یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ |۱۵ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 17, 2024
محمد تقی سبحانی

حوزه/ رئیس بنیاد بین‌المللی امامت، چهار عامل شکل گیری فرقه‌های مدعی مهدویت را تببین کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه،حجت‌الاسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی در نشست «راهکارهای مواجهه با جریان انحرافی و مدعیان دروغین معاصر مهدویت» که امروز در قم برگزار شد اظهارکرد: موضوعی که برای این نشست انتخاب شده است موضوعی مهم و اساسی است. در ذهنم بود چند مقدمه عرض کنم ولی در بررسی اولیه به اینجا رسیدم این مقدمات پایه‌های اصلی تبیین راهکارها و سیاست‌گذاری‌ها در این زمینه است و شاید اهمیتش از خود راهکارها بیشتر باشد. به تعبیری ما با یک خلأ راهبردی در مواجهه با فرق مدعیان مهدویت مواجهیم و ریشه اصلی این است که در حوزه مطالعات فرق، چندان کار علمی و میدانی نکردیم. غالب فعالیت‌های فرقه‌ای ما به شناخت درون‌مایه فرق و حداکثر آداب و شعائر آنها گذشته است اما فرقه‌شناسی به مفهوم دقیق کلمه و بررسی آن به عنوان یک جریان اجتماعی کمتر مورد مطالعه ما بوده است.

وی بیان کرد:طبیعی است وقتی از جریان مدعیان مهدویت یاد می‌کنیم بحث از صورت فرهنگی به یک بحث کلان اجتماعی تبدیل می‌شود، از بعد فردی به بحث گروهی و جریانی تبدیل می‌شود و بررسی یک حرکت اجتماعی با برخورد با یک مجموعه از عقاید و اندیشه‌های متفاوت است. به تعبیری وقتی با فرقه مواجهیم چهار عامل در هم تنیده می‌شود تا یک فرقه را شکل دهد. عامل اول باورها و شعائری است که روبنای یک فرقه است. بخش دیگری از فرقه به حوزه آسیب‌های اجتماعی برمی‌گردد، معمولا این فرقه‌ها چه در گذشته تاریخی و چه دوره‌های جدید وابسته به یک زمینه‌های اجتماعی هستند که در آن نوعی خلل‌هایی وجود دارد که ظهور و رشد فرقه‌های مدعی مهدویت را دامن می‌زند و این را هرگز نمی‌شود از فرقه‌های مدعی مهدویت جدا کرد.

حجت الاسلام و المسلمین سبحانی محور سوم را حوزه اختلالات روانی و روحی توصیف کردو افزود: غالبا کسانی که به جریان مدعیان می‌پیوندند از اختلالات روانی رنج می‌برند. این لزوما بیماری روانی نیست بلکه شاید به یک نیاز اساسی انسان برگردد. لایه چهارم فرقه‌های مدعی، بخش‌های سیاسی و امنیتی است. تبعا این الگویی که بنده عرض می‌کنم یک مدل‌ تیپیکال است یعنی صورت‌بندی‌هایی ارائه می‌کند که از آن الگوهای تحلیلی دربیاوریم. ما در حوزه‌ فرقه‌های مدعی باید این چهار مولفه را به عنوان مولفه‌ای تاثیرگذار در شکل‌گیری فرقه‌های مدعی مد نظر داشته باشیم.

وی بیان داشت:اساسا دو رکن سازنده اصلی‌ فرقه‌های مدعی است و دو پایه اساسی شکل می‌گیرد تا فرقه‌ها به وجود بیایند. رکن اول مجموعه باورهایی است که در ذهن پیروان این گروه‌ها و حتی در خود مدعیان وجود دارد که آن مجموعه باورها نوعی نگاه به آینده را شکل می‌دهد. رکن دوم شرایط اجتماعی و فرهنگی در جامعه است به این معنا که شرایطی به وجود آید که افراد انتظار چنین ارزش‌ها و اصول و باورهای آینده‌نگرانه را بسیار زود و قریب بدانند و معتقد شوند که باید آن آرمان‌ها به سرعت تحقق پیدا کند. وقتی این دو تا عامل در جامعه‌ای شکل می‌گیرد بستر ظهور فرقه‌های مدعی مهدویت فراهم می‌شود.

گسترده دامنه مدعیان مهدویت و توجه به آن

استاد حوزه علمیه قم اظهارکرد: اگر با نگاه تاریخی سراغ این موضوع برویم درمی‌یابیم این مدعیان اختصاص به مذهب امامیه ندارند و در سایر گرایشات شیعی هم شاهد ظهور مدعیان مهدویت هستیم. این رویکرد ادعاگرایانه در غیر مجموعه‌های به ظاهر مذهبی اسلامی هم ظهور داشته است. بنابراین ما با یک پهنه وسیعی از پدیدارهایی مواجهیم که اگر قرار است راهی و راهکاری برایش ارائه دهیم باید این سطح از گروه‌ها و جریانات را پوشش دهیم. ما در تاریخ جریانی از غلات داشتیم که ریشه و بنیاد آنها همین جریان مدعیان بوده است. عمدتا اینها وعده به آینده را به وضعیتی که خودشان دارند تطبیق می‌دادند. همچنین وقتی بسیاری از جریان‌های صوفیانه را از نگاه پدیدارشناسانه برررسی می‌کنیم درمی‌یابیم که اینها بیش از اینکه یک گروه معنوی و عرفانی باشند بیشتر یک گروه مهدوی‌باور هستند و باید آنها را در مجموعه مهدی‌باوران دسته‌بندی کنیم. بسیاری از کسانی که در تاریخ اسلام مدعیاتی مطرح کردند، بین رویه ادعایی آنها و هسته ادعایی آنها تفاوت وجود داشته و چون ما نمی‌توانیم اینها را تفکیک کنیم در نحوه برخورد با آنها دچار اشکال می‌شویم. بسیاری از گروه‌هایی که تحت عنوان صوفیه ظهور پیدا کردند فرقه‌های معنوی نبودند بلکه بیشتر اینها از یک ادعای مهدی‌باورانه عمیقی برخودار بودند. باید کارشناسانی که می‌خواهند فرقه‌ها را بررسی کنند میزان‌هایی داشته باشند که نشان دهند این گروه جزء مدعیان مهدویت است و صرفا گروهی معنویت‌گرا نیست. از این جهت معتقدم حتما باید شاخص‌هایی ارائه دهیم که گروه مدعیان مهدویت را با این شاخص‌ها بسنجیم و از طریق همین شاخص‌ها راهکارهای اصلی‌مان را پیدا کنیم.

وی بیان کرد: ما می‌توانیم شش ویژگی به گروه‌های مدعی مهدویت نسبت دهیم؛ در فرقه‌شناسی به معنای امروزین که مطالعه جامعه‌شناسی دینی است برای فرقه شش ویژگی برشمردند که من کاری به آنها ندارم. مدعیان مهدویت یک ویژگی‌هایی دارند که آنها را کاملا ممتاز می‌کند و از طریق همین ویژگی‌ها باید راهبرد روشنی را در مواجهه با آنها طراحی کنیم. اولین ویژگی این است که مدعیان مهدویت معمولا دست روی مهمترین ارزش‌ها، آرزوها و امیدهای بزرگ بشریت می‌گذارند. به تعبیری بیشترین ظرفیت دینی را درون مدعیات خودشان می‌گنجانند مثل ادعای برقراری عدالت یا رساندن انسان به کمال. پس یکی از نقاط تمایز مدعیان این است که بزرگترین آرزوها و ظرفیت‌های دینی و انسانی را درون مدعیات خودشان می‌گنجانند. پس ما نه با یک عقیده و باور معنوی بلکه با مجموعه‌ای از آرمان‌ها، آرزوها و افق‌اندیشی‌های انسانی سروکار داریم.

حجت الاسلام والمسلمین سبحانی افزود: ویژگی دوم این است؛ این‌گونه فرقه‌ها به دلیل اینکه به آینده تکیه می‌کنند همیشه از کمترین شواهد و مستندات برای مشروعیت‌بخشی خودشان استفاده می‌کنند. به تعبیری تکیه‌گاه اصلی این فرقه‌ها برای مشروعیت‌بخشی آینده است نه وضعیت موجود و این کار فرقه‌ها را آسان می‌کند. ویژگی سوم این است؛ اینها با کمترین شواهد عقلی و نقلی و آن هم بر اساس تاویلات با پیروان خودشان برخورد می‌کنند. تمام فرقه‌های مدعی با تمام شاخه‌هایشان یا اساسا خودشان را نیازمند ادله نمی‌بینند و یا اگر ادله‌ای مشخص می‌کنند به صورت موردی و مبتنی بر تاویل است.

وی ادامه داد: ویژگی چهارم این است که این فرقه‌ها به شدت بر محور شخصیت بنا می‌شود یعنی یک فرد مثالی و آرمانی همیشه در نقطه مرکزی این فرقه‌ها ظهور پیدا می‌کند. ویژگی پنجم ابعاد عاطفی و احساسی است که در فرقه‌های مدعیان شکل می‌گیرد. نکته ششم بحث رازآلودگی و تمسک به مجموعه رمزورازها است. وقتی قرار است شخصیت فرقه‌ای معرفی شود معمولا مجموعه‌ای از رمزها، ویژگی‌ها، ابزارها و خصوصیت‌هایی که جنبه ماورایی پیدا می‌کنند در او برجسته می‌شود.

وی بیان کرد: بنابراین ما در جریان مدعیان مهدویت با دو پدیده یا دو سطح از پدیده مواجهیم که باید سطوح پدیده را از هم تفکیک کنیم بعد در بخش راهکارها متناسب با این سطوح و تحلیل و تجزیه این عناصر راهکار ارائه دهیم؛ یک سطح، سطح اجتماعی فرقه‌ها است و یک سطح، سطح فردی آنها. در یک فرقه این دو از هم قابل تفکیک نیست. در فرقه‌ها ما نه با یک فرد مواجهیم و نه با یک فرقه و جریان اجتماعی. با اینکه اینها از هم قابل انفکاک نیست، ولی به جد اعتقاد دارم توجه به این دو بعد در شکل‌گیری این جمعیت‌ها مهم است. ما با دو مقوله سروکار داریم که اگر آنها را از هم تفکیک نکنیم راه مواجهه ما دچار اشکال می‌شود.

راهکار مقابله با فرقه‌های مدعی

استاد حوزه علمیه قم گفت: تا اینجا روشن شد که ما با یک ساختار تشکیلاتی مواجهیم و مواجهه با تشکیلات، تشکیلاتی از جنس خودش می‌خواهد. مثلا اگر تشکیلات مقابل، تشکیلات قومی و طایفه‌ای است جریان مقابله با آن هم باید درون‌قومی و درون‌طایفه‌ای باشد و هر گونه مواجهه دیگر به تقویت آن می‌انجامد. اگر جریان مدعی دارد از بستر طایفه‌ای استفاده می‌کند یا از جریان فراملی استفاده می‌کند باید تشکیلات بتواند ساختاری متناسب با آن ایجاد کند. کار تشکیلاتی هم نیازمند اجماع‌سازی است. اگر تشکیلات نتواند در تقابل با تشکیلات فرقه‌ای بین کسانی که همسو هستند ایجاد اجماع کند، در نقطه اول شکست می‌خورد.

وی بیان داشت: نکته دوم این است که در مواجهه با فرقه‌ها نیازمند دو حرکت موازی هستیم یکی درمانگری، دوم ریشه‌کنی. ما در فرقه با افرادی مواجه هستیم که توسط فرقه‌ها جذب شدند و فرقه‌ها به آنها آسیب رساندند. لذا یک راه درمان این افراد است و راه دوم شناسایی ریشه‌ها و تلاش برای خشکاندن آنها. نکته سوم هم این است که در مواجهه با مدعیان ما به دو بعد فردی و اجتماعی نیاز داریم و باید بعد فردی را از بعد اجتماعی جدا کنیم.

انتهای پیام ۳۱۳/۱۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha