حجت الاسلام والمسلمین سیدصادق اشکوری مدیر مجمع ذخایر اسلامی و مصحح حدیث نور از مجموعه عبقات الانوار علامه میرحامدحسین لکهنوی در گفتوگو با خبرگزاری حوزه، به تشریح فرایند تدوین، تألیف و تصحیح این اثر پرداخت که در ادامه آن را می خوانید:
درباره معرفی شخصیت علمی علامه میرحامدحسین و جایگاه کتاب عبقات الانوار و ضرورت احیاء این اثر بفرمایید.
نکته قابل توجه مطلبی است که در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری قمری در هندوستان اتفاق افتاد. البته شبیه آن را در قرن پنجم و ششم در ایران میبینید و قبل از آن در زمان خود اهلبیت علیهم السلام به عنوان "نهضت مناظره". پدیدۀ مناظرات تشیع در هند در قرن دوازدهم و سیزدهم بسیار برجسته بوده است. حال چرا اندیشمندان آن دیار اینگونه در این باره جدیت داشته اند، نیازمند واکاوی جامعه شناسانه است، اما در نگاهی گذرا، برخورد مستقیم با اهل سنت، همچنین عرصه های مختلفِ مواجهۀ رو دررو با هندوها و سایر ادیان، و زیست بومهای اعتقادی گوناگون، سبب ایجاد این رویداد شده است. گواه این مطلب آنکه در جوامع شیعی ای که رویاروئی و تقابل با اهل سنت نیست، انگیزه ای هم برای تولیدات علمی از این دست وجود ندارد، لکن در مناطق مشترک و درگیر مانند پاکستان، گونه های متنوعی از اینگونه فعالیتها به چشم می خورد.
در هر دوره ای از دوران ها، صاحب نظران بزرگ امامیه، رویکردی از دانش های اصیل اسلامی را مورد توجه قرار داده اند. گاهی روی فقه و انسجام آن سرمایه گذاری کرده اند. گاهی تبویب احادیث معصومان علیهم السلام و انتشار آن در سطح سرزمین های اسلامی مورد توجه ایشان بوده است. علّامۀ مجلسی علیه الرحمة که در مبوّب سازی سهم عمده ای دارند، ورودی به عالم مناظره نکرده اند، اما در تبویب مناظرات اهل بیت علیهم السلام فروگذار نکرده اند. وقتی به بحار الأنوار می نگریم، فقه پررنگی در آن به چشم نمی خورد؛ چرا که از نظر علامه، این مهم در کتب اربعه کامل شده بود، لکن در سایر مباحث تلاش کم نظیری داشته اند. حتی از آن روی که بیشتر میراث امامیه به عربی بوده و زبان فارسی کمتر مورد توجه نویسندگان قرار داشت، ایشان آثار ارزشمندی مانند جلاء القلوب و حیاة القلوب و حلیة المتقین را به فارسی می نگارند.
گویا همین امر وظیفۀ دانشوران هندوستان را در آن زمانه، در دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام سنگین تر می کرد و موجب تولید آن همه مناظرات و آثار علمی شد. شاهد بر آن، دهها ردّیه ای است که بر تحفۀ اثناعشریه نگاشته شد. در استقرائی که داشتم، هنوز نظیر آن رویداد را در ایران ندیده ام.
با توجه به سابقۀ درخشان حضرتعالی در آشنائی با میراث شبه قاره به ویژه هندوستان و از آن میان لکهنو، لطفا ویژگیهای درخشش عبقات الأنوار را بیان بفرمائید.
آنچه در صاحب عبقات بی بدیل است آن است که وی از کلام خصم بر علیه خود او بهره می گیرد، و این همان مطلب اساسی در مناظرات فنی است. می گوید: تو اینگونه گفتی، اما بر اساس باورهایت این حرف ناصحیح است. برایش نقیض می آورد. نه تنها از کلام او بلکه از لوازم کلامش، حتی از لوازم کلام او استفاده می کند. مهمترین امتیاز عبقات، رونمائی ناگهانی از مستنداتی است که مخالفان، فکر آن را هم در ذهن نمی گذراند.
مهارت بهره گیری از صناعت جدلش بی نظیر است. آن بزرگوار با دیدی حکیمانه و عالمانه زوایای اشکالات و شبهات را تا حد امکان، از نقاط کورِ بیانات خود خصم بیرون آورده و ناباورانه به پاسخ های سدید و بدون رخنه می پردازد. یکی از وظائف حوزه های علمیه همین است که این روش عبقات را به عنوان درس به طلاب بیاموزند.
آنچه در این چند سال به عنوان کار مشترک با فاضل ارجمند و صدیق گرامی حجت الاسلام جناب آقای علیزاده نجار به آن پرداخته شد، حدیث نور عبقات است. این حدیث عموماً مناظرات حدیثی در عالم حدیث است. یک پله بالاتر میرود رجال حدیث. بحث سند است، این ضعیف است، این قوی است، بحث رجال سند است و یکی یکی بحث میشود. خود صاحب عبقات هم در جای جای عبقات همین کار را میکند، در احادیث دیگر هم همینطور.
در حدیث نور یک اتفاق جدیدی افتاده که در بقیه احادیث نیست و آن نگاه عرفانی است. نگاه عرفانی که حدیث نور دارد، حدیث طیر ندارد. یا حدیث خود غدیر نگاه عرفانی ندارد، نگاه تاریخیاش قوی است. آنجا که نگاه تاریخیاش قوی است، به مستندات تاریخی استناد میکند که در جای دیگری نیاورده است، چون جایش نیست. و جالب است عرفایی که در حالت عادی خود صاحب عبقات هم شاید اعتقادی به آنها ندارد، ولی از هر جهت بررسی کردن این حدیث، _این است که میگویم جایگاه صاحب عبقات را برجسته میکند_ میبیند هر کجا شأن مناظره چه چیزی را اقتضا میکند؟ در حدیث نور اقتضا میکند که در جدل و در مناظره بُعد عرفانیاش را هم اضافه کند، بُعد صوفیاش را اضافه کند. اگر بیایید از صاحب عبقات بپرسید "انصافا تو این صوفی را قبول داری؟" میگوید: نه! اما خصم قبولش دارد. حالا که قبولش دارد، طبق آن استدلال می کند. این هم تفوق ایشان را نشان میدهد از نظر نوع نگاه در مناظره.
همچنین آن چیزی که باز صاحب عبقات را به اعتقاد من از بقیه هم قرانانش برجسته کرده است، در کنار آن ذوق خدادادش، کثرت تتبعش است. کثرت تتبع هم شاید خیلی محققین بگویند اینکه برویم به سمت متون عرفانی بد نیست، اما تسلط ندارند. در آنجا هم نشان میدهد که انصافا تتبع و تسلط صاحب عبقات فوق العاده است.
درباره آشنائی خود با عبقات و ورود به تصحیح حدیث نور هم بفرمایید.
تلاشهای بسیاری کردیم در حوزهٔ اسناد و خصوصا نسخههای خطی که بخشی از اینها طبعا در حوزهٔ هند بوده است. به طور مثال نوزده تا بیست کتابخانه را در هند عکس برداری کردیم؛ همین امسال فهرست مدرسه سلیمانیه پتنا، که قبلا عکس برداری کرده بودیم، چاپ شد. گرایش کلیام به این بوده است که آثار هند از جنس دیگری است. این معنایش آن نیست که آثار ایران مهم نیست، آثار ایران خیلی مهمتر است، اما جنس هند متفاوت است، هم از جهت بحثهایی که آثار علمای محلی است و هم از جهت این که چیزهایی در آنجا هست که در جاهای دیگر نیست، موضوعات برجستهای مثل همین مناظرات است. یکی دو تا اثر در حوزه امامت را قبلا کار کرده بودم، مثل ضیاء القلوب مرحوم تنکابنی. بعد از این که در سفر قبل لکنهو بر سر مزار مرحوم صاحب عبقات رفته بودیم و این در ذهن من بود که این خاندان معظم اگر کاری در موردشان انجام بدهم خیلی خوب است، آقای علیزاده نجار حدیث نور را به بنده پیشنهاد دادند که در حوزه عبقات، مجموعه کارهایی بناست انجام شود و اگر شما موافق هستید بیایید تصحیح حدیث نور را با هم انجام بدهیم. من با آن پیشینه ذهنی که کاری برای آخرتمان انجام بدهیم، قبول کردم، بعدش هم پشیمان شدم. چرا پشیمان شدم؟ زیرا کار، کار سختی بود. کارهایی که من در حوزه تصحیح تا حالا چاپ کردم، فکر میکنم بیش از پنجاه جلد باشد، اما هیچ کدام اینطور وقت نگرفت. البته الان اگر این را بگویم که اولین کاری که تهِ دلم راضی هستم که این کار انجام شده است،اغراق نکردهام! چرا؟
روشهای استاندارد تصحیح را خودم تدریس میکنم. پارسال شاگردی پرسید: کدام یک از کارهای خودت را به عنوان تصحیح خوب پیشنهاد میکنی؟ گفتم: هیچ کدام. چون اکثر این کارها را سفارشی انجام دادم. سفارش که شما میگیرید وقت دارد، ماده دارد و طبق آن شما محدود هستید. اما همان جا گفتم که یک کار داریم که مشترک انجام دادهایم با دوستمان آقای علیزاده که اگر آن چاپ شود، قابل دفاع است و آن حدیث نور است. چون واقع مطلب از جهتی سخت بود به جهت این که ما تعهد کردیم که تمام منابع را به خود کتاب مراجعه کنیم ، یعنی اگر از کامپیوتر استفاده میکردیم و از منابع استفاده میکردیم برای جستجوی اولیه بوده است، میتوانم شهادت بدهم که با آقای علیزاده تک تک این منابع را ما به خود کتاب هم مراجعه کردیم. حالا اگر کتاب را فیزیکی توانستیم فبها، اگر نه ، آن پی دی افای که از روی خود کتاب عکسبرداری شده است، نه آن که به صورت متن تایپ شده باشد، مراجعه می کردیم. بسیاری از کلمات را به جرأت میگویم با متنهایی که در کامپیوترها هست کاملا متفاوت بود.
این که میگویم پشیمانم کرد، نکته اول مراجعه تک تک به تمام نسخهها بود. دوم مراجعه به منابعی که به زعم ما خود صاحب عبقات استفاده کرده است. یعنی چه؟ یک کتابی است چاپ نُه جلدی دارد و چاپ پانزده جلدی، ما در موارد بسیاری، مثلاً منبع را به پانزده جلدی مراجعه کردیم ، بعد نهایتا رسیدیم که منبعی که صاحب عبقات استفاده کرده است آن نُه جلدی است. همه آنها را دوباره حذف کردیم و دوباره مراجعه کردیم. این کار خیلی سختی است که شما منبعی را که صاحب کتاب از آن استفاده کرده است، پیدا کنید با همان چاپ؛ اگر چاپ هند یا مصر و یا چاپ ایران بود.
اختلاف نسخه ذکر کردن هنر نیست، اختلاف نسخهای که مورد استفاده صاحب عبقات بوده مهم است و جالب اینکه در نسخی که صاحب عبقات استفاده کرده است، اختلاف نسخهها بسیار کم است و این هم دقت ایشان را میرساند. کار ما را کسی ببیند در وهلهٔ اول شاید بگوید چقدر کم پاورقی دارد؟ این از مواردی است که کمی پاورقیها حُسن کار است، نه بدی کار. چون شما وقتی مراجعه میکنید به آن متنی که خود نویسنده استفاده کرده است، اگر نویسنده انسان دقیق النظری باشد، غالباً طابق النعل بالنعل عین آن است.
منابع را شما و آقای علیزاده نجار از کجا به دست آوردید و چگونه استخراج کردید؟ دسترسیتان به منابع چگونه بود؟
اولاً مجموعاً تا حالا نزدیک به سیصد کتابخانه را، اعم از نسخههای خطی و چاپ سنگی و کهن، عکسبرداری کردهایم. یک مجموعه بسیار ارزشمندی است که خودمان داریم. همچنین ماهها برای مراجعه به منابع چاپی در کتابخانه آیت الله میلانی حضوری شرکت کردیم. بخش سوم هم دبیرخانه خود کنگره بود که آقای علیزاده در ارتباط بودند، آثار زیادی را ایشان در لابلای کار آوردند.
بخش چهارم هم منابعی بود که دیگر در دسترس نبودند و ما مصرّ بودیم که اینها هم تکمیل شود، تا اینکه هر چه بشود عدم مراجعه ها به حداقل برسد. کتابخانه آقای مرعشی، کتابخانه مرکز احیاء، مجموعهای که خودم در اختیار داشتم از چاپ سنگی و خطی، مجموعههایی که آقای علیزاده خودشان زحمت کشید و اضافه کرد.
و جالب اینکه حتی تا آخر که کار را بسته بودیم، _انصافاً من به آقای علیزاده اینجا خسته نباشید بگویم_ با اینکه در یک کار علمی اگر چند تا منبع هم دستیابی پیدا نشد، خیلی مهم نیست، باز هم چند منبع را او پیدا و اضافه کرد.
این کار کاری بود که واقعا با ماده و ... جور در نمیآید. ما بنایمان این بود که برای امیرالمؤمنین سلام الله علیه یک کار دلی انجام بدهیم و این کار هم واقعا کار قابل دفاعی است که به نظرم هم کار دلی بود و هم کار قابل قبولی بود؛ یعنی از جهت علمی اگر من داور باشم برای یک چنین کاری، هر کسی این قدر وقت بگذارد روی این کار، واقعا جای دست مریزاد دارد. این را نمی گویم چون ما انجام دادهایم؛ ولی این مدت زمانی که صرف کردیم که نهایتا شد سه جلد، به جرات میگویم میشد ده تا دوازده کتاب به جای آن کار کرد.
بفرمایید که این کار چقدر زمان بُرده است ؟
اصل کار، بالای دو سال فکر میکنم زمان بُرد. تا نهایی شد سه سال هم بیشتر شد.
به نظر شما در کوتاه مدت میشود این کار را انجام داد؟
فقط پیدا کردن منابع اضافیاش یک سال و نیم تا دو سال زمان میبرد. یک مثال ساده بزنم تا مشخص شود. شما یک کتابخانه تخصصی مثلا در مورد شعر و ادبیات با هزار کتاب منبع ادبیات، هزار کتاب شعر، هزار کتاب لغت منبع، صد میلیارد تومان هم میدهند؛ آیا امروز قابل انجام است؟ نه. چون جنس این کارها زمان بر است. شما باید کم کم کتابفروشیها و فروشندگان شخصی را بگردید، بعد از دل آن کتابها ده تا نسخه پیدا کنید و ... جنس این کار که ما انجام دادیم، جنس زمان بر است. این جنس در یک ماه و دو ماه و سه ماه، قابل انجام نیست.
توصیهتان برای کسانی که میخواهند به این حوزه وارد شوند، به خصوص در حوزهٔ کارهای شبه قاره و کارهایی مثل آثار مدرسه لکنهو، چیست؟ برای ورودشان به این عرصه و بالا بردن کیفیت کارشان چه نصیحتی دارید؟
اگر ادبیات فارسی و ادبیات عربی خوب نیست، اصلا وارد این حوزه نشوند. این کار ادبیات فارسی و ادبیات عربی و همچنین صبر میخواهد. اگر این ها هست، بسیاری از عرصهها باقی مانده که نیاز به کار دارد. طبعا اصل روش تصحیح، دوره آموزشی پیچیده ای ندارد. شما با یک دوره ده جلسهای میتوانید وارد این عرصه شوید. به اعتقاد من آن پیش نیازها مهمتر است، آنها اگر در کنار یک استاد باشد، کار را خیلی راحت میشود یاد گرفت. در این حوزه کارهای نشده بیش از کارهای انجام شده است، با یک رساله ده یا بیست و یا پنجاه صفحه از آثاری که تا حالا کار نشده، کار را شروع کنند و به کاردانش نشان بدهند و پیش بروند.
به خصوص در حوزه حدیث نور که شما زحمت کشیدید و نقش مؤثری در این کار داشتید، توصیهای و ایدهای برای آیندگان دارید که بخواهند در خود حدیث نور کاری انجام بدهند؟
حدیث نور را ما کارش را تمام کردیم. مگر این که یک نسخهای پیدا شود که در دسترس نبوده است، حواشی داشته باشد که در دسترس ما نبوده است، در این صورت قطعاً باید انجام شود؛ و الا کار نیازی به وقت گذاری دوباره ندارد. بسیاری از کارها، مثل کتب اربعه را نگاه کنید. کافی را کار بسیار ارزشمندی دار الحدیث انجام داد، ولی مثلا من لا یحضره الفقیه کار خوبی انجام نشده است، باید وقت گذاری شود. اکثر بحارالانوار به خط علامه مجلسی موجود است، ولی بحار الانوار موجود در بازار، از روی خط مرحوم مجلسی تصحیح نشده است و باید تصحیح بشود. در خصوص حدیث نور، اگر اهل فن نشستند و از کار ما - این یک ادعاست که میگوییم خوب کار شده - اشکالاتی در آوردند، فبها؛ و الا دوران امر بین این کاری که این قدر وقت رویش گذاشته شده و بین کاری که تا حالا نشده است، قطعاً پیشنهاد میشود که کارهای انجام نشده، انجام بگیرد.
یکی از نکاتی که اشاره کردید، تفاوت حدیث نور با سایر کارها بود. بفرمایید که خود مجموعهٔ عبقات به لحاظ ادبی، به لحاظ سبک نگارش، به خصوص حدیث نور، چه ویژگیهای ممتازی داشت؟
اولاً از جهت ساختار، به هر حال ساختار کلّی عبارات صاحب عبقات یک مقداری سنگین است؛ یکی از کارهایی که خوب است حوزه علمیه این کار را انجام بدهد، فشردهٔ این آثار با روان نویسی است که خیلی کار ارزشمندی است. به هر حال این ادبیات برای اهل مناظره است، برای مردم عادی نوشته نشده است. دورۀ آن نیز با نسل کنونی فاصله گرفته است. زبان هم فارسی اهل هند است. به خاطر همین عبارات کم و بیش یک سنگینی دارد. در کلّ کتابِ عبقات ما این را شاهد هستیم، ولی حدیث نور تفاوتش تا جایی که من برایم چشمگیر بوده است، همان تفاوت در استناد به مجموعههای عرفانی و صوفی و حتی استناد به شعر است. این چیزی است که حدیث نور را متفاوت میکند.
کتاب در قالب جدید، در چند جلد منتشر می شود؟
آقای علیزاده پیشنهاد داد که سه جلد باشد خوب است، من گمان میکردم به سبکی که پیش می رود، دو جلد می شود. البته پانوشتها به حدی بود که میتوانم بگویم گزافه نویسی نکردیم، یعنی واقعا بنا بر این بود که اظهار فضل و اظهار لحیه نباشد. بیشتر غرض ارائهٔ یک متن صحیحی از مؤلف بود. لذا ما بسیاری از پانوشتهایی را که خودمان زده بودیم، حذف کردیم. حال آن که شما علی القاعده وقتی که پانوشتها را زیاد میکنید، تعریف و تمجید زیادی دارد. می توانستیم این کار را شش جلد کنیم؛ مثلا فلان منبع را بگویید اختلافش با این نسخه این است و ...، ما مبنای کارمان اینطور نبوده است. هر کسی هم که متخصص این کار باشد و نگاه کند، متوجه میشود.
نظر شما