چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۰
یادداشت رسیده | هشتگ‌سازی، واکاوی راهبردی و آسیب‌شناسی

حوزه/ وقتی با اکانت های جعلی به یک موضوع ضریب داده و برجسته سازی صورت می‌گیرد، اتفاق پیچیده ای بنام مارپیچ سکوت (وحشت از مخالفت با فضای مجازی) رقم می خورد. دلیل این رویداد رسانه‌ای آنجاست که بصورت کاملا رباتیک، ۵۰۰ میلیون هشتگ با نام مهسا امینی در راستای اکثریت سازی و اکثریت پنداری ساخته می‌شود که حتی شبکه سعودی‌نشنال هم مسئولیت ساختگی آن را متوجه توییتر می‌کند.

خبرگزاری حوزه | بدون مقدمه تأملاتی در باب پیامدسنجی هشتگ سازی تقدیم می‌کنم:

۱. روانشناسی هشتگ سازی و تولیدخشم: محور کنترل افکارعمومی در عصر امپراطوری رسانه، اقتصاد توجه است. هشتگ سازی نیز بعنوان ابتکار سایبری، در خدمت جلب توجه و تمرکز به یک موضوع و حواس پرتی از مسائل هم عرض یا موازی به کار می‌رود. سوای از اقتصاد توجه و حواس پرتی، طبق اذعان مطالعات ارتباطی و فرهنگی، معماری و طراحی توییتر بر مبنای تولید خشم صورت گرفته و اینستاگرام برمبنای خودنمایی و شهوت است. هرچقدر کاراکترها کوتاه می‌شود، فرکانس استدلال پایین می‌آید و هیجان افزایش می‌یابد.

۲. جامعه شناسی هشتگ سازی: از آنجایی که هشتگ به یک زبان نو در عصر اطلاعات و جامعه شبکه ای تبدیل شده، این فقره اگر در خدمت نظام حاکم باشد، زبان انسجام و تولید نظم اجتماعی و تخلیه انتقادات و پیشنهادات است، اما اگر علیه نظام حاکم باشد، زبان اعتراض و تولید گسل و تهدید با ایجاد کمپین های اپوزیسیونی به شمار خواهد رفت. فارغ از این ماجرا، هشتگ سازی توان فرقه سازی و قطبی سازی جامعه را هم فراهم می‌کند.

۳. هشتگ سازی، سیاست و دمکراسی کنترل شده: ادعای دولت های مدرن امروزی، سیاست ورزی دمکراتیک است. نقش و مشارکت مردم در پیشبرد ارزان و سریع اهداف دولتی و حاکمیتی پررنگ شده است. فضای سایبر را هم بدلیل حضور پررنگ مردمی‌اش، ذیل توسعه دمکراسی تعریف می‌کنند. اما نکته اینجاست که هشتگ سازی با ژست دمکراتیک، معادلات بازی را تغییر می‌دهد و یک دمکراسی کنترل شده را رقم ‌می‌زند. وقتی بیش از یک سوم اکانت های توییتر جعلی باشد بطوری که صدای CNN و دویچه وله آلمانی و...هم درمی‌آید، یعنی هشتگ سازی با لشگر رباتیک، صرفا یک نمایش دمکراسی و صدای مردم است نه یک مردم‌سالاری اورجینال!

۴. هشتگ سازی و مارپیچ سکوت: وقتی با اکانت های جعلی به یک موضوع ضریب داده و برجسته سازی صورت می‌گیرد، اتفاق پیچیده ای بنام مارپیچ سکوت (وحشت از مخالفت با فضای مجازی) رقم می خورد. دلیل این رویداد رسانه‌ای آنجاست که بصورت کاملا رباتیک، ۵۰۰ میلیون هشتگ با نام مهسا امینی در راستای اکثریت سازی و اکثریت پنداری ساخته می‌شود که حتی شبکه سعودی‌نشنال هم مسئولیت ساختگی آن را متوجه توییتر می‌کند.
مکانیزم اکثریت‌پنداری در صدد تحقق مارپیچ سکوت، تحمیل عقیده و سرکوب هرگونه مخالفت با گفتمان هشتگی است.

۵. هشتگ سازی و فلسفه: موضوع و مساله مرکزی فلسفه از ارسطو تا به امروز، واقعیت و هستی شناسی است. ژان بودریار اندیشمند فرانسوی، تکنولوژی را عاملی برای تغییر مناسبات هستی شناختی تعریف می‌کند. فراواقعیتی که بودریار از آن سخن گفت، مصداق امروزی اش را در همین هشتگ سازی می‌توان‌ یافت. موقعیتی که واقعیت، نه بازنمایی که خلق می‌شود. او وقتی واقعیت جنگ خلیج فارس را دستپخت CNN بدون شلیک حتی یک گلوله می‌داند، در قبال حاد واقعیتی که توییتر با مدد سنتکام و لشگر ربات‌ها محقق می‌کند، چه خواهد گفت!؟

۶. هشتگ سازی و خطای استراتژیک: فراموش نکنیم که راهبردها در پی حل مسائل و واقعیت های میدانی با نگاه به آینده نوشته می‌شوند. وقتی که واقعیت توسط هشتگ سازی، بازآفرینی و خلق شد، طبیعتا برای اتاق های فکر و تصمیم سازان و دولتمردان کشورها، خطای شناختی و اختلال راهبردی رخ خواهد داد. تصویرسازی و داده‌کاوی وقتی مهندسی می‌شود، پردازش و عقلانیت استراتژیک را هم دچار خطا و گمراهی خواهد کرد. تصمیمات غلط برای آینده‌ مطلوب به دلیل داده ها و تصاویر غلطی است که از وضعیت موجود، رصد می‌شود.

۷. ژئوپلیتیک هشتگ سازی: وقتی رسانه با توسل به هشتگ سازی، تصویری فیک و ناامن از وضعیت جامعه به صحنه ملی و بین‌المللی منعکس می‌کند، ریسک سرمایه‌گذاری را بالابرده و فرار سرمایه را از بازارهای کشور به دنبال خواهد داشت. از طرفی همراهی و اجماع جامعه جهانی برای تحریم و تهدید علیه کشور را نیز می‌تواند در پی داشته باشد. شرکای استراتژیک منطقه ای و جهانی هم چه بسا همکاری‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی را به حالت تعلیق درآورند و برخی محورهای ایدئولوژیک نیز دچار بحران مقاومت و ناامیدی خواهند شد.

۸. هشتگ سازی و ابتذال فرهنگ: نبض جامعه دیروز ما، فرهنگ بود و فرهنگ هم مقوله ای معرفت پایه به شمار می‌رفت. مکانیزم رشد و تعالی اش، کتاب و منبر و دیالوگ و انتقال معرفت و تثبیت عقلانیت بود. نبض جامعه شبکه ای و پلتفرمی امروز، افکارعمومی است. افکار عمومی یک پله نازل از فرهنگ است و شاید فرهنگ در موقعیت و فرهنگ در لحظه، تعریف نامناسبی نباشد. افکار عمومی هم برخلاف فرهنگ که معرفت پایه بود، خبرپایه است. هشتگ‌ها بصورت ویروسی، افکارعمومی را مسموم می‌کنند و با افزایش هیجانات، عقلانیت را کاهش داده و فرهنگ را به ابتذال و سرگردانی نزدیک‌تر می‌کنند.

✍️ علیرضا محمدلو، مدرس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha