به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، وجیهه سادات حسینی، فعال رسانه ای طی یادداشتی به مقایسه رفتار دوگانه رسانه های غربی با کشته شدن یک دختر عراقی به دست آمریکایی ها و مرگ طبیعی یک دختر در اداره پلیس در ایران پرداخت.متن یادداشت به این شرح است:
چند روز گذشته در غرب بغداد پایتخت عراق در منطقه ابوغریب یک دختر عراقی به شهادت رسید؛ این دختر ۱۵ ساله، زینب عصام بود که با گلولهای که از سوی نظامیان آمریکایی در مزرعه پدرش به وی اصابت کرد، زندگیاش پایان یافت. شاید نام این دختر و نحوه به قتل رسیدن او را خیلی از ایرانی ها و سایر مردم جهان نشنیده باشند.
چند روز قبل از این جنایت دختر جوانی به نام مهسا امینی به دلیل رعایت نکردن پوشش قانونی کشورش به جلسه توجیهی و آموزشی پلیس هدایت می شود و در آن جلسه بیهوش شده و به کما می رود و بعد از چند روز بر اساس گزارشات پزشکی قانونی به مرگ طبیعی از دنیا می رود.
اسم این دختر (مهسا امینی) از همان روزهای اول در صدر اخبار جهانی و غربی قرار گرفت و در تمام شبکه های مجازی به طور بی سابقه ای ترند شد. حدود دو هفته خیابان های ایران با هدایت عناصر ایرانی خائن آن سوی آب ها عرصه اغتشاش و آشوبگری قرار گرفت.
از شخصیت های سیاسی، اجتماعی و علمی گرفته تا هنرمندان، ورزشکاران و بازیگران در داخل و خارج از کشور نسبت به فوت خانمی که هنوز علت مرگش مشخص نشده بود، واکنش های تند، گاه بی ادبانه و غیر منصفانه نشان دادند و در حمله کم سابقه به نیروهای نظامی و امنیتی کشور، قریب به دو هزار نیروی پلیس مجروح شده و چندین نیروی بسیجی و انتظامی به شهادت رسیدند.
نام این دختر به اسم رمزی تبدیل شده بود که عناصر ایرانی خود فروخته آمریکایی از آن علیه نظام جمهوری اسلامی ایران سوء استفاده کردند. در پی این بهانه، گروه های تروریستی در مرزهای ایران آتش بیار این معرکه شده و به بهانه کُرد بودن این دختر شعله آشوب ها و در کنار آن کشته سازی ها را شعله ور کردند.
در مقام مقایسه این دو اتفاق یکی در ایران و یکی در عراق که به فاصله چند روز از یکدیگر اتفاق افتاد رذالت، مکر و حیله رسانه های بینالمللی چون بیبیسی، اینترنشنال و سایر رسانه های غربی بیش از هر زمان دیگری آشکار شد.
رسانه هایی که در این چند روز خبر فوت یک دختر ایرانی را بهانه و دستاویزی برای آشوب و فتنه در ایران و اهرمی برای فشار سیاسی به جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی قرار داده بودند، از کنار شهادت یک دختر عراقی به نام "زینب عصام" به راحتی و با خونسردی کامل گذشتند.
با گشت و گذار در اینترنت و کانالهای خبری غربی این خبر به طور خلاصه اینطور منتشر شد: «شلیک گلولهای سرگردان از پایگاه نظامی در حوالی روستای البوعطوان به دختر جوان عراقی به نام زینب اصابت کرد و به زندگی وی پایان داد».
شلیک گلوله از پایگاه نظامی به این معنی است که قاتل شناخته شده است و مظنون کاملاً مشخص است؛ اما خبر به لحاظ اطلاعات و جزئیات ناقص است و حداقل از نظر نگارشی واضح و روشن نیست. باید سوال شود که این پایگاه نظامی متعلق به چه کسی است؟ و آیا در برابر گلولههای سرگردان، کسی مسئولیت خود را بر عهده میگیرد یا خیر؟
البته خونسردی رسانه های غربی و بین المللی در قبال چنین جنایاتی در روزها، ماه ها و سال های گذشته بی سابقه نیست. قتل عام دانشجویان و دانش آموزان عراقی، افغانستانی و سوری امری متداول و معمول است که به طور مستمر صورت گرفته و می گیرد و این رسانه ها هر گز این اخبار را در دفاع از حقوق زنان پیگیری و یا پوشش همه جانبه نمی دهند.
این رفتار دو گانه رسانه های بی انصاف غربی و فارسی زبان وابسته دولت آمریکا و عربستان بایستی برای مخاطب ایرانی با هر تفکر، عقیده و حزب و سلیقه ای جای تامل باشد. اگر مرگ طبیعی دختر جوانی در ایران به بهانه دفاع از حقوق زنان ایرانی هفته ها در صدر اخبار سیاسی و اجتماعی این رسانه ها قرار می گیرد، چرا این رسانه هایِ دلسوز حقوق زنان از خون «زینب عصام» دختر جوان عراقی به راحتی می گذرند و خون او را زیر لگدهای خودخواهی خود پایمال می کنند؟!
زینب پانزده ساله عراقی توسط نظامیان اشغالگر آمریکایی کشته شد، اما هیچ کشوری نه محکوم کرد و نه صدای اعتراضش را به آمریکا رساند. حتی سازمان ملل، نهادهای تابعه و کشورهای غربی نیز صدایشان برای زینب عراقی در نیامد. رئیس جمهور آمریکا و سایر دولتمردان و دولتزنان اروپایی و کنگره ها و مجالس غربی، بیانیه ای در دفاع از حق این دختر جوان عراقی صادر نکردند.
رسانههای غربی و عربی، نه به ماجرای زینب پرداختند و نه به ماجرای میدان تیر و گلولههای سرگردانی که تهدیدی دائمی برای مردم این منطقه هستند و نه به کشته شدن صدها و هزاران دانش آموز و دانشجوی دختری که به دست تروریست های مورد حمایتشان جان خود را در سراسر جهان از دست می دهند.
همانطور که مقام معظم رهبری، در سخنان چند روز پیش درباره اغتشاشات اخیر فرمودند که موضوع بر سر فوت یک دختر جوان و یا موضوع حجاب و بی حجابی نیست، بلکه هدف دشمنی با ایران مستقل و قوی است. با نظر به اخبار و گزارش های این رسانه های معاند و بی انصاف شاهدیم که حقوق زنان برای آنها دستاویزی برای ضربه زدن به جایگاه قدرتمند ایران در منطقه و جهان است.
برای کسانی که مغز استخوانشان برای مهسا سوخت و زینب را ندیدند
موضوع حقوق زنان، حقوق بین المللی و فرامرزی است و حامیان حقوق زنان خود را موظف می دانند در هر کجای دنیا که حق زن یا دختری پایمال شود، از حقوق زنان دفاع کنند. این افراد با انتخاب گزینشی خود آن هم نه برای همه زنان ایرانی، بلکه زنانی که در راستای سیاست هایشان حادثه ای برایشان رخ داده با دادن بیانیه از آنها حمایت می کنند. اما برای ریخته شدن خون صدها دختر و زن ایرانی که در سال های گذشته به دست کوموله های تروریست با شدید ترین شکنجه ها به شهادت رسیدند، بیانیه ای صادر نکردند.
بله، باید مغز استخوان این افراد بسوزد، اما نه برای مرگ طبیعی دختری در ایران، بلکه برای سیاست های غلطی که علیه زنان این کشور به اسم آزادی و برای گرفتن رای بیشتر از مردم سر دادند و سال ها با کم کاری فرهنگی و شعار های پوشالی خود زنان و دختران این سرزمین را از هویت ایرانی و اسلامی خود دور کردند و در نابودی کیان خانواده با دوستان داخلی و خارجی خود تیشه به ریشه قدرتمند زن مسلمان ایرانی زدند.
اما به لطف خداوند، اکثریت جامعه زنان ایران اسلامی از بازی آمریکایی ها و هوادارانشان با خون زنان و دختران ایران و جهان در داخل و خارج آشنا هستند و می دانند که موضوع زن و آزادی دستاویزی برای اهداف سیاست زده آنها است و هرگز بانوان عفیف این سرزمین دامن خود را در این بازی کثیف آلوده نمی کنند.