ایشان ادامه دادند: گوشهای از علومی که در این مدینه است و حوزههای علمیه و علما و محققان باید از آن بهره ببرند، همان است که وجود مبارک پیامبر اسلام(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) فرمود: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ»[3] یعنی برنامههای حوزههای علمیه گرچه علوم فراوانی است ولی این سه علم برنامه اصلی و رسمی است: «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَة» آیه محکمه ناظر به اصول دین است مبدأ شناسی، معاد شناسی، وحی و نبوتشناسی، نبوت و ولایت و امامت شناسی و سایر مسایلی که مربوط به اصول دین است، فریضه و سنت مربوط به فقه و اخلاق و حقوق و حکمت عملی است؛ آن حکمت نظری به عنوان روح علم و اساس علم که فرمود «آیَةٌ مُحْکَمَة» است آن اساس است، این فریضه و آن سنت به عنوان فرع مترتّب بر آن اصل؛ یعنی برنامههای درسی حوزههای علمیه این سه اصل است که پیغمبر فرمود: «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَة». مستحضرید که هر مطلب نظری را از مطلب بدیهی باید گرفت یعنی مجهول را به وسیله معلوم باید گرفت. علم چراغی است که فضا را روشن میکند بعد از روشن شدن فضا آن مجهول و مستور و مکنون روشن میشود.
حضرت آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود ابراز داشتند: فراگیری علم تنها کافی نیست، علم نردبان است، علم ما را به عقل، به عدل، به محبّت، به شهود و مانند آن میرساند. اگر کسی نردبانی را فرا بگیرد که چگونه نردبان میسازند، چند پله داشته باشد، درجات آن چگونه باشد، فاصله درجات آن چگونه باشد، نردبانسازی کند ولی از نردبان بالا نرود میشود عالم بیعمل!
ایشان بیان داشتند: بیان نورانی علی بن ابیطالب(صلوات الله و سلامه علیه) این است: «الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَل»، او فریاد میزند، او سروش غیب است، صدای علم این است که عمل کنید، «أیها العلماء»! وقتی یاد گرفتید عمل کنید. علم نردبانی بیش نیست، اگر کسی عالم بود و عاقل نشد نردبانتراش است اسلحهتراش است مثل آنها که شمشیر میتراشیدند بازار شمشیرفروشی داشتند ولی اهل جهاد نبودند، قلمفروشی داشتند ولی آثار علمی از خود به یادگار نگذاشتند. فرمود اگر عالم شدید، اگر اهل قلم شدید، اگر اهل نردبان شدید، بکوشید که عاقل باشید: ﴿وَ تِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُون﴾[4] یعنی علم نردبان عقل است و عقل همان است که انسان را عقال میکند، جهل علمی را عقال میکند، جهالت عملی را عقال میکند.
ایشان بیان داشتند: بنابراین برنامههای درسی حوزههای علمیه «آیه محکمه»، «فریضه عادله»، «سنت قائمه» است، یک؛ و این علم باید به عمل برسد، دو؛ منتها راه آن این است که هر مطلب نظری و پیچیده را از مطلب شفاف و روشن و ساده میگیرند؛ این معلوم را از مجهول گرفتن، مبیَّن را با بیِّن، بیِّن کردن، نظری را با بدیهی روشن کردن، این رسم اصلی حوزههای علمیه است، گرچه به نام علم است ولی گفتند اگر کسی عالم شد حتماً باید به راه بیفتد یا در صدد محبّت و علاقه است یا در صدد شهود؛ اگر کسی عالم بود راه محبّت را طی نکرد بهرهای نبرد، اگر کسی عالم بود راه شهود را طی نکرد بهرهای نبرد، به هر حال باید به عمل برسد، راه محبّت این است.
معظم له ادامه دادند: "محبت" برنامه رسمی است فرمود اینها بیایند حوزه علمیه نه عالم و مجتهد شوند، اینها کافی نیست، اینها باید علاقهمند شوند که آدم شوند ﴿یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا﴾ طهارت دشوار از طهارت آسان میگذرد، شهود دشوار از شهود آسان میگذرد چه اینکه مطلب علمی دشوار از مطلب علمی آسان میگذرد، هر آسانی نردبان دشوار است، محبّتهای رقیق و ظریف نردبان محبّت دقیق و غنی است. پیام قرآن این است که علم نردبان است برای عقل ﴿وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُون﴾ و این بیانات نورانی علی بن ابیطالب(علیه أفضل صلوات المصلین) این است که «الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَل». بنابراین هم شهود دشوار را با راه شهود آسان میشود تحصیل کرد هم محبت دشوار را با محبّت آسان میشود تحصیل کرد.
نظر شما