یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ |۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 24, 2024
امیر سرلشگر سیدعبدالرحیم موسوی

حوزه/ فرمانده کل ارتش در دل نوشته ای برای آرتین، کودک مظلومی که والدین و برادرش در حادثه تروریستی در حرم حضرت شاهچراغ (ع) به شهادت رسیدند، نوشت: کاش من جای پدر، مادر و برادرت به خون غلطیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی!

به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، متن کامل دلنوشته  امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

فرزندم آرتین؛ سرباز ایرانی با تو سخن می گوید.

آرتین عزیز؛ کاش من بجای پدر، مادر و برادرت به خون غلطیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی.

پسرم آرتین؛ اگر چه قلبم آزرده دلتنگی تو است، اما کاش زخم های دل تو، روی سینه ام انباشته می شد و تو را غصه دار و دلتنگ پدر، مادر و برادرت نمی دیدم.

برای یک سرباز ایرانی هیچ چیز سخت‌تر از آن نیست که در عین توانایی، خون دل بخورد، دندان به هم بفشارد و صبوری کند و شمشیر در نیام نگه دارد.

تو خیلی کوچکی ولی شاید برایت گفته باشند مردی قدرتمند و قوی که پیش چشمش، همسرش را به خون کشیدند، بخاطر مصالح بالاتر سکوت کرد و خون دل خورد.

الان هم آقای ما همینطور است .

اما اگر لب تر کنند میلیون ها عاشق جان فدا به فرمانش همه زشتی ها را زیر پا له می کنند و دشمن را ادب می کنند. اما آقای ما می‌گویند صبور باشید تا واقعیت ها خود را به همه نشان دهد و شمشیر خود را برای آمریکا تیز کنید.

او از مولای خود و ما نیز از مولا و آقای خود آموختیم صبر پیشه کنیم، استقامت کنیم اما آماده و مهیای اجرای فرمان ولی امر خود باشیم چرا که وعده خدا حق است و صبح پیروزی بر دشمنان دین و وطن نزدیک.

فرزند عزیزم، انسان نمایی که تو را داغدار کرد، حیوان دست آموزی است که ساخت آمریکا، رژیم صهیونیستی و تفکر رژیم سعودی است. اما سرباز ایرانی دندان می‌فشارد و صبوری می کند تا در زمان خود به اذن رهبر و مقتدا و فرمانده اش طومارشان را در هم بپیچد.

فرزند خوبم؛ کاش پیامت را همه می شنیدند. آنهایی که به بهانه ای، ناخواسته یا نادانسته، قدرت دفاعی و امنیتی کشور را تضعیف و مشغول کردند و فرصت جولان به عروسک های دست آموز دادند تا حرم و حریم را به گلوله ببندند.

کاش می‌شنیدند صدای بچه هایی که یتیم شدند. کاش می شنیدند صدای زن هایی که بی سرپرست شدند. کاش می‌شنیدند صدای پدران و مادران به داغ فرزند نشسته و صدای ضجه برادر و خواهر از دست داده ها را و ... کاش می‌شنیدند. کاش !!!

آرتین عزیز؛ سرباز ایرانی سخت غصه دار است. نه اندازه تو، اما سخت غصه دار است.

این سرباز، غصه دار ایران عزیز است که خون ها برای عزت نامش بر زمین ریخته شد و سخت غصه دار پرچمی است که هزاران جان پاک برای برافراشتنش نثار شده است و حالا ...

سرباز ایرانی سخت غصه دار ناموس و حجاب و عفتی است که رگ ها برای آن بریده و سینه ها برای آن شکافته شد.

سرباز وطن سخت غصه دار کلاس و درسی است که نیست آنطور که باید باشد و سخت غصه دار کسب و کار و تولید و اشتغال است که در سایه نقشه های بدخواهان، لطمه بخورد.

پسرم آرتین؛ سرباز وطن سخت غصه دار است. غصه دار پایکوبی دشمنان ایران و ایرانی که جوانان و امیدهای استحکام کشور را نشانه رفته اند و داس بر خوشه های امید ملت کشیده اند.

اما آرتین عزیز؛ برای تو می گویم: والله و به خاک پاک ایران قسم، برای خدا جوابی نخواهد داشت آن ایرانی و متدینی که خطر فتنه دشمنان را فریاد نزند.

سرباز ایرانی و ایرانی غیور به شرافت سربازیش سوگند یاد کرده از استقلال، تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران تا آخرین قطره خون دفاع کند و چنین نیزخواهد کرد و به اذن فرمانده خود خنجر بر حنجر دشمن دون فرو خواهد برد.

سرباز ایرانی و ایرانیان عزیز، نیک می دانند آنچه داریم از نظام اسلامی، اسلام و انقلاب و جانفشانی ها در راه ایران اسلامی سربلند، مستقل و آزاده در پرتو اتحاد و انسجام ملی است اما هدف دشمن ایرانستان کردن ایران قوی و تجزیه این ملک پرگهر است.

به تو فرزند عزیزم نوید می دهم هر سال که بزرگ تر می شوی ایران را قوی تر و متحدتر خواهی دید.

امید به خدای بزرگ و آینده ای روشن داشته باش و بدان من و تو و همه سربازان میهن برای سربلندی و آبادانی و عزت کشورمان لحظه ای از پای نخواهیم نشست.

و در آخر به تو فرزند عزیزم و همه فرزندان و مادران و پدران داغدار عرض می کنم اگر مولا و فرمانده ما اذن دهند، سرباز ایرانی جان بر یک تیر نهد و مغز فتنه را نشانه رود.

سرباز ایرانی تاب نگاه بر چشمان فرزندان شهدا را ندارد.

سرباز ایرانی

سید عبدالرحیم موسوی

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha