به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از تبریز، حجت الاسلام کاظم علیمحمدی، معاون تهذیب و تربیت آذربایجان شرقی در یادداشتی آورده است: آموزههای اخلاقی و دینی در همه فرهنگها و به ویژه مکتب اهل بیت علیهم السلام نمیپسندد که انسان مؤمن اهل تملق و چاپلوسی باشد؛ چرا که این صفت مذموم آثار منفی هم در جان و دل شخص متملق بر جای میگذارد و هم آثار سوئی در روان و شخصیت فرد ستایش شونده دارد و گسترش آن میتواند آثار زیانباری نسبت به امنیت روانی و اخلاقی جامعه داشته باشد.
حضور انسانهای چربزبان، ستایشگر، متملق و چاپلوس پیرامون شما میتواند پیامدهای ناگواری در روحیه و شخصیت شما بر جای بگذارد که در ادامه به بخشی از آن اشاره شده است:
- ممکن است از حوادث و اتفاقاتی که در اطرافتان میافتد تفسیر دلخواهانه، سوگیرانه و مورد خوشایند شما ارائه نمایند، حق و باطل را وارونه جلوه نمایند و با دروغ، فریب و مبالغه بکوشند تا رضایت و اعتماد شما به سوی خود جلب کنند! تا بیشتر به اغراض شخصی و نفسانی خود برسند! در واقع، باید گفت: چاپلوسی، وسیلهای برای امتیازگیری و دستیابی به موقعیتهای برتر است.
(امام علی علیه السلام فرمودند: «أجهَلُ النّاسِ المُغتَرُّ بقَولِ مادِحٍ مُتَمَلِّقٍ؛ یُحَسِّنُ لَهُ القَبیحَ و یُبَغِّضُ إلَیهِ النَّصیحَ» (میزان الحکمه، ری شهری، ج۱۰، ص۴۳۶)؛ نادان ترین مردم کسی است که فریب سخن ستایشگر چاپلوسی را بخورد که زشت را در نظرش زیبا جلوه میدهد و خیرخواه را منفورِ او میسازد.)
چنین افرادی هرگاه از تملق و پاچهخواری در نزد شما طرفی نبستند و چیزی عایدشان نشد، به دشمنی با شما بر میخیزند و بدگویی شما میکنند. امیربیان علی علیه السلام چه زیبا فرمودند:
«إنّ مادِحَکَ لَخادِعٌ لِعَقلِکَ غاشٌّ لَکَ فی نَفسِکَ بِکاذِبِ الإطراءِ و زُورِ الثَّناءِ، فإن حَرَمتَهُ نَوالَکَ أو مَنَعتَهُ إفضالَکَ و سَمَکَ بکُلِّ فَضیحَةٍ و نَسَبکَ إلی کُلِّ قَبیحَةٍ» (همان منبع، ص۴۳۴)؛ کسی که از تو ستایش میکند، با تعریف دروغین و ستایش بیاساس، خرد تو را میفریبد و با تو دغلی و خیانت میورزد. چه، اگر بخشش خود را از او دریغ کنی یا احسانت را از وی باز داری، آن گاه داغ هر ننگی را بر تو بزند و هر زشتی و عیبی را به تو نسبت دهد.
- این افراد از ترس طرد شدن و یا از دست دادن برخی منافع و امتیازها، از انتقاد سازنده پرهیز میکنند و پیوسته از شما تعریف و تمجید مینمایند و عیبها و ایرادها و نقصها و کاستیها را مطرح نمیکنند. این نوع رفتار افراد چاپلوس ممکن است در برداشت و تحلیل صحیح شما از اوضاع و احوال پیرامونیتان تأثیر منفی و مخرب داشته باشد؛ دوست و خیرخواه را دشمن بپندارید و دشمن و بدخواه را دوست بدانید و به قول معروف شما را گرفتار «خطای محاسباتی» نمایند!
به قول سعدی شیرین سخن:
از صحبتِ دوستی برنجم کَاخلاق بدم حُسن نماید
عیبم هنر و کمال بیند خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ چشم ناپاک تا عیب مرا به من نماید
- حضور پیوسته این افراد در اطراف شما که معمولا انسانهایی فرصتطلب، کمبهره از دانش و تقوا، خودخواه، متکبر، ریاکار و دورو، خبرچین، بیکفایت، با عزّت نفس و مناعت طبع پایین، اهل خیانت و ضعفهای جدی شخصیتی هستند، مانع از این میشود که انسانهای فرهیخته، پخته و باکفایت، آگاه و بصیر، خوشفکر، خیرخواه، کارآمد و کاربلد و گاه منتقد به شما نزدیک شوند و در نتیجه، موجب دلسردی و کنارهگیری نیروهای دلسوز و خیرخواه در یاری رساندن به شما میشوند و در بهرهگیری از توان و ظرفیت این افراد محروم میشوید.
- نیز حضور این اشخاص در پیرامون شما، میتواند روحیه و شخصیتتان را به سمت اعتماد به نفس کاذب، زودرنجی، تصمیمهای احساسی و هیجانی، انتقادناپذیری، غرور، خودرأیی و مشورتگریزی، خشم و پرخاشگری، ثناخواهی، ریاکاری، رفتارهای عوامفریبانه، ظلم و ستم و یا حمایت از ستمکاران و مجرمان، رقابتها و رفاقتهای ناسالم و... سوق دهد و دنیا و آخرت شما را به سیاهی و تباهی بکشاند.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «حبُّ الإطراءِ و الثّناءِ یُعمی و یُصِمُّ عَنِ الدِّینِ و یَدَعُ الدِّیارَ بَلاقِعَ» (میزان الحکمه، همان، ص ۴۳۶)؛ دوست داشتن مدح و ثنای مبالغهآمیز [ممدوح را] از دین کور و کر میسازد و خانهها را [از اهلش] خالی میکند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمودند: «الإطراءُ یُحدِثُ الزَّهوَ و یُدنی مِن الغِرَّةِ» (همان منبع، ص ۴۳۷)؛ ستایش مبالغهآمیز [در ممدوح] خودپسندی پدید میآورد و به فریب (غفلت) میکشاند.
نیز فرمودند: «حُبُّ الإطراءِ و المَدحِ مِن أوثَقِ فُرَصِ الشَّیطانِ» (همان منبع)؛ دوست داشتن مدح و ستایشِ اغراق آمیز، از محکمترین فرصتها (دامها)ی شیطان است.
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: «لا تَغتَرَّ بقَولِ الجاهِلِ و لا بمَدحِهِ فَتَکَبَّرَ و تَجَبَّرَ و تُعجَبَ بعَمَلِکَ فإنّ أفضَلَ العَمَلِ العِبادَةُ و التَّواضُعُ» (همان منبع، ص ۳۷)؛ فریب سخن و مدح نادان را مخور که در نتیجه دچار تکبّر و گردن فرازی میشوی و به عملت مغرور میگردی؛ زیرا بهترین عمل، عبادت و فروتنی است.
سیره سَلَف صالح و بزرگان ما همیشه این بوده که اجازه تملق و چاپلوسی به دیگران نمیدادند و از این رفتار به شدت ناراحت میشدند. در سیره امام خمینی(ره) نقل است که پس از انتخابات نخستین دورۀ مجلس شورای اسلامی در خرداد ۱۳۵۹ نمایندگان به دیدار امام رفته بودند. آقای فخر الدین حجازی، نماینده اول مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، سخنرانی خود در محضر امام را با جمله «بابی أنتَ وَ أمّی» آغاز کرد و بقیه محتوای سخنرانی نیز در تجلیل از مقام والای امام بود که با گلایه شدید ایشان روبرو شد. به گونهای که ناراحتی امام از چهره و صحبتهایشان نمایان بود. لذا حضرت امام در همان آغاز سخن فرمود: «من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه میبرم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر میکنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله میکنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید فرمودند.» (صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۳۴۳)
نیز رهبر معظم انقلاب بارها مخالفت شدید خود را با تملقگویی و مبالغه و غلو نسبت به خودشان اظهار نمودند؛ برای مثال، ایشان در دیدار با نیروهای مسلح شمال کشور و خانوادههای آنان در نوشهر فرمودند: « من به شما عرض میکنم، به همه هم این را میگویم و گفتهام و تکرار میکنم، مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولیعصر (ارواحنا فداه) هست، اینها را تنزل بدهیم در سطح انسانهای کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر.» (۱۳۹۱/۰۶/۲۸)
هرگاه جمعیت زیادی برای زیارت مرحوم آیت الله کوهستانی شرفیاب میآمدند، برخی برای سلامتی وی صلوات میفرستادند ولی ایشان خوششان نمیآمد و میفرمود: «برای سلامتی آقا امام زمان علیه السلام صلوات بفرستید.» (بر قله پارسایی)
به یاد دارم چندی پیش حجت الاسلام و المسلمین محسنی اژهای (رئیس محترم قوه قضائیه) از به کار بردن عبارت «آیت الله» نسبت به خودشان ناراحت شده و از این کار نهی کردند. چنانکه حجت الاسلام و المسلمین مروی (رئیس محترم آستان قدس رضوی) نیز از به کار بردن این تعبیر نسبت به خودشان نهی نمودند.
سخن آخر اینکه، مؤمن از تملقگویی و تملقپذیری دوری میکند و آن را زنگ خطری برای خود میداند که حضرت علی علیه السلام در وصف پرهیزکاران فرمودند: «إذا زُکِّیَ أحَدٌ مِنهُم خافَ مِمّا یُقالُ لَهُ، فیقولُ: أنا أعلَمُ بنَفسی مِن غَیری و رَبّی أعلَمُ بی مِنّی بنَفسی! اللّهُمّ لاتُؤاخِذْنی بما یَقولونَ و اجعَلْنی أفضَلَ مِمّا یَظُنّونَ و اغفِرْ لی ما لایَعلمونَ» (همان، ص۴۳۹)؛ هرگاه فردی از آنان به پاکی ستوده شود، از آنچه درباره اش میگویند هراسان میشود و میگوید: من خود را بهتر از هر کس میشناسم و پروردگارم مرا بهتر از خودم میشناسد! بار خدایا! آنچه میگویند بر من مگیر و مرا برتر از آنچه میپندارند قرار ده و آنچه را [از گناهان من] نمیدانند، بر من ببخشای.