به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در مشهد، هشتادمین نشست هیئت اندیشه ورز هنر و رسانه (محاکات)، امروز در بستر فضای مجازی با عنوان «شناخت و سیر تطور ادبیات حماسی شیعی»، با حضور فرزاد قائمی، استادیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد در راستای تربیت طلاب علاقمند فراگیری مبانی هنر و رسانه در موضوعات ادبی برگزار شد.
قائمی در این نشست با بیان اینکه ادبیات حماسی شیعی و زمینههای ظهور فرهنگ حماسی در تاریخ تشیع از اهمیت والایی برخوردار است، اظهار داشت: حماسه قالب منظوم و روایی دارد، متمرکز به داستان قهرمان بوده و مرکز آن دغدغه هویت است، به واقع حماسه بخشی از هنر و ادبیات بشر است و دغدغه هویت در آن وجود دارد.
وی ضمن اشاره به تاریخ مطالعات ادبیات حماسه، تصریح کرد: حماسه از زبان عربی، اما ادبیات معاصر از ادبیات غرب متأثر است، از این رو اولین مطالعات حماسه پژوهی از سوی غربیها آغاز شد و اولین متون ادبی که مستشرقین در سده ۱۸ به خاطر اهمیت آن در میان مسلمانان هند و اهمیت سیاسی بدان پرداختهاند، شاهنامه فردوسی بوده است.
استادیار گروه ادبیات دانشگاه فردوسی، با اشاره به اهمیت حماسه در نزد پژوهشگران غربی و تبیین شکلگیری و رشد ادبیات حماسی شیعی، عنوان کرد: برای فهم سیر کلی ادبیات حماسی شیعه باید کلیتی از تاریخ تشیع در ایران به ویژه در نسبت با زبان فارسی ارائه و براساس آن، سیر ادبیات حماسه شیعی را مورد واکاوی و کنکاش قرار داد.
قائمی بخش نخست ادبیات را پیش از ظهور مغول دانست و با بیان اینکه آغاز دوره رشد زبان فارسی، از سده سوم و چهارم و در زمان صفاریان و سامانیان است و در این دوره، فارسی دری به زبان کتابت ایرانیان تبدیل شده و حمایت سامانیان از زبان فارسی سیاسی و فرهنگی دوران صورت میگیرد، تصریح کرد: مهمترین جریانی که در این دوره شکل میگیرد، حماسه بوده و شاهنامه فردوسی نیز محصول همین رویکرد است.
وی با بیان اینکه پژوهشگران تاریخ تمدن، این عصر را دوره طلایی اسلام مینامند و اولین ادبیات شیعه در این دوره شکل گرفته است، گفت: این دوره، عصر سرکوب تشیع بوده و هژمونی عصر خلافت بر آن غلبه دارد، در دوره کوتاه مدت سامانیان که آغاز کتابت و نثر فارسی است، تنوع آثار فارسی در علوم مختلف فراوان دیده میشود که همین موضوع، نشان از حمایت سامانیان میدهد و زبان فارسی را جزو معیار هویت خود قرار دادهاند.
استادیار گروه ادبیات دانشگاه فردوسی، با بیان اینکه بخش دوم دوره پسا مغول، یا به تعبیری همان دوره ایلخانی و تیموری است، ابراز کرد: این دوره، دوران رشد اجتماعی تشیع در ایران بوده که در آن هژمونی سیاست خلافت پایان میپذیرد، در این دوره سرکوب تشیع به مانند قبل وجود ندارد و مهمترین گفتمان قابل رشد در ایران، گفتمان تشیع است، در این دوره رشد شیعه در زمان ایلخانی و تیموری زمینه رشد ادبیات شیعی را فراهم میآورد.
قائمی با بیان اینکه خیزش علیه مغولان، زمینه حماسه را تشدید میکند و برای اولین بار میتوان از ادبیات این دوره با عنوان «ادبیات حماسی» یاد کرد، افزود: تصوف در این دوره در خلأ گفتمان سیاسی غالب رشد میکند، اما ترس و وحشتی که مغولان ایجاد کردند، تا دو دهه پس از سده هشتم باقی ماند و در این عصر ترس و اختناق، تشیع به عنوان پناهگاه رشد کرده و خیزشی مانند سربداران رویکرد حماسی را تقویت میکند.
استادیار گروه ادبیات دانشگاه فردوسی، بخش سوم را نیز دوره صفوی تا روزگار معاصر دانست و با بیان این که در دوره صفوی ادبیات حماسی شیعه به گونه غالب ادبیات تبدیل میشود، اظهار داشت: در این دوره تغییر رویکردی در منظومههای حماسی دیده میشود که از سنت ولایتنامه سرایی به سمت سرایش منظومه حماسی بر مبنای منابع تاریخی شکل میگیرد و بخش عمده گونههای ادبی آن دوران، متون روایی با رویکرد حماسی است.
وی حمزهنامه، مختارنامه، شهادتنامه و حملهنامه را بخشهایی از گونههای ادبی آن دوره عنوان کرد و با اشاره به تنوع ادبی زیاد در این دوره، گفت: متاسفانه پژوهشگران کمتر به ادبیات این دوره پرداختهاند، اتفاق مهم این دوره رشد جغرافیای زبان فارسی میباشد که از ایران به سمت هند حرکت کرده و حمایت دربارها نیز در این راستا، در خلق منظومههای حماسی شیعه در این دوره جایگاه ویژهای را مجسم و نمود دادهاند که قابل مطالعه است.
قائمی با بیان اینکه بخش مهمی از ژانرهای ادبی شیعه، ژانرهای حماسی است که برای رسیدن به نظریه ادبیات شیعی به سه منظر نظریات عقلانی، هنجاری و نهادی پرداختهاند، یادآور شد: نظریه عقلانی با هدف تبیین دلایل حماسهگرایی در فرهنگ تشیع برپایه سنجش عقلانی، نظریه نهادی با هدف بررسی تاثیر نهادهای اجتماعی در ادوار مختلف و رفتار سیاسی شیعیان در شکل گیری ادبیات حماسی شیعی برنهادها و نظریه هنجاری نیز به بررسی ماهیت کاربرد اندیشههای اخلاقی در حوزههای اجتماعی نسبت با مبانی هستیشناسی و فلسفی حاکم بر هر دوره میپردازد.
انتهای پیام ۳۱۳/۴۹