سه‌شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۶
مروری بر کتاب «راز ماندگاری قرآن»

حوزه/ آیت الله جاودان علاوه بر حوزه علم، در حوزه اخلاق نیز از اساتیدی محسوب می شود که رهنمودهایش برای بسیاری از جوانان و سالکان این مسیر، رهگشاست. کتاب «رهنمای طریق» بازگوی این واقعیت نیز هست.

خبرگزاری حوزه/ استاد محمدعلی جاودان از اساتید حوزه علوم اسلامی، خصوصاً تاریخ اسلام می باشد. شاگردی علامه عسکری(ره)، تألیف و ترجمه تعداد کثیری از آثار علامه و تألیفاتی در عرصه تاریخ اسلام، نشان از تمرکز و تخصص وی در این رشته می باشد.

آیت الله جاودان علاوه بر حوزه علم، در حوزه اخلاق نیز از اساتیدی محسوب می شود که رهنمودهایش برای بسیاری از جوانان و سالکان این مسیر، رهگشاست. کتاب «رهنمای طریق» بازگوی این واقعیت نیز هست. استاد جاودان به خاطر دغدغه ای که در حوزه تاریخ و سیره پیامبر(ص) داشت، سلسله جلساتی با عنوان فعالیت های پیامبر(ص) در خصوص ترویج و گسترش قرآن برگزار و مقالاتی نیز در این زمینه تألیف کرد. کتاب «راز ماندگاری قرآن» خروجی تدوین یافته این جلسات و مقالات از استاد است.

مولف معتقد است که پیامبر(ص) در کنار معرفی اهل بیت(ع) به مردم، «قرآن» را نیز به عنوان ثقل مهم دیگری، به خوبی معرفی نموده و در راستای فهم دقیق مردم از اسلام به تفسیر و توضیح، تبلیغ و گسترش معارف قرآنی پرداختند. وی در یک چارچوب کلی، این اقدامات را از این قبیل می داند:

  1. اقدام به یادگیری خواندن و نوشتن به مسلمانان.
  2. تعلیم قرآن توسط خود پیغمبر(ص) به صورت عمومی (شیوه روخوانی و تفسیر ۱۰ آیه ای) و خصوصی.
  3. تشویق به کتابت قرآن و مدیریت آن و همچنین تشویق به فهم، حفظ و تدبّر در آن.
  4. تربیت مبلغ و اعزام آنها به مناطق مختلف.

در خلال تبیین این اقدامات، اقدامات پس از رحلت پیامبر(ص) ـ که از جانب خلفا و دیگران رخ داده بود ـ را به تصویر می کشد تا فهم درستی از فعالیت های قرآنی در دوره صدر اسلام برای مخاطبین شکل بگیرد. از ویژگی های این اثر، بیان و تحلیل نصوص تاریخی موجود در سیره فرهنگی رسول خداست که می تواند در فهم مسائل علوم قرآنی (همچون کتابت، جمع آوری قرآن و...) و همچنین شیوه تدبّر و ترویج قرآن به ما کمک کند.

مولف، کتاب «راز ماندگاری قرآن» را در قالب ۷ فصل و در ۱۷۶ صفحه به نگارش در آورده است. این اثر توسط نشر واژه پرداز اندیشه چاپ و عرضه شده است.

در ادامه گزارش و خلاصه ای از هر فصل کتاب تقدیمتان می گردد.

مقدمه

نویسنده معتقد است که «قرآن» و «سنت» دارای دو رابطه هستند: قرآن حاوی اصول و مبانی اسلام است و سنت توضیح و تفصیل آن. علاوه بر این، قرآن دلیل اعتبار سنت است و صحّت و سقم روایات حامل سنت را مشخص می کند. پس دارای دو جایگاه تبیین و تأیید و تصحیح به نسبت سنت است. این جایگاه نیز از حدیث نبوی ثقلین برداشت می شود.

مولف در خصوص تعریف «حدیث» اشاره می کند که: نقل و بازگویی سنت قولی یا عملی است که با چند واسطه به دست ما رسیده است، و لذا ما باید به نقد و بررسی سندی و متنی این احادیث بپردازیم.

استاد جاودان پس از ذکر این مقدمات، قائل به این است که قرآن دارای «عصمت» است و از «حجیت تمام» برخوردار است. در این میان عواملی موجب شده اند تا قرآن دچار تحریف و تغییر نشود و آن را مصون نگه دارد: معجزه بودن قرآن از جهت بلاغی، وجود آهنگ خاصی که بر تمام آیات حاکم است، غیرقابل تقلید بودن و... و. اما آنچه که در این کتاب به آن می پردازد اقدامات پیامبر اکرم(ص) در خصوص حفظ، ترویج و ماندگاری قرآن کریم است.

برای اینکه پی به اقدامات پیامبر(ص) ببریم ناگزیر باید به تاریخ رجوع کنیم، و متأسفانه تاریخ در خصوص اقدامات و مسائل فرهنگی مربوط به حضرت، اطلاعات کم و غیرمنسجمی به ما ارائه می دهد، برخلاف مسائل سیاسی یا نظامی. لذا باید با جمع آوری و ملاحظه تمام قرائن، به ارائه تصویری نسبتاً جامع از اقدامات نبی اکرم(ص) در این خصوص بپردازیم، هرچند که معتقدیم اقدامات پیامبر در زمینه گسترش و حفظ قرآن بیش از آن چیزی است که در مآخذ نقل شده است.

۱) نهضت سوادآموزی

الف) اولین مرحله از کار پیامبر(ص)، مسأله باسواد کردن مسلمانان بود که به دوران هجرت به مدینه بازمی گردد. پیامبر اکرم(ص) به دنبال این بود تا با این عمل به این نتایج برسد:

ـ همه بتوانند قرآن را بنویسند و هرکس برای خودش قرآنی داشته باشد.

ـ همه قرآن را از متن کتابت شده بخوانند.

ـ مسلمانان قرآن را به راحتی حفظ کنند.

ـ قرآن محفوظ بماند.

ب) پیامبر(ص) از سه طریق عمده، اقدام به ترویج سوادآموزی کردند:

ـ استفاده از اسیران: پیامبر(ص) اسیران جنگ بدر (۶۵ تا ۷۹ نفر) را به سه دسته تقسیم کردند:

۱. دسته ای بدون هیچ ما به ازایی به مرحمت آزاد شدند. (۶ نفر)

۲. با پرداخت فدیه و مابه ازایی آزاد شدند. (۲۷ نفر)

۳. دسته دیگر با یاددادن سواد خواندن و نوشتن به ده نفر از نوجوانان مدینه آزاد می شدند. (۳۴ تا ۲۹ نفر)

نتیجه این اقدام باسواد شدن ۳۴۰ یا حداقل ۲۹۰ نفر از اهالی مدینه بود.

ـ سواد آموزی در صفه مسجد نبوی: کسانی که به مدینه هجرت می کردند و فاقد مسکن بودند، و جایی برای ورود و اسکان نداشتند، به صفه مسجد (سایبانی بود که در بخش موخر مسجد قرار داشت) پناه می بردند. به نقلی، ۷۰۰ نفر بر صفه وارد شدند. این افراد صبح ها مشغول به کار بودند تا زندگی تازه ای برپا کنند، و چون در اغلب روز نیز وقت داشتند، یا کاری پیدا نمی کردند به عبادت و تعلیم و تعلّم می پرداختند. در این میان صحابی پیامبر از مهمترین کسانی بودند که به اهل صفه، تعلیم و تعلّم نوشتن و خواندن قرآن را آموزش می دادند.

ـ مکتب خانه ها: در منابع اولیه، اطلاع دقیقی از وجود مکانی به نام مکتب نداریم، اما از گوشه و کنار نشانه هایی دال بر این نهاد وجود دارد، مثل:

  • قول عثمان بن عبیدالله قرشی که می گوید: ما در مکتب خانه بودیم و فلان صحابی را با محاسنی که خضاب کرده بود و به رنگ زرد در آورده بود، دیدیم.
  • یکی از محققان عرب می گوید: در کنار مساجد، مکتب خانه هایی نیز بود که به کار آموزش خردسالان و افراد دیگر می پرداخت و به آنها نوشتن و خواندن و قرائت قرآن می آموخت.

این مکاتب را می شود به سه دسته تقسیم کرد:

  1. منزل ارقم بن ابی الارقم در کنار کوه صفا، اولین مکتب خانه ای بود که جلسات آموزش قرآن در آن برگزار می شد. این خانه، لقب خانه اسلام را به خود اختصاص داد.
  2. دارالقراء یکی دیگر از آن مکتب ها در مدینه است که ابن ام مکتوم می گوید: در مدینه به خانه ای که دارالقراء خوانده می شد، وارد شده و منزل کردم.
  3. مساجد نُه گانه در مدینه نیز از دیگر مکان های ترویج و تعلیم خواندن و نوشتن و آموزش قرآن بوده است.

نتایج این اقدامات عبارت بود از:

  1. تربیت افرادی با عنوان الکتاب که وظیفه کتابت و دبیری را به عنوان یک سمت رسمی و دولتی برعهده داشتند. پیامبر(ص) دنبال این بودند تا از این راه، یک دستگاه اداری به وجود بیاورند که بعدها با وسعت اسلام، در اداره دولت از آن کمک بگیرند. این افراد را ۴۴ تا ۶۰ نفر نقل کرده اند.
  2. تعداد بالای کاتبان نشان می دهد که چگونه در آن دوران هر روز بر شمار باسوادان افزوده می شد.

۲) تعلیم قرآن

پیامبر اکرم(ص) وظیفه داشتند به عنوان اولین معلم قرآن، به مسلمانان قرآن را تعلیم بدهند. ایشان این کار را در دو سطح انجام می دادند: آموزش عمومی و آموزش خصوصی.

الف) عمومی: حضرت محمد(ص) آموزش عمومی را به دو شیوه مدیریت می کردند:

ـ آموزش توسط خود پیامبر(ص) : پیامبر خود اقدام به تعلیم قرآن می کردند و شیوه ایشان هم از این قرار بود که ابتدا ده آیه را تلاوت می کردند و طوری قرائت می کردند که پس از هر آیه، مخاطبین نیز آن را تکرار کنند تا به روخوانی قرآن تسلط پیدا کنند. سپس تفسیر و توضیح آن ۱۰ آیه را می فرمودند، بعد از آن سراغ ده آیه بعدی می رفتند. عبدالله بن مسعود در این زمینه می گوید: وقتی یک نفر از ما ده آیه را می آموخت از آن تجاوز نمی کرد تا اینکه معانی آن را بداند و راه و رسم عمل به آن را بشناسد.

ـ آموزش توسط صحابی:

  • مکه: به دلیل وجود خفقان در مکه، پیغمبر اسلام(ص) اقدام به تشکیل مجموعه های سرّی کوچک می کردند که در آن به دیگران توسط برخی صحابی، قرآن و معارف دینی تعلیم داده شود. البته در خصوص مکه اطلاعات اندکی در دسترس ماست، که این اطلاعات به ما می گوید وقتی یک یا دو نفر مسلمان می شدند رسول خدا آنها را به سرپرستی کسی که توانایی اداره ایشان را داشتند می فرستاد تا در پناه او زندگی کنند و قران و اسلام را بیاموزند. مانند ماجرای سعید بن قرشی و همسرش و معلم ایشان خباب بن ارت.
  • مدینه: در مدینه نیز به دلیل گسترش فعالیت های پیامبر، تعلیم قرآن به کسانی که تازه به جمع مسلمین می پیوستند یا عموم مردم، توسط خود پیامبر به اصحاب واگذار می شد. ابوثعلبه خشنی در این خصوص می گوید: من به محضر رسول خدا رسیدم و عرض کردم مرا به کسی بسپارید که در آموزش، استاد باشد و این کار را به خوبی انجام دهد. ایشان نیز مرا به ابوعبیده سپرد و فرمود: تو را به کسی سپردم که در آموزش و تربیت تو به خوبی عمل کند. عباده بن صامت نیز در این خصوص می گوید: پیامبر مشغولیت فراوانی داشتند، لذا اگر کسی به مدینه هجرت می کرد، ایشان او را به یکی از ما می سپرد تا به او قرآن تعلیم دهیم.

علاوه بر این دو شیوه، رسم نیز چنین بود که هر گاه اصحاب به دور هم جمع می شدند به دو کار می پرداختند: مذاکره علمی در خصوص تعالیمی که پیامبر(ص) به آنان یاد داده بود و خواندن قرآن. عباده بن صامت می گوید: حتی گاه صدای قرآن خوانان در مسجدالنبی آن قدر بلند می شد که لازم شد پیامبر دخالت کنند و امر بفرمایند که آنها برای تعلیم و تعلّم قرآن، با صدای آهسته تری قرآن را تلاوت کنند.

ب) خصوصی: نویسنده معتقد است که تنها در مورد امام علی(ع) است که این مورد صدق می کند و در خصوص دیگران قرائنی است که می توانیم حمل بر آموزش خاص کنیم.

  • امیرالمومنین علی(ع)

اولین تن از کسانی که از تعلیم خصوصی قرآن برخوردار بوده اند، امام علی(ع) است که برجسته ترین شاگرد پیامبر اسلام محسوب می شوند. در این خصوص امیرالمومنین(ع) می فرمایند: من هر روز یک بار و هرشب یک بار به خدمت رسول خدا می رسیدم و ایشان مجلس را خلوت می کرد و اغلب این جلسات در منزل ما بود. ایشان مجلس را خصوصی می کردند و اگر در منزل خودشان بودیم، زنان خود را به بیرون می فرستادند تا با هم تنها باشیم. هیچ آیه ای از قرآن بر رسول خدا نازل نشد جز اینکه آن را بر من خواند و نیز املا فرمود تا به خط خودم نوشتم، و بعد تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من آموخت. ایشان در ادامه می فرمایند: پیامبر(ص) مراقب روزهایی که وحی بر ایشان نازل می شد و من در محضر ایشان نبودم، بودند. تا اینکه دوباره ایشان را ملاقات می نمودم و ایشان آن آیات را برای من قرائت می کردند. در این صورت می فرمودند: یا علی، بعد از تو خداوند فلان آیه را نازل کرد و تأویل آن، این است.

  • ابَی بن کعب انصاری

ایشان از اصحاب بزرگ پیامبر(ص) بودند و از اولین کاتبان پیامبر نیز بشمار می روند. وی معلم بزرگ قرآن مردم مدینه بود و به همین خاطر به او مقرئ به معنای معلم قرائت می گویند. خود ابَی بن کعب می گوید: من قرآن را از شخص پیامبر آموختم. همچنین نقل قول هایی نیز داریم مانند موارد زیر که قرینه ای برای تعلیم خصوصی قرآن به ابَی بن کعب است. در خصوص آیه ۳ سوره توبه می گفت: این آیه را از دو لَب خود پیامبر دریافت کردم. یا اینکه پیامبر به من گفت: خداوند امر فرموده که سوره البینه را به تو بیاموزم.

  • عبدالله بن مسعود

از دیگر بزرگان صحابه است، که می توان بعد از ابی بن کعب، وی را بزرگترین معلم قرآن دانست. خود ایشان می فرماید: من از دهان مبارک پیامبر، بیش از هفتاد سوره را آموختم.

  • افراد دیگری نیز هستند که جزء معلمان برجسته قران محسوب می شوند که از محضر پیامبر استفاده بیشتری بردند. این معلمان عمدتاً دو ویژگی خوب داشتند: حافظه خوب و صدای خوب.

۳) کتابت قرآن

کتابت توسط برخی افراد خاص همچون امیرالمومنین(ع)، رافع بن مالک انصاری و کاتبان دیگر انجام می شد.

الف) کتابت توسط عموم: خود صحابه نقل می کنند که ما چیزی جزء قرآن نمی نوشتیم و به غیر از آن هم نقلی از پیامبر اسلام است که فرمود: چیزی جزء قرآن ننویسید. نقل های تاریخی دیگری نیز هست که از ابن عباس هم نقل شده که: برخی افراد به کتابت قرآن می پرداختند و اگر خسته می شدند، افراد دیگری در راه خدا، ادامه آن را می نوشتند تا نوبت به دیگری برسد.

ب) احکام قرآن های مکتوب: دستوراتی از پیامبر(ص) به مسلمین ابلاغ شده بود که نشان از گسترش کتابت قرآن است، مانند: ممنوعیت همراه بردن قرآن به بلاد کفر، عدم دست زدن به قرآن بدون طهارت، عدم خرید و فروش آن. برای هر یک نیز نقل هایی موجود است مانند: امام سجاد(ع) از ابن عباس نقل می کند که: رسم نبود قرآن فروخته شود. کسانی اوراقی برای نوشتن قرآن تهیه می کردند و کسانی به قصد قُربت، کتابت آن را به عهده می گرفتند.

۴) تفسیر عمومی قرآن

در گذشته اشاره شد که پیامبر(ص) آیات قرآن را برای عموم مردم و صحابی، تفسیر و تبیین می کردند. در این میان برخی نیز علاوه بر کتابت آیات، تفسیر و توضیحات پیامبر را نیز در کنار این آیات، در قرآن خود یادداشت می کردند. این توضیحات دارای جایگاه مهمی برای مردم و حل مشکلات و سئوالات دینی آنان بود. اما در دوره خلفا، نسبت به آن اقداماتی صورت گرفت. اقداماتی که منجر به منع بازگویی احادیث و از بین بردن قرآن های افرادی شد که همراه با این نکات از پیامبر بودند.

الف) خلیفه اول: در خطبه خود گفت: شما چیزهایی از پیامبر نقل می کنید که در آن با هم اختلاف دارید و باعث اختلاف بیشتر در آینده خواهد شد. از این به بعد، هیچ چیز از پیامبر نقل نکنید. در میان ما و شما، قرآن هست. حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بشمارید.

ب) خلیفه دوم: قرظه بن کعب انصاری می گوید که خلیفه به او گفت: قرآن را از تفسیر پیرایش کنید و از پیامبر روایت کم نقل کنید. علاوه بر این نقل، قرائن تاریخی دیگری هست که خلیفه با نقل حدیث به شدت مخالفت می کرد.

ج) خلیفه سوم: به دستور عثمان، تمام قرآن های مکتوب مردم، جمع آوری و سوزانده شد. از آن به بعد قرآن با رسم الخط زید بن ثابت به عنوان نسخه رسمی دولت اسلام در اختیار مردم قرار گرفت. در این میان برخی صحابه از دادن قرآن مکتوب خود ـ که با تفسیر همراه بود ـ مخالفت کردند همچون ابن مسعود که به خاطر این کارش، خانه نشین شد و حقوقش از بیت المال را قطع کردند.

۵) جمع قرآن

کلمه جمع یعنی منظم کردن اجزاء و ابعاض یک مجموعه به یکدیگر. برای این واژه دو معنا در نصوص دینی مشاهده می شود:

الف) به کسانی که حافظ قرآن بودند و آیات را از برمی خواندند، جمع کننده قرآن می گفتند. سجستانی در کتاب مصاحف می گوید: اجمع القرآن یعنی اتم حفظه.

ب) به کسانی که قرآن را نوشته و تدوین کرده و به صورت یک مُصحف واحد در آورده اند، جمع کننده قرآن می گویند.

جمع کنندگان قرآن در زمان پیامبر(ص) :

۱. امیرالمومنین علی(ع) : طبق نقل های تاریخی و روایی، پیامبر(ص) به علی(ع) دستور دادند تا قرآن خود را که به صورت اوراق پراکنده بود گردآوری و تدوین کنند. کاری امام علی(ع) آن را روزهایی پس از وفات پیامبر، به سرانجام رساند. امام صادق(ع) می فرمایند: پیامبر در آخرین ساعات عمر خود فرمود: یا علی، قرآن در پشت جایگاه من است، آن را بگیر و جمع کن، و آن را ضایع مگذار، آن طور که یهودیان، تورات را ضایع کردند.

۲. زید بن ثابت: وی خود معترف است که پیامبر در هنگام نزول آیات و موارد دیگری، کتابت قرآن را به او واگذار می کردند. مانند این نقل: من همسایه پیامبر بودم. هرگاه بر ایشان وحی تازه ای نازل می شد به دنبال من می فرستادند و من به خدمت ایشان رسیده و آنچه که نازل گشته بود را کتابت می کردم. در واقع می شود گفت که این قرآنی که توسط زید در برخی اوقات کتابت می شده همان اوراقی است که بعدها پیامبر به امام علی(ع) دادند تا آن را تدوین و تکمیل کند.

جمع کنندگان قرآن بعد از پیامبر(ص) :

۱. خلیفه اول: به دستور وی، زید بن ثابت کار تدوین و تجمیع قرآن را از اوراق دیگر و حافظین آغاز کرد و مصحفی تدوین کرد و به خلیفه تحویل داد که به خلیفه دوم به ارث رسید و این مصحف همان مصحف امام است که در دوره عثمان به عنوان مصحف رسمی شناخته می شود.

۲. خلیفه سوم: مصحف زید را که در نزد حفصه بود، تحویل گرفت و از آن استنساخ کرد و مواردی که به اختلاف با زید می رسیدند را دستور داد که به لسان قریش بنویسند، چرا که قرآن به لسان قریش نازل شده بود.

۶) قرآن خوانی

الف. سیره فردی پیامبر(ص) : ایشان مُلتزم بودند تا روزانه قرآن را به صورت ویژه در عبادات روزانه و شبانه و در اوقات دیگر روز قرائت کنند. تا آنجا که نقل می کنند شبی پیامبر دیرتر به مجلسی رسید، پرسیدند که یا رسول الله! امشب بسیار چشم انتظار شما شدیم. ایشان فرمودند: امشب کسانی به دیدار من آمدند و وقت مرا گرفتند و مرا از قرائت جزء (حزب) قرآن ـ که معمول شب های من بود ـ بازداشتند. دوست نداشتم بدون خواندن قرآن مرسوم، نزد شما بیایم...

علاوه بر این اهتمام، ایشان مردم را نسبت به خواندن قرآن تشویق و پیگیری می کردند. این تشویق و پیگیری ها بود که باعث شده بود امثال کعب انصاری، قرآن را هشت روزه ختم کند، یا تمیم داری، هفت روزه این کار را انجام بدهد و مواردی دیگر... ر.

ب. تبلیغ قرآنی: پیامبر اکرم(ص) در تمام سخنرانی ها و گعده هایی که با افراد داشتند قرآن تلاوت می کردند. به عنوان نمونه: در سال نهم هجری جمعی از اهالی و بزرگان نجران ـ که مسیحی بودند ـ به دیدار پیامبر رسیدند. روز اول با لباس های فاخر و زرّین آمدند و پیامبر با آنها سخنی نگفت. فردای آن روز با لباس راهبان آمدند، و نبی اکرم(ص) با آنان سخن گفت و قرآن خواند.

ج. گسترش تعلیم و تبلیغ قرآن

پیامبراسلام با فرستادن و مأمور کردن برخی صحابی، به گسترش تعلیم و ترویج قرآن اقدام می کردند.

ـ جعفر بن ابی طالب را به حبشه اعزام کردند. نجاشی با شنیدن آیات قرآن از زبان جعفر چندان گریست که قطرات اشک ریش انبوه و صورتش را فراگرفت.

ـ مصعب بن عمیر را در پی درخواست قبیله اوس و خزرج، به مدینه فرستاد تا معلم قرآن آنها باشد. سیره نویسان در خصوص وی می گویند: «قد کان تعلم من القرآن کثیراً»

ـ هفتاد تن قاری شهید که همه جوان و از انصار بودند. اینان به درخواست قبیله بنی عامر به دیار آنها اعزام شدند که در راه به دست دشمنان به شهادت رسیدند.

ـ معلمان مکه، طائف و دیگر مناطق که پیامبر افرادی همچون ابوموسی اشعری، عثمان بن ابی العاص و معاذ بن جبل را به آن مناطق اعزام می کرد.

ـ فرماندهان جنگ از دیگر افرادی بودند که وظیفه داشتند پس از جنگ، مردم را با اسلام و قرآن آشنا کنند و آموزش های لازم را بدهند. مانند مأموریت علی (ع) در یمن و قبیله مذحج.

۷) راه های دیگر برای ترویج قرآن

در فصل پنجم اشاره ای شد که پیامبر اسلام(ص) به تشویق دیگران در راستای تعلیم و قرائت قرآن می پرداختند. این تشویق ها دو دسته بودند: عملی و معنوی.

  1. تشویق های عملی: پیامبر کسانی که قرآن را حفظ بودند یا بیشتر از بقیه از حفظ داشتند، یا با قرآن انس بیشتری داشتند را به فرماندهی، امیر گروه شدن، امام جماعت و... منصوب می کردند. مانند:

ـ پیامبر(ص) پرچم جنگی قبیله بنی مالک در جنگ تبوک را از عماره بن حزم گرفتند و به زید بن ثابت دادند. ایشان در پاسخ به اعتراض عماره فرمودند: زید از تو بیشتر قرآن می داند. بنابراین باید پرچمداری سپاه به عهده او باشد.

ـ ام ورقه بنت عبدالله بن حارث کسی بود که در طول نزول قرآن، به جمع آوری آیات می پرداخت و به این جهت پیامبر به او امر کردند که امامت اهل خانه خویش را بر عهده گیرد.

  1. تشویق های معنوی: این تشویق ها شامل توصیه های پیامبر(ص) در خصوص انس با قرآن و خود قرآن و شیوه مواجه با قرآن است. نمونه ای از اینها:

ـ عظمت قرآن: فرمودند: قرآن از هرچیزی جز خداوند، برتر است. هرکس قرآن را بزرگ دارد خداوند را بزرگ داشته است.

ـ فضیلت تعلیم و تعلّم قرآن: فرمودند: شما بایستی قرآن را بیاموزید. اگر کسی به فرزندش قرآن بیاموزد، گویی بارها به حج و عمره رفته است.

ـ فضیلت تلاوت و روخوانی: فرمودند: قرآن را بیاموزید و زیاد تلاوت کنید.

ـ فضیلت حفظ و فهم: فرمودند: حامل و حافظ قرآن، پرچمدار اسلام است. نیز فرمودند: بکوشید قرآن را از یاد نبرید. همچنان که در جایی دیگر فرمودند: ای مردم، در قرآن تدبّر کنید و آیات و مُحکمات آن را بفهمید و از متشابهات آن پیروی نکنید.

خاتمه

قرآن بعد از پیامبر(ص) : پس از رحلت پیامبر(ص) همچنان که بیان شد، قرآن در حوزه روخوانی، حفظ و تعلیم گسترش پیدا کرد و در این خصوص گزارش های زیادی در مآخذ تاریخی یافت می شود. اما در حوزه تفسیر آن، متأسفانه اقدامات خلفا باعث شد تا فهم قرآن به آن جایگاه اصیل خود نرسد، و انحرافاتی را به وجود بیاورد که پیامبر خدا در سفر حجه الوداع از آن ابراز نگرانی کرده بودند و فرموده بودند می ترسم که علم از میان شما برود. و منظور ایشان این بود که به حرفی از حرف هایم توجه و تعلّق پیدا نکنید.

علی اکبری، پژوهشگر حوزه علمیه قم

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha