به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام روح الله حبیبیان، معاون علمی مجموعه مدارس حوزوی مشکات در یادداشتی به موضوع اتفاقات اخیر کشور پرداخته و اینگونه نوشته است:
در میان موضوعات گوناگونی که ذهن بشر در طول تاریخ بدانها معطوف شده برخی نمونه ها تا حدودی متمایزند مانند «زمان». این زمان انصافا چیز عجیبی است.
در طول تاریخ اندیشمندان بخصوص فلاسفه در تلاش بودند که بفهمند این حقیقتِ عجین شده با زندگی بشر و در عین حال بسیار مبهم چه می تواند باشد و چه پیوستی با زندگی انسان ها دارد و چگونه می توان آن را در خدمت گرفت یا در مواردی از آن غافل شد.
فلاسفه زمان را «کمّ متصل غیرقارّ» تعریف نمودند چیزی که به برگردان فارسی میتوان آن را «چندیِ پیوسته ناآرام» خواند. اکثریت انسان ها این تعریف را نمی فهمند و حقیقت زمان را به درستی نمی شناسند اما چه زیان؟ چون قطعات آن را با مقیاس هایی همچون ثانیه و دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال فهم می کنند و به تناسب آنچه در درون این قطعات رخ می دهد ارتباطی عمیق با برخی از آن برهه ها برقرار می نمایند.
یکی از عجایب زمان آن است که تکه های این اندازه رازآلودِ همیشه همراه با موجودات مادی، بواسطه حوادث و رخدادهای جای گرفته در درون خود، تمایزی عجیب از هم می یابند تا جایی که گاهی ساعتی از عمر یک انسان یا روزی در حیات یک ملت آنگونه از دیگر ساعات و روزها متمایز می گردد که تا قرون متمادی از یاد نمی رود بلکه الهام بخش نسل های بشری در تمام تاریخ پیش رو می گردد.
بیاد دارم در دوران نوجوانی گاهی از برخی افراد میان یا کهن سال می پرسیدم که از ۱۵ خرداد یا ۱۷ شهریور چه در خاطر دارند و گمان میکردم این افراد در جواب، خاطراتی عجیب را به زبان می آورند اما جز یکی که روز ۱۷ شهریور برای گرفتن «تصدیق» به تهران رفته بود و متوجه بسته بودن برخی خیابان ها شده بود، هیچکس خاطره خاصی از این روزها نداشت یعنی این روزها که برای نسل های بعد ممتاز شدند برای ساکنان در همان قطعه زمانی، روزهایی بودند بی نهایت همسان با سایر روزها؛ بی هیچ تمایزی.
بله اکثریت انسان ها در طول تاریخ، همواره در زمان مناسب در جای درست نیستند و تفاوت این قطعه از زمان با دیگر قطعات را در نمی یابند مگر پس از گذشتن آن. تنها عده معدودی را می توان یافت که در زمان مناسب در جای صحیح قرار گرفته و واکنش درست و به اندازه و بهنگام از خود نشان می دهند . ایشان همان هایی هستند که قطعات زمان را به خوبی از هم تمیز می دهند و می دانند که این روز و این ساعت معین چه اختلافی شگرف با دیگر ساعات و روزها دارد.
در اتفاقات امروز ایران عزیز به خوبی میتوان انسان ها را از این جهت به دو دسته تقسیم نمود و شناخت افرادی را که در زمان مناسب از انجام کار درست غافل نمی شوند؛ کسانی که بهنگام، موضع می گیرند یا بهنگام سکوت می کنند و نیک می دانند که پاره ای رفتارها با ژست عدالت خواهی در برخی زمان ها تا چه حد می تواند تیغ برانی برای ذبح عدالت باشد و سکوت روشنفکرانه در برهه هایی دیگر تا چه اندازه زخم های عمیق در پیکره یک جامعه پدید می آورد که درمان آن بسیار دشوار بلکه ناممکن است.
سخن در این تحلیل چندان ناظر به آن بازیکن فوتبال کم سواد پرمصرف یا آن مداح و خواننده کم خرد که گمان کرده اند علاوه بر صدای خوش از تعقل مناسبی هم بهره مندند نیست؛ بلکه خطاب به کسانی است که در ساحت خرد و دانایی یا وجاهت اجتماعی در میان آگاهان جامعه از منزلتی برخوردارند. سخن در این کوتاه سخن، با فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی است.
همانها که بسیاری شان از یک رویکرد ثابت پیروی کردند: در ابتدا و به سرعت گوی سبقت را در محکوم کردم جنایتی ثابت نشده و ضرورت عدالت و برخورد با ظالمی موهوم حتی تخطئه نظام اسلامی بلکه فراتر و دردناکتر، در نفی مبانی و مشهورات دینی از هم ربودند. پس از اندکی و در پس شعله ور شدن آتش خرمن سوز آشوب های هدفدار و جولان کفتارهای شبکار به سکوتی مبهم و متفکرانه فرو رفتند تا با جمع بندی اوضاع و سیر حرکت های دشمنان و مدافعان وطن و خیل فریب خوردگان سیاهی لشکر، برای حرکت بعدی خود تصمیم مقتضی را اتخاذ نمایند.
و در نهایت در این روزها و در پس روشن شدن بیش از پیش حقیقت و تبلور قدرت و ثبات همیشگی نظام مظلوم و مقتدر اسلامی و از پی تذکر پیر انقلاب و سکان دار این کشتی سترگ در خصوص جبران خواص نسبت به خبط هایی که در روزهای اول از سر دلسوزی (به تعبیر بزرگوارانه ایشان) انجام دادند یک به یک نامه های توضیح و تبیین و ژست های مدافع نظام و وطن با دوز پایینی از ندامت می نگارند.
این امر البته با همه دردهایی که در درون خود دارد ارزشمند است که توبه ای است عملی در برابر امت همیشه توبه پذیر حزب الله و ایران سرفراز اما ...
امّای بزرگ این داستان پرسشی است که در خلوت باید از این بزرگواران پرسید و آن اینکه شما دانایان و فرهیختگان، با این مواضع سر درگم تا چه حد عالِم به زمان بودید که به تعبیر امام صدق و حق، گرفتار این هجمه های مشتبهات و در نتیجه تصمیمات خبط و خطا نگردید؟(۱)
آیا مقتضای یک ایمان همراه با کیاست که لازم و ملزوم یکدیگرند این بود که در آن وقت مبهم و غبارآلود بدون زمان شناسی و در برهه نیازمند به سکوت یا موضعگیری صحیح آنچنان بر حکومت اسلامی بتازید و در موضع نیازمند تبیین و دفاع تمام قد از حقیقت لب به سکوت بربندید تا خودی های ناآگاه از سخن و سکوت شما به انحرافی عمیق تر فرو روند و دشمنان آگاه از شما تلقی نادرست نمایند بلکه بالاترین بهره ها را از این رفتارها بنمایند؟
گمان نمی کنید که خدای متعال در برابر این مواضع امروز شما و بیانیه های دفاع از انقلاب و تمامیت ارضی و وحدت و امنیت تان پس از فروکش کردن اعتراضات که به قیمت ریخته شدن خون جوانان پاک این سرزمین حاصل آمد بگوید : « آلْآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ» ؟؟؟ (۲)
و در نهایت اینکه همان گونه که بزرگان و صاحبان جاه و وجاهت و نخبگان و خودنخبه پنداران جامعه در برابر این زمان شناسی باید نمره ای به خویش بدهند تمامی آحاد جامعه و خود ما نیز باید ببینیم که در این ماجرا چه کردیم و چه گفتیم و چه نگفتیم. اگر گرفتار خطاهایی از این دست شدیم بر خود نهیب بزنیم که «ای تو! خطا کردی! جبران کن! زمان شناس نبودی و در زمان درست در جای نادرست ایستادی! جبران کن».
پی نوشت:
۱- قال الصادق علیه السلام: «العَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ؛ امور مشتبه به کسی که زمانه خود را بشناسد ناغافل حمله ور نمی شود.» (الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۲۶)
۲- «اکنون(ایمان می آوری)؟ حال آنکه پیشتر عصیان کردی ؟» یونس آیه ۹۱