نامه آورده است این است که اولا این مدرسه برای سکونت طلاب مسافری باشدکه برای مدت کوتاهی جهت تحصیل و تدریس به مشهد می آیند و مکانی برای سکونت ندارند؛ دوما تولیت این مدرسه بدست اولاد پسری از نسل او قرار بگیرد وسوما اولویت درتولیت مدرسه، اولاد پسری ای از نسلش که طلبه باشند می باشد.از آن جایی که پریزاد خاتون از نوادگان خواجه ربیع بود، لذا در ان وقفنامه مقبره خواجه ربیع و اراضی اطراف آن را از موقوفات مدرسه پریزاد به حساب آورده و متولی آن را به همان اولادپسریش که تولیت مدرسه پریزادبوده سپرده است.مرحوم حاج سیدابوالقاسم هم چون یکی از اولاد پسری پریزاد خاتون بود متولی این مدرسه و موقوفات آن شد به همین جهت به پریزادی و متولی باشی معروف شد پس ازبه روی کارآمدن رضاخان وگرفتن قدرت توسط او، این حاکم غاصب تمامی املاک اوقافی علی الخصوص املاک اوقافی ای که به دست روحانیت بود تصرف کرد و متولیان آن املاک را تبعید می کرد.
یکی از متولیانی که توسط رضاخان املاکش به تصرف رفت و سپس تبعید شد، مرحوم آیت الله حاج سیدابوالقاسم موسوی حجازی بود که رضاخان او را به تهران تبعید کرد و تمامی املاک اوقافی تحت نظر سید را تصرف کرد.به هنگام آمدن شناسنامه و اجباری شدن فامیلی بعد از اسم،سید ابوالقاسم که هیچ گاه حضور در ادارات و دستگاه های حکومت پهلوی را برای خودجایز نمی دانست، برای گرفتن شناسنامه و فامیلی به اداره مربوط مراجعه نکرد. همسایه سید ابوالقاسم در تهران که بسیار به سید علاقه مندبود تصمیم می گیرد به اداره مربوطه برای گرفتن فامیلی مراجعه کند و فامیلی ای را برای او برگزیند. همسایه سید با توجه به اینکه سید ابوالقاسم از سادات بود تصمیم می گیرد فامیلی حجازی را برای وی در نظر بگیرد و از آن جایی که اغلب سادات منطقه از سادات موسوی بودند، به زعم آن که سیدابوالقاسم هم از سادات موسوی هست،کلمه موسوی را به حجازی اضافی می کند و فامیلی موسوی حجازی را برای سید بر می گزیند. این درحالی بودکه سیدابوالقاسم از سادات حسینی بود نه از سادات موسوی اما همسایه او با استنباط اشتباه فامیلی سید را به جای حسینی حجازی، موسوی حجازی برمی گزیند.مرحوم آیت الله حاج سیدابوالقاسم موسوی حجازی پس از سالها مجاهدت در اسفندماه سال۱۳۴۱شمسی در تهران درگذشت و پیکر او پس از انتقال به مشهد،در قبرستان باغ رضوان که هم اینک جزئی از حرم امام هشتم هست به خاک سپرده شد.به هنگام ارتحال حاج سیدابوالقاسم،بسیاری از علما از جمله آیات سید محمد بهبهانی، سید احمد لواسانی،شیخ عبدالله مسیح تهرانی بابرگزاری مجلس بزرگداشتی، یاد این عالم بزرگوارراگرامی داشتند.
د: برادران
حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدجمال الدین موسوی حجازی دارای شش برادر بودکه همگی از مومنین و متدینین شهر مشهد هستند.یکی از برادران او به نام سید علیرضا موسوی حجازی بودکه در جبهه حق علیه باطل و در عملیات والفجر۹ در اسفند۱۳۶۴مفقود الاثرشد و بعدها اعلام شد که سیدعلیرضا به فیض شهادت نائل آمده است.
دوران تحصیل
در ایام تحصیل ابتدایی و کلاسیک سیدجمال الدین، پدرش مرحوم حاج سید جواد حجازی به همراه تعدادی از دوستانش تصمیم می گیرند تا به محضر آیت الله میلانی رفته تا ضمن دیدار و احوالپرسی از وی، از این فقیه وارسته کسب تکلیفی برای آینده فرزندانشان طلب کنند.آنها هرکدام به همراه پسران خود به محضرآیت الله میلانی شرفیاب شدند و پس از گفت و شنود مرسوم،از آیت الله میلانی درخواست می کنندکه راهی را برای آینده فرزندانشان علی الخصوص صلاحیت ورود آنها به حوزه را تبیین کند.
اخوی مرحوم استاد حجازی به نقل از مرحوم پدرش حاج سیدجوادحجازی داستان و اتفاق آن روز را چنین نقل میکند: روزی ماچند رفیق و دوست قدیمی تصمیم میگیریم به دیدار آیت الله میلانی برویم و پسرانمان را نیز همراه خودمان به محضراین عالم ربانی شرفیاب کنیم. ما چند دوست بسیار علاقه مند بودیم که فرزندانمان به حیطه مقدس روحانیت وارد شوند؛اما چون ملاک و تشخیص کافی برای آینده فرزندانمان در حوزه و روحانیت نداشتیم و نمی دانستیم که آیا آنهادر این خط مقدس موفق هستند یا نه،نزد خود گفتیم چه خوب است حال که با این فرزندان به محضر این مرجع بزرگوار مشرف می شویم،آینده و ورود آنها را به حوزه و روحانیت کسب تکلیف کنیم چراکه ایشان را دارای ملاک و تشخیص کافی می دانستیم. وقتی به محضرآیت الله میلانی وارد شدیم،آقا با چهره ای گشاده پذیرای ما شد و دست نوازش برسر فرزندانمان کشید.پس ازگفتگوی معمولی به ایشان عرض کردیم آقابفرماییدآیا این فرزندانمان واردحیطه مقدس روحانیت شوند یا نه چرا که ماتشخیص کافی نداریم و بهترب گویم نمیدانم که آنها در این خط عالی، موفق هستند یا نه.آیت الله میلانی نگاهی به ما و فرزندانمان کردند و سپس سوالاتی دینی از فرزندانمان پرسیدند و میان همه فرزندان تنها،پسرم سیدجمال الدین توانست به آن سوالات پاسخ دهد.
آیت الله میلانی روی به من کردند و با لحنی آرام گفتند، آقا سید جواد بگذار این فرزندت نزد ما باشد.من متوجه شدم منظور ایشان از این جمله این است که پسرم سیدجمال الدین به حوزه مقدس روحانیت ورود پیدا کند و تحت تربیت علمی و اخلاقی علما قراربگیرد. سیدمیلانی سپس روی به بقیه دوستانم کردند و گفتند فرزندان شما آینده موفقی در حوزه نخواهند داشت و آنها در امور غیرحوزوی موفقتر هستند.این بود که سید جواد بسیار مصممتر شد تا فرزندش را، راهی حوزه علمیه خراسان کند واو را به سربازی امام زمان دربیاورد.
این چنین بودکه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدجمال الدین موسوی حجازی پس ازتحصیلات ابتدایی وکلاسیک خود در مدرسه مهدیه مشهد که دارای اعتبار خاصی میان اهالی مشهد بود و تحت نظرآقای عابدزاده که از متدینین و خیرین شهر مشهد بود،وارد حوزه علمیه شد.
وی درسن ۱۶سالگی وارد حوزه علمیه خراسان شد. مقدمات و مقداری از سطح را در حوزه آن سامان به پایان رساند سپس در اواسط دهه ی پنجاه شمسی به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد و تا آخر عمر شریف خود در این حوزه مقدس مشغول تحصیل و تدریس و تحقیق شد.
اساتید
الف:اساتید در مشهد
حاج سیدجمال الدین در مشهد مقداری از سطح را در محضر مرحوم آیت الله میرزاعلی فلسفی تلمذ کرد و همچنین در درس تفسیر مرحوم آیت الله میرزاجواد تهرانی نیز شرکت می کرد.
ب: اساتید در قم
او که از اوایل دروس سطح به قم مهاجرت کرد، رسائل را عمدتا از محضر آیات اعتمادی و موسوی تهرانی فراگرفت و مکاسب را قسمتی نزد مرحوم آیت الله بنی فضل وقسمتی نزدآیات پایانی و فاضل لنکرانی تلمذکرد.
وی درس خارج فقه را ابتدا در محضر آیات شریعتمداری و حاج شیخ مرتضی حائری یزدی بهره برد و در سالهای بعد برای این درس نزد آیات میرزا جواد تبریزی و سید محمد روحانی رفت و ازآن فقها بهره جست.حاج سیدجمال الدین درس خارج اصول راعمدتاو قریب به دو دهه نزدآیت الله وحیدخراسانی سپری کرد و تمام این دروس را با خطی خوش و با خودنویس تقریر کرد.
وی همچنین به شکل مقطعی از بزرگان و معاریفی چون آیات سیدمحمدشیرازی، مکارم شیرازی، شیخ ابوالقاسم خزعلی و شیخ علی نمازی شاهرودی صاحب مستدرک سفینه البحار بهره برد.
ازدواج و فرزندان
حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدجمال الدین موسوی حجازی درسال۱۳۵۳شمسی باخانواده ای اهل علم وفضلیت وصلت کرد. او صبیه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدحسن ابطحی خراسانی رابه همسری خود برگزید. ثمره این پیوند مبارک سه فرزند پسر و یک فرزند دختر شد. پسران او جملگی به حیطه مقدس روحانیت ورود پیدا کردند و هم اینک در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل و تدریس و تحقیق هستند.
فعالیتهای علمی و دینی
الف:تالیفات
مرحوم استاد سید جمال الدین حجازی از قبل از هجرت به حوزه علمیه قم و در همان ابتدای طلبگی در کنار تحصیل و خطابه،مشغول به تالیف و نویسندگی شد.کتابهای او با قلمی شیوا و رسا و بیشتر جهت بررسی مشکلات مذهبی و دینی جوانان و همچنین مسئله امامت علی الخصوص امامت امام زمان عجل الله تعالی به نگارش و تحریر در آمد. وی حتی تا آخرین روزهای حیات خود دست از تالیف و نگارش برنداشت و با وجود بیماری سخت وطاقت فرسا،کتاب ما و امام زمان ما را به تحریر در آورد.او در مدت حیات خود حدود ۲۰عنوان کتاب تالیف کردکه برخی ازآن ها در تیتراژ بالا و در چندین مرتبه به چاپ رسید.فهرست برخی ازآثار وی بدین شرح است:۱-مشکلات و عقده های مذهبی جوانان۲-شرحی بر پیام امام زمان عجل الله تعالی ۳-سرگذشت روح انسان۴-مقام امام زمان عجل الله تعالی ۵- سوار در برف۶- ستاره پنهان۷-خاطره آن شب(بیش ازسی بار و با تیتراژ مجموعا۱۵۰هزار جلد منتشر شده است)۸-روح هستی(که به زبان اردوترجمه شده و در کشور پاکستان انتشاریافته است)۹- ما و امام زمان ما (که درایام بیماری ودر دوران نقاهت به زحمت تالیف شده و با استقبال عالی مواجه شد).
ب: تبلیغ و منبر و خطابه
مرحوم استاد موسوی حجازی از همان ابتدای طلبگی و در سن۱۷سالگی به منبر وعظ و خطابه روی آورد. او آنچنان در این حرفه پشتکار وجدیت به خرج داد، که در همان سالها و در همان سنین کم،جزو چند واعظ مشهور مشهد شد.وی حتی پس از هجرت به قم دست از منبر و خطابه برنداشت و در شهرهای مختلفی چون مشهد،بهشهر،آزادشهر،تهران و قم به وعظ و خطابه می پرداخت. الگوی او در منبر و سخنرانی،مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی بود. وی آن چنان به سبک مرحوم فلسفی علاقه مندبود،که سعی داشت لحن خود را هم شبیه مرحوم فلسفی کند.این علاقه مندی تابدان جاکشید،که سیدجمال الدین درجلسات وکلاسهای خصوصی مرحوم فلسفی راجع به منبرکه سخنورانی چون حجج الاسلام والمسلمین سیدقاسم شجاعی و شیخ حسین انصاریان شرکت می کردند،حضور می یافت و در مقابل مرحوم فلسفی به وعظ و خطابه می پرداخت تا اگر ایراداتی به منبرش هست توسط فلسفی واعظ برطرف شود. او در این جلسات تحسین مرحوم فلسفی را نسبت به خود بر می انگیخت بعدها این علاقه مندی دو سویه شد وم رحوم فلسفی نیز به او بسیار علاقه مندشد تا بدان جاکه درهنگامی که مرحوم فلسفی ممنوع المنبرشد،حاج سید جمال الدین به توصیه مرحوم فلسفی به جای وی در منزل خود مرحوم حجت الاسلام فلسفی به منبرمی رفت. سیدجمال الدین خود در رابطه با منبرش در محضر استاد فلسفی به فرزندش می گفت در روزی که میلاد رسول اکرم(ص) بود در محضرحجت الاسلام فلسفی به سخنرانی و خطابه پرداختم وم رحوم فلسفی بسیار از منبرم تعریف کرد.این درحالی بودکه سیدجمال الدین جوانترین شاگردمرحوم حجه الاسلام والمسلمین شیخ محمدتقی فلسفی بود.
ج: تدریس
استادموسوی حجازی از همان ابتدای ورودبه حوزه دست ازتدریس برنداشت و هر درس وکتابی راکه فرامیگرفت،پس از آن به تدریس آن کتاب درسی می پرداخت.اودرطول حیات خودشاگردان زیادی را پرورش داد.سبک تدریس وی آنقدررساوشیرین بودکه طلاب مختلفی ازجمله طلاب کشور پاکستان درجلسه تدریس اوشرکت میکردند.
ویژگیهای شخصیتی و سجایای اخلاقی
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدجمال الدین موسوی حجازی از هوش و نبوغ بسیاربرخورداربود.استعداداودرتمام زمینه های علوم دینی و حوزوی و سپس همت و پشتکاری وی باعث شکوفا شدن شخصیتش شد.همان طورکه بیان شد او در همان ابتدای ورودبه حوزه روی به منبر وعظ و خطابه هم آورد منبر سید جمال آنقدر در مشهد زبانزده خاص و عام شدکه خود او می گفت در مشهدتمام وقتم صرف منبر می شد به حدی که احساس می کردم دیگر وقتی برای مطالعه دروس جاری حوزه ندارم و این اتفاق چندان برای من خوشایندنبود.درخاطره ای از وی آمده است که روزی سیدجمال الدین با عده ای از طلاب به محضر آیت الله نمازی شاهرودی صاحب مستدرک سفینه البحارمی روند.یکی از طلاب روب ه آیت الله نمازی می کند و از منبرحاج سیدجمال الدین تعریف می کند و از ایشان طلب دعا برای موفقیت این منبری جوان میکند. آیت الله نمازی با توجه به شناخت و آشنایی که به شخصیت سیدجمال الدین داشت می گوید بالعکس من دعامیکنم منبر او در مشهد به توفیق نرسد و او ممحض در درس شود؛ چرا که سیدجمال الدین استعداد علمی بالایی دارد وحیف است فقط در حیطه وعظ و منبر باشد.
سیدجمال الدین باتوجه به شوق و علاقه خودبه ادامه تحصیل علوم حوزوی و تاثیر سخنان علمایی چون آیت الله نمازی شاهرودی،تصمیم میگیرد به قم مهاجرت کند و به ادامه تحصیل بپردازد.او در این رابطه میگفت:بارنج و عسرت بسیاربه قم رفتم و در غربت مشغول تحصیل شدم.رنج مالی ازیک طرف وغربت ازطرفی دیگر.این درحالی بودکه اگر در مشهد می ماندم و به وعظ و خطابه ادامه می دادم،هم از نظر مادی تامین بودم و هم در غربت نبودم.
آری او به خاطر شوق بسیارب رای ادامه تحصیل علوم حوزوی و رسیدن به مدارج عالی، رنج سفر و غربت و امور مادی را به جان می خرد و به قم عزیمت میکند و تا آخر عمر در این شهر به تحصیل و تدریس و تهذیب می پردازد.از دیگر ویژگی های سیدجمال الدین این بودکه هیچگاه دست از تحقیق و نوشتن برنداشت.در زمان تحصیل خود،دروس تمامی اساتیدخود را با خط خوش تقریر میکرد و در همان ایام سعی در تالیف کتب مختلف دینی و اجتماعی داشت.
وی از شهرت و جلوه گری به دور بود.با توجه به اینکه او در منبر استعداد شگفتی داشت و اگر در مشهد می ماند از منبری های معروف شهر مشهدمی شد،اما به خاطر تحصیل و دوری از شهرت و نمایان بودن به قم آمد.همچنین وی با توجه به سوابق علمی ای که داشت و اینکه اساتید و علمای مبرز و طراز اول حوزه علمیه مشهد و قم را درک کرده بود،می توانست یکی از علمای مشهور در حوزه علمیه قم و مشهد شود اما دوری ازشهرت او را از این کار برحذر داشت.عشق به اهل بیت عصمت وطهارت علی الخصوص حضرت ولی عصرعجل الله تعالی در وی چنان نمایان بودکه او چندین کتاب خود را به سیره و شناخت امام زمان اختصاص داد و زندگانی و سیره حضرتش رابه تحریر قلم درآورد و حتی آخرین کتابی را که در بستری بیماری تالیف کرد،کتابی باموضوع امام زمان عجل الله تعالی بود.
وی در دو ماه محرم و صفر، علی الخصوص دراوایل دهه هفتادکه وضع جسمیش یاری میکرد، به خاطر عشقی که به اهل بیت عصمت وطهارت سلام الله علیهم اجمعین داشت،روزانه حدود ده منبر از نماز صبح تا آخر شب برگزار میکردکه همه را به خوبی به ثمر می رساند. او هیچگاه در امور غیر دینی و حوزوی دخالت نکرد و هیچگاه در سیستم های کشوری و دولتی وارد نشد و ممحض در حوزه و علوم دینی و مشاغل این علوم اعم از تحصیل و تدریس و تالیف بود.
رحلت
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جمال الدین موسوی حجازی در دو سال پایانی حیات خودازبیماری کلیوی رنج می برد.این بیماری تا بدان جاپیش رفت که وی مدت مدیدی روز شب در بیمارستان بستری می شد و پزشکان به ناچار او را دیالیز می کردند.سرانجام پس از سالها مجاهدت و تالیف و تدریس و تحقیق در دستگاه حضرت ولی عصرعجل الله تعالی درتاریخ ۱۴خرداد سال ۱۴۰۱شمسی در سن۶۹سالگی دارفانی را وداع گفت و فرزندان و بستگان و شاگردان و علاقه مندان خود را به سوگ نشاند.
پیکر وی پس از تشییع گسترده در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به طرف امامزاده سیدعلی قم مشایعت شد و در جوار امامزاده سیدعلی به خاک سپرده شد.
در مراسم تشییع و بزرگداشت وی جمع کثیری از علما و طلاب و علاقه مندان به او حضور داشتند.
عاش سعیدا و مات سعیدا
تهیه و تنظیم:محمدمهدی اسکندری
منابع:
-مصاحبه با فرزندایشان حجت الاسلام سیدمحمدموسوی حجازی
-کتاب مشاهیر مدفون درحرم رضوی جلد۱صفحه۴۴۲
-گفتگو با برادر ایشان آقای سیدحسین موسوی حجازی
نظر شما