به گزارش خبرگزاری حوزه، سرکار خانم زینب تاجیک، دانشجوی دکتری رشته کلام امامیه به ارائه گزارشی از جلسات تفسیر فلسفه حجاب حجت الاسلام والمسلمین سید یدالله یزدان پناه پرداخته که متن آن بدین شرح است:
حجاب یکی از مهمترین واجبات شرعی در اسلام است که بعد از انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی رنگ و بوی هویتی و نمادین نیز به خود گرفته است. به همین دلیل دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی همواره توجه ویژه ای به حجاب داشته اند و ایجاد شبهات در باب پوشش اسلامی و کمرنگ کردن فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه اسلامی همواره در دستور کار آنها بوده است.
از جمله راهکارهای نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه اسلامی، پرداختن به فلسفه حجاب و تبیین ابعاد گوناگون فردی، اجتماعی و ... این حکم الهی است. مداقه در بسیاری از ابعاد حجاب جز با بررسی های دقیق حکمی و فلسفی ممکن نخواهد بود. بعد از اتفاقات و اغتشاشات سال گذشته با محوریت زن-زندگی-آزادی لزوم پرداختن به این مباحث بیش از پیش واضح و مشخص شد.
از جمله اساتیدی که به این بحث مهم ورود داشتند استاد یزدانپناه بودند. ایشان یکی از دروس تفسیری ماه مبارک رمضان خود را به بحث فلسفه حجاب اختصاص دادند و با بیان مقدماتی فلسفه و چرایی وجوب حجاب در اسلام را تبیین فرمودند.
استاد یزدانپناه در ۲۰ جلسه به تبیین فلسفه حجاب در آیات قرآن پرداختند. در ۵ جلسه اول به توضیح آیاتی از سوره مبارک نور و احزاب پرداخته و وجوب حجاب را طبق ایات این دو سوره بیان کردند و حد و حدود پوشش اسلامی برای زن را کاملا توضیح دادند. البته استاد متذکر شدند که قرار نیست با نگاه و منظر فقهی به بحث حجاب نگاه کنند و بیان فلسفه حجاب با نگاه فلسفی مدنظر ایشان است.
با توجه به این آیات، سه دستور در باب روابط مرد و زن نامحرم قابل برداشت است: غض بصر برای مرد و زن، حفظ عورت، حجاب برای زن. خود آیات قرآن دلیل وجوب این احکام را پاکی دل و جان زن و مرد و به تبع آن جامعه بیان می کند. در واقع حجاب برای حضور انسانی زن در جامعه وضع شده است و به هیچ عنوان به معنای خانه نشینی زن نخواهد بود.
طبق بیانات استاد، اسلام می خواهد حضور زن در اجتماع سالم و پاک باشد و زن با خصوصیات جنسی در جامعه حاضر نشود. در واقع از نظر استاد حجاب بیانگر بعد اجتماعی حضور زن در جامعه و تضمین کننده سلامت جنسی زن و مرد و جامعه خواهد بود.
با توجه به اینکه در این آیات هر جایی که غریزه جنسی چندان مطرح و مهم نباشد مانند طفل صغیر یا پیرزنی که امید به ازدواج نداشته باشد از حکم حجاب استثنا شده است، میتوان حجاب را وسیله ای برای سلامت جنسی جامعه معنا کرد. در واقع حجاب وسیله ای برای شناخته شدن زن به حیات و زیست عفیفانه است.
دستورات بعدی که در باب حضور اجتماعی زن داده می شود کاملا بیانگر این حقیقت است که ذائقه شریعت به هیچ عنوان تبرج و خودنمایی را نمی پذیرد و آنچه از آیات قرآن فهمیده میشود این نکته است که هر چه عفاف در زن بیشتر باشد بهتر و پسندیده تر است.
از جلسه ۶ فلسفه حجاب استاد با ذکر مقدماتی فلسفی و عرفانی به تبیین فلسفه و چرایی حجاب پرداختند. از نظر استاد اگر چه این مقدمات در ظاهر مرتبط با حجاب نیستند اما برای بحث فلسفه حجاب بسیار لازم و ضروری هستند.
مقدمه حکمت عملی براساس حکمت قدسی، مبانی انسان شناسی و نفس شناسی و معاد و همچنین نسبت انسان و خدا یعنی انسان شناسی معطوف به جهان شناسی از جمله مقدماتی که توسط استاد بررسی و بیان شد.
مقدمه اول تحت عنوان حکمت عملی قدسی است. طبق این مقدمه هر آنچه که به وسیله خدا و اهل بیت(علیهم السلام) چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل بیان شده است، قطعا مطابق با واقع و صادق است. در حوزه عمل هر آنچه که شارع مقدس به آن امر کرده است حتما به صلاح انسان و جامعه است. فیلسوف مسلمان قبلا از راه دلایل عقلی به حقانیت دین پی برده است، در موضوع شناسی از دین بسیار کمک میگیرد و با دلایل عقلی سعی در تبیین محتوای دین میکند و این حکمت قدسی است.
در بحث حکمت قدسی نظری فسلفه اسلامی پیشرفتهای بسیار خوبی داشته است اما متأسفانه در باب حکمت قدسی عملی بعد از فارابی چندان موفق عمل نکرده ایم.
مقدمه مهم بعدی از نظر استاد یزدانپناه مباحث انسان شناسی است. در واقع انسان شناسی پایه دستورات و قوانین است. اگر ما قائل شدیم انسان فقط همین بدن مادی و طبیعت خاکی است تمام قوانین و مقررات به همین بعد انسان توجه خواهد کرد اما اگر پذیرفتیم انسان علاوه بر بدن مادی بعد غیرمادی نیز دارد در قانونگذاری به این بعد انسان نیز توجه خواهیم کرد.
در ادامه استاد دلایل فلسفی مغایرت نفس و بدن و تجرد نفس را مختصرا بیان کردند. در حیوان تجرد برزخی وجود دارد اما انسان تجرد عقلی دارد. اراده و شعور در حیوانات تحت تاثیر غریزه و تخیل است اما انسان علاوه بر اینها حقیقت عقلی و نطقی نیز دارد.
حیوان تنها بر اساس غضب و شهوت و میل انتخاب میکند اما در انسان غضب و شهوت باید تحت سیطره عقل و دین و فطرت قرار گیرد. با توجه به این تفاوت انسان با حیوانات و جمادات و گیاهان، کمال انسان معنا پیدا میکند. کمال هر شی ای بهترین و کاملترین حالت آن شی است. پس کمال انسان بهترین و کاملترین جهت حالت نطقی و عقلی اوست.
مقدمه بعدی که قبل از پرداختن به بحث فلسفه حجاب از نظر استاد مهم است، پرداختن به مباحث معاد است. انسان باید بداند که ابد در پیش دارد و نفس او باقی و جاویدان است. در عالم آخرت هر آنچه که سازگار با نفس ناطقه و حقیقت انسانی او باشد باعث لذت و نعمت و هر آنچه که مخالف جهت انسانی او باشد باعث الم و درد و رنج خواهد شد. پس تمام قوانین و مقررات باید با توجه به این ابد انسان وضع شود. و به دلیل اینکه قوانین بشری نمی تواند درباره ابد انسان نظری دهد چندان کارآمد نخواهد بود.
از مقدمات دیگری که قبل از پرداختن به بحث فلسفه حجاب مورد توجه و عنایت استاد بود، رابطه انسان با خداست، نوعی انسان شناسی معطوف به جهان شناسی.
کمال انسان در حیطه نظر علم به خداست و در حیطه عمل بندگی و اطاعت از خداست. هر قانونی که انسان را در مسیر تقرب به خدا قرار ندهد در واقع جفا و ظلم به مقام انسان است. قانونی که انسان را به سمت شهوت می کشاند در واقع او را از حرکت به سمت خدا دور کرده و گرفتار عالم خاکی میکند.
با توجه به مطالب استاد میتوان گفت سه مساله اصلی در تبیین قوانین و احکام اسلام، کمال انسان، مساله ابد و مساله بندگی است. چون خداوند ایجادکننده و خالق و رب انسان است تمام نیازهای انسان و قوانین ناظر به انسان را میداند و با در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی انسان احکام را وضع کرده است. چون ما تکوینا بنده حق هستیم باید تشریعا هم بندگی حق را کنیم. و از خداوند اطلاعت کنیم.
مبحث مهم دیگر این نکته است که تشریع ریشه در تکوین دارد و فیلسوفان مسلمان این مقدمه را مفصلا بیان کرده اند. در فلسفه اسلامی هسته ای تکوینی و نحوه وجود انسان ما را به اطاعت و بندگی خداوند میرساند. در مبانی فلسفی و حکمی و عرفانی، ما عین ربط و نیاز به خدا هستیم پس باید بندگی خدا را بکنیم. همچنین ما فطرتا تمایل و گرایش به خداوند داریم. هر قانونی که این شناخت و این گرایش را پوشش ندهد جفا و ظلم به انسان است.
بعد از بیان توضیح مقدماتی که بیان شد، از جلسه ۱۶ استاد مستقیما به تبیین چرایی و فلسفه حجاب پرداختند.
لزوم تشکیل و تحکیم خانواده، پاسخگویی به نیاز عاطفی پایدار، جلوگیری از شی انگاری زن و حجاب به عنوان لبه تمدنی اسلامی و غرب از فلسفه هایی بودند که استاد برای حجاب در جامعه اسلامی بیان کردند.
یکی از قوی ترین امیال در انسان و شاید قویترین میل، میل به جنس مخالف است. با توجه به مباحثی که در ارتباط با تجرد عقلی انسان و کمال انسان مطرح شد نوع مواجهه انسان با این میل به چه صورت باید باشد؟ با توجه به اینکه گفته شد امیال خاکی باید تحت سیطره عقل قرار بگیرد قطعا باید این میل حد بخورد و اگر این میل آزاد و رها و یله باشد نتایج ناگواری برای فرد و اجتماع خواهد داشت. به همین دلیل اسلام فرمان به پوشش و حجاب داده است. اگر چه پوشش و حجاب یک امر ظاهری است اما یک اصل کلی وجود دارد که کنش و رفتار ما در ظاهر اثری در باطن ما خواهد داشت و در باطن و جان ما نهادینه خواهد شد. بخصوص وقتی انسان در مقابل میل سرکش ایستادگی می-کند. حجاب باعث میشود نه خود زن تحریک شود و نه مرد تحریک شود. نفس این پوشش برای زن مهار کردن میل سرکش است و باطن زن را عفت آمیز می کند.
اگر در جامعه ای حجاب رعایت شود خود این حجاب مرزی بین مرد و زن قرار میدهد و حضور اجتماعی زن در جامعه عفیفانه خواهد شد. این مهار شهوت مساوی کمال زن است. یک نوع پایداری در زن بوجود می آید که عفت زاست و زن و مرد و جامعه عفیف خواهد شد. در بعد اجتماعی در این جامعه فرهنگ زیست عفیفانه نهادینه میشود این کنش و رفتار زن اثر اجتماعی خواهد داشت.
یکی از فلسفه های لزوم حجاب به زندگی اجتماعی انسان برمیگردد. با توجه به اینکه انسان مدنی بالطبع است و با توجه به اینکه انسان نیازهای زیادی دارد و به تنهایی نمیتواند تمام نیازهای خود را برآورده کند پس باید به زندگی اجتماعی روی آورد. هسته اصلی و اساسی اجتماع خانواده است. اگر کسی لزوم زندگی اجتماعی را پذیرفت باید لوازم حفظ خانواده و اجتماع را نیز بپذیرد. هر چقدر در یک جامعه شهوت افسارگریخته بیشتر باشد گسست خانواده نیز بیشتر خواهد بود. اگر پوشش مناسب در جامعه ای نباشد تحکیم خانواده در آن جامعه زیرسوال خواهد رفت. تجربه غرب هم دقیقا این را نشان می دهد.
یکی دیگر از نیازهای انسان به ویژه زنان، نیاز عاطفی پایدار است. اگر در جامعه ای این نیاز عاطفی پایدار در قالب خانواده پاسخ داده نشود افراد آن جامعه به سمت افسردگی و بیماریهای روانی خواهند رفت. ضرورت حفظ جامعه و خانواده با آزاد بودن پوشش سازگار نیست.
از مهمترین فلسفه های حجاب مبارزه با شی انگاری و شی وارگی زن است. برخی با انسانها تعامل شی انگاری دارند یعنی مثل یک ابزار با او برخورد می کنند انگار که خوب و بدی در ارتباط با او مطرح نیست. آزادی و یلگی پوشش باعث آزادی و افسارگریختگی شهوت می شود نوع نگاه به زن به مثابه شی خواهد شد.
در این جامعه تنوع طلبی مرد پاسخ داده میشود اما زن تبدیل به یک کالا و شی خواهد شد. تجربه زیسته بسیاری از زنان غربی همین مطلب را به وضوح نشان می دهد.[۱] در این جوامع چون زنان بعد از حدود ۴۰ سالگی طراوت و زیبایی و جذابیت جنسی خود را از دست می دهند هیچ اعتبار اجتماعی هم نخواهد داشت و دچار بیماریهای روحی روانی و افسردگی خواهند شد. چون در این منطق زن مساوی تن و بدن و زیبایی های ظاهری است. اما پوشش اسلامی برای زن حریم میگذارد و جلوی تمتع آزاد مرد را میگیرد، حضور اجتماعی زن را انسانی و کریمانه میکند. مرد میفهمد زن حریم دارد و باید رعایت کند. حجاب میگوید زن شی نیست و کرامت دارد.
بحث مهم دیگر در ارتباط با فلسفه حجاب، لبه های تمدنی اسلامی و غربی است بسیاری از مسائل را باید از این زوایه نگاه دید. تمدن غربی براساس سه اصل ماده گرایی، لذت گرایی مادی و انسان گرایی بنا شده است. البته انسان بریده شده از مبدأ خلقت، انسان کاملا مادی و خاکی. در این جامعه اخلاق و فضیلت به حداقل خواهد رسید. صنعت پورن در این جوامع با همین مبانی فلسفی ایجاد شده است و در ادامه شی انگاری زن است.
بعد از انقلاب اسلامی یک تمدن جدیدی در دنیا آغاز می شود که بر مبنای کرامت انسانی و اخلاق و تمدن اسلامی است. تمدن اسلامی که براساس اخلاق، معنویت و زیست کریمانه است.
یکی از مهمترین این پدیده ها در تضاد با تمدن غربی، پدیده زن انقلاب اسلامی است که کرامت دارد و شی نیست و حضور اجتماعی انسانی دارد. شهادت و برخی مظاهر دینی مانند اربعین و شب قدر هم دقیقا از جنس همین مظاهر تمدن نوین اسلامی است.
استاد یزدانپناه بعد از توضیح فلسفه حجاب، برگ برنده ما در مقابل فرهنگ غرب را همین بحث حجاب و خانواده دانسته و بیان کردند اگر حجاب حفظ شود تحکیم خانواده را به همراه خواهد داشت و اگر در جامعه حجاب کمرنگ شود نتیجه آن فروپاشی خانواده خواهد بود. حجاب اولین سنگر حفظ خانواده و جامعه است.
پی نوشت: