حجت الاسلام والمسلمین حجت الله سروری در گفت وگو با خبرگزاری حوزه، به تشریح نهضت جنگل و بررسی اتهاماتی به آن پرداخت و گفت: هر نهضتی برای خودش یک انگیزهای دارد برای فهم و شناخت انگیزة هر نهضت و هر حرکتی یک راهش این است که انسان به بنیانگذاران نهضت مراجعه کند اگر در قید حیات هستند بپرسند اگر نیستند آثارشون کلماتشان، سخنانشان، نامه ها ومکتوباتشان مراجعه کند و انگیزههای نهضت را از میان آنها استخراج ومشخص بشود.
وی افزود: به عبارت دیگر در فرآیند شکل گیری و تداوم حرکت های سیاسی و اجتماعی، انگیزه ها و اهداف رهبران و میزان استحکام مبانی فکری و اجرایی این حرکت ها، اصلی ترین بخش آن محسوب می شود. ودر این میان می توان گفت : بخش مهمی از مقاومت های پرافتخار مردم ایران بر ضد متجاوزان، مستبدان و چهره های نفاق در یکی از مقاطع حساس تاریخ معاصر، در قیام جنگل نمود یافت. در نهضت جنگل، نیز دستیابی به عوامل و عناصر اصلی شکل دهنده افکار و اندیشه های میرزا و اهداف و آرمان هایی که در پی دستیابی به آن بودند، از اهمیت اساسی برخوردار بود.
این محقق حوزوی اظهارکرد: نهضت اسلامی جنگل به رهبری روحانی مبارز میرزا کوچک خان جنگلی ، آثار ارزشمند و پیامدهای سودمندی داشت. این نهضت اسلامی ،استعداد و انرژی ملت مسلمان ایران را برای مبارزه و انقلاب و پویایی و زنده بودن آنان نشان داد و به متجاوزان و استعمارگران غرب و شرق و قدرتهای بیگانه فهماند که نفوذ و سلطه آنان بر ایران اسلامی و مردم مسلمان ایران، با توجه به عقاید مذهبی و پایبندی آنان به ارزشهای دینی، پایدار نخواهد بود و نقش این این نهضت در از بین اردن قرارداد استعماری ۱۹۱۹ به آنان ثابت کرد که هرگز به سادگی نمیتوانند بر مردم ایران سلطه پیدا کنند. درگیری هفت ساله نهضت جنگل با روسها و انگلیسیها و بلشویکها، این واقعیت را آشکار نمود که مردم مسلمان ایران، همواره برای پاسداری از عزت و استقلال میهن اسلامی و دفاع از دین و مکتب و عقایدشان از همه هستی خویش میگذرند.
حجت الاسلام والمسلمین سروری بیان کرد: بعد مدیریتی میرزا بسیار برجسته و بارز و از ظرفیت و پختگی عمیق برخوردار است؛ از همین رو افراد با گرایشات مختلف دور او جمع می شدند. توانایی جذب افراد مختلف با سلیقه ها و افکار گوناگون حول محور هدف مشترک، کار هرکس نیست. اگر نهضت به نتیجه نرسید، ربطی به ضعف های میرزا ندارد و نباید علت را در ضعف شخصیتی، یا مدیریتی میرزا جست و جو کرد؛ همان گونه که امام حسین علیه السلام خودشان را مأمور به انجام وظیفه می دانستند و برایشان مهم نبود که نتیجه چه خواهد شد، میرزا نیز با تأسی به مولایش همین کار را کرد. او ایمان داشت که باید با تجاوز خارجی و بی کفایتی حکومت داخلی مقابله کرد، ولی مهم نیست که این تلاش به نتیجه برسد، یا نرسد، بلکه هدف این است که وظیفه را دنبال کند، البته نمی توان گفت که نهضت جنگل به نتیجه نرسید؛ چرا که تأثیرات بسیار مثبت در کشور و تاریخ ما داشت. جنگلی ها به کشور خدمت زیادی کردند. در این راه آدم های مخلص و صالح آمدند، و در راه خدا گمنام جنگیدند و گمنام کشته شدند، اما خون پاک آن ها، بر جریان های بعدی تأثیر گذاشت.
وی گفت : مهمترین وجه ماندگاری و اصالت نهضت میرزا در پیوند خوردن به دو مسئله اجتهاد و جهاد عملی و میدانی می توان بیان کرد. موفقیت های نهضت جنگل مدیون صلابت و پایداری اعتقادی میرزا است. او انسانی صددرصد معتقد به مبانی دینی و حفظ استقلال کشور بود. برای میرزا دو رکن اصلی در حرکت جنگل یک پیاده کردن اصول اعتقادی و دو حفظ استقلال کشور؛ اثبات قیام اسلامی میرزا مهم بود.
حجت الاسلام والمسلمین سروری گفت: میرزا کوچک خان یک مسلمان معتقد و یک روحانی مؤمن بود. قیام او یک قیام اسلامی و در راستای سایر قیام هایی است که فقط و فقط منشأ دینی داشتند.جهت روشن شدن مطلب به چند سند تارخی اشاره می شود:
سند اول:
اعلامیه ای به قلم شخص میرزا کوچک است. این اعلامیه، میرزا و روحیه اسلامی او را تا حدی به ما می شناساند و گفتار آنان را که می خواهند قیام او را فقط برای آزادی توجیه کنند، باطل می کند. این اعلامیه با عنوان “تمنا” در روزنامه جنگل چاپ شده است:
«یکی از علل خرابی های ما تقید به القاب و احترامات بی مأخذ صوری است که غالباً تمایل به آن ها تولید مفاسد کثیره می کند. هرکس که دو قدم در راه اصلاح مملکت برداشت و یا دو کلمه برای آزادی ملتی نطق و تحریر کرد و یا دو روزی به خدمات نوع خود مشغول شد، فوراً یک لقب، یا عنوان بزرگی از خود و دیگران به او چسبید و همان سبب کبر و غرور گشت، بلکه تهیه وسایل و تجملی که لازمه آن لقب است، آن را از طریق حق و صواب منصرف می کند. کسی که مقصودش خدمت به وطن و ملت و نیتش خالص است نباید مقید به این پیرایه ها گردد. این بنده که شاید اغلب بدانند قصدم خدمت به دیانت و ایرانیت است، نه برای تحصیل جاه و جلال، از عموم تمنا می کنم که از القاب معموله معافم داشته و به همان اسم خودم مخاطبم دارند و در این کار منتی بزرگ بر کوچک بگذارند. کوچک جنگلی».
سند دوم:
به نقل از روزنامه جنگل است. این یادداشت علاقه میرزا کوچک و جنگلی ها را به روحانیت و مراجع تقلید آن روز نشان می دهد:
«قدرت و سطوت ملی از راه دیانت و امانت، یک وقت به عهده کفایت شیخ کاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و حاج میرزا حسین و حاج میرزا خلیل و آقاسید عبدالله بهبهانی شهید و میرزای شیرازی شهیر بود که نام نامی شان تا ابد در دفتر هواخواهان آدمیت ثبت است.
و امروز نعم البدل و یادگار آن ستون های دیانت که مغزهای مقدس ایشان مربوط به سیاست نیز هست، امثال آقای شیخ الشریعة، آقای میرزا حسین نایینی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا سیدعلی داماد، فاضل ممقانی، آقا سید محمدطباطبایی مهاجر معروف، آقا سید محمد بهبهانی نعم الخلف، و حاج آقا نورالله اصفهانی.
و آن ها که مجسمه ترویج شرایع و دین اسلامند؛ امثال: آقا سید محمد کاظم یزدی، آقامیرزا محمدتقی سامرایی شیرازی، آقای صدر اصفهانی است که در مقام احتیاج، حبل المتین شرع و شریعت در کف آهنین آن ها است».
وی یادآورشد: میرزا و جنگلی ها یک روحیه اسلامی و علاقه مند به روحانیت و علما و مراجع داشتند که حتی در بحبوحه گرمی بازارشان به آقایانی که با آن ها هم صدا نبودند، چون آن ها را پاک و منزه می دانستند، هیچ گونه اهانتی نمی کردند، بلکه تجلیل و احترام هم می کردند و این نشانه پای بند بودن به احکام اسلام است.
سند سوم:
این محقق در بیان سند سوم عنوان کرد: پاسخ میرزا کوچک به یکی از بیگانگان است که به او گفت: “اگر تو را در محکمه الهی حاضر کنند و بگویند این تلفات را مسؤول کیست، چه جواب می دهی؟”، فرمود:
“در قانون اسلام مدون است که کفار وقتی به ممالک اسلامی مسلط شوند، مسلمین باید به مدافعه برخیزند، ولی دولت انگلیس فریاد می کشد که من اسلام و انصاف نمی شناسم و باید دول ضعیف را اسیر و آزار و کشته مقاصد مشؤوم خود سازم... با این ادله وجدانم محکوم است در راه سعادت کشورم سعی کنم. گو آن که کرورها نفوس و نوامیس و مال ضایع شود و در مقابل جوابی را که موسی(علیه السلام) به فرعون و محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به ابوجهل و سایر مقننین و قایدان آزادی و روحانی در محکمه الهی می دهند، من هم می دهم”.
سند چهارم:
وی اظهارکرد: مرحوم دهخدا درباره میرزا کوچک خان اشاره دارد.، این نوشته از یادداشت های اصلی دهخدا است، اول بار که او را دیدم، جوانی خوش قیافه به سن سی سال می نمود. در نهایت درجه معتقد به اسلام و همان حد نیز وطن دوست بود.
سند پنجم:
حجت الاسلام والمسلمین سروری تصریح کرد: تلاش بی حد وحساب رضاخان و اَیادی دست نشانده او برای پاک کردن حافظه تاریخ از جنایت قتل سردار آزادی خواه ومیهن پرست ایران میرزا کوچک خان هر گز فراموش کردنی نیست. رضا خان این دست نشانده انگلیس با سیاست محو مخالفان محلی و رهبران جنبش جنگل، زمینه این سانسور بزرگ تاریخی را مهیا کرد. چرا که حضور و اثبات کوچک خان در هر شکلش، نفی او و حکومت وابسته اش بود. این سرکوب آنقدر سنگین بود که هر نام و نشانی از جنگل و جنگلی، محکوم و مجرم شناخته می شد.
وی یادآورشد: وقتی سر میرزا از تنش جدا و به مرکز فرستاده مدت ها سر در ملاء عام نشان دادن وبعد در گورستان حسن آباد تهران به خاک سپرده شد. چندین سال کسی جرات نمی کرد این سر میرزا را به تن او برساند. تا اینکه بعد از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضاخان از ایران بود که این فرصتی برای یکی دوتا از دوستان قدیمی میرزا مهیا شد. یاران و دوستدارانش سر را نبش قبر کرده و به تن در سلیمان داراب رشت متصل کردند.
نویسنده کتاب «مظلوم ترین قهرمان ملی میرزا کوچک خان جنگلی» یادآورشد: در دوره پهلوی سخن گفتن به تمجید از میرزا کوچک جنگلی، جرمی نابخشودنی بود. حکومت پهلوی با سیاستی هدفمند به تخریب شخصیت میرزا پرداخت. به گواهی برخی ساکنانِ محله استادسرا خانه میرزا به فاحشه خانه تبدیل شد تا پروژه تخریب قیام جنگل تکمیل گردد.
وی گفت: کوچک خان به عنوان راهزنی متحجر، کم سواد و وابسته به خارج معرفی گشت. در حالی که هیچکدام از این حرف ها ذره ای صحت نداشت. او همچون دشمنی بازنمایی شد که می خواهد ایران را تجزیه کند و از این رو هر که ایران را می خواهد باید مقابل این نیروی اهریمنی که نماد همه بدی هاست بایستد. در حالی که کوچک خان خواهان استقلال، رفاه و عدالت برای ایران بود، همانطور که صریحا در نامه هایش از آن سخن گفته است.
حجت الاسلام والمسلمین سروری یادآورشد: در دوره رضاخان چنان جو خفقانی فراهم کرد، که کسی جرأت یادکردن از کوچک خان را نداشت. در حقیقت مرگ تراژیک او ظرفیت فراوانی برای بازخیزی جنبش های دیگر داشت و سانسور و سرکوب تنها راه ممکن برای حکومت بود. صفحات مطبوعات پر از مطالبی علیه قیام جنگل شد. خانواده اش گم شد، یاران اصلی اش پراکنده یا کشته شدند. هزاران جنگلی برای اینکه از مزاحمت و آزار در امان باشند هر یک به سویی رفتند.
وی افزود: عده ای به عتبات رفت و عده ای به شهرهای دیگر مهاجرت کردند عده ای نام وشهرت خود را عوض کردند. بعد از تبعید رضا خان نیز محمد رضا شاه پهلوی در کتاب «ماموریت برای وطنم»، «میرزا را جزءیاغی ها دسته بندی کرده. وبه او اتهام نماینده کمونیست ها در ایران می زند وتلاش برای نابودی واز بین بردن او را جزء ماموریت خود می داند..». ماموریت برای وطنم صفحه ۴۹ این طور شد که سرمشقی شکل گرفت و در هیمنه این فضایِ پر ستم وسرکوبِ پهلوی ها، نه تنها نام بلکه هر گونه سرنخی از میرزا و خانواده اش گم شد.
حجت الاسلام والمسلمین سروری گفت: جمله ای از ماژور ام. اچ. دانوهو در کتاب انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول بیان کنم که می گوید : «کوچکخان یک ایرانی فرهیخته و آدابدان، با شجاعت، پرجذبه و با صلابت است. علاوه بر این، او بخوبی با نهادهای سیاسی اروپا و علم مملکتداری غرب آشناست. او که تجسم (ایران جوان) مبارز است، خود را پیامآور اصلاحات میداند». دکتر محمدقلی مجد، انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص ۴۳۳ ـ ۴۳۱.
وی گفت : از دیدگاه میرزا اصول و ارزش های اسلامی، خط قرمز بودند. بسیار پای بند ارزش ها و اصول اسلامی و دور از شعارگرایی، یا هیجان زدگی بود. تشکیلات میرزا، را می توان از مدرنترین تشکیلات بوده است؛ چراکه در فرماندهی انقلاب سه اصل طرح، تبلیغ و تبیین اندیشههای جنبش، بسیج نیرو و امکانات و اجرای برنامههای انقلاب و جنبش را به نحو احسن عملی و اجرایی کرد.
نویسنده کتاب «مظلوم ترین قهرمان ملی میرزا کوچک خان جنگلی» افزود: یکی از دیگر ویژگیهای قیام میرزا، مسئله جامعهپذیری سیاسی او بود. رهبر و میزان فعالیت رهبران جنبش و تشکیلات برای ماندگاری جنبش در اذهان عمومی از شروط ماندگاری یک جنبش محسوب میشود که در این راه از اطلاعرسانی، تبیین و تحلیل وضعیت و موقعیت و آگاهی از شرایط زمان بهرهمند می شوند.
شش نکته قابل تامل در فهم سیاسی میرزا ونهضت او
وی در بیان نکته اول از نکاتب قابل تامل در فهم سیاسی میرزا و نهضت او گفت: :میرزا کوچک جنگلی اولین کسی بود که حکومت جمهوری در ایران را شکل داد. پیش از میرزا کوچک هیچ کس اسم جمهوریت را به این صراحت به کار نبرده بود.
حجت الاسلام والمسلمین سروری یادآورشد: نکته دوم آنکه میرزا اولین فردی بوده است که فهم اجتماعی و دموکراسی دینی را در جامعه بحران زده و استبداد زده دوران مشروطه و پیش از آن جاری و ساری کرد.
وی گفت: نکته سوم آنکه تمرین دموکراسی در یک جامعه اشغال شده توسط روس وانگلیس ، برای اولین بار به شکل مدرن و اثرگذاری بر ماندگاری تفکر جمهوریت توسط میرزاتحقق پیدا کرد. نکته چهارم آنکه میرزامیرزا کوچک جنگلی بر این امراعتقاد داشت، که برای حاکمیت و اداره کشور باید مردم سرنوشت خود را رقم بزنند.و از عمق جان به مردم باور داشت و با حمیت تمام از کیان مردم و میهن دفاع کرد.
حجت الاسلام والمسلمین سروری در بیان نکته پنجم عنوان کرد: آزادیخواهی و تحولخواهی، تساوی حقوق زن و مرد، مسئول بودن مسئولین و حکام در برابر مردم، حق تعیین سرنوشت توسط مردم و حاکمیت مردم اساسنامه و مرامنامه میرزا کوچک جنگلی است که در حال حاضر به صورت حقوق بشر در آمده است. نکته ششم نیز آنکه در مقدمه این مرامنامه به انگیزههای اصلی تأسیس «هیأت اتحاد اسلام» اشاره شده است و سه شعار اصلی نهضت یعنی:در ابتدای این سند بعد از مقدمه به مهمترین آرمانهای جنبش جنگل به شرح زیر اشاره شده است:
۱. حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران و رفع تجاوزات اجانب
۲. تحکیم مبانی حکومت ملی
۳. محافظت از اصول و قوانین مقدس اسلام با رعایت احترام به سایر ادیان
اتهام عجیب تجزیه طلبی به میرزا
نویسنده کتاب مظلوم ترین قهرمان ملی میرزا کوچک خان گفت: در صد سال اخیر؛ از اوایل قرن چهاردهم ﻫ . ق تا زمان حاضر، نهضت ها، انقلاب ها، قیام ها و اقدام های متعدد از سوی روحانیت شیعه انجام شد؛ از جمله نهضت میرزا کوچک خان که راجع به ایشان حرف های نادرست و قضاوت های غیر واقعی انجام شده است. با این که قیام ایشون ریشه ای جز اسلام، جز قرآن، جز خدا، جز پیامبر(صلّی الله علیه و آله) نداشته، امّا به گونه ای منعکس شده که اگر یک آدم بی اطلاع، این تاریخ ها را بخواند، نسبت به صلاح و فایده ی این قیام ها و اقدام ها تردید می کند.
وی گفت: باوجوداینکه بیش از نیمقرن جهت فرافکنی و توجیه اقدام رضاخان در به شهادت رساندن این سردار ملی و روحانی مجاهد، تحریف و تخریب صورت گرفته و قلم در دست دشمنان او بوده است و اتهامات متعدد و بعضاً متناقض را هم نسبت به ایشان منتشر کردهاند؛ اما می بنیم که پردههای غبار زدوده شده و روزبهروز بر اقبال به این شخصیت بزرگ تاریخ معاصر، افزوده میشود.
استاد حوزه بیان کرد: همانطور که اشاره کردم ،قیام میرزا میرزا کوچک خان جنگلی گرفتار غلط نویسی مغرضان و بی توجهی وتحریفات نویسندگان حکومت پهلوی شده است. اگر در کتاب ها درباره او قضاوت هایی شده و حرف های مختلفی گفته اند، به این جهت است که از روز اول خودی ها، تاریخ این نهضت را ننوشتند. بعضی هم که خواستند بنویسند، با فاصله چند سال نوشتند، برخی از نویسندگان تاریخ نهضت جنگل و میرزا کوچک خان به اقرار خودشان مطالب را سانسور می کردند و نمی دانستند که چه مطلبی را بنویسند، یا ننویسند، و چه مطلبی را اجازه چاپ می دهند. پس اولاً: نوشتن را دیر شروع کردند که در همین فاصله بسیاری از مطالب حذف و محو شد. زمانی هم که تصمیم به نوشتن گرفتند، هر مطلبی را اجازه نوشتن نداشتند. بنا براین می توان گفت : عدم آگاهی به تاریخ؛ موجب جعل حقایق گذشته میگردد.
نویسنده کتاب مظلوم ترین قهرمان ملی میرزا کوچک خان در ادامه گفت :به عقیده ی من ادعای تجزیه طلبی از نویسندگان مغرض شروع شد: ادعای تجزیه طلبی را جریان رایج تاریخنویسی لیبرال که در زمان رژیم پهلوی رایج بود، به میرزا کوچک نسبت دادند تا جنایت رضاخان راس رژیم پهلوی در به شهادت رساندن میرزا کوچک را توجیه کنند و این جنایت را کاری درست و به نفع ملت ایران قلمداد کنند. به عنوان نمونه نویسندگان کتاب «تاریخ پنجاه ساله نیروی زمینی شاهنشاهی ایران» که از نظامیان رده بالای رژیم شاه بودند و این کتاب را به عنوان مجیزگویی از دوران ۵۰ ساله سلطنت پهلوی در سال ۱۳۵۵ نوشتند به تفصیل درباره نهضت جنگل به تفصیل سخن گفته اند و آن را یک شورش نامیده اند و هدف جنگل بعد از ورود بلشوییک ها را «تشکیل جمهوری دموکراتیک گیلان و جدا کردن مناطق ساحلی دریای خزر از ایران» دانستند و این به معنای تجزیه کردن استانهای شمالی از ایران است.( تاریخ پنجاه ساله نیروی زمینی شاهنشاهی ایران، ص۵۷ـ۵۸٫ )
وی یادآورشد: البته در همین دوره هم افرادی بودند که به استقلال خواهی میرزا کوچک اشاره کنند مانند ذبیح الله قدیمی که از نویسندگان درباری رژیم پهلوی بود و در یکی از کتابهایش به بزرگی شخصیت میرزا کوچک اعتراف کرده است که قیام میرزا کوچک صرفا برای استقلال ایران بود و نه استقلال گیلان و تجزیه طلبی و درباره او چنین می نویسد: «مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی از افراد وطن پرست و صالح و باتهور گیلان بود، در بین گیلانیان نام نیک و بزرگی به یادگار گذاشته است که هیچ گاه فراموش نمی شود. قیام او بر اثر عشق و علاقه مفرط به استقلال ایران و برای جلوگیری از نفوذ روسها و سایر طاغیان و یاغیان نقاط شمالی بود و اثرات نیکویی نیز بخشید.»( تاریخ ۲۵ ساله ارتش شاهنشاهی ایران، ص۸۴٫)قدیمی با همه این اوصافی که از میرزا کوچک کرده و او را قیام کننده برای استقلال ایران دانسته ولی در نهایت رضاخان را در به شهادت رساندن میرزا کوچک محق دانسته و کار او را توجیه کرده است!
ریشه شبهات علیه نهضت جنگل
این نویسنده یادآورشد: ابراهیم فخرایی نویسنده کتاب سردار جنگل و سایر مورخین سکولار نهضت جنگل، تلاش کردند در نگارش تاریخ نهضت جنگل به نوعی ریشههای اسلامی آن را پنهان ساخته و تاریخ این نهضت را بر اساس ایدئولوژی خود تدوین نمایند؛ چون از اساس معتقد نبودند که روحانیت با تکیه بر آموزههای اسلامی بتواند یک جنبش بزرگ اجتماعی و سیاسی را رهبری کند. چنان که مصطفی شعاعیان نیز در کتاب خود که مورد تقدیر فخرایی قرار گرفته است به این اعتقاد کینهتوزانه نسبت به روحانیت و اسلام اعتراف میکند و مینویسد: «روحانیت عقبماندهتر، کودنتر و ناآگاهتر از آن بود که بتواند به پیشقراول نهضتی انقلابی در عصر مبارزه با استعمار ـ ارتجاع مبدل شود.» مصطفی شعاعیان، نگاهی به روابط شوروی و نهضت انقلابی جنگل، تهران، بینا، ۱۳۴۹، ص۴۸.
حجت الاسلام والمسلمین سروری افزود: اما رهبری میرزا در نهضت جنگل و رهبری مرحوم آیتالله کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت و از همه مهمتر رهبری حضرت امام خمینی ره در نهضت پانزده خرداد سال ۴۲ بیاعتباری تمامی این تحلیلهای استعماری را به اثبات رساند و ناتوانی و فقر تئوریک جریانهای غیرمذهبی را در شناخت مسائل ایران و جهان نشان داد.
وی گفت: شاید حکومت پهلوی به همین اعتبار، اجازه نشر کتاب سردار جنگل را به یکی از کارگزاران خود داد چون بیمیل نبود که در حافظه تاریخی ملت ایران از نهضت جنگل به عنوان یک نهضت با گرایشهای اسلامی ناب چیزی باقی نماند. شاید جعل مرامنامه حزب دموکرات به نام مرامنامه نهضت جنگل توسط ابراهیم فخرایی و دیگران تحت تأثیر چنین القائاتی صورت گرفته باشد.
وی یادآورشد: میرزا کوچکخان جنگلی از شخصیتهای پر رمز و راز تاریخ معاصر ایران محسوب میشود، به طوری که شبهات و علامت سوالهای بسیاری پیرامون شخصیت، دیدگاهها، اهداف و نیات وی وجود دارد.
استاد حوزه بیان کرد: برخی برآنند که میرزا کوچک خان، رهبر نهضت جنگل تحت تأثیر کمونیسم، در ناحیه شمالی ایران قد علم کرد تا این بخش از خاک ایران را برای همیشه جدا کند. این دسته گاه پا فراتر گذاشته و در شخصیت او به دنبال رگههایی از تمایل به کمونیسم میگردند. اینان اعتقاد دارند: او «با حمایت مالی و نظامی اتحاد جماهیر شوروی، قصد تجزیه گیلان را داشت».
حجت الاسلام والمسلمین سروری گفت: به هر حال، یکی از شبهاتی که درباره نهضت جنگل در این صد ساله اخیر وجود داشته، نسبت دادن اتهام تجزیه طلبی به میرزا کوچک جنگلی و نهضت جنگل است به این معنا که در صدد بود که گیلان مانند گرجستان و قفقاز و ترکمستان و افغانستان و پاکستان و بحرین و بسیاری مناطقی دیگر که به مرور زمان از ایران بزرگ و یکپارچه جدا شدند و هر کدام به کشورهای کوچکی تبدیل شدند؛ از ایران جدا کنند و کشور کوچکی با نام گیلان برای خود درست کنند.
وی اظهارکرد: این سوال در زمان حیات نهضت جنگل وجود داشته و بارها به آن پاسخ دادند. با شهادت میرزا کوچک در سال ۱۳۰۰ و به قدرت رسیدن کسانی که میرزا کوچک را به شهادت رساندند، دیگر کسی جرئت پاسخ گویی به این شبهه و شبهاتی از این دست را نداشت و این شبهه در این صد ساله، در مناسبت های مختلف، به شکل های مختلف و در بیان های متعددی بازتولید می شد. و الان نیز در فضای مجازی و حتی شبکه های ماهواره ای سلطنت طلب به آن می پردزاند.
حجت الاسلام والمسلمین سروری در ادامه بیان کرد؛ در یک جمع بندی می توان تصریح نمود که اتهام تجزیه طلبی نسبت به میرزا کوچک خان فاقد وجاهت پژوهشی و اسنادی است و میرزا رهبری دارای نگرش وطن پرستانه بوده است.
وی گفت: در نشریه شماره ۱۳ جنگل به خوبی بیانگر خواسته های نهضت جنگل است:
۱. ایران به ایرانی تعلق دارد؛
۲. سلطه خارجی باید پایان یابد؛
۳. اصلاحات باید بدون دخالت خارجی تحقق یابد؛
۴. تاج و تخت باستانی ایران به احمدشاه حامی آزادی تعلق گیرد و قلمرو اقتدار وی باید همچون امپراطوری بزرگ گذشته ایران باشد؛
۵. کابینه ی دولت به رهبری آزادیخواهان مشروطه خواه، نه فقط باید به سرعت همه زیآن های ناشی از پیشینیان فرومایه ی خود را رفع کند بلکه برای رفاه آتی ملت بکوشد؛
۶. مجلس باید بازگشایی شود؛
۷. اسلام باید در مقابل خطر انگلیس مورد حمایت قرار گیرد؛
۸. خائنان باید مجازات شوند.
وی در پایان تصریح کرد: اماکسانی که بر تجزیه طلبی بودن آن تاکید می کنند، باید برای ادعای شان دلیلی اقامه کنند و تنها ادعا، کفایت نمی کند.
انتهای پیام
نظر شما