به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی در مراسم عزاداری سیدالشهدا (علیه السلام) که از سوی جمعی از شاگردان مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در قم برگزار شد به تبیین جایگاه عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام و مولفه های تاثیرگذار آن پرداخت .
بسم الله الرحمن الرحیم
عاشورا حادثهای متشکل از چند مولفه است که تجمیع، تلفیق و تحلیل این مولفه ها، ما را به یک واقعیت مهم رهنمون می کند و آن اینکه عاشورا واقعه ای استثنایی، پر لایه، پرمعنا، پر پیام و پرامتداد است. فهم و کشف این حقیقت می طلبد که به طور گسترده و جدی به مطالعه عاشورا از زوایای جدید بپردازیم.
واقعیت این است که بدون تحقیق جامع و کنکاش متکی بر تحلیل های جامعه شناختی، روانشناختی، اخلاق شناختی، تاریخ شناختی، تفسیر شناختی، کلام شناختی و شریعت شناختی نمیتوان به ابعاد و اضلاع این نهضت عظیم و همچنان در حال حرکت پی برد. باید اعتراف کرد که اکتفا کردن به بررسی این نهضت از چند زاویه تکراری و چند دیدگاه معدود (هر چند مهم) کم کاری در قبال این حادثه بزرگ و استثنایی است.
این مولفهها عبارتند از:
۱. فعل معصوم؛
عاشورا حادثه بزرگی است که حقیقت، عینیت و کیان آن، رویارویی با ظلم، جهالت، قساوت، دنائت ... و تمامی ضد ارزش هاست، که این رویارویی بزرگ و فراگیر را معصوم مدیریت کرده است، نه یک انسان عادی.
فعل معصوم حاوی بیشترین ظرفیتها، امتدادها، کارکردها و پیام ها است، و تاثیرات و پیامدهای سازنده آن قادر به حرکت در طول زمان، و پوششدهی نسبت به شرایط مختلف تاریخی است و می تواند در گذر زمان به صورت دینامیکی بازتولید کننده نقش های اجتماعی باشد.
۲. حضور یکپارچه اهل بیت در حادثه عاشورا؛
همه اهل بیت و حرم رسول الله صلی الله علیه و آله به صورت یکپارچه و با همه ظرفیت و ارتباط و مناسبات فیمابین خود در حادثه عاشورا حضور به هم رساندند. و این، در طول تاریخ امری استثنایی است؛ از زن و بچه، بزرگ و کوچک و همه اهل بیت (ع).
۳. وحدت مکان؛
رویارویی اهل بیت علیهم السلام در یک مکان مشخص یعنی کربلا انجام گرفت.
مکان های مختلفی محل بروز حادثه نبود یک مکان بود، تفرّق از حیث میدانی در کار نبود، یک میدان بود. لذا تمرکز اهل بیت در یک مکان نسبت به حادثه میتواند فرصت شناخت زوایای فعل معصوم را بیشتر، و ابعاد آن را آشکارتر کند.
۴. وحدت زمان؛
این حضور یکپارچه در یک مکان یعنی کربلا در یک روز اتفاق افتاد.
۵. وحدت مصاف؛
همه اهل بیت در یک روز، در یک مکان به مصاف یک شرایط رفتند و یک کنشگری تاریخی منسجم و با هم و هماهنگ با یکدیگر را خلق کردند.
اساساً در مصاف قرارگرفتن، منشا و خاستگاه انکشاف حقایق و واقعیتهاست.
و اساساً مصافها نقطههای عطف و عزیمت در تاریخ هستند. وقتی که ابراهیم علیه السلام در آن روز در مصاف با آنهایی که آمده بودند او را محاکمه کنند قرار گرفتند که چرا بت ها را شکسته و بت بزرگ را نگه داشته، نقطه اساسی برای عزیمت به سمت حرکت توحیدی شد، یا موسی علیه السلام در یوم الزینه، در یک مصاف سرنوشت جامعه را در ارتباط با تزویر فرعون و یکسره کردن وضعیت اجتماعی به نفع دین الهی خود رقم زد و مصاف (برز الاسلام کله الی الکفر کله) نقطه عطف تاریخی است.
روز عاشورا نیز یک مصاف است. مصاف این روز از همه مصافهای تاریخ بالاتر بود و همه به نحوی در آن حضور داشتند. حتی از آن مصاف (برز الاسلام کله الی الکفر کله) هم بالاتر بود به دلیل اینکه اینجا همه فطرت، همه حقایق تا چه رسد به همه ادیان، تا چه رسد به همه اسلام، در برابر همه رذالتها و قساوتها و شقاوتها و همه زشتیها و همه نیرنگها و خدعهها قرار گرفت.
اگر یک طرف حق با همه ظرفیت و یک طرف باطل با همه ظرفیت حضور پیدا کند، لحظه به لحظه این مصاف میتواند خاستگاه مطالعه عمیق و دریافت حقایق باشد.
لذا درسهای مربوط به چنین مصافی را این مسلمانها فقط نیستند که میفهمند. در ارتباط با برز الاسلام کله الی الکفر کله، اصحاب کفر نمیتوانند آن مصاف را درک کنند ولی اینجا یعنی مصاف روز عاشورا چون مصاف عمیقتر و اساسیتری است، انسانهای تاریخ حتی آنانکه در جبهه کفر هستند، این مصاف را درک میکنند و میتوانند به داوری روی بیاورند و حق را به امام حسین بدهند.
به همین خاطر، این روز، عظیمترین روز مصاف و عظیمترین مصاف در یک روز است.
توجه به این مؤلفهها باعث میشود که ما با سرعت از کنار عاشورا رد نشویم بلکه ابعاد مطالعات جامعهشناختی، روانشناختی، تصمیمشناختی بحرانشناختی، تاریخشناختی و دینشناختی به معنای خاص خود اخلاقشناختی همه اینها دارای موضوعات مختلف و متفاوتی است که باید آنها را بازشناخت و روز عاشورا را دم به دم مطالعه کنیم، چون به شکل استثنایی معصوم آمده است در مقابل یک حادثه واحد دارد لحظه به لحظه تصمیم میگیرد و لحظه به لحظه ارزشها را بیان میکند و لحظه به لحظه در برابر بدترین و عریانترین شقاوتها و رفتارها که از خاستگاه یک جامعه و یک نظام ضد ارزشی بر خاسته، دارد در مقابل آن ایستادگی میکند. از اینگستردهتر کتابی برای مطالعه پیدا نمیشود.
* عاشورا نهضت بازگشت به وجدان و فطرت
نهضت حسینی نهضت بازگشت به وجدان و فطرت است و از این حیث، تشابه پیدا میکند با نهضت توحیدی ابراهیم علیه الصلاه و السلام. هر دو، (هم حضرت ابراهیم و هم امام حسین علیهما السلام) با بنبست اجتماعی مواجه بودند و با اوج انحطاط. آنجا اوج انحطاط شرک بود و اینجا اوج انحطاط ضد ارزشی خدعه و نیرنگ که دین را در چنبره خود قرار داده بود.
آنجا ابراهیم علیه الصلاه و السلام حادثه ای را ایجاد کرد تا مصاف ایجاد شود و رجوع به فطرت را به صورت اجتماعی تحقق ببخشد و اینجا در روز عاشورا، بزرگترین مصاف تاریخ شکل گرفت انسان ها به فطرت خویش بازگردند.
در آنجا به داوری همه را فراخواند و اینجا نیز همه تاریخ به داوری فراخوانده شدند، در اینجا تاریخ همچنان در حال داوری است.
در آنجا نهضت توانست در اولین فرصت فضایی را فراهم کند که انسانها سریع به وجدان خود بازگردند به دلیل شیوهای که ابراهیم به کار گرفته بود، فارجعوا الی انفسهم یعنی چیزی که اصلاً امکانپذیر نبود انجام بگیرد، به دست ابراهیم علیه السلام انجام گرفت.
و آن رجوع به فطرت آنقدر سریع جواب داد که فقالوا انکم انتم الظالمون، این شما هستید که ظالمید و نه ابراهیم و از آنجا حرکت توحید کلید خورد و اینجا نیز امام حسین علیه الصلاه و السلام نهضت خود را بر اساس رجوع به وجدان قرار داد، در روز عاشورا در ابتدا فرمود ارجعوا الی انفسکم. به انفس خود برگردید و در روز عاشورا روند بازگشت به فطرت آغاز شد کسان بسیاری بودند که بازگشت به درون خود را در همان روز تجربه کردند و از پس عاشورا در کوفه و شام و بعد در مدینه و بعد در تاریخ، همچنان این بازگشت به درون در گستردهترین ابعاد اجتماعی رخ داده و همچنان در حال رخ دادن است.
بنبستی که قبل از عاشورا وجود داشت بنبستی است که امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام آن را تحلیل میکند و تفسیر میکند آن حضرت فرمود: "لقد اصبحنا فی زمان قد اتخذ اکثر اهله الغدر کیساً" یعنی ما در زمانی واقع شدیم که بیشتر اهل این زمان، نیرنگ و فریبکاری را زیرکی میپندارند.
اوج انحطاط یک جامعه وقتی است که فریبکاری که نقطه اوج پلیدی و اوج زشتی اجتماعی است ، لباس کیاست و زرنگی بر تن بپوشد و فراتر از آن "نسبهم اهل الجهل فیه الی حسن الحیله" یعنی اهل جهل در آن جامعه یعنی جاهل به دین و واقعیت دین، کار نیرنگ نیرنگبازان جامعه را به حسن حیله تفسیر کنند، یعنی برتن نقطه اوج زشتی واژه زیبای حسن تدبیر پوشاندند و زشتی را به حسن و فریبکاری را به تدبیر و حیله تفسیر کردند. این غدر با لباس و حسن حیله سرتاسر جامعه را فراگرفته بود و در چنین شرایطی طبیعی است امام علی علیه الصلاه و السلام ندای او و صدای او که میتواند تاریخ را دگرگون کند در آن جامعه، کمترین تاثیر را داشت یا تاثیرش نسبت به افراد خاصی بود و نتوانست آن فضای اکثریت را بشکند به دلیل اینکه ضد ارزش نیرنگ حتی میرفت سراغ امام علی و رفتار آن حضرت را هم نمیپسندید و تعبیر میکردند که معاویه از ایشان زیرکتر است. اینجاست که جامعه به بنبست رسیده است و دین، ملعبه شده است و همه چیز در یک فضای نیرنگ و خدعه جابجا می شده است و نه تنها نمی تواند نفوذ پیدا کند بلکه در گرداب نیرنگ، سرنوشت دیگری پیدا می کرد.
امام حسین علیه السلام وقتی اهل بیت را میآورد در آن سرزمین، و دور تا دور اهل بیت این همه دشمن هستند یعنی ارزش قرآنی که رفته به سمت اهل بیت به مثابه یک معیار، آنقدر پیرامون آن، توجهها کاسته و کم شده که واقعیت آن در روز عاشورا، آن وحدت و غربت و تنهایی بود که امامان را به نمایش گذاشت و مرتب و مکرر حمایت از اهل بیت را ندا در میداد، امام و اهل بیت و اصحاب به گونه ای ظاهر شدند که فراتر از هر چهارچوب تحت تاثیر خدعه ظاهر شدند. این حرکت حسینی توانست با این خلق صحنه عاشورا، و این رویارویی و آن "صحنه های فراخدعه ای" ، رجوع به وجدان را کلید بزند و ابتدا در روز عاشورا سپس در جامعه آن روز و از آن پس در دل تاریخ، انسانها باز گشتند حتی غیر مسلمانها در این داوری حضور یافتند و آنها هم شرکت کردند و آنها هم حق را به حسین علیه السلام دادند و درسهایی که باید را از حسین گرفتند. بنابراین، این یک نهضت است. نهضت بازگشت به وجدان و همچنان در حال حرکت به پیش است.
بنابراین نهضت حسینی، یک نهضت خالصسازی است و دورساختن خدعه و نیرنگ از پیرامون دین و بیان اینکه حقیقت دین، با نیرنگ نمیسازد و اثبات اینکه خطر خدعه و نیرنگ را باید از دین، دور نگه داشت و الا دین در چنگال خدعه و نیرنگ، مفاهیم آن و حقایق آن جابجا میشود.
این یک خطر بزرگ بود که میرفت تا تاریخ را نهادینه کند و همهچیز بر اساس نیرنگ در اسلام شکل بگیرد و چیزی از حقیقت اسلام باقی نماند و علی الاسلام السلامی که حضرت فرمود رخ بدهد. اینجا میبینیم که امام حسین علیه الصلاة والسلام، دست کم دو بار دست به تصفیه زد: یک بار در بین راه که عدّه زیادی به طمع آمده بودند و یا تصوّر میکردند شاید حکومتی تشکیل شود و آنها هم بتوانند جایگاهی پیدا کنند و جو و فضایی بود که نوعی انسانها خود را میفریفتند در آن صورت، امام با سخنرانی خود آنها را از دور خود دور کرد، چون اگر دور نمیکرد، آب به آسیاب همان نظام ضدارزش خدعهبنیان خدعهمحور میریخت و این خطر بزرگی بود برای دین و آنها را تصفیه کرد.
شب عاشورا هم باز خواست کسانی است که میخواهند، بروند. این تصفیهها برای این است که نهضتی که میخواهد خالصسازی کند، نهضتی که میخواهد خدعهزدایی کند، نهضتی که میخواهد خطر نیرنگ را از پیرامون دین دور سازد، نهضتی که میخواهد عمق دین را دوری از خدعه و نیرنگ معرّفی بکند باید خالص خالص و صاف صاف باشد. انسانهایی در آن شرکت کرده و مشارکت بجویند که اینها با همه خلوص و ارادهشان و با همه صافی و پاکیشان در این نهضت، شرکت کنند.
امام حسین در عین حال که دهها و صدها و گاهی هزاران نفر را از خود دور میکرد، برای افراد خاصی پیامهای خاصی میداد که آن افراد را جذب کند. مگر نه اینکه این همان امام حسین است که آن همه افراد را دور میسازد.
اگر امام حسین به دنبال نیرو بود - آنچنانکه در حرکتهای سیاسی متداول است- نباید هزاران نفر انسان را دور کند. امام به دنبال خالصها بود. خالصها را دعوت میکرد چون آنها میتوانند این نهضت پاک و بیپیرایه و صاف را در دل تاریخ خلق کنند و رجوع به وجدان و فطرت را به یک حرکت اجتماعی بدل کنند.
این نهضت بر همین اساس به دنبال آن بود که:
یک) از انسانهای خالص یار گیری کند
دو) خلوص انسان های خالص را در بزرگترین نمایشگاه تاریخ به نمایش بگذارد.
بزرگترین نمایشگاه ارزشها و پاکیها و وفاداریها و با خلوصها و آزادمردیها در مقابل بزرگترین زشتیهای تاریخ.
اگر این تقابل و این صفآرایی انجام نمیگرفت، اساساً داوری در دل تاریخ بعنوان عاشورا شکل نمیگرفت.
* نهضت حسینی در بردارنده نظام اولویت ها
نهضت حسینی به اقتضاء قرار داشتن در مصاف با همه زشتی ها توانست حقیقتاً لایههای مختلف ارزشی را با قدرت و با اولویت تنظیم کند، از تمرکز بر اهل بیت (که برجستهترین شعارهای روز عاشورا را به خود اختصاص داد) گرفته تا پذیرش امت و تمرکز بر اصلاح امت و تا حرکت پذیرش یک مسیحی درون نهضت که نگاهی به همگرایی ادیانی دارد و تا تمرکز بر رعایت اخلاق انسانی (همانطور که در کلام حضرت است)، همه اینها به صورت بسیار دقیق در امتداد اسلام و اهل بیت در سیره و کلام امام حسین علیه السلام انعکاس پیدا کرده است.
* ︎یادی از مرحوم آیت الله العظمی صافی
در پایان مناسب است یادی از مرحوم آیت الله العظمی صافی قدس سره که به معنایی جلسه به آن مرجع راحل تعلّق دارد داشته باشیم.
این مرجع فقید تمرکز اصلی او آنچنان که همه میدانند در جلسات، بر اهل بیت بود، و بهترین و زیباترین کلمات زبان ایشان مربوط به اهل بیت و سیره اهل بیت بود، اما خیلی راحت و ساده میشد ذیل این "حرکت اهل بیت بنیان" و " اهل بیت محور" این مرجع فقید نگاه به امّت و جهان اسلام را مشاهده کرد و همچنین نگاههای انسانی و اخلاق و عاطفه انسانی را در لابلای کلام ایشان استخراج نمود.
مرجع فقید با کیاستی خاص حرکتی را مطرح مینمود که نقطه برجسته و پررنگ در این حرکت، اهل بیت بود با ابعادی که به سمت جهان اسلام امتداد پیدا میکرد.