دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
کد خبر: 1071156
۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۴
محمد دینمحمدی

حوزه/ مرکز پژوهشی مبنا سعی دارد «وضعیت موجود نقاب‌های دین‌داری» را رصد نموده و میزان، عمق، تنوع، دل خواسته و یا غیر دل خواسته بودن این نقاب را در سطح جامعه ایرانی مورد تحلیل قرار دهد.

خبرگزاری حوزه/ یکی از مفاهیم مهم و پیچیده در علم روان‌شناسی واژه «نقاب شخصیت» یا «پرسونا» است که در نظریه «ساختار شخصیت» یونگ به شهرت رسید.

در یک تفسیر از «نقاب شخصیت»، افراد غالباً برحسب قرار گرفتن در جایگاه‌ها و نقش‌های اجتماعی، سعی می‌کنند نقاب آن نقش را به چهره بزنند. این نقاب بمانند برنامه‌ای از پیش طراحی‌شده، از طرف جامعه در اختیار فرد قرار می‌گیرد و معمولاً به خاطر سهولت و مقبولیت، سریعاً از طرف افراد به‌عنوان «قواعد ثابت بازی» موردپذیرش قرار می‌گیرد. این پذیرش غالباً به حدی است که هرگونه تغییر و یا تخطی از آن، اشتباه قلمداد می‌شود. با توجه به اینکه انسان‌ها در زندگی خود دارای نقش‌های گوناگونی در فضاهای شغلی، خانوادگی و دوستانه و ... هستند غالباً نقاب‌های متعدد و متفاوتی نیز بر چهره دارند. حال با گذر از اینکه آیا امکان تحقق شخصیت فرا نقشی وجود دارد و یا اصل تفاوت نقاب‌ها فی‌نفسه امری طبیعی و مقبول است، به چند اصل مهم در این فرمول اشاره می‌کنیم:

    1. به هر میزان قرار گرفتن در نقش‌های گوناگون، دل خواسته فرد باشد، به همان اندازه «نقاب زده‌شده»، حضور پایدارتر، عمیق‌تر و گسترده‌تری در زندگی فرد خواهد داشت. مانند یک فرد نظامی یا معلم که همیشه و در همه شئون زندگی خود، چه در نقش پدری و چه در نقش شهروندی بازهم یک معلم یا نظامی به‌تمام‌معنا است.
    2. به هر میزان «نقاب زده‌شده» دل خواسته فرد نباشد، شخص بیشتر تلاش می‌کند تا نقاب خود را تغییر دهد که در صورت عدم امکان، فرد را دچار عقده و یا رفتار دوگانه و منافقانه خواهد نمود که از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای بر هم زدن این نقش «غیر دل خواسته» استفاده خواهد کرد.
    3. به هر میزان رفتار فرد در نقش‌های گوناگون یکسان و یا با دامنه تغییر کمتر همراه باشد، او دارای «ثبات شخصیتی» بالاتری خواهد بود. به عبارت بهتر نقاب‌های زده‌شده، تفاوت رفتاری کمتری در او ایجاد می‌کنند. این امر غالباً اختیاری و بر اساس تفکر و تمرین امکان‌پذیر است و به همین خاطر اشخاص دارای این خصوصیت، با از دست دادن نقش‌های دل خواسته، کمتر احساس بی‌ارزشی (بی‌نقابی) و بی‌هویتی می‌کند.

با این مقدمه به سراغ بحث اصلی این نوشتار می‌رویم تا دریابیم رابطه این نقاب‌ها و «دین‌داری» چیست و با چه رویکردهایی قابل‌تحلیل است.

ازجمله نقاب‌های شایع در جامعه دینی، «نقاب دین‌داری» است که افراد با نیت‌های گوناگونی ازجمله، برای همراهی با فرهنگ محل زندگی، کسب مزایای اجتماعی مانند مقبولیت، کسب منافع مادی و یا به خاطر مراعات دیگران، این نقاب را به چهره خود می‌زنند.

اصول بیان‌شده در اینجا نیز قابل تطبیق است، بدین‌صورت که:

    1. به هر میزان نقاب دین‌داری، دل خواسته فرد باشد، به همان میزان دین‌داری و شئون مربوط به آن حضور گسترده‌تری در زندگی او خواهد داشت.
    2. به هر میزان نقاب دین‌داری با دل خواسته‌های فرد در تعارض باشد، شخص تلاش بیشتری برای برداشتن این نقاب خواهد نمود و در صورت عدم امکان، شکل‌گیری یک روحیه منافقانه کمترین تبعات این داستان است.
    3. به هر میزان تفاوت رفتارهای فرد در نقاب دین‌داری با رفتارهای او در نقاب غیردینی (در صورت امکان تغییر نقاب) کمتر باشد، او دارای ثبات شخصیتی بالاتری است.


نویسنده این متن تمایل دارد این مفهوم را در بعد جامعه‌شناختی نیز موردبررسی قرار دهد که با توجه به نکات بیان‌شده، جامعه دارای نقاب‌های غیر دل خواسته و یا نقاب‌های متناقض و متعارض، جامعه‌ای کم‌توان، غیرهمسو، پوسیده و مستعد فروپاشی است که دورویی و نفاق شدیداً به ارکان انسجام‌بخشی آن، ازجمله اعتماد اجتماعی، می‌تواند لطمه وارد کند.

با توجه به گستره وسیع و عمیق بررسی «رفتار منافقانه و مراتب نفاق آن‌ها» در منابع دینی، مانند آیات توصیفی منافقان در سوره‌های بقره، آل‌عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، حج، عنکبوت، احزاب، فتح، حدید، مجادله، حشر، منافقون و تحریم، بیشتر می‌توان به اهمیت توجه به «نقاب‌های دین‌داری» در گفتمان دینی پی برد.

نظر به اثرات عمیق این موضوع در جامعه دینی شایسته است این سؤال از مدیران فرهنگی پرسیده شود که چه میزان به رصد این مقوله و لحاظ نقاب‌های دینی غیر درونی و فاصله آن با دل خواسته‌های درونی افراد، توجه دارند؟ آیا ترویج و تکثیر نقاب‌های دین‌داری امر مقبولی است و می‌تواند هنجار دینی قابل‌اعتماد و اتکاء تولید کند؟

در مقام پاسخ‌گویی به چند سؤال مطرح‌شده به‌عنوان حسن ختام می‌توان به این نکته اشاره کرد که مرکز پژوهشی مبنا بر اساس رسالت و دغدغه‌مندی خود در حوزه دین‌داری در یک حرکت مبتکرانه سعی نموده است «وضعیت موجود نقاب‌های دین‌داری» را رصد نموده و میزان، عمق، تنوع، دل خواسته و یا غیر دل خواسته بودن این نقاب را در سطح جامعه ایرانی مورد تحلیل قرار دهد.

یادداشتی از محمد دین‌محمدی- مدیر هسته دین‌داری مرکز پژوهشی مبنا

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha