حجت الاسلام والمسلمین حجت الله سروری در گفتگو با خبرگزاری حوزه، گفت: یکی از مباحث مهم در مباحث اسلامی عبادت و بندگی حضرت حق است که برای آن آثار فراوانی ذکر میشود. بندگی خدا نتیجه شناخت خداوند است. هرچه معرفت انسان بیشتر شود بندگی او نیز کاملتر میشود.
وی افزود: به تعبیر دیگر مرتبه عالی بندگی خداوند در عبادت اوست. این عبادت بالاترین مرتبه بندگی هر انسانی در مقابل معبود خویش است .عبادت صرفا فقط نماز و روزه نیست هر عملی در مسیر وجهت خداوند باشد عبادت است از آن کشاورزی که در زمین کشاورزی بیل می زند وبرای امور ومعاش خانواده تلاش می کند تا آن دکتری که در اتاق عمل جان انسانی را نجات می دهد همه عبادت است.
این محقق تصریح کرد: مرحوم ملاهادی سبزواری(ره) در حاشیۀ «منظومه»اش این روایت را نقل کرده است: وقتی مؤمن یک لقمه برمیدارد؛ یعنی دستش را به سفرۀ خود دراز میکند، خود همین یک کار و حرکت است. لقمه را برمیدارد، بالا میآورد، در دهانش میگذارد، با آرواره و دندانهایش میجود، با عضلات دو طرف گلو فرو میدهد، بعدش که دیگر دست خودش نیست؛ روز قیامت خدا مزد تمام خوردنیهایش را به او میدهد که: بندۀ من! زحمت کشیدی سر سفرۀ من نشستی و خوردی. تو ثواب کردی. این حرکت، حرکت ایمانی، اخلاصی و نیّتی است.
وی یادآورشد: باید همیشه به خدا بگوییم که خدایا! برای تو پشت تاکسی مینشینم. برای تو سخنرانی می کنم. برای تو درس میدهم. برای تو مغازه را باز میکنم. اینها حرکت است، با این نیت هیچگاه انسان دچار ایستایی وتوقف نمی شود ودائم در حرکت بندگی ست.
این استاد حوزه بیان کرد: پس «بندگی یعنی محور قرار دادن» ما برای این که بندۀ خدا باشیم باید او را محور همۀ امور قرار دهیم. همه چیز را در زندگی باید با او و برای او تنظیم کنیم حتی دوست داشتن پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت او (ع) و اطاعت از ایشان باید برای جلب رضای خدا باشد. رعایت حد و مرزهایی که خداوند متعال معین کرده بندگی خدا است.
حجتالاسلام والمسلمین سروری یادآورشد: حضرت امام صادق (ع) در توصیف بندگان شایستۀ خدا میفرماید: وَ السَّابِقُ بِالخَیراتِ یَحُومُ حُومَ رَبه.پیشتازان در خیرات بر گرد پروردگار خود میگردند. پس عبادت، محور و ملاک قرار دادنِ خدا در هر کار و در تمام احوال است.
وی گفت: هر انسانی موحدی در سیر معرفت توحیدی خویش به جایی میرسد که خداوند را اهل و شایسته عبادت میداند و چون خداوند را شایسته بندگی میبیند، نمیتواند در هر شرایطی او را بندگی ننماید. انسان باید به دنبال این معنا باشد و این مقام را از خداوند طلب و درخواست کند و بر روی این معانی فکر و دقت نماید و از آن استفاده کند؛ وگرنه به مقام والای بندگی نایل نخواهد شد.
استاد حوزه یادآورشد: خداوند نیز در قرآن کریم بر اهمیت عبادت پا میفشارد: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکمْ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ». ای مردم، پروردگارتان که شما و کسانی را که پیش از شما بودهاند آفریده است، پرستش کنید؛ باشد که [از این راه] به تقوا گرایید.
وی گفت: در یک عبارتی بسیار والای امام حسین(ع) میفرماید: «ما خلق الله العباد الا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه» خداوند متعال بندگان را خلق نکرد مگر اینکه نسبت به او معرفت پیدا کنند، پس هنگامی که به خدای متعال معرفت پیدا کردند، او را مورد پرستش و بندگی قرار میدهند.
استاد حوزه یادآورشد: در یک عبارتی دیگر شما ببنیدواقعا درک مطلب خیلی سنگین است حضرت علی(ع) میفرمایند: اگر خداوند به امیرالمؤمنین(ع) میفرمودند علی جان! هشت طبقۀ بهشت را جمع کردم و اصلاً دیگر بهشتی وجود ندارد، والله قسم! از حال، نیّت، عمل و عبادت حضرت ذرهای کم نمیشد و کم هم نشد و نمیشود.
وی گفت: اگر خدا به ما بگوید: بندگان من! من کل جهنم را خاموش کردم و بهشتی وجود ندارد! از فردا صبح به بعد، در کل این مملکت یک رکعت نماز پیدا نمیشود؛ چون دیگر ذوق و طمعی وجود ندارد. میبیند بهشت و جهنمی نیست، پس برای چه به خودم زحمت عبادت بدهم؟ این حال امیرالمؤمنین(ع) است که عبادتش به بهشت و جهنم گره ندارد: «مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ»محبوب من! معشوق من! مولای من! من از ترس جهنم تو را عبادت نمیکنم. میخواهی مرا به جهنم ببری یا نبری، برای من یکی است: «وَ لاَ طَمَعاً فِی جَنَّتِکَ» طمعی نیز به بهشت تو ندارم. میخواهی مرا به بهشت ببر یا نبر: «لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک» من تو را شایسته دیدم که تمام وجود خود را هزینۀ عبادتت کنم. بهشت و جهنم کدام است؟
حجتالاسلام والمسلمین سروری عنوان کرد: این لذت امیرالمؤمنین (ع) است که در مسجد خرابه و بیچراغ، نماز بخواند، عبادت کند و کار مردم را راه بیندازد. بگوید اینها برایم شیرینتر از این است که مرا به بهشت ببرند و میان آن همه نعمتهای بیپایان قرار بدهند.
وی یادآورشد: ودر این میان از عبادات بسیار مهمی که نور چشم عاشقان حضرت حق، و چراغ قلب عارفان و اله، و نیروی جان اولیاء الهی است مناجات دل شب است. بیداران راه محبوب، و سالکان مجذوب گفته اند: اگر سحر نبود، برای حیات انسان منفعتی تصور نمی شد. مشتاقان لقاء دوست، و والهان حضرت محبوب برای نیمه شب تا سحر ارزش فوق العاده قائلند.
آنان آن وقت را وقت خاص می دانند، و خواب را در آن زمان زمان بر خویش حرام می کنند. آنان راز و نیاز با خدا را در نیمه شب، و مناجاتی با حضرت معبود را در وقت سحر، حاضر نیستند با چیزی در این معرکه هستی معاوضه کنند.
وی در پایان یادآورشد: از وجود با کرامت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام روایت شده که می فرماید: اِنَّ الْوُصُولَ اِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لا یدْرَک اِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیلِ: رسیدن به حضرت الله سفر و سیری است که جز با مرکب شب پیمودن راه و نیل به آن ممکن نیست.
انتهای پیام
نظر شما