اشاره؛ در روزگاری به سر می بریم که معروف به آخرالزمان بوده و در روایات ما به مسئله فتنه در این دوران اشاره های بسیاری شده است؛ به همین منظور به سراغ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده مهدویت وآینده پژوهی رفتیم تا پیرامون موضوع اغتشاشات اخیر و ارتباط آن با آخرالزمان گفت و گویی داشته باشیم.
متنی که می خوانید می فرمایید، ماحصل گفت و گوی خبرگزاری حوزه با حجت الاسلام والمسلمین محمد شهبازیان، از کارشناسان عرصه مهدویت است :
ببینید:
* ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید، در روزهایی به سر می بریم که حوادث و اتفاقاتی در کشور در حال رخ دادن است. به ذهنمان رسید که موضوع «فتنه، اغتشاشات و آخرالزمان» را مورد بررسی قرار دهیم. در ابتدا تعریفی از فتنه برای ما داشته باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم - آنچه که در آیات ما ذکر شده و در روایات هم درباره فتنه به آن تأکید شده، این است که فتنه نوعی از حوادث ناگوار است که در این حوادث ناگوار، حق و باطل با یکدیگر رو در رو میشوند و از طریق آن، افراد و اشخاص و یاران حق و باطل هم مشخص میشوند.
یعنی در این تعریفی که ما برگرفته از آیات و روایات داریم یک فتنه، حوادث و بلایا است. این حوادث و بلایا، حوادث و بلایای انسانی، عقیدتی و اخلاقی است؛ یعنی به عبارت دیگر بحثهای فرهنگی است.
فتنه الزاما دیگر در حوادث طبیعی خودش را پیاده نمیکند، مثلا شما به سیل و زلزله فتنه نمیگویید. فتنه تعریف خودش را دارد. فتنه حتما باید با یک رویکرد و ماهیت فرهنگی بوده و در مورد یک مسئلهی ارزش و غیرارزش، هنجار و غیرهنجار باشد. اصلا در تقابل این دو، یک مفهومی به نام فتنه و فِتَن خودش را نشان میدهد.
قسمت دوم هم این است که این بحث فرهنگی، تقابل بین حق و باطل، هنجار و ناهنجار، ارزش و غیرارزش است. در خود تعریف فِتَن و فتنه مشخص است که یکی از کارکردهای آن، این میشود که در آن برهه و در آن دوره، تمایز بین حق و باطل اتفاق میافتد و اشخاص و افراد آن مشخص میشوند.
ما این را در آیات و روایات دیگر میبینیم؛ یعنی زمانی سخن از فتنه گفته میشود که فتنههایی وجود دارد، به همین خاطر در کتبی که آقایان نوشتهاند ما کتاب الفِتَن داریم. کتاب الفِتَن به نوعی در برابر کتاب الملاحم است. ملاحم در مورد جنگها سخن میگوید، فِتَن در مورد فتنههایی است که ممکن است پایهی این فتنه، عقیدتی، ارزش و غیرارزش باشد؛ البته ممکن است تبدیل به جنگ و برخورد فیزیکی شود، اما در اصل، نبردِ تفکر، افکار، آراء و اندیشههاست. این فتنه میشود.
در این فتنهای که ذکر شده به ما این را گفتهاند که وقتی نبرد حق و باطل اتفاق میافتد، سردمدار جریان شر و ناهنجاریها و غیرارزشها، شیطان است و ما اعتقاد داریم که سردمدار نظام حق و ارزشها اهل بیت(ع) هستند.
این اهل بیت(ع) در برابر شیطان قرار میگیرند، یعنی نظام اهل بیت(ع) در برابر نظام شیطان است. حالا این شیطان طبیعتا «إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِم»[۱] اولیائی برای خودشان دارند. این اولیاء از چه جنسی هستند که در این فتنهها حضور پیدا میکنند؟ «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاس»[۲] بعضی از آنها از جنس جن و بعضی از انسانها هستند.
پس اینکه در قرآن فرعون و نمرودها و گوسالهی سامریها را توصیف میکند، همهی اینها اولیاء الشیطانی میشوند که شیطان دارد القاء کلام میکند و در واقع آنها دارند آنچه که شیطان مدنظر دارد را پیاده میکنند.
ما امروز این را در نظامهای دیگر میدانیم، مثلا در لیبرال دموکراسی و در نظامهای غیرارزشی میدانیم.
رسول خدا(ص) هم در برابر آن اولیائی دارد. ابزاری دارند، ابزار ایشان عقلانیت است، ابزارشان این است که آنچه که دستورات خدا...، «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[۳]، محور رسول خدا(ص) شریعت و دستورات الهی است.
این نبرد که اتفاق میافتد، شیطان از خداوند درخواستی کرده و به خداوند میگوید: «فَأَنْظِرْنِی»[۴]؛ به من مهلت بده که این فتنهها را بتوانم انجام دهم و تا جایی که میتوانم شیوههایم را اجرا کنم. خداوند میگوید: ما انسان را مختار خلق کردیم، «إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»[۵]، با اختیار خودش «إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ»[۶]، ما راه را مشخص کردیم، خودش میتواند تصمیم بگیرد که میخواهد با شیاطین باشد و یا میخواهد در جبههی حق یا در جبههی باطل باشد.
ما ابزار این فتنهها را هم برای او گذاشتهایم که بتواند تصمیم بگیرد و بعدا نگوید: یک گردوغباری شد و من نتوانستم راه را پیدا کنم.
شیطان از خداوند میخواهد: به من این مهلت را بده. خداوند به او میگوید: «فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ»[۷]، به تو مهلت میدهم. حالا که به تو مهلت میدهم، شیطان درخواست دومش را مطرح میکند که تا قیامت باشد. «إِلَی یوْمِ یبْعَثُونَ»[۸]، خدا به او میگوید: نه، این تا قیامت نیست، «إِلَی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»[۹] است.
این زمان (إِلَی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ) دوران حاکمیت حضرت مهدی(عج) میشود که میگوییم پایان حاکمیت شیطان است؛ پس شیطان تمام همّ و غمش را میگذارد که در این ایام تا قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) بتواند تمام شیوهها و فتنههای خودش را ایجاد کند.
یعنی ما شیطان را عامل اصلی فِتَن و تقابلها میدانیم، چون حق هیچگاه به دنبال ظلم به کسی نیست؛ این باطل است که همیشه یک ناهنجاری ایجاد میکند و حق ناچار میشود که در برابر او مقابله کند.
این اتفاق و روند که وجود دارد، در روایات به ما گفتهاند که چون در دوران آخرالزمان بههرحال هر چه جلو میرویم نزدیک به زمان ظهور میشویم، شیطان هم فتنهها و شیوههای سنگین خودش را در آن دوره بیشتر میکند، یعنی تلاش بیشتری میکند تا در ظهور حضرت تأخیری بیاندازد و بتواند زمان را کمی دورتر کند. چرا؟ چون میداند به محض اینکه امام زمان(عج) تشریف بیاورند، حاکمیت او پایان میپذیرد.
* شیطان میخواهد زمان بخرد.
بله؛ میخواهد برای خودش زمان بخرد؛ پس در دورهی آخرالزمان فتنهها شدیدتر است و طبیعتا وقتی ولیّ خدا پنهان و غایب میشود و شرایطی به وجود میآید، بستر فتنهها هم بیشتر خواهد شد.
پس ما معتقدیم در روایات فرمود «سیأتی زمانٌ»، دورانی میآید و در آخرالزمان مطمئن باشید که فتنهها سنگینتر از دوران دیگر است. چرا؟ چون حساب و کتابش این است.
شیطان دیگر تمام شیوهها و شگردها را دارد. یعنی با یک تجربهی چند هزار ساله است و مدام به تجربهاش اضافه میشود. بعد دارد خودش را به آب و آتش میزند.
ما نمیتوانیم برای ظهور وقت تعیین کنیم، اما میدانیم هر روز که داریم میگذرانیم یک روز به زمان ظهور نزدیک میشویم. این را که میدانیم و یقینی است و قرار است «جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ»[۱۰] شود، پس شیطان دارد تمام تلاشش را میکند و تمام شیوهها را به کار میبرد.
به همین خاطر در روایاتمان داریم که وقتی در مورد دوران غیبت سخن میگوید، اینطور بیان می کند: «إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ»؛ دوران، دوران محنت و فِتَن است. دینداری در دوران غیبت مانند نگه داشتن گلولهی آتش در دست است، به این سختی میشود. حتی در روایات اهل سنت هم داریم. در فتنههای آخرالزمان این نکته را داریم که فرد، دیندار از خانه خارج میشود و بیدین برمیگردد. میخواهد بگوید که شدت فتنه اینقدر وجود دارد. پس این خاصیت دوران آخرالزمان است، چون درگیریها و تقابلها بیشتر میشود.
در روایات ما یک نکتهای دیگری هم ذکر شده که: این فِتَن و فتنهها اصلا باید باشد. چرا باید باشد؟ چون ما انسانها را مختار خلق کردیم. اگر ما انسان ها را مجبور میکردیم که همه خوب شوند که همه خوب بودند، اما ما مختار قرار دادیم.
وقتی اختیار قرار گرفت، انسانها نباید فردا از خدا طلبکار شوند. نگویند: ما میتوانستیم چنین و چنان باشیم، ما میتوانستیم چنین و چنان بکنیم. به همین خاطر حتی در مورد دولتها هم اینطور داریم که خداوند به هر حزب و گروهی اجازه میدهد که حکومتی تشکیل دهد تا ببینند که نمیتوانند دنیا را نجات دهند. یعنی فردا لیبرال دموکراسی نگوید: من میتوانستم نجات دهم. کمونیست نگوید: من میتوانستم نجات دهم. فلانی نگوید: من میتوانستم نجات دهم. نه، فقط دستگاه اهل بیت(ع) است که میتواند دنیا را نجات دهد.
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[۱۱]. این دستگاه اهل بیت(ع) است؛ دین است که فقط میتواند شما را نجات دهد، غیر دین نمیتواند.
این تقابلها که وجود دارد خداوند میگوید: فتنهها را ما قرار دادیم. ما نمیتوانیم فلسفهی حقیقی غیبت حضرت مهدی(عج) را بفهمیم اما همین دوران غیبت که اتفاق افتاد و حیرتها و فتنههایی به وجود آمد، جعفر کذابها، مدعیان دروغین و هر کسی به نوعی بحثهای عقیدتی را به وجود آورد، بیدینیها به وجود آمد، غالیان و غلات به وجود آمدند و بیخدایی بعضا اتفاق افتاد، افرادی به وجود آمدند که سعی کردند دین مردم را از بین ببرند، همهی ضد اخلاقها، اباحیگریها، همه و همهی اینها، این شرایطی که در دوران غیبت به وجود آمد، خداوند متعال میفرماید: عللی برای غیبت حضرت مهدی(عج) وجود دارد، اگرچه کُنه علتها مشخص نیست؛ اما یک پازلی است و جزء العله است، تکه تکههایی وجود دارد.
شاید ما نفهمیم که علت اصلی چیست، ولی خداوند متعال فرموده است یکسری علتها را دارم به تو تذکر میدهم که تو در دوران غیبت حواست باشد.
در روایات فرمود یکی از علل غیبت برای این است که غربال بین مردم اتفاق بیافتد. این غربال شدن با فتنه است؛ یعنی شما در فتنهی جمل میتوانید افراد را شناسایی کنید که کسی که صحابی رسول خدا(ص) بوده، عجب! به دنبال مال دنیا هم بوده است.
شما در فتنههایی مانند صفین میتوانید پیدا کنید آن کسی که مثلا مثل معاویة بن ابی سفیان در ظاهر دارد سخن از خلافت رسول خدا(ص) میزند، او اصلا به دنبال پادشاهی است، به دنبال دین نیست.
شما در فتنههایی مانند جریان کربلا یکدفعه میتوانید بفهمید که آیا باید مانند مسلم بن عقیل باشید، کار مسلم بن عقیل درست بود یا کار سلیمان بن صرد خزاعی که در خانه خود نشست و سکوت کرد درست بود؟ اینجاست که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید که ما بصیرت را در دوران فتنه نیاز داریم و این بصیرتها به دست میآید.
الان در این جریان فتنههاست که افرادی معلوم الحال، رو بازی کرده و آن روابطی که قبلا با آل سعود داشته اند را مشخص میکنند. در دوران فتنه است که کسی مثل جریان آقای میرحسین موسوی خودش را رو میکند.
این نشان میدهد که او حاضر است حتی با کشورهای ضد ایران توافق کند اما بتواند حرف خودش را به کرسی بنشاند. در این فتنههاست که مشخص میشود عجب! آمریکا و داعش با هم پیوندی دارند و تمام این قضایا خودش را نشان میدهد.
پس خداوند میگوید: فتنهها اتفاقا یک فرصت برای مؤمنین است که به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) «یتغربلن»، غربال اتفاق بیافتد و دقیقا در روایات آخرالزمانی همین را داریم که در آخرالزمان فتنههایی وجود دارد برای اینکه آن پاکان مشخص شوند.
در روایت فرمود: «ارتداد أکثر القائلین بإمامته»، آنهایی که خودشان قائل به امامت مهدی(عج) بودند دچار بحران شدند. یا به دنبال یک امام مهدی(عج) دروغینی رفت، نسخهی بدلی که به او نشان دادند، رفت بهایی و بابی شد. یا به دنبال ۲۴ امام و ۱۳ امام و ۱۵ امام میرود، یا به دنبال نایب خاص قلابی میرود و یا به دنبال یک مدعی دروغین میرود.
ببینید این شرایط فتنهها در آخرالزمان است. به همین خاطر تأکید ما بر این است که؛ فتنه یک تعریف مشخص فرهنگی دارد. این تعریف مشخص فرهنگی، تقابل حق و باطل را میگوید.
این حق و باطل هم که با هم تقابل میکنند خاصیت اصلی فتنه و اتفاقا نعمت بودن آن بر این است که جبههی حق از جبههی باطل خودش را نشان میدهد. قرار نیست حضرت مهدی(عج) که تشریف میآورد تازه حق و باطل را کامل از هم مشخص کند. بلکه قبل از حضرت مهدی(عج) ما اعتقاد داریم در یک روند، این تمایز بین اصحاب مهدی(عج)، تمایز بین یاران مهدی(عج)، تمایز بین دوَل و تمایز بین عقاید صورت میگیرد که مردم خودشان بتوانند به وسیلهی عمّارهایی که هستند و معیارهای شناختی که وجود دارد مسیر را پیدا کنند. به نظر ما این کلیتی در بحث روند فتنه است.
* ما در دو ماه اخیر، شاهد اغتشاشات و حوادثی در کشوربوده ایم. آیا این اغتشاشات با فتنههای آخرالزمان میتواند تطبیق داشته باشد؟
ما در تطبیق و بحثهای مهدوی و نگاه به روایات دو تا زاویه داریم. از یک جهت بله، از یک جهت خیر.
از یک جهت که بعضی بخواهند بگویند که مثلا فتنهی سال ۸۸، جنگ و فتنهی در منطقهی شامات و سوریه، جنگ و فتنهی در عراق و قصهای که مقتدی صدر و دارودستهی او به وجود آوردند، یا همین فتنهی اخیر که در ایران هست، این مثلا مضمون فلان روایت است و روایت دارد به این اشاره میکند، از این جهت خیر.
ما نمیتوانیم این را با قطع و یقین بگوییم و یا اشارهی قطعی به آن بکنیم، چون دوران آخرالزمان یک بازهی زمانی گسترده است. درست است که ما الان در آخرالزمان هستیم؛ اما حداقل در همین ۴۰ سال انقلاب را در نظر بگیرید؛ آیا در این ۴۰ سال انقلاب ما در آخرالزمان بودیم یا نبودیم؟ قطعا بودیم. آیا فتنهها فقط همین فتنهی سال ۱۴۰۱ بوده؟ نه نبوده است. اصلا خود سال ۵۷ سراسر آشوب بوده است. پان ترکیسم و خلق کُرد و خلق عرب و فلان و فلان بودند، مگر آن زمان اینها نبوده است؟ مگر سازمان منافقین نبودند که مردم را کشتند؟ تازه آن زمان این فتنهها شدیدتر از الان بوده، یعنی درگیریها گاهی خیابانی و فرد به فرد و خانه به خانه اتفاق میافتاد. پس ما یک بازهی زمانی به نام آخرالزمان داریم، فتنههای مختلفی بوده است.
در روایات به صورت خاص به یک فتنهی مشخصه اشاره نکرده است. پس از این طریق نمیتوانیم تطبیق دهیم و بگوییم بله، در روایت گفته است که فتنهی ۱۴۰۱ رخ میدهد و بعد از آن مثلا ظهور اتفاق میافتد. نه، چنین حرفی را نمیتوانیم بگوییم.
اما با همان قاعدهی کلی که در ابتدای صحبت به آن اشاره کردم، میتوانیم این را بگوییم که به ما گفتهاند در بازهی زمانی که نزدیک به ظهور حضرت مهدی(عج) میشود، فِتَن سنگینتر و بیشتر است. وقتی ما آمارگیری میکنیم، میبینیم که درست است این فتنهها الان بیشتر است. تقابلها دیگر لحظهای شده است و مرتب در جنگ هستیم.
یک دورهای یک امپراطوری ایران وجود دارد، یک امپراطوری روم وجود دارد، یک بنی العباس و بنی امیهای وجود دارد، یکسری از اتفاقات وجود دارد اما شاید چون هنوز ابزار آن نیست به این شدت فتنهها صورت نمیگیرد، ولی الان صبح در جایی آشوبی به پا میشود، شما میتوانید آن آشوب را تبدیل به یک بحران جهانی کنید و بعد همه درگیر شوند. یعنی الان از خواص تا فوتبالیست، تا بازیگر، تا آدم کارشناس فرهنگی، تا غیرکارشناس فرهنگی، تا نانوا و ... تحت تأثیر این فضا هستند؛ ولی در یک دورهای چون این ابزارها وجود نداشته، ممکن بود در یک شهر و در یک روستایی اصلا از قضایایی مطلع نشوند. اما امروز اینطور نیست. پس اصلا خود همین گستردگی و شیوع و رسیدن خبر، به گسترش مناطق آسیبزا و فتنه کمک می کند.
پس ما میتوانیم این را بگوییم که در گزارشات آخرالزمانی آمده: یک فتنههای سنگینی اتفاق میافتد، این هم یکی از مصادیق قضایای فِتَن است و این هم یکی از قطعههایی است که خدای متعال دارد تکمیل میکند. با این روندی که دارد اتفاق میافتد که جنگ بین حق و باطل است، حق و باطل مشخص میشود.
من مثال بزنم؛ آیا جریان جنگ جمل فتنه بود یا نبود؟ فتنه بود. آیا صفین فتنه بود؟ بله. آیا در کربلا فتنه شد؟ فتنه شد. آیا جریان ترور امام حسن(ع) و فتنهای که معاویه و یارانش انجام دادند تا ترور ناموفق امام حسن(ع) اتفاق بیافتد، فتنه بود؟ قطعا فتنه بود. آیا بحث در مورد قرآن که آیا حادث یا خالق است و بعد بعضی را کشتند و بعضی زنده ماندند و دولتها ورود پیدا کردند فتنه بود؟ قطعا فتنه بود. آیا موارد دیگر... .
ببینید نمیتوانیم بگوییم روایات دارند به یک مقطع خاصی اشاره میکنند. روایات و آیات ما دارند به جریان فتنه اشاره میکنند، به یک مسیر کلی. مثل اینکه به ما میگوید که شما باید از حجت خدا تبعیت کنید، دارد به جریان ولایتپذیری اشاره میکند؛ امروز علی(ع) است، از علی(ع) پیروی کنید؛ فردا حسین(ع) است، از حسین(ع) پیروی کنید؛ روز بعد رضا (ع) است، از رضا (ع) پیروی کنید. یک زمانی میرسد که حاکمیت با ولیّ فقیه است، از ولیّ فقیه پیروی کنید. یعنی اینها را حجت در این مسیر قرار دادیم.
هرگونه تقابل فرهنگی بین نظام حق و باطل، فتنه است. پس شما نمیتوانید یک مقطع خاص را بگویید، پس همیشه بین حق و باطل و تا زمان ظهور امام عصر(عج) نبرد وجود دارد و فتنهها هستند. به همین خاطر ما این جریان ۱۴۰۱ را یکی از مصادیق فتنههای آخرالزمان اما به قاعدهی کلی میدانیم، اما نه اینکه مراد ما این باشد که این فتنه دیگر آخرین فتنه است و ظهور میشود. ممکن است انشاءالله ظهور شود، ممکن است ظهور نشود.
بدانیم و یقین کنیم که فتنههای بعدی هم قطعا در مسیر وجود دارد؛ چون همیشه تقابل بین خیر و شر و حق و باطل هست.
* بیان کردید که الان در آخرالزمان قرار داریم؛ شاید برای برخی سوال پیش آید که از کجا میتوان اثبات کرد که الان آخرالزمان است؟
ببینید زمانی روایت، بازهای را تعیین میکند و میگوید: از زمان رسول خدا(ص) آخرالزمان میشود. چون آخرالزمان یعنی آخرین مرحلهی دوران. آخرین مرحلهی دوران به قول ما طلبهها تشکیکی و نسبی است، یک طیف است، مثل نور خورشید و نور لامپ و نور شمع است. نور است اما یک طیف است. آخرالزمان یک معنایی است که تشکیکی است، یک معنایی است که طیف است.
زمانی شما دوران رسول خدا(ص) را نسبت به دوران انبیاء گذشته در نظر میگیرید، به همین خاطر در روایات دوران رسول خدا(ص) را به آخرالزمان تعبیر کردهاند، چون آخرین پیامبر و آخرین شریعت است. به همین خاطر در ادبیات عرفی هم ما میگوییم پیامبر آخرالزمان، یا مثلا حضرت عیسی(ع) فرمود: در آخرالزمان پیامبری خواهد آمد. این نسبت به این میشود.
این آخر و آخرین بودن پس همیشه نسبت به دورهها است. ما امروز وقتی در نظر میگیریم در زمان فعلی نسبت به دوران رسول خدا(ص) در آخرالزمان هستیم. دورهای که ما داریم دوران آخرالزمان است. دوران غیبت حضرت مهدی(عج) که آغاز میشود را در روایات آخرالزمان ذکر کردهاند. چرا؟ چون میگوید یک دوره را به نام دوران حضور معصوم تصور کن. یک دورهای وجود دارد که این معصوم غایب میشود و به راحتی قابل دسترسی نیست. در روایات گفتهاند که این آخرین دورهای است که اتفاق میافتد. چرا؟ چون امام مهدی(عج) آخرین امام و آخرین وصی است.
پس طبیعتا ما بعد از دوران غیبت در یک آخرالزمانی نسبت به گذشتهی خودمان قرار گرفتهایم. به همین خاطر ما این بازهی زمانی را میدانیم. اما ممکن است این آخرالزمان یک هفتهی دیگر طول بکشد و حضرت ولیعصر(عج) انشاءالله تشریف بیاورند و ظهور کنند. ممکن است آخرالزمان ما ۵۰ سال دیگر شود، کِش پیدا کند. ممکن است آخرالزمان ما ۱۰۰ سال دیگر باشد.
عبارت آخرالزمان در اینجا مثل این است که ما بگوییم امت اسلام. آغاز امت اسلام از بعثت رسول خدا(ص) است و تا الان که در سال ۱۴۰۱ هستیم ما میتوانیم بگوییم که امت اسلام هستیم و مسلمان هستیم. ۵۰ سال دیگر هم تو میتوانی بگویی که ما در امت اسلام هستیم. پس آخرالزمان که میگوییم، به این صورت است و نمیتوانیم زمانی برای آن مشخص کنیم.
اگر در روایات فرمودند: یکسری مسائلی در دوران نزدیک به ظهور حضرت مهدی(عج) اتفاق میافتد و نشانههایی را میخواهند ذکر کنند، ما الان قطع نداریم که آن نشانهها قطعا در زمان ما هستند، چون قابلیت تصور دارد، علم آن هم عندالله است. به همین خاطر خود حضرت رضا(ع) در آن صحیحهای که مرحوم صدوق در کمال الدین ذکر میکند میفرماید: «مثَل زمان ظهور المهدی کمثَل الساعة»، مثل قیامت است. خداوند میگوید: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»[۱۲]، یا مثلا خداوند میفرماید: زمان قیامت نزدیک است. ما الان داریم به سمت قیامت میرویم؛ اما واقعا چند سال دیگر است؟ نمیدانیم. پس زمان ظهور مشخص نیست و آخرالزمان به آن تعبیر عام مراد است.
* در پاسخ به سؤال اول، بحث فتنههای شیطان را مطرح کردید که در آخرالزمان بیشتر و شدیدتر میشود و آن دوران سنگین میشود. از این طرف هم رسانه های خارجی، داخلی، برخی سلبریتی ها و شخصیت ها را داریم که در این اغتشاشات میدمند. آیا می توان گفت که این افراد، ابزار شیطان شده اند؟ شیطان با این ابزار چه میکند؟
ببینید ما یک شخصیتی به نام ابلیس داریم که رأس الشیاطین است. یک ابزاری برای اینها داریم و یک یاران و به تعبیری خَدَم و حَشَمی داریم.
شیطانی که در بین مردم معروف شده، ابلیس است. ابلیس موجودی مشخص و به عنوان بزرگ این شیاطین است. افرادی که هستند «مِن الجنّ و الناس»، از جنس انسانها، اینها اولیاء و یاران شیطان میشوند.
ما طبق قواعد خودمان معتقدیم که یک چارچوب حقی را داریم. بر خلاف کسانی که میخواهند بگویند حق، نسبی است، مثل جریانهای روشنفکران غربزده و یا طیفی که در دنیای غرب مثل گادامر یا هایدگر و دیگران میخواهند بگویند که حق نسبی است و حق ثابتی از این عنوان وجود ندارد. نه، ما خلاف این را میگوییم.
ما طبق آیات قرآن میگوییم که حق ثابت وجود دارد، قطعا حق ثابتی هست، ۲×۲ تا ۴ تایی وجود دارد. راه مشخص است. شما اگر درس بخوانید میتوانید کنکور قبول شوید. این دیگر حق ثابت است، مگر میشود حق ثابتی وجود نداشته باشد؟ هیچگاه هم این حق ثابت کامل پوشیده نمیشود؛ چون خدای متعال میفرماید: «وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ»[۱۳]، همیشه انذار دهندهای هست، همیشه راه حق مشخص است. «إنی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»، به وسیلهی عقل بدیهی، به وسیلهی کتاب خدا، به وسیلهی روایات همیشه راه مشخص است.
الان هم برای ما مشخص است. ما چهارچوب را میتوانیم پیدا کنیم. خدا چه، یا چه کسی و یا چه کیفیتی دارد، پیامبر باید باشد یا نباشد. اینها مسائل عقیدتی است. چون این حقها مشخص است ما قائل به این هستیم.
پس برخی از سلبریتیها، برخی از این جریانها و افراد ممکن است روحانی باشد، ممکن است یک آدم عادی باشد، ممکن است یک فرد دانشآموز باشد، ممکن است یک فرد مشهور سیاسی باشد، تفاوتی ندارد. انسان بما هو انسان است. ممکن است این انسان داخلی باشد، ممکن است این انسان خارجی باشد، یعنی یک فردی خارج از ایران باشد که این مطلب را میگوید. ممکن است این انسان دارای دینی مطابق دین ما باشد و مسلمان باشد، ممکن است شیعه باشد، ممکن است هیچکدام نباشد و مسیحی یا کافر باشد. ما قائل به این هستیم که مجموعهی این انسانهایی که معیار حق را ندارند و باطلی را ترویج میکنند، اینها قطعا اولیاء الشیطان هستند. این بنابر نص قرآن است.
در برابر آن هم کسانی هستند که از حق و معیارهای حق دفاع میکنند که اینها اولیاء حق میشوند و در روایات هم آمده است.
خداوند متعال میفرماید: باید راهتان را مشخص کنید، یا حسینی(ع) هستید یا یزیدی هستید. مردم مدینه! دور پیامبر(ص) را خالی نکنید. این به ما هشدار میدهد. مردم مدینه پیامبر(ص) را در کنارشان داشتند. امروز پیامبر به معنای دین و قرآن است. امروز اینطور به ما تذکر میدهد که: مردم مدینه! یعنی مردم دنیا! دور پیامبر(ص) را خالی نکنید. این دور پیامبر(ص) را خالی نکردن باید به این صورت باشد که: ممکن است جانتان را بدهید، ممکن است مالتان را بدهید - در سورهی توبه، آیهی ۱۲۰ فرموده است - ممکن است زمانی هم اقتضاء بر این باشد که «یطَئُونَ مَوْطِئًا»[۱۴]؛ گامی علیه کفار بردارید که کفار به غیظ بیایند.
قطعا راهپیمایی ۱۳ آبان چنین چیزی است. اینترنشنال و یا کشورهای دیگر ناراحت هستند و میگویند: چرا این مردم با اعتراضات علیه جمهوری اسلامی همراهی نکردند. از این ناراحت هستند. خدای متعال میفرماید: اگر در جایی گامی بردارید که باعث ناراحتی کفار هم بشود، بدانید که این مصداق عمل صالح است و خداوند اجر محسنین را ضایع نمیکند. تو جزء محسنین هستی و این عمل صالح است. در برابر چیست؟ در برابر میگوید فرزند نوح(ع) که همراه نوح(ع) نرفت، او ولیّ شیطان شد و تصریح میکند که بچهی نوح(ع) اصلا عمل غیرصالح است. پس خداوند تقسیم کرد.
حالا رسانهها ابزار میشوند. یک دورهای بوق و سوت میزدند، یک دورهای ممکن است... . بعضی از روایات ما ممکن است استعارههایی را داشته باشند طبق همین قضیه است. البته من کاری ندارم و نسبت به این مطلب باید بحث شود که خر دجال و فلان و اینها هست. اما اینکه در برخی از گزارشات ما به صورت کلی داریم که مثلا او آوازی میدهد و تعدادی به دنبال دجال میروند، امروزه میتوان اینها را تشبیه کرد. یعنی نداهایی که در سراسر عالم به وسیلهی رسانهها به وجود میآید «یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ»[۱۵]، تحریفهایی که دارد صورت میگیرد، یک دورهای یهود میآمدند و احبار آنها یک حرفی برای مردم میزدند، از روی تورات غلط میخواندند و تحریف میکردند و مردم فکر میکردند باید در برابر پیامبر(ص) بایستند. امروز رسانههای اینها «یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ»، این کار را انجام میدهند.
یک دورهای شیوهی معاویه این است که به بعضی از شعرا پول میدهد تا امیرالمؤمنین(ع) را هجو کنند، امروز هم میبینید که همین اتفاق دارد میافتد. فقط معاویه ممکن بود در محدودهی خودش این کار را انجام دهد و نمیتوانست خیلی گسترش بدهد، اما امروز به وسیلهی رسانهها میتوانند این کارها را انجام دهند.
پس اینها ابزاری هستند که ما اعتقاد داریم در دنیای امروز هست و البته مهم این است که ما میگوییم فتنه یک فایدهای دارد و فایدهی فتنه این است که اتفاقا از درون فتنه یاران ما مشخص میشوند، ما تشکیلاتی کار میکنیم.
گاهی اوقات اتفاق میافتد که شیعه خنثی میشود و این بزرگترین آسیب است. ما انسان فعال نیاز داریم. برخی از مسئولین را در نظر بگیرید، هر چه حضرت آقا میگوید: رسانهها باید به عنوان ابزار در اختیار ما قرار بگیرد. ابزار مثل لیوان است، لیوان فی نفسه نه بد و نه خوب است. اگر خدایی ناکرده در آن مشروبات الکلی بریزید، خدمت بدی از آن گرفتید، اما اگر در آن شیر یا چایی بریزید و در روضه پخش کنید خدمت خوبی از آن گرفتید. ما نمیخواهیم مطلق ابزار را... . برخی این تفکر را دارند که میخواهند به صورت مطلق، برخی از مسائل ابزاری را زیر سؤال ببرند. نه، ما نمیتوانیم مطلق زیر سؤال ببریم. اما آنچه که مشخص است این ابزار باید در خدمت دین قرار بگیرد و ماهیت آن تغییر کند. این ابزار باید آن محصولی که ارائه میکند.
این قصهها مشخص است و درد کهنهای است. شبکهی ملی را در نظر بگیرید، ما نمیتوانستیم اینقدر به برخی از مسئولین بفهمانیم که الان این فتنه توانست بفهماند. برخی از نیروهای خود ما در فضای دانشگاه، بچه حزباللهیها، متدینین و یا افراد جنس خاکستری بودند که نمیتوانستند تشخیص دهند که ماهیت اعتراض کننده چیست، اما فتنه کمک کرد.
شما ببینید مثلا در دانشگاه شریف، در دانشگاه تهران، در دانشگاه علامه، ۱۰۰ نفر بلند میشوند و شعار علیه جمهوری اسلامی، نه جمهوری اسلامی، شعار علیه دین میدهند و بعد ماهیت سخیف ادبیات زشت خودشان را هم مشخص میکنند. دقیقا این باعث الخیر شد که؛ اولا افراد را مشخص کرد و ثانیا باعث اتحاد جبههی مقابل شد. یکدفعه دیدیم که ۲۰۰ تا آدم معتقد در این دانشگاه وجود دارد که پرچم به دست گرفتند، جمهوری اسلامی را تشویق کردند و رو در روی آنها ایستادند.
خاصیت فتنه این است که جبههی حق را متحد و منسجم میکند. البته اگر بتوانیم استفاده کنیم و اگرنه باید این مراقبت را هم داشته باشیم که گاهی ممکن است فتنه به گونهای شود که این جبههی حق را هم دچار تردید کند. راه آن چیست؟ استفاده از همان ابزار است. اگر آنها دارند از توپ استفاده میکنند ما نمیتوانیم با شمشیر بجنگیم. اگر او شبکهی اجتماعی در اختیار گرفته که فعلا دارد با این شبکهی اجتماعی کار میکند، ما نمیتوانیم بگوییم که هیچی نداشته باشیم و همهی ما گوشی دکمهای داشته باشیم و بیخیال شویم. نه، شما باید یک مهندسی معکوس کنید که بتوانید ذهن مخاطب خودتان را تقویت کنید.
در سال ۷۶ به بعد یک فتنهای در کشور اتفاق افتاد و مرحوم آیتالله مصباح - خدا رحمتشان کند - بنیانهای فکری را با طرح ولایت تقویت کرد. خیلی از همین دانشجویان انقلابی که ما امروز داریم محصول همان دورهی طرح ولایت هستند. همیشه آسیب وجود دارد، همیشه خلأ در طرحها وجود دارد، اما به کلیت که نگاه کنید کلیت مقدسی است. فتنهای به نام مدعیان دروغین اتفاق میافتد و حوزهی علمیهی قم متوجه میشود که باید یک مرکز تخصصی مهدویت بزنید. دفتر تبلیغات متوجه میشود که یک پژوهشکدهی مهدویت باید بزند. پس اتفاقا اینها لطف و نعمتی میشود که خداوند به ما میدهد که هم افراد مقابل را میشناسیم و هم میتوانیم متحد شویم.
* در اتفاقات اخیر، شاهد اجتماعات عظیم مردمی بودیم که جنابعالی به بخشی از آن اشاره کرده و آن را مطابق با آیات و روایات، عمل صالح دانستید و در بخش دیگر، شاهد کشته سازی ها و کشتن مردم بی گناه از سوی اغتشاشگران هستیم؛ میخواهم بدانم که آیا در روایات آخرالزمان به چنین چیزهایی هم اشاره شده و شما برخورد کردهاید؟
دلهرهی من این است که چون یک طیفی در کشور ما وجود دارد - و این خودش به نظرم یک آسیب است - که به دنبال این هستند که تمام وقایع سیاسی و اجتماعی پیرامونی را با یکی از روایات نسبت دهند.
در منظر تحقیقی بنده خود این آسیب است. بله، مثل همان جریان که آیا ما الان در آخرالزمان هستیم؟ عرض کردم که طبق قاعدهی کلی ما در آخرالزمان هستیم؛ ولی اینکه بگویم در روایت گفته سال ۱۴۰۱ و «هذه السنة» آخرالزمان است، چنین چیزی نداریم.
ما یک طیفی در کشور از دوستان و عزیزانی داریم که عاشق امام زمان(عج) هستند ولی به گمان ما اینها راه را اشتباه میروند.
زمانی که قصهی حملهی آمریکا به عراق اتفاق افتاد، گفتند: این همان روایتی است که مثلا امیرالمؤمنین(ع) فرموده: جنگی در بصره اتفاق میافتد. بعضی از این نتیجه گرفتند که ۶ ماه دیگر... . همان زمان یکی از سخنرانان معروف عنوان کرد و گفت: ۶ ماه دیگر ظهور است.
یک کانال مفصلی در همین تطبیقگرایی وجود دارد. زمانی که داستان شهدای منا اتفاق افتاد و این شهدای عزیز با بیتدبیری آل سعود در فاصلهی حرکت خودشان به شهادت رسیدند، بعضی از افراد، از روایاتی استفاده کردند و گفتند: این همین روایت است. بعد مشخص شد که اینطور نبود.
کرونا که آمد گفتند: این همان روایت است. بعد مشخص شد که اصلا یک روایتی را خواندهاند که جعلی است و یک روایتی هم ارتباطی ندارد.
دو سال از کرونا گذشت. داعش آمد و گفتند: این داعش خود سفیانی است. بیش از ۷-۸ سال از قصهی داعش میگذرد. اتفاقا خود این تطبیق دادنها گاهی باعث بیاعتمادی مردم نسبت به اصل روایات میشود. ما میگوییم که خود این یک آسیب است.
ما اینطور بگوییم که ما قائل هستیم ممکن است فردا حضرت مهدی(عج) بیایند. ما قائل به وظیفه هستیم. ما باید بدانیم که حواسمان باشد در آخرالزمان فتنه هست و بیش از گذشته هم میشود. پس تقید من به مسائل عقیدتی باید بیشتر از کسی باشد که در دوران رسول خدا(ص) است. چون آنها نزد رسول خدا(ص) بودند و معجزه را هم به چشم دیده بودند، قلب اینها محکم شده بود.
اینکه در روایات میفرماید: منتظران ظهور افضل از دورانهای دیگر هستند، به حضرت میگوید: چرا؟ میفرمایند: چون امام شما نزد شما است. ابن ابی عمیر، زراره! تو مستقیم نزد منِ امام صادق(ع) میآیی، ولی امام آنها نزدشان نیست اما به ما ایمان دارند. این مشخص است که پس کار ویژهتری کرده است.
اینکه پیامبر خدا(ص) میفرمایند: آنها بهتر هستند. چرا آنها افضل و بهتر هستند؟ به دلیل اینکه آنها به خط سیاه ایمان میآورند که همین قرآن است. میفرمایند: شما پیامبر(ص) و قرآنش را دیدید، اخلاق او را هم دیدید.
من میخواهم به این دوستان عرض کنم: واقعا اینکه ما بگوییم کشتهسازی میشود... . کجا در روایت داریم که مثلا بگوید کشتههای کرج، طلبهی شهید ما، شهدای شاهچراغ در فلان روایت آمده است؟ اصلا نمیتوانیم چنین حرفی را بزنیم. اما به صورت کلی میتوانیم این را بگوییم که در فتنههای آخرالزمان افرادی به شهادت میرسند، افرادی در فتنهها و آشوبهای شهری حضور دارند که طبق آن قاعدهی عام، یکی از مصادیق آن همین شهیدانی است که در جریان شاهچراغ بودند و شهدایی که در این فتنه بودند.
در روایات آمده است که برای نجات از فتنه ها در دورهی آخرالزمان به فقهای دین مراجعه کنید. اینجا نگفت که به شیخ مفید و یا به شیخ طوسی و یا به امام خمینی و یا به صاحب جواهر مراجعه کنید. طبق یک قاعدهی عام در آنجا ذکر میکند که به فقهای دین مراجعه کنید.
آنجا میگوید: «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی روات حدیثنا»، و یا در روایت عمر بن حنظله میگوید: «مَن ینظر فی حلالنا و حرامنا»، هر کسی که اهل این باشد. «فأما من کان صائنا لنفسه حافظا لدینه»، کسی که اهل تقوا و علم باشد، به او مراجعه کنید.
یک بار مصداق آن شیخ مفید و شیخ طوسی و علامهی مجلسی و صاحب جواهر و حضرت امام میشود. الان هم همین است که میگوید در آخرالزمان یک فتنهها و آشوبهایی هست، عقیدهی شما مورد تعرض قرار میگیرد و کشتههایی برای شما به وجود میآید.
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: بصیرت این است که ۱. بشناسید فتنه چیست، ۲. یا با بیان به موقع و یا با سکوت به موقع... .
زمانی میبینید که یک نفر بین شیعه و سنی میخواهد اختلاف و درگیری ایجاد کند، آنجا سکوت شما بصیرت میشود، اما زمانی میبینید که یک نفر یک حرف بیراه زده است و تو باید بیانی را ذکر کنی و مردم را آگاه کنی، این بصیرت میشود، این تشخیص موقعیت است.
پس نظر کلی این است که نمیتوانیم مشخص کنیم فتنهی ۱۴۰۱ عین فلان روایت است. نه، ولی طبق قواعد کلی بله، این هم یکی از آن مراتب فِتَن آخرالزمان است.
* یکی از روایاتی که درباره آخرالزمان مطرح شده، این روایت است که «یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ مُتَبَرِّجَاتٌ، کَاشِفَاتٌ، عَارِیَاتٌ، خارجاتٌ مِنَ الدِّینِ، دَاخِلَاتٌ فِی الْفِتَنِ، مَائِلَاتٌ إِلَی الشَّهَوَاتِ، مُسْرِعَاتٌ إِلَی اللَّذَّاتِ، مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ؛ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ / در آخر الزّمان نزدیک به قیامت زنانی ظاهر شوند: بیحجابان برهنگان، خود آراستگان برای غیر شوهران، رها کردگان آئین، داخلشدگان در آشوبها، قائلان بشهوات و مسائل جنسی، شتابکنندگان بسوی لذّات و خوشگذرانیها، حلال شمارندگان محرّمات الهی، و واردشوندگان در دوزخ». نظر خود را درباره این روایت بفرمایید.
ببینید این روایت یک مضمون شیعی دارد که همین روایتی است که در برخی از کتب شیعه هست، یک مضمون اهل سنت دارد که همین روایت با یک اضافهای است. اضافهی آن این است: زنهایی هم میآیند، موهای خودشان را از پشت مانند کوهان شتر میکنند، یعنی نه تنها مایل به شهوت هستند، نه تنها لباس نازک میپوشند که بدنها از زیر لباس مشخص است، بلکه موهای خودشان را از پشت شبیه کوهان شتر میکنند. این اضافهای که موها را شبیه کوهان شتر میکنند در متون شیعی نیست، در متون اهل سنت است، از رسول خدا(ص) که فرمود؛ زمانی میرسد که زنان چنین میکنند.
حرف بنده همان جملهای است که قبل عرض کردم؛ ما زمانی یک قاعده داریم، یک بازهی زمانی داریم که مصادیق پیدا میکند، نمیتوانیم دقیقا بگوییم که مصداق آن امروز است و لا غیر.
هم میتواند دیروز باشد، هم میتواند امروز باشد، هم میتواند فردا باشد. پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) از یک جنس فتنه سخن میگویند، نه از یک فتنه و مصداق خاص.
البته در برخی از روایات اینطور است، در برخی از روایات هم مثلا امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مردم کوفه میفرماید: شما قدر منِ علی(ع) را ندانستید، مردی با این ویژگیهای مشخصه بر شما حکومت میکند که معلوم میشود مراد حجاج بن یوسف ثقفی است. یا مثلا امام میفرماید: «ویلٌ للبصره من صاحب الزنج»، یک فتنهای در بصره از جانب صاحب الزنجی اتفاق میافتد. بعد ما میبینیم که در ۲۵۰ تا ۲۶۰ هجری قمری یک آدمی در بصره میآید که کشتاری میکند و به نام صاحب الزنج است. پس امام گاهی آنقدر مشخصات را بارز میگویند که معلوم میشود به یک فرد یا جریان خاص اشاره میکند. مردمانی به شما حمله خواهند کرد «الْمَجَانُّ الْمُطَرَّقَة»، اینها کسانی هستند که گوشهای ریزی دارند، چشمان ریزی دارند، صورتهای گرد پهنی دارند. مشخص میشود که مراد حملهی مغول به مسلمانان است. اما یک جایی هم اهل بیت(ع) به صورت عام فرمودند و یک جریان را ذکر کردند «سیأتی علی الناس زمانا»، روزگاری بر مردم میآید که زنان خود را شبیه مردان میکنند.
این در روایات ما هست. سؤال من این است: آیا اینکه زنان خود را شبیه مردان میکنند در ۵۰ سال پیش بوده یا نبوده؟ بوده است. ۱۰۰ سال پیش بوده یا نبوده؟ بوده است. امروز در ۱۴۰۱ هست؟ بله، هست. آیا ممکن است در سال ۱۵۰۰ هم باشد؟ قطعا بله.
پس آنجا دارد به یک جریان فساد اشاره میکند، مثل اینکه ما بگوییم جریان اختلاس، یک زمانی شهرام جزایری است، یک زمانی امیرمنصور آریا است و یک زمانی هم باند دیگری است. ما میگوییم مراقب باشید. حضرت امام(ره) میفرمایند: مراقب باشید انقلاب به دست نااهلان نیافتد. این نااهل یک زمانی بنیصدر است و یک زمانی هم یک آقای دیگری است و یک زمانی هم آقای دیگری خواهد آمد.
این روایات که پیامبر خدا(ص) میفرماید: زنان به سمت بیعفتی میروند، برخی از زنان به سمت بیحیایی میروند. بیحیایی این است که این زنان لباس تور میپوشند که بدنشان مشخص است، موها را مانند کوهان شتر میکنند، این الزاما مربوط به فتنهی ما نیست.
چون عرض کردم که اصل این روایت با یک اضافه در اهل سنت ذکر میشود و شیعه هم اینطور میگوید. ما یک گزارشی را داریم که میگوید: در دوران ابی الفرج اصفهانی و اینها، عنوان میکنند، میگویند: در دوران معاویه زنان بدکاره و در برخی از دورههای بعدی، زنانی که بدکاره بودند به این صورت عمل میکردند که موهایشان را از پشت مانند کوهان شتر میکردند. پس اینکه پیامبر(ص) میفرماید: «سیأتی زمانٌ»، یعنی بعد از منِ رسول(ص) یک رخدادهایی هست، میتواند زمان معاویه باشد، میتواند سال ۶۰۰ قمری باشد، میتواند سال ۱۰۰۰ باشد و یا میتواند سال ۱۴۰۰ باشد. بعد مُناوی در ۷۰۰ سال پیش میآید که از شُرّاح اهل سنت است. او بحث میکند و میگوید اینکه پیامبر(ص) فرمود زنانی با لباس تور و چنین و چنان میآید و موهایشان را بیرون میگذارند و یا موهایشان را مثل کوهان شتر میکنند، امروز ما در ساحلهای مصر که قدم میزنیم چنین زنانی را میبینیم. پس او هم به زمان خودش تطبیق داد. چون پیامبر(ص) یک جریانی را میگوید. جریان فساد را میگوید، نه یک زمان خاص. بعد جلوتر میآییم و میبینیم در یک دورهای... . حتی شما مفاتیح الجنان مرحوم آقا شیخ عباس قمی را ببینید که وقتی در مورد زیارتگاهها سخن میگوید، یک جایی ناراحت میشود و میگوید: امروز زنان و مردانی را میبینیم که با هم مختلط هستند که زنان پوشیده نیستند و وارد زیارتگاهها میشوند. پس او هم زمان خودش را تطبیق میدهد. امروز هم میتوانیم تطبیق دهیم.
* پس فقط نباید این روایات را به داخل ایران تطبیق داد.
بله، فقط در ایران نیست.
* ما وقتی این روایات را میخوانیم، فکر میکنیم فقط باید به ایران خودمان تطبیق دهیم.
به نظر من، این مسئله یک موضوعی برای شماست و باید یک میزگردی طراحی شده و اساتید بنشینند و صحبت کنند.
یک اشتباهی که ما داریم این است که جریان مقابله با انقلاب اسلامی ایران یک حرفی میزند و حرف آنها این است که میگویند: انقلاب اسلامی ایران و اصلا دین باعث شد که مردم از دین زده شوند. بعد میخواهند این را به انقلاب اسلامی تطبیق دهند. این سخن ۱۰۰ درصد غلط است.
ما در روزگاری زندگی می کنیم که در دنیا خیابانهای رِد استریت، زنها را عریان کرده و زنده در ویترین قرار میدهند؛ اما جمهوری اسلامی توانسته زنان خودش را به اینجا بکشاند که به ما میگویند: به متروی تهران برو و ببین که سرش را لخت کرد.
بنده چند روز قبل در یکی از شهرستان ها کلاس داشتم. بین راه پیاده میشدیم، برخی از خانمها موهایشان بیرون بود. پس این زن جرأت کرده در مترو و یا در خیابان موهایش را بیرون کند اما وقتی من آمار میگیریم، می بینیم که تعداد این افراد نسبت به کل خانم ها تعداد زیادی نیست.
شما آن طرف را ببینید. جمهوری اسلامی کاری کرده که در دنیایی که امروز زنان عریان را به عنوان یک سفره قرار میدهند و روی بدنهایشان غذا میخورند؛ در دنیایی که کابارهها و کازینوها هستند؛ در دنیایی که در دبیرستانهای خارج از کشور دستگاههایی میگذارند برای اینکه شما از وسایل جلوگیری از فرزنددار شدن دختر همکلاسیتان استفاده کنید، در فضای جمهوری اسلامی هنوز بچههای ما به دنبال ثبتنام اعتکاف هستند. در جمهوری اسلامی به دنبال این هستند که خودشان را به اربعین برسانند. در جمهوری اسلامی به دنبال این هستند که... . شما الان اگر به زنان در خیابان بگویید شما آزادی دارید، برخی از آنان فقط روسریشان را برمیدارند. هنوز برای خودش حجاب و عفتی را نسبت به پوشش جسم خودش قائل است؛ ولی در یک درصدی همیشه دختران و زنانی وجود دارند که ممکن است الان به آنها بگویید، بخواهند با دامن یا مینی ژوپ بگردند. اینکه بوده است.
برخی میگویند از دوران شاه، انسان هایی آمدند و انقلابی شدند؛ الان شما چه کسانی را دارید؟ اولا این حرف که غلط است. به عنوان مثال در راهپیمایی ۱۳ آبان که در روز جمعه بوده و هیچ مدرسهای هم باز نبوده، کسی توانست بچهای را به زور به راهپیمایی بیاورد؟ پس این همه دههی هشتادی و رویش چیستند؟ علی لندی رویش انقلاب بود یا نبود؟ محسن حججی رویش انقلاب بود یا نبود؟ آن دختری که با چادر در شطرنج مسابقه میدهد رویش انقلاب هست یا نیست؟
امروز بچهی شما با ۵ هزار تومان میتواند سیمکارت داشته باشد و دنیا را در گوشی خودش بیاورد، با این حال به اربعین میرود، با این حال در این مسائل شرکت میکند. اتفاقا جمهوری اسلامی ایران در مقام کل خوب عمل کرده است؛ البته قطعا متولی فرهنگی ما میتوانست خیلی بهتر عمل کند.
قطعا مسئلهی اقتصادی نارضایتی برای ما ایجاد میکند اما سخن در مورد جوهرهی دین و جوهرهی عفاف و جوهرهی انسانها در روابط دینی است. شما همین الان با دخترها و پسرها در دانشگاهها صحبت کنید. ما که در دانشگاه هستیم وقتی با هم گفت وگو میکنیم و حرف میزنیم، میبینیم که چقدر نقطهی اشتراک داریم. نتیجهی اینها همین مسائلی است که شما میبینید در فضای دینی اتفاق میافتد.
اتفاقا در دنیایی که بچههایش را در منجلاب فساد رها کرده است، جمهوری اسلامی حداقل برای فساد مانع ایجاد کرده است. نگویند که ۱۰ نفر به خیابان آمدهاند و شعار مرگ بر فلانی را دادهاند. اینکه طبیعی است. بعضی از آنها بهایی هستند، بعضی از آنها سرخورده هستند. اینها کسانی هستند که در دوران اول انقلاب پدرها و برادرانشان در سازمان منافقین کشته شدند. علی(ع) کسی را در صفین زد، حسین(ع) را در کربلا زدند، «بغضاً لأبیک»، الان «بغضاً لأبیک» دارد بیرون میآید. یک تعدادی هم هستند که بله فریب خوردهاند، ما کمکاری کردهایم. کسی که میبیند پدرش ۶ ماه بیکار است، دیگر به چیز دیگری دقت نمیکند و تمام مشکلاتش را از جمهوری اسلامی میداند.
در اینجا باید محاکمهی برخی آقایان اتفاق میافتاد که تشفی دل مردم باشد. این کار را نکردیم. قوّهی قضائیه باید قوی تر برخورد می کرد. مختلس را باید جلوی مردم شلاق میزد.
به همین خاطر عرض من این است که آن روایات و فضایی که ذکر میکنیم به تعبیر شما مخصوص ایران نیست، این برای دنیاست.
برای دنیاست که شما به عربستان میروید و میبینید که جشن هالووین میگیرند. دوم اینکه پیامبر(ص) یک جریانی را میفرمایند. روزگاری میرسد که قاریان قرآن فقط صرف قرائت کننده هستند، فرهنگ قرآن ندارند. این یک جریان است. در زمان سقیفه بود، خوارج یک مصداق آن هستند، امروز هم قراء سعودی یک مصداق آن هستند؛ ممکن است قاری شیعهی بیفرهنگ قرآنی هم باشد. بیفرهنگ قرآنی یعنی بدون اینکه فرهنگ قرآنی در او اثر کرده باشد صرف قرائت کنندهای باشد. یک مداحی باشد که فرهنگ اهل بیت(ع) در او اثر نکرده و به دنبال پول است. یک آخوندی باشد که فرهنگ اهل بیت(ع) در او اثر نکرده باشد و به دنبال جاه و مقام است. پس پیامبر(ص) در این روایت دارد جریان فساد را میگوید.
گفت وگو: محمد رسول صفری عربی
نظر شما