خبرگزاری حوزه | حالا که دشمن دندان به هم فشرده و خیال برش داشته که چنگ به صورت ماه بکشد، می خواهم از او بگویم. از امین مظلوم!
آن موقعی که اسلام را به تسبیحی در دست و لبی جنبان می شناختند و جهان غرب، چنین تلقین می کرد که اسلام دیگر مُرد!
نابغه ای از سلاله پاک زهرای مرضیه میراث انبیاء را سردست گرفت، نگاه دوباره ای کرد و اسلام عزت را، اسلام قیام را، اسلام مدیریت اجتماع را، از دل اسلام ذلت و شکست بیرون کشید سپس تقریرش کرد و آن را چون یک مجاهدخستگی ناپذیر تبدیل به گفتمان کرد. پر واضح است از که می گویم و می نویسم.
از شاگرد زرنگ مکتب روحالله و خلف صالح خمینی. از امین می نویسم! از سیدعلی فرزند جواد می گویم! سرمستانه می نویسم و با افتخار می گویم !
اوئی که پا به پای خمینی در عصر خمینی شمشیر چرخانده و از محتوای حرکت انبیاء به راقی ترین وجه ممکن دفاع نموده و آن را عقل متراکم مدیریت اجتماع و انبار باروت تاختن بر دشمن قرار داده.
خیال کردیم با یک عمامه به سر معمولی طرفیم! زهی خیال باطل!
درست در هنگامه خانهنشینی اسلام، جلسات مسجد امام حسن(ع) او در سال ۱۳۵۲، به مثابه یک غبارروبی تاریخی از فطرت اسلام بود.
سیدعلی به هر مفهومی از مفاهیم اسلامی که رسید تکانی محکم به آن داد و همه آنها را به صحنه تکاپو ، به صحنه جنبش ، به صحنه عینیت و زندگی اجتماعی کشانید.
اگر تقوا را به سری در گریبان می شناختند، او تقوا را به زرهی تشبیه می کند که در میانه نبرد اجتماعی محافظ تو باشد که تو مهمی !
اگر ایمان را تنها به جای مهر بر پیشانی می شناختند، او ایمان راستین را ایمانی فعال و مؤثر در صحنه جامعه معرفی می کند.
اگر توحید را به زمزمه لاالهالاالله می شناختند او چنان تقریر شورانگیز و دشمنبراندازی از توحید ارائه می کند که دل به تپش می افتد و عقل و فکر با یک جهان معنایی جدیدی روبه رو می شود !
نه شرقی، نه غربی از واضحاتِ فهمِ او و استادش از مفهومِ انقلابیِت وحید است !
او وقتی از غفران و مغفرت می گوید پایهای ترین مفاهیم به ظاهر فردی را هم به عرصه قیام و حرکت می کشاند.
وقتی از ولایت سخن می گوید، مثل همیشه سخنینو در می اندازد و طرحی بر پایه همبستگی و اخوت حول ولی را مطرح می کند.
سیدعلیخامنهای همان ولی امینی است که همه ما مدیون او هستیم.
اگر ما یک مشت ترسوی خانهنشین بار نیامده ایم، اگر ما داعیهی اصلاح جهان را داریم، اگر ما تا بُن دندان معتقدیم «انتم الاعلون انکنتم مومنین»، اگر ما در عصر خودپرستی و خودشیفتگی، دفاع از مظلوم را سند افتخار می دانیم، اگر دشمن از زمین زدن ما مأیوس شده، اگر برای آمریکای جهانخوار، گردن کلفت می کنیم و مثل یک پدرِزورمند از جهانِ اسلام دفاع میکنیم، اگر و اگر و اگر.... همهاش را مدیون او و امامِ راحل هستیم.
ما سالهاست پای درس او نشسته ایم ...
برادران و خواهران ! تماشا بس است ! از ماه بگویید ! او را نشان دهید ! امان از وقتی که امت تماشاچی باشد و مظلومی شایسته به مذبح دروغ و فریب و نیرنگ برود.
از امین خواهم گفت ! این قصه سر دراز دارد ...
سید مهدی هاشمی منش