دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی[۱] در گفت و گو با خبرگزاری حوزه به سؤالاتی پیرامون «آخرالزمان و بحران دین داری» پاسخ داد که مشروح آن بدین شرح است:
* در ابتدا از آثار نامطلوب فتنه ها و آشوب های سیاسی و اجتماعی برای ما بفرمایید.
یکی از آثار نامطلوب فتنهها، آشوبهای سیاسی، اجتماعی و بحرانهای اقتصادی، ایجاد شک و تردید در باورهای اعتقادی گروهی از مردم و کاهش تقیدات مذهبی آنان است که در سالهای اخیر و بهویژه پس از هر فتنه و بحران فراگیر، بسیار شاهد آن بودهایم.
در حوادث و آشوبهای اخیر کشور نیز جلوههای مختلف آن را در میان عوام و خواص مردم مشاهده کردیم. در این روزها هر یک از ما در طول روز در دانشگاه، مدرسه، محل کار و خیابان کموبیش با افرادی برخورد میکنیم که در پی برخی از مشکلات اقتصادی، ناملایمات اجتماعی، نامرادیهای سیاسی و یا حتی برخوردهای نامناسب برخی از کارگزاران دولتی، زبان به گلایه میگشایند و گاه به همه مظاهر دین و دینداری توهین میکنند و گاهی هم یکسره به همه آنچه عمری به آن اعتقاد داشتهاند، پشتپا میزنند. البته در اکثر موارد، این عکسالعملها ناشی از خشم و عصبانیتهای آنی است و با فروکش کردن این خشم و عصبانیت، فرد از گفته خود پشیمان میشود و توبه میکند، اما در مواردی هم اینگونه عکسالعملها دوام و پایداری بیشتری دارد و خدای ناکرده فرد تا آخر عمر بر باور غلط خود پایدار میماند و دین و ایمانش را کاملاً از دست میدهد.
پدیده یادشده که بهنوعی حکایت از بحران دینداری و دین ورزی در عصر ما میکند، یادآور روایات متعددی است که درباره دشواری دینداری و دین ورزی در دوران آخرالزمان و غیبت آخرین حجت حق وارد شدهاند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
در روایتی که انس بن مالک از پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل کرده، آمده است:
یَأتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ، الصّابِرُ مِنهُم عَلیٰ دینِهِ کَالقابِضِ عَلَی الجَمرِ. [۲]
زمانی بر مردم میآید که شکیبایی آنان بر دینش، مانند کسی باشد که آتش به دست گرفته است.
آن حضرت، در روایت دیگری که در منابع اهلسنت نقل شده است، در این زمینه میفرماید:
وَیلٌ لِلعَرَبِ مِن شَرٍّ قَدِ اقتَرَبَ، فِتَناً کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِمِ، یُصبِحُ الرَّجُلُ مُؤمِناً ویُمسی کافِراً، یَبیعُ قَومٌ دینَهُم بِعَرَضٍ مِنَ الدُّنیا قَلیلٍ، المُتَمَسِّکُ یَومَئِذٍ بِدینِهِ کَالقابِضِ عَلَی الجَمرِ، أو قالَ: عَلَی الشَّوکِ. [۳]
وای بر عرب از شرّی که نزدیک شده است؛ فتنههایی مانند پارههای شب ظلمانی که انسان، صبح با ایمان از خواب بر میخیزد و شب، بیایمان به خواب میرود! برخی دینشان را به اندکی از کالای دنیا میفروشند. در آن روزگار، آن که به دینش چنگ زده باشد، مانند کسی است که آتش به کف گرفته است، یا فرمود: «خار به دست گرفته است».
امام محمدباقر علیهالسلام نیز در روایتی به نقل از جد بزرگوارشان، پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله، درباره مؤمنان آخرالزمان میفرماید:
... لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلی دِینِهِ مِن خَرطِ القَتادِ[۴] فِی اللَّیلَةِ الظَلْماء أَو کَالقابِضِ عَلی جَمْرِ الغَضاءِ[۵] أُولئِکَ مَصابِیحُ الدُّجی، یُنْجِیهُمُ اللّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبراءٍ مُظْلَمَةٍ.[۶]
... هر یک از آنها بر دین خود پایدار میماند، درحالیکه این عمل از دستکشیدن بر خارهای گون در شب تاریک و در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گز دشوارتر است. ایشان چون چراغی فروزان در دل تاریک شب میدرخشند. خداوند آنها را از همه فتنه های تیرهوتار در امان نگه میدارد.
همچنین یکی از یاران امام صادق علیهالسلام درباره دشواری دینداری در زمان غیبت امام عصر علیهالسلام از آن حضرت چنین نقل میکند:
کُنّا عِندَ أبی عَبدِ اللّٰهِ علیهالسلام جُلوساً فَقالَ لَنا: إنَّ لِصاحِبِ هٰذَا الأَمرِ غَیبَةً، المُتَمَسِّکُ فیها بِدینِهِ کَالخارِطِ لِلقَتادِ- ثُمَّ قالَ هٰکَذا بِیَدِهِ - فَأَیُّکُم یُمسِکُ شَوکَ القَتادِ بِیَدِهِ؟ ثُمَّ أطرَقَ مَلِیّاً، ثُمَّ قالَ: إنَّ لِصاحِبِ هٰذَا الأَمرِ غَیبَةً، فَلیَتَّقِ اللّٰهَ عَبدٌ وَلیَتَمَسَّک بدینِهِ. [۷]
نزد امام صادق علیهالسلام نشسته بودیم که به ما فرمود: «صاحب این امر، غیبتی دارد که در آن روزگار، کسی که به دین خود چنگ میزند، مانند کسی است که شاخۀ پُر از خار و تیغ را با دستش صاف و تهی از خار میکند» و با دستش این کار را تصویر کرد [و در ادامه فرمود:] «کدام یک از شما چنین میکند؟». آنگاه مدّتی دراز نگاهش را به زمین دوخت و سپس فرمود: «صاحب این امر، غیبتی دارد. بنده باید از خدا پروا کند و به دینش چنگ بزند».
وجه مشترک همه این روایات و روایات دیگری که درباره دین ورزی در آخرالزمان و دوران غیبت امام عصر علیهالسلام وارد شدهاند، دشواری دینداری و دین ورزی در این دوران است که هشدار و زنگ خطری برای همه دینداران به شمار میآید.
* برخی معتقدند این فتنه ها و آشوب های سیاسی، اجتماعی و بحران های اقتصادی به نوعی ابتلا و آزمونی برای اهل ایمان هست؛ نظر شما در این باره چیست؟
همه اهل ایمان باید به این واقعیت انکارناپذیر توجه داشته باشند که فتنهها و آشوبهای سیاسی، اجتماعی و بحرانهای اقتصادی میتواند آزمونی از سوی خداوند متعال برای سنجش عیار دینداری و دین ورزی بندگان، تشخیص میزان پایبندی آنها به آموزههای اعتقادی، اخلاقی و فقهی اسلام و همچنین تعیین حدود پایبندی و التزام ایشان به دستورات خدای متعال و حجتهای او باشد.
در روایات متعددی بر ضرورت آزمون و آزمایش مکرر مردم در دوران آخرالزمان و غیبت امام عصر علیهالسلام تا جداشدن کامل صف مؤمنان واقعی از مؤمنان ظاهری و ادعایی تأکید شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم.
امام حسین علیهالسلام در روایتی، ضمن پیشبینی غیبت امام مهدی علیهالسلام تصریح میکند که در این غیبت، گروهی از مردم از دین برمیگردند و گروهی بر دین پابرجا میمانند. متن روایت به این شرح است:
لَهُ غَیْبَةٌ یَرْتَدُّ فِیها أَقْوامٌ وَ یُثَبِّتُ فِیها عَلَی الدِّینِ آخَرُونَ فَیُؤْذُونَ وَ یُقالُ لَهُمْ: «مَتی هذَا الْوَعْدُ إنْ کُنْتُمْ صادِقیِنَ.»[۸] أما إِنَّ الصّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَی الأَذیَ وَ التَّکْذِیبِ بِمَنْزَلَةِ الْمُجاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَی رَسُولِ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله. [۹]
برای او (امام مهدی علیهالسلام) غیبتی است که در آن برخی از دین برمیگردند و برخی بر دین پابرجا میمانند. پس آنها آزار میبینند و به ایشان گفته میشود: «اگر راست میگویید، این وعده چه وقت است؟» آگاه باشید هر کس در زمان غیبت او در برابر آزار (دشمنان) و تکذیب (آنها) پایداری پیشه سازد، چون مجاهدی است که با شمشیر در پیشگاه رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد ـ جنگیده است.
همچنین در روایتی که از امام باقر علیهالسلام نقل شده است، آن حضرت در حضور جمعی از یاران خود که ظاهراً در مورد ظهور دولت حق و قیام امامی که به سختیهای شیعه پایان میدهد، گفتوگو میکردند، میفرماید:
فِی أَیِّ شیءٍ أَنْتُمْ. هَیْهاتَ هَیهاتَ لا وَ اللّهِ لایَکُونُ ماتَمُدُّونَ إِلَیهِ أَعْیُنُکُمْ حَتّی تَغَرْبَلُوا، لا وَ اللّهِ لاییکُونُ ماتَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنُکُمْ حَتّی تَمَحَّصُوا لا وَ اللّهِ لایَکُونُ ما تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنُکُمْ حَتّی تَمَیَّزُوا لا وَ اللّهِ ما یَکُونُ ما تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنُکُمْ إِلاّ بَعْدَ إِیاسٍ، لا وَ اللّهِ لایَکُونُ ما تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنُکُمْ حَتّی یَشْقِی مَنْ یَشْقِی وَ یَسْعَدُ مَنْ یَسْعَدُ.[۱۰]
شما به چه میاندیشید؟ به خدا سوگند، هرگز آنچه چشمبهراه آنید، محقق نمیشود تا اینکه شما غربال شوید. به خدا سوگند، آنچه به آن امید بستهاید، رخ نخواهد داد تا اینکه شما آزمایش شوید. به خدا سوگند، آنچه در انتظار تحقق آن هستید، واقع نمیشود تا اینکه شما از هم جدا شوید. به خدا قسم، آنچه دل در گرو آن دارید، تحقق نخواهد یافت مگر پس از ناامیدی شما. به خدا قسم، آنچه چشمانتظار آن هستید، رخ نمیدهد، تا اینکه آنان که مستعد تیرهبختیاند، تیرهبخت و آنان که مستعد نیکبختیاند، نیکبخت شوند.
گفتنی است مرحوم نعمانی نیز به هنگام بررسی روایات مربوط به غیبت امام زمان علیهالسلام، پس از تعریف غیبت کبرا، فلسفه این غیبت را امتحان و آزمایش مردم میداند و برای این موضوع به آیهای از قرآن نیز استشهاد میکند:
و غیبت دوم آن است که سفیران و افرادی که واسطه [میان مردم و آن حضرت] بودند، برداشته شدند برای امری که خداوند آن را اراده فرموده بود و نیز بهخاطر تدبیری که خدا در میان مردم مقرر فرموده بود و همچنین برای واقعشدن آزمایش و امتحان و زیرورو و غربال شدن کسانی که ادعای این امر [تشیع] را میکنند. همچنان که خدای عزّ و جلّ فرموده است: «ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ المُؤْمِنیِنَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ ...؛ و خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالی] که شما بر آن هستید، واگذارد تا آنکه پلید را از پاک جدا کند و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند ...» [۱۱] و هماکنون آن زمان فرارسیده است. خداوند در آن ما را از پایداران بر حق و از جمله کسانی که در غربال فتنه خارج نمیشوند، قرار دهد. [۱۲]
* چگونه می توان از انحرافات و فتنه های آخرالزمان در أمان ماند؟
باتوجه به آنچه گفته شد، در روایات و ادعیه وارد شده از معصومان علیهمالسلام برای حفظ دینداری در میانه فتنهها و آشوبهای دوران غیبت و خروج سربلند از آزمایشها و ابتلاهای آخرالزمان، توصیههای ارزشمندی ارائه شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم.
یکی از توصیههای ارزشمندی که اهلبیت علیهمالسلام در این زمینه ارائه دادهاند این است که در آغاز هر روز از خدا بخواهیم که ما را در میانه شبههها و فتنهها که تشخیص راه حق از باطل دشوار میشود، به صراط مستقیم هدایت کند. در یکی از دعاهایی که خواندن آن در تعقیب نماز صبح توصیه شده در این زمینه چنین آمده است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیم.[۱۳]
خداوندا بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا به آن [راه] حق که در آن اختلاف شده است، هدایت کن؛ زیرا تو هر که را خواهی به راه راست هدایت میکنی.
علامه محمدباقر مجلسی در ذیل این دعا در توضیح عبارت «و مرا به آن [راه] حق که در آن اختلاف شده است، هدایت کن» میفرماید: «یعنی مرا به سوی آن حق که در آن اختلاف شده است، هدایت کن، چه [آن حق] از اصول [دین] باشد و چه از فروع آن».[۱۴]
توصیه دوم که مکمل توصیه قبلی است، توسل به امام عصر علیه السلام برای هدایت به راه حق در میانه فتنه ها و اختلافات است. چنانکه در بخشی از «دعای افتتاح» از خداوند متعال میخواهیم که بهوسیله حجتش و ولیامرش، امام مهدی علیهالسلام، ما را بهسوی صراط مستقیم هدایت کند:
... وَ اهْدِنَا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیم.[۱۵]
... و ما را بهوسیله او (امام مهدی علیهالسلام) به آن [راه] حق که در آن اختلاف شده است، هدایت کن؛ زیرا تو هر که را خواهی به راه راست هدایت میکنی.
سومین توصیه برای حفظ دینداری در میانه فتنهها و آشوبهای دوران غیبت و خروج سربلند از آزمایشها و ابتلاهای آخرالزمان، خواندن دعایی است که به «دعای غریق» معروف شده است.
عبدالله بن سنان، یکی از یاران امام صادق علیهالسلام نقل میکند که روزی آن حضرت خطاب به ما فرمود:
سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَةٌ فَتَبقُونَ بِلا عَلَمٍ یُری وَ لا إِمامٍ هُدیً، لایَنْجُو مِنْها إِلاّ مَن دَعا بِدُعاءِ الْغَریقِ.
بهزودی شبههای به شما روی خواهد آورد و شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود و نه امامی که هدایت کند. تنها کسانی از این شبهه نجات خواهند یافت که «دعای غریق» را بخوانند.
عرض کردم: دعای غریق چگونه است؟
قال: تَقُولُ: یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِکَ.[۱۶]
فرمود: می گویی: «ای خدا، ای بخشنده، ای بخشایشگر، ای کسی که قلبها را دگرگون میسازی! قلب مرا بر دینت پایدار فرما».
آری، در آخرالزمان و در دوران غریب غیبت، امواج شبهه و فتنه از هر سو رو میکند و انسان تا به خود بیاید، چون کشتی شکسته در دل دریای بیکران، حیران و سرگردان دستوپا میزند، ولی همیشه روزنه امیدی هست که این غریق بیپناه را از میان دریای فتنه و شبههها نجات بخشد. آن روزنه امید چیزی نیست جز درخواست عاجزانه از خدای تعالی برای هدایت و رستگاری و تمسک خالصانه به ولایت امامان معصوم علیهمالسلام.
[۱] . عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث و نویسنده و پژوهشگر حوزه مهدویت
[۲] . شیخ طوسی، الأمالی، ص ٤٨٤ ، ح ١٠٦٠؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ٢٨ ، ص ٤٧ ، ح ٩؛ محمد محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی عجل الله فرجه برپایه قرآن، حدیث و تاریخ ، ج ۵، ص ۳۸۲-۳۸۳، ح۹۷۳.
[۳] . احمد بن حنبل، مسند ابن حنبل، ج ٣ ، ص ٣٤٣، ح ٩٠٨٣؛ تاریخ دمشق، ج ٧٠ ، ص ٣٥ ، ح ١٣٧٦٦؛ دانشنامه امام مهدی عجل الله فرجه برپایه قرآن، حدیث و تاریخ ، ج ۵، ص ۳۸۲-۳۸۳، ح ۹۷۴.
[۴]. «خَرط القَتاد» کنایه از سختی و دشواری کاری است. «خَرط» به معنای دست کشیدن از بالای شاخه تا پایان آن و «قَتاد» به معنای گیاه گَوَن است که دارای خارهای بسیار است. چون دست کشیدن بر شاخههای این گیاه و درآوردن خارهای آن بسیار سخت و طاقتفرساست، عرب هر کار سختی را به این عمل تشبیه کرده و این جمله به صورت یک ضربالمثل درآمده است که میگویند: «دون هذا الأمر خرط القتاد؛ دست کشیدن بر شاخههای گَوَن از این کار آسانتر است.» ر. ک: علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ماده خرط؛ فرهنگ لاروس (عربی ـ فارسی)، ماده «خرط» و «قتاد».
[۵]. «جَمر الغَضاء» نیز کنایه از مشکل بودن کاری است. «جمر» به معنای اخگر و شعلههای آتش و «غضاء» به معنای درخت شورهگز است. چوب این درخت بسیار سخت و آتش آن بسیار سوزان است و ازاینرو عرب، کارهای بسیار سخت و دشوار را به در دست گرفتن آتش برافروخته از چوب گز، تشبیه میکند. ر.ک: همان، ماده «غضا».
[۶].محمد بن حسن صفار قمی، بصانر الدرجات، ص ۸۴، ح ۴؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، صص۱۲۳ و ۱۲۴، ح ۸؛ ؛ دانشنامه امام مهدی عجل الله فرجه برپایه قرآن، حدیث و تاریخ ، ج ۵، ص ۳۸۰-۳۸۱، ح ۹۷۱.
[۷] . محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ١ ، ص ٣٣٥ ، ح ١، محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص ١٦٩ ، ح ١١؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ٤٥٥، ح ٤٦٥؛ دانشنامه امام مهدی عجل الله فرجه برپایه قرآن، حدیث و تاریخ ، ج ۵، ص ۳۸۰-۳۸۲، ح۹۷۲.
[۸]. سوره یونس (۱۰)، آیه ۴۸.
[۹]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ص ۳۱۷، ح ۳؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
[۱۰]. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۰ و ۳۷۱، ح ۶؛ کتاب الغیبة (نعمانی)، صص ۲۰۸ و ۲۰۹، ح ۱۶ (با اندکی تفاوت).
[۱۱]. سوره آل عمران (۳)، آیه ۱۷۹.
[۱۲]. کتاب الغیبة (نعمانی)، باب ۱۰، ص ۱۷۴.
[۱۳] . محمد بن الحسن شیخ طوسی، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد ، ج۱ ، ص۲۰۰؛ کفعمی، المصباح (جنة الأمان الواقیة)، ص ۶۵؛ بحارالأنوار ، ج۸۳ ، ص۱۳۶.
[۱۴] . محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ، ج۱۲، ص۳۴۲.
[۱۵] . محمد بن الحسن شیخ طوسی، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد ، ج۲ ، ص۵۸۱؛ کفعمی، المصباح (جنة الأمان الواقیة)، ص ۵۸۱.
[۱۶]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، صص۳۵۱ و ۳۵۲، ح ۴۹.