جمعه ۱۶ تیر ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۰
شرحی بر خطبه غدیرخم

حوزه/ بر اساس آیات فراوان از جمله آیه: و ما أرسلناک إلا کافة للناس بشیرا و نذیرا و لکن أکثر الناس لا یعلمون‏. (و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداش‏های الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانی ولی اکثر مردم نمی‏دانند) هیچ منطقه جغرافیائی و یا هیچ قومی ولو دانشمندان نمی‌توانند بگویند آموزه‌های قرآنی مورد نیاز ما نیست بلکه همه بدان نیازمندند و هرکس بر سر سفره قرآن نشیند لاجرم با دست پر برخیزد چرا که این کتابی برخاسته از علم مطلق و غیر متناهی الهی است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی اسدی نسب، مدیر گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در شرح خطبه غدیر خم آورده است:

مقدمه: مبانی غدیر خم

برای اینکه فلسفه امامت امام علی(ع) و حقیقت غدیر خم روشن شود ابتدا هشت امر اساسی را بیان می‌داریم:

۱. جاودانگی:

آموزه‌های قرآنی براساس آیات قرآن از جمله: و من یبتغ غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین (و کسی که غیر از اسلام آیینی دیگر برای خودانتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیان‏کاران است‏) ‏و نیز آیه: ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شی‏ء علیما. (حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم پدر هیچ‏یک از مردان شما نبود ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبر است و خداوند به هرچیز آگاه است‏) دلالت دارد که ممکن نیست زمانی رسد که آیات قرآن یا بخشی از آنا غیر لازم و ناکارآمد گردد.

۲. جهانی

بر اساس آیات فراوان از جمله آیه: و ما أرسلناک إلا کافة للناس بشیرا و نذیرا و لکن أکثر الناس لا یعلمون‏. (و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداش‏های الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانی ولی اکثر مردم نمی‏دانند) هیچ منطقه جغرافیائی و یا هیچ قومی ولو دانشمندان نمی‌توانند بگویند آموزه‌های قرآنی مورد نیاز ما نیست بلکه همه بدان نیازمندند و هرکس بر سر سفره قرآن نشیند لاجرم با دست پر برخیزد چرا که این کتابی برخاسته از علم مطلق و غیر متناهی الهی است.

۳. جامعیت

و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی‏ء و هدی و رحمة و بشری للمسلمین (و ما این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است)‏ براساس این آیه هرآنچه انسان در مسیر هدایت و رسیدن به سعادت ابدی تا قیامت نیاز دارد در هر زمینه‌ای باشد در قرآن موجود است.

۴. ضرورت اجرای همه آموزه‌های قرآنی

قرآن در آیات فراوانی بیان می‌دارد که باید حکم خدا بر فرد و جامعه حاکم باشد در غیر این صورت انسان گرچه برخی از آموزه‌ها را نادیده انگارد فاسق، ظالم و کافر قلمداد می‌گردد چنانکه قرآن می‌فرماید:

‏ و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الفاسقون‏

و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الظالمون

و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون‏

۵. کار پیامبر و نبوت با ارتحال پیامبر تمام نشد زیرا اولا: محتوای دین اسلام در زمان پیامبر تمام نشد: بسیاری از آیات تفسیر نشد و بسیاری از احکام اسلام بیان نشد و تفاصیل کلیات در موارد فراوانی روشن نشد ثانیاً: الگوهای راهگشا که بتوانند در زمانهای مختلف و در رویدادهای مختلف برای مردم الگو و درس باشند وجود پیدا نکرد چون در زمان پیامبر تعداد اندکی توانستند او را از نزدیک ببینند و از او الگو بگیرند و از آموزه‌های او بهره ببرند.

۶. با نصب علی (علیه السلام) در غدیر خم بود که اسلام تکمیل شد و خداوند دستور داد: یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس إن الله لا یهدی القوم الکافرین‏( ای پیامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است [درباره نصب علی (ع)] به امامت و خلافت و ولی امر مسلمین و جانشین تو کاملا [به مردم‏] برسان و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده‏ای و خداوند تو را از [خطرات احتمالی‏] مردم نگاه می‏دارد و خداوند گروه کافران [لجوج‏] را هدایت نمی‏کند) و بعد که امام علی را نصب کرد فرمود: الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا امروز کسانی که کافر شده‏اند، از [کارشکنی در] دین شما نومید گردیده‏اند.( پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان‏] آیینی برگزیدم.)

۷. پیامبر مقامها و شئونات متعدد داشت از جمله موارد ذیل:

أ‌. عصمت در دریافت وحی رسالی قرآنی

ب‌. عصمت در دریافت وحی الهامی غیر قرآنی

ت‌. عصمت درابلاغ وحی

ث‌. عصمت در تفسیر وحی

ج‌. عصمت در اجرای وحی(عصمت عملی هم در فهم تکالیف شخصی و هم در انجام تکالیف شخصی)

ح‌. ولایت تشریعی(تبیین جزئیات آموزه‌های دینی که در قرآن ذکر نشده است)

خ‌. ولایت تکوینی

د. ولایت سیاسی و حکومت بر مردم

ذ. ولایت داوری و قضاوت میان مردم

۸. محل نزاع شیعه با اهل سنت خلافت پس از پیامبر با همه شوونات و مقامات فوق غیر از مورد اول است.

از نظر شیعه اختلاف پس از پیامبر برسر تعیین اینکه چه کسی حاکم بر مردم باشد نبود اگر چنین بود شاید حق با اهل سنت است که امام نه لازم است از طرف خدا منصوب شود و نه لازم است معصوم باشد زیرا منصبی اجرایی است که چند سالی حکومت سیاسی می‌کند و بعد از آن کسی دیگر جای او را می‌گیرد. اما این مقام مورد بحث نیست بلکه حرف شیعه آن است که چه کسی بعد از پیامبر همانند پیامبر است که همه آن شونات و اختیارات و مقامات را دارد لکن تنها به او وحی قرآنی نمی‌شود اما دارای وحی غیر قرآنی است و توان بیان و تکمیل کار پیامبر را دارد که اگر نبود دین اسلام ناقص تلقی می‌شد.

نتیجه آنکه خلیفه پیامبر اسلام باید هم معصوم باشد و هم منصوب از طرف خدا و رسول خدا باشد چون فقط خداست که معصوم واقعی را می شناسد و چون این مقام تنها در امام علی منحصر بود، پیامبر او را در عید غدیر خم به امر خدا به این سمت به شکل کاملا رسمی و همگانی و در یک فرصت طلایی منصوب نمود و اینگونه دین اسلام کامل گشت.

شرح خطبه غدیریه

خطبه غدیر دارای ۹ بخش و بیش از صد فراز است،این ۹ بخش عباتند از:

۱- مقدمه عارفانه خطبه غدیریه

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ،۰۰۰

[ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهایی اش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است...].

شرح متن خطبه:

۱۷) فراز، از (۱۱۰) فراز خطبه غدیریه که رسول گرامی در جمع ۱۲۰ هزار حج گزار در سرزمین جحفه در سال دهم هجرت روز ۱۸ ذی حجه (غدیر) ایراد فرمودند مقدمه خطبه است که در حمد و ستایش ذات باریتعالی است که جنبه عرفانی، قدسی و ملکوتی دارد و پیوسته رسول خدا در این (۱۷) بند، از (صفات ذات) به (صفات افعال) و از (صفات افعال) به (صفات ذات) و از (صفات جلال) به (صفات جمال) و از (صفات جمال) به (صفات جلال) سلوک می نمایند.

معنای صفات ذات و صفات فعل

مقصود از (صفات ذات) حضرت جل اسمه صفاتی است که دو طرف ندارد. اگر ذات مطلق و بی نهایت حق، درست تصور شود آن صفات خود بخود تصور می‌شود. ولی صفات فعلی صفاتی است که صرف تصور ذات کافی نیست؛ بلکه باید این فعل هم محقق شده باشد تا بتوان آن صفت را به خدا نسبت داد –

معنای صفات جمال وجلال

مقصود از(صفات جمال ) صفاتی است که وقتی انسان با آن ارتباط بر قرار می‌کند چیزی جز لطف و رحمت بی کران خدا را نخواهد دید؛ مثل ستّار،غفّار،توّاب بودن حق تعالی.

ولی (صفات جلال ) صفاتی است وقتی انسان با آن ارتباط بر قرار می‌کند آنچه را که می یابد کبریایی، هیبت و عظمت الهی است مثل متکبّر، منتقم و قهّار بودن خداوند متعال است.

۲- فلسفه نصب امامت درخطبه غدیریه

متن خطبه:

«لأنّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی فی حَقِّ عَلِیٍّ( فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ)، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ»

[چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتم را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده است.]

و البته که او بسنده و بخشنده است.

شرح متن خطبه:

پس از خطبه عارفانه و پیش از معرفی امام علی (علیه السلام) ، پیامبر درمقام توجیه حج گزاران در مقام گزارش برآمدند که فلسفه امامت چیست و چرا می‌خواهند اقدام به نصب امامت بعد از خود نمایند ازهمین رو فراز(۱۷-۱۸) خطبه غدیریه اختصاص به بیان فلسفه امامت دارد و

شرح این دو فراز زمانی امکانی پذیر است که به دو استدلال بسیار دقیق برای نصب اصل امامت دقت و تأمل نماییم:

دلیل اول؛ (بر فلسفه امامت)

حقیقت و باطن توحید، نبوت است و اگر نبوت نباشد از توحید، شرک بیرون می آید همان گونه که هندوها و بوداییان خودشان را موحد می دانند؛ ولی در همان حال گاو می پرستند، چون به نبوت اعتقاد ندارند.

اما اگر نبوت کنار توحید باشد، توحید در جای اصلی خودش قرار می گیرد. کافی است برای اثبات این مدعا که نبوت منهای امامت چه سرنوشتی پیدا می‌کند فقط به این چند روایتی که در صحاح سته اهل سنت آمده است توجه شود:

الف-روزی پیامبر درمسجد نشسته بود صدای قرآن خواندن مسلمانی بگوشش رسید فرمود: خدا این قاری قرآن را رحمت کند، مرا به یاد آیاتی آورده که بکلی فراموش کرده بودم و فلان سوره از قرآن را اسقاط می کردم.

ب-عایشه می گوید: درحالیکه دو کنیزک آوازه خوان درخانه من شعرهایی از جاهلیت و جنگ آنان را با آواز می خواندند، پیامبر وارد اطاق من شد و هیچ عکس العملی نشان نداد؛ ولی پدرم ابوبکر وارد شد به شدت و تندی به من گفت: ساز و آواز شیطانی در محضر پیامبر؟! پیامبر به ابوبکر فرمود کاری به آنها نداشته باشد هر قومی عیدی دارد امروز هم عید ما است .

ج-در ذیل آیه ۲۴ سوره یوسف چند روایت در تفسیر"الدر المنثور" سیوطی آمده است مبنی براینکه حضرت یوسف به طرف زلیخا رفت و با او هم‌آغوش شد اما شهوت او از نوک انگشتانش بیرون آمد.

موارد فوق دلیل دوری از اهل بیت و افتادن در دامان روایات اسرائیلی و افراد ناشایست است.

دلیل دوم‌؛ (برفلسفه امامت)

امام، باطن و حقیقت احکام اسلامی را تشکیل می دهد و اگر امام نباشد نه تنها نمی توان تشخیص داد حلال و حرام الهی کدام است، بلکه در مقام اجرا نیز احکام اسلامی جنبه اجرایی پیدا نمی‌کند.

از همین رو امام کاظم (علیه السلام) در تفسیر آیه (۳۱) سوره اعراف (قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ [ای پیامبر بگو که پروردگار من تنها امور شایسته و پلید را ممنوع نموده، چه اشکار باشند وچه پنهان].

می فرمایند:

إِنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَی فِی الْکِتَابِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْحَقِّ .همانا قرآن دارای ظاهر و باطن است.تمام آنچه را که خداوند در قرآن تحریم نموده پلیدی ان محرمات، سطحی و ظاهری است، و باطن و روح ان پلیدی ها، امام جایر و ظالم اند، و تمام آنچه را که خداوند دراین کتاب حلال نموده حلیت و نیکی و مترقی بودن آن امور سطحی وظاهری است و ریشه و روح و باطن ان امام حق اند.

امام کاظم (علیه السلام) دراین تفسیر ریشه تمام بیماری ها و ام الفساد جامعه را امام جایر و ظالم و منشأ سعادت اجتماعی را امام عادل می داند.پس باتوجه به این دو دلیل نتیجه می گیریم که امامت استمرار راه نبوت است به همین دلیل است پیامبر درخطبه غدیریه می فرماید:

«لا إِلهَ إِلاَّهُوَ - لاَنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِیٍّ) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ»

[معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه ( درباره ی علی ) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام ].

۳-راز تکرار نصب امام علی ۷درغدیر
متن خطبه:
«أَلا وَإِنَّی قَدْ بایعْتُ الله وَ عَلِی قَدْ بایعَنی. وَأَنَا آخِذُکمْ بِالْبَیعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ »

شرح متن خطبه:

فراز(۲۱تا۲۴)خطبه، اشاره به گروه های مخالف رهبری امام علی ۷و راز تکرار نصب امامت آن در غدیر دارد چرا که: هرچند از سال سوم بعثت و نزول آیه مبارکه (وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ) پیامبر بااین بیان (هذا اخی، وصیی، وزیری) بارها امام علی (علیه السلام) را در موقعیت های مختلف به عنوان جانشین خود معرفی کرده بودند. ولی به سه دلیل آن معرفی‌ها کفایت نمی کرد و می بایست در کنگره بزرگ غدیر به عنوان آخرین بار آن حضرت معرفی شود:

دلایل ضرورت معرفی امامت امام علی (علیه السلام) در غدیر خم

دلیل اول

نظام ولایی که از یک طرف قدسی و آسمانی و نیز نصب و مشروعیتش از ناحیه حق تعالی باشد و ازطرف دیگر کارآمد و مقبولیتش زمینی و به بیعت مردم بستگی داشته باشد تجربه جدید بشری بود وسابقه نداشته است.

به همین دلیل نصب های گذشته تنها قدسی و آسمانی بودن را ثابت می کرد نه جنبه زمینی را، از همین رو یک بار دیگر در کنگره غدیر نصب امامت علی (علیه السلام) به امر الهی تکرار شد تا جنبه بیعت مردم نیز انجام بگیرد و مسلمین با فرم و قالب حکومت ولایی آشنا شوند.

دلیل دوم

هرچند در بیست و سه سال از دوره بعثت، حضرت علی (علیه السلام) در موقعیت های مختلف به عنوان امام، خلیفه، وصی پیامبر معرفی شد؛ ولی همه در مکه و مدینه بوده است. ولی به صورت جهانی و در کنگره عظیمی چون غدیر در بین جمعیت ۱۲۰ هزار نفری از مدینه، یمن، شامات.. نبوده است.

برای اینکه همه جهان اسلام از همه بلاد اسلامی در جریان چنین واقعه عظیم قرار بگیرند پیامبر تصمیم گرفت دراین کنگره شکوهمند، علی ۷را به عنوان وصی خود معرفی نمایند.

دلیل سوم

از آنجایی که این امام علی (علیه السلام) بود درشب لیلة المبیت جای پیامبر خوابید تا آن حضرت از ترور حتمی قریش نجات یافت. و این علی ۷بود که گردن گردنکشان سران قریش را قطع کرد تا زمینه فتح و تثبیت اسلام فراهم آورد که خود درنامه (۶۴)نهج البلاغه خطاب به معاویه می نویسد:

وَ عِنْدِی السَّیْفُ الَّذِی أَعْضَضْتُهُ بِجَدِّکَ وَ خَالِکَ وَ أَخِیکَ فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ

[شمشیری که من آن را دریک روز برجد تو(عتبه)و دایی تو(ولید)و برادرت (حنظله) فرود آوردم نزد من است].

پس در این مدت دشمنان فراوانی برایش به وجود آمده است. علاوه بر این، امام علی (علیه السلام) شخصیتی بود که در زیر مجموعه قبیله اوس، خزرج،تیم، عدی، اوس،خزرج و اموی قرار نداشت طبعا مردمی که رهبری را در ساختار قبیله ای تعریف می کردند نمی خواستند رهبری خارج از حزب و قبیله خود را بپذیرند.

ازهمین رو بسیار ساده قابل پیش بینی بود آنان، آنچه که پیامبر فرموده بود انکار نمایند و یا به گونه دیگر توجیه نمایند. رسول خدا به امر الهی در کنگره عظیم حج امام علی (علیه السلام) را معرفی کردند تا راه هرگونه انکار امامت را به روی همه اهل فهم و متدینان حقیقی ببندند. از همین رو پیامبر خبر از توطئه گروهی منافق داد و فرمود:

«لاوَإِنِّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أَدْعُوکمْ إِلی مُصافَقَتی عَلی بَیعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْد»

[اینک شما را می خوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید].

ونیز خطاب به حج گزاران فرمود:

«أَلا وَإِنَّی قَدْ بایعْتُ الله وَ عَلِی قَدْ بایعَنی، وَأَنَا آخِذُکمْ بِالْبَیعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، ( إِنَّ الَّذینَ یبایعُونَک إِنَّما یبایعُونَ الله، یدُالله فَوْقَ أَیدیهِمْ، فَمَنْ نَکثَ فَإِنَّما ینْکثُ عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیهُ الله فَسَیؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً »

[آگاه باشید من با خداوند، و علی با من،پیمان بسته و من اکنون از سوی خدای عزّوجل برای امامت او پیمان می گیرم ؛ (ای پیامبر) آنان که با تو بیعت کنند هر آینه با خدا بیعت کرده اند، دست خدا بالای دستان آنان است. و هر کس بیعت شکند، بر زیان خود شکسته، و آن کس که بر پیمان خداوند استوار و با وفا باشد، خداوند به او پاداش بزرگی خواهد داد].

چه نیازی به بیعت مردم بود؟

اصرار و تأکید پیامبر(ص) بر بیعت سه دلیل مهم داشته است:

دلیل اول

آنچه در غدیر انجام گرفت تأسیس حکومت ولایی بوده است که اقتدار و به فعلیت رسیدن رهبری امام جامعه به مقبولیت و آرای مردم بستگی دارد.

ازهمین رو رسول اعظم۹ اصرار بر بیعت مردم دارند تا در جامعه اسلامی کاملا نهادینه شود که مشروعیت امامت قدسی و آسمانی است، ولی مقبولیت، فرشی و زمینی و به بیعت و آرا مردم بستگی دارد.

دلیل دوم

ازمجموع خطبه و از تأخیر پی در پی معرفی از عرفات تا غدیر نشان از یک واقعیت تلخ دارد و آن این که رسول الله ۹به این نتیجه رسیده بودند اگر حجت را بر این سران و شیوخ قبیله خزرج اوس، اموی و بنی‌هاشم تمام نکند با آن بافت قبیله گرایی که دارند، امکان نقض عهد و شکستن پیمان وجود دارد و حضرت می خواستند با این بیعت راه نقض عهد را ببندند و کسی نگوید من روز غدیر چنین سیستم رهبری را نپذیرفته بودم که اگر اقدام به مخالفت کرد، واقعا و حقیقة مبغوض و ملعون پیامبر و خدای پیامبر قرار بگیرد ازهمین رو از توطئه این گروه کار شکن خبر داد وفرمود:

«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ سَیکونُ مِنْ بَعْدی أَئمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی النّارِ وَیوْمَ الْقِیامَةِ لاینْصَرونَ. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله وَأَنَا بَریئانِ مِنْهُمْ»

[مردمان ! به زودی پس از من پیشوایانی خواهند بود که شما را به سوی آتش می خوانند و در روز رستاخیز تنها وبدون یاور خواهند ماند. هان مردمان ! خداوند و من از آنان بیزاریم].

ونیز فرمود:

«وَسَیجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَ اغْتِصاباً، (أَلا لَعَنَ الله الْغاصِبینَ الْمُغْتَصبینَ »

[آگاه باشید ! به زودی پس از من امامت را با پادشاهی جابه جا نموده. آن را غصب کرده و به تصرف خویش درآورند. هان! نفرین و خشم خدا بر غاصبان و چپاول گران].

دلیل سوم

رسم و سنت در جزیره العرب بر این بوده است وقتی رئیس قبیله یا حاکمی را انتخاب می کردند با او بیعت می نمودند و با بیعت، رهبری وی مشروعیت پیدا می کرد.

پیامبر برای این که پس از ایشان، کسی با این بهانه که در روز غدیر بیعت انجام نشد در مقام مخالفت بر نیاید زن و مرد حاضر در غدیر خم را مکلف کرد که به صورت رسمی همه با امام علی (علیه السلام) بیعت کنندو فرمود:

أَلاوَإِنِّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أَدْعُوکمْ إِلی مُصافَقَتی عَلی بَیعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْد.

[اینک شما را می خوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید].

۴-راز دلالت کلمه (مولا) بر امامت

متن خطبه:

«ثم قال: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکمْ مِنْ اَنْفُسِکمْ ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».

به دلایل متعدد (مولا) هرچند معانی متعدد دارد ولی (مولا) درکلام رسول الله ۹را در این خطبه نمی توان حمل بر دوستی و محبت نمود:

دلیل اول

استدلال به امامت امام علی (علیه السلام) درخطبه غدیریه تنها به این فراز نیست تا گفته شود کلمه (مولا) معانی متعدد دارد؛ بلکه به متن خطبه غدیریه است که دراین متن (۳۷) بار در فراز های متعدد خلیفه، وصی، امام آمده است و دیگر راهی برای چنین مغالطات و تأویل‌های ناروایی باقی نمی‌ماند که به چند مورد اشاره می‌کنیم:

۱-درفراز نوزدهم آمده است:

«أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کلَّ أَبْیضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیی وَ خَلیفَتی ( عَلی أُمَّتی ) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیکمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ»

۲- در فراز چهل ویکم آمده است:

«فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ( ذالِک فیهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا ) أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکمْ وَلِیاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوک وَالصَّغیرِ وَالْکبیرِ، وَ عَلَی الْأَبْیضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلی کلِّ مُوَحِّدٍ. ماضٍ حُکمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ»

۳-در فرازچهل وچهار آمده است:

«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لاَمْرِ(الله) رَبِّکمْ، فَإِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاکمْ وَإِلاهُکمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِیهُ الُمخاطِبُ لَکمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیکمْ وَ إِمامُکمْ بِأَمْرِالله رَبِّکمْ»

پس با تأمل در خطبه می یابیم بر فرض این که (مولا)درهمین جا به معنای دوست باشد آسیبی به نصب امامت امام علی (علیه السلام) در واقعه غدیر نمی زند؛ چراکه پیامبر در فراز به فراز خطبه، آن حضرت را به عنوان وصی، خلیفه، امام معرفی کردند ودر پایان فرمودند:«من کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ»

دلیل دوم

هر چند در لغت یکی ازمعانی (مولا) دوستی است ولی در این خطبه نمی تواند به معنای دوست باشد؛ بلکه (مولا) در کلام رسول الله ۹به معنای امام ورهبری است. چرا که مردمی که شنونده کلام رسول الله۹بودند هیچ یک چنین پرسشی ننموده و ایرادی نگرفتند که چرا شما برای دوستی علی ۷ما را در این سرزمین جحفه سه روز نگه داشته‌اید. همین سکوت مؤید این معنا است که آنان از( مولا) در کلام رسو ل الله ۹معنای زعیم و رهبری را می فهمیدند و ارزش چند روز معطل شدن برای چنین رویداد سیاسی را می دانستند. علاوه براینکه معقول نبود که خود رسول الله(ص) برای اعلام دوست داشتن چنین کار بیهوده‌ای را انجام دهد.

دلیل سوم

هرگز درجزیرة العرب برای دوستی بیعت نمی گرفتند؛ بلکه برای رهبری تنها بیعت مرسوم بوده است. ازهمین رو در فراز(۹۶) آمده:

«أَدْعُوکمْ إِلی مُصافَقَتی عَلی بَیعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ»

و همین که پیامبر گرامی در این فراز ازخطبه همه حج گزاران را مکلف بر بیعت امام علی (علیه السلام) نمودند خود بهترین شاهد و قرینه است که نمی‌توان کلمه(مولا) در کلام رسول الله (ص) را حمل بر دوستی نمود.

دلیل چهارم

براین که کلمه (مولا) درخطبه غدیریه به معنای دوستی نیست شعر (حسان بن ثابت) است که پس ازنصب امام درحضور رسول الله ۹و ۱۲۰ هزار حج گزار سروده اند. این اشعار درمنابع اهل سنت آمده و مرحوم علامه امینی تمام منابع را در الغدیر آورده اند و در این شعر، حسان کلمه مولا را بر امام تفسیر کرد و شخص پیامبر به او اعتراضی نکرده اند و آن بیت مورد نظر این است:

فقال له قم یا علی فانی رضیتک بعدی اماما وهادیا

۵- استمرار امامت در نسل امام علی(ع)

مطلبی که در این زمینه بیان داشته‌اند بخشی راجع امام علی‌و بقیه امامان:است و بخش دوم در باره امام زمان(عج)

مطلب اول: امام علی(ع) و ذریه آن حضرت

متن خطبه:

«ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیکمْ وَ إِمامُکمْ بِأَمْرِالله رَبِّکمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیتی مِنْ وُلْدِهِ»

بخش مهمی ازفرازهای خطبه غدیریه اختصاص به بیان استمرار نبوت از نسل امام علی ۷، ونیز به بیان اختصاصات حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء دارد.

در چهار فراز از خطبه، پیامبر خدا۹اصرار دارند تا مسلمین را متوجه این نکته نمایند غدیر و حجه الوداع تنها محل معرفی امام علی ۷به عنوان خلیفه، امام، وصی رسول الله ۹ نیست، بلکه زمینه وفرصتی است که به امرالهی وبه نص رسول الله ۹مسلمین بدانند امامان بعد از پیامبر دوازده تن هستند که یازده تن دیگر از نسل پیامبر وازصلب علی ۷می‌باشند که اول از این دوازده تن امام علی ۷و آخر وخاتم امامان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، ازهمین روست در چهار فراز از خطبه غدیریه آمده است.

۱- مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیاً وَالطَّیبینَ مِنْ وُلْدی (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکبَرُ، فَکلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدا عَلَی الْحَوْضَ. أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکامُهُ فی أَرْضِهِ:

[هان مردمان ! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ کوچک ترند و قرآن یادگار گران سنگ بزرگ تر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر می دهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. هان! بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند].

۲.مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ الله وَالُمجادِلُ عَنْ رَسُولِ الله، وَ هُوَالتَّقِی النَّقِی الْهادِی الْمَهْدِی. نَبِیکمْ خَیرُ نَبی وَ وَصِیکمْ خَیرُ وَصِی (وَبَنُوهُ خَیرُالْأَوْصِیاءِ). مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّیةُ کلِّ نَبِی مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّیتی مِنْ صُلْبِ (أَمیرِالْمُؤْمِنینَ ) عَلِی.

[هان مردمان ! او یاور دین خدا و دفاع کننده از رسول اوست. او پرهیزکار پاکیزه و رهنمای ارشاد شده [ به دست خود خدا ] است. پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی و فرزندان او برترین اوصیایند. هان مردمان ! فرزندان هر پیامبر از نسل اویند و فرزندان من از صلب و نسل امیرالمؤمنین علی است].

۳- ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیکمْ وَ إِمامُکمْ بِأَمْرِالله رَبِّکمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یوْمٍ تَلْقَوْنَ الله

[و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می گوید. و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آنگاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد].

۴-مَعاشِرَالنّاسِ 'أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ ( الْهُدی )، یهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلونَ:.

[هان مردمان ! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند].

مطلب دوم:خصایص حضرت مهدی سلام الله علیه

پس از آنکه رسول الله (ص) در خطبه غدیریه جانشینان بعد ازخود تا قیامت را بیان کردند، به خصایص هفده گانه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان خاتم الائمه:پرداختند، ازهمین رو می‌فرمایند:

۱- خاتم ائمه:

«أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی»

[آگاه باشید ! همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست]

۲-چیرگی بر ادیان:

«أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ »

[هان ! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود]

۳--انتقام گیرنده:

«أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ ».

هشدار ! که اوست انتقام گیرنده از ستمکار)

۴-فاتح دژها:

«أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها»

[هشدار! که اوست فاتح دژها و منهدم کننده ی آنها]

۵-چیرگی برمشرکان:

«أَلا إِنَّهُ غالِبُ کلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْک وَهادیها»

[هشدار ! که اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمای آنان]

۶-خونخواه تمام اولیاء:

«أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِک بِکلِّ ثارٍ لاِوْلِیاءِالله »

[هشدار ! که او خونخواه تمام اولیای خداست]

۷-یاری رسان دین:

«أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ الله»

[آگاه باشید ! اوست یاور دین خدا ].

۸- دریایی ژرف:

«أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ».

[هشدار ! که از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون می گیرد].

۹- ارزشمند کردن ارزش ها

«أَلا إِنَّهُ یسِمُ کلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ »

[هشدار ! که او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او و به هر نادان و بی‌ارزشی به اندازه ی نادانی اش نیکی کند].

۱۰-وارث دانش ها:

«أَلا إِنَّهُ وارِثُ کلِّ عِلْمٍ وَالُمحیطُ بِکلِّ فَهْمٍ».

[هشدار ! که او وارث دانش ها و حاکم بر ادراک هاست].

۱۱-مبین آیات الهی:

«أَلا إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُشَیدُ لاِمْرِ آیاتِهِ»

[بیدار باشید بدانید که او از سوی پروردگارش سخن می گوید و آیات و نشانه‌های او را برپا کند].

۱۲- استواربودن

«أَلا إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ»

[بدانید همانا اوست بالیده و استوار].

۱۳- داشتن ولایت تکوینی

«أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیهِ.! »

هموست که [ اختیار امور جهانیان و آیین آنان ] به او واگذار شده است.)

۱۴-پیشگویی شده ظهور:

«أَلا إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرونِ بَینَ یدَیهِ»

[آگاه باشید ! که تمامی گذشتگان ظهور او را پیشگویی کرده اند]

۱۵-حجت پایدار:

«أَلا إِنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَلا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ»

[آگاه باشید ! که اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود.درستی و راستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست].

۱۶-غالب برهمه:

«أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَیهِ»

هان ! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده ی او یاری نخواهد گشت)

۱۷-ولی خدا:

«أَلاوَإِنَّهُ وَلِی الله فی أَرْضِهِ، وَحَکمُهُ فی خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ علانِیتِهِ»

[آگاه باشید که او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است].

۶-فضائل امام (ع)

متن خطبه:

«وَ کلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقین »

بخشی از(۱۱۰) فراز خطبه غدیریه به بیان فضائل امام علی علیه السلام اختصاص دارد که هریک ازاین فضائل نیاز به شرح وتفسیر مبسوطی خواهد داشت، ولی ازباب آشنایی فهرستی ازاین فضائل را دراینجا می آوریم:

۱-علم گسترده داشتن:

«مَعاشِرَالنّاسِ، علی ( فَضِّلُوهُ)مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقین وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیاً»

[هان مردمان ! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من قرار داده و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام].

۲-مصداق امام مبین در سوره یس:

(وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ ( الَّذی ذَکرَهُ الله فی سُورَةِ یس: ( وَ کلَّ شَیءٍ أَحْصَیناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ

او ( علی ) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که: « و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم...)

۳- پرداخت زکات درحال رکوع:

«وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَک وَ تَعالی عَلَی بِذالِک آیةً مِنْ کتابِهِ (هِی): (إِنَّما وَلِیکمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَیؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ )، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکعٌ یریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کلِّ حالٍ»

[و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که:« همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند. » و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است].

۴-میزان جدایی حق از باطل:

«مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکفُوا عَنْ وِلایتِهِ، فَهُوَالَّذی یهدی إِلَی الْحَقِّ وَیعْمَلُ بِهِ، وَیزْهِقُ الْباطِلَ وَینْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ»

[هان مردمان ! از علی رو برنتابید و از امامتش نگریزید و از سرپرستی اش رو برنگردانید او ( شما را ) به درستی و راستی خوانده و ( خود نیز ) بدان عمل نماید او نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد].

۵- اولین مؤمن به رسول خدا:

(أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ ( لَمْ یسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ )

[او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته].

۶- ایثارجان برای رسول خدا

«وَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ الله وَلا أَحَدَ یعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیرُهُ (أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی.أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ ینامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ »

[و همو جان خود را فدای رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت خداوند می کرد و جز او کسی چنین نبود اولین نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است. از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [ در شب هجرت ] در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند].

۷- اطاعتش موجب رستگاری:

(مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ فَضائِلَ عَلی بْنِ أَبی طالِبٍ عِنْدَالله عَزَّوَجَلَّ - وَ قَدْ أَنْزَلَهافِی الْقُرْآنِ - أَکثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیها فی مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أَنْبَاَکمْ بِها وَ عَرَفَها فَصَدِّقُوهُ. مَعاشِرَالنّاسِ، مَنْ یطِعِ الله وَ رَسُولَهُ وَ عَلِیاً وَ الْأَئِمَةَ الَّذینَ ذَکرْتُهُمْ فَقَدْ فازَفَوْزاً عَظیماً.

[هان مردمان ! هر آینه برتری هی علی بن ابی طالب نزد خداوند عزّوجل - که در قرآن نازل فرموده - بیش از آن است که من یکباره برشمارم. پس هر کس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت او را تصدیق و تأیید کنید. هان مردمان ! آن کس که از خدا و رسولش و علی و امامانی که نام بردم پیروی کند، به رستگاری بزرگی دست یافته است]

۸-بیعت با علی (علیه السلام) موجب بهشتی شدن:

«مَعاشِرَالنَّاسِ، السّابِقُونَ إِلی مُبایعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْلیمِ عَلَیهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ أُولئک هُمُ الْفائزُونَ فی جَنّاتِ النَّعیمِ. مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا ما یرْضَی الله بِهِ عَنْکمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَکفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَلَنْ یضُرَّالله شَیئاً. اللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ ( بِما أَدَّیتُ وَأَمَرْتُ) وَاغْضِبْ عَلَی ( الْجاحِدینَ ) الْکافِرینَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ »

[هان مردمان ! سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام بر او با لقب امیرالمؤمنین، رستگارانند.

۷-(فلسفه حلال و حرام، واجبات و محرمات درخطبه غدیریه)

متن: خطبه:

( مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِالله).

بخش مهمی ازخطبه غدیریه اختصاص به بیان احکام الهی (حلال و حرام، واجبات و محرمات) و نیز به بیان فلسفه پاره از احکام اختصاص پیدا کرده است.

۸- مشخصه های غدیرباوران

متن خطبه:

(فَلْیُبَلِّغِ اَلْحَاضِرُ اَلْغَائِبَ وَ اَلْوَالِدُ اَلْوَلَدَ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ)

شرح خطبه:

بخشی ازفراز های خطبه در توصیف ومعرفی غدیر باوران است، ازهمین رو درخطبه غدیریه چهار خصیصه برای ولایت مداران و غدیر باوران آمده است:

۱-ولای زعامت

غدیرباوران از نظر عقیده و اندیشه بر این باورند که ازنظر زعامت و امامت، علی (علیه السلام) جانشین بعد از پیامبر است، دلیل و پشتوانه این باور آن است که خلیفه اول به محض اینکه متوجه شد چند روز از عمرش باقی نمانده است، فورا به عثمان گفت: بنویس پس از من عمر خلیفه مسلمین است، و همچنین وقتی خلیفه دوم دید که چیزی از پایان عمرش باقی نمانده است، فورا شورای شش نفره تشکیل داد تا از بین خود خلیفه آینده را انتخاب کند. کدام عقل سلیم می پذیرد رسول الله ۹ نسبت به آینده اسلام بی تفاوت بماند؛ بلکه همان گونه که در گزارش خطبه غدیریه آمده است رسول الله صلی الله علیه وآله درجمع حج گزاران حجةالوداع در غدیر، رسما با ایراد خطبه غدیریه فرمود:أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی. و بدین‌صورت علی ۷را برای امامت نصب کرد.

۲-(ولای محبت

غدیرباوران به دلیل این که با فطرت خود میل به کمالات دارندو از سوی دیگر علی (علیه السلام) چون (ابوالفضایل)و(مجمع الکمالات)است نه تنهادوستش دارند بلکه به وی عشق می ورزند وحوضچه وجودشان آمیخته با عشق آن حضرت است ازهمین رو در این دعا در خطبه غدیریه جمله:(اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرمن نصره) شامل حالشان شد.

۳-ولای اطاعت

(ولای محبت) غدیر باوران، رابطه تنگاتنگ با (ولای اطاعت) داشته و کسانی که محبت اهل بیت و امام علی (علیه السلام) را در جان خود دارند، هر آنچه آن حضرت دستور داده باشند باجان و دل می پذیرند و اطاعت می‌کنند.ازهمین رو در خطبه غدیریه در فرازهای متعدد به (ولای اطاعت) سفارش شده است و رسول خدا۹ فرمودند:

(مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَمَرَنِی وَ نَهَانِی وَ قَدْ أَمَرْتُ عَلِیّاً وَ نَهَیْتُهُ فَعَلِمَ اَلْأَمْرَ وَ اَلنَّهْیَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاسْمَعُوا لِأَمْرِهِ تَسْلَمُوا وَ أَطِیعُوا تَهْتَدُوا وَ اِنْتَهُوا لِنَهْیِهِ تَرْشُدُوا وَ صَیِّرُوا إِلَی مُرَادِهِ وَ لاَ تَتَفَرَّقُ بِکُمُ اَلسُّبُلُ.

[هان مردمان ! همانا خداوند امر و نهی خود را به من فرموده و من نیز به دستور او دانش آن را نزد علی نهادم. پس فرمان او را بشنوید و گردن نهید و پیرویش نمایید و از آنچه بازتان دارد خودداری کنید تا راه یابید، به سوی هدف او حرکت کنید طرق مختلف دیگر شما را از راه او بازندارد].

۴-ناشر فضایل

غدیرباوران کسانی اند که به حکم این که رسول الله۹درخطبه غدیریه فرمودند:

«فَلْیُبَلِّغِ اَلْحَاضِرُ اَلْغَائِبَ وَ اَلْوَالِدُ اَلْوَلَدَ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ سَیَجْعَلُونَهَا مُلْکاً وَ اِغْتِصَاباً»

به نشر فضایل امام امیر المؤ منین ۷و نیز تثبیت امامت آن حضرت به ویژه آنچه در غدیر انجام گرفته می پردازند و هریک با تبلیغ، خود را در مسیر میثم تمار،علامه امینی صاحب الغدیر، و میر حامد حسین هندی صاحب عقبات الانوار قرار می‌دهند و با جان و مال، قلم و زبانشان در این مسیر کوشش می‌کنند و هزینه می‌نمایند و به نشر فضایل امام علی (علیه السلام) می پردازند.

۵-پارسایی

ازخصایص غدیر باوران تقوا درحیطه عمل ورفتار است ازهمین رو در مرتبه اول، تقوا (تقوا ی عام) یا به تعبیر روایات(خوف من النار) دارند و واجبات را انجام می دهند و محرمات را ترک می‌کنند.

۹- (بیان خصوصیت منکرین ولایت)

بخش مهمی از فرازهای مهم خطبه غدیریه اختصاص به معرفی خصوصیت جریان اموی مسلکان دارد یعنی کسانی که منکر ولایت و منکر فضائل امام علی علیه السّلام اند وحاضرندبرای فرد خبیثی چون معاویه فضیلت تراشی کنند ولی نسبت به امام علی علیه السلام که فضائلش درقرآن وسنت به وفور آمده کتمان کنند ازهمین رو درخطبه غدیریه پنج خصوصیت برای آنان آمده است:

۱-ملعون بودن منکر ین ولایت

نخستین خصیصه ای که برای منکرین ولایت در خطبه غدیریه آمده مورد (لعن) و (نفرین) رسول الله ۹قرار گرفتن این جماعت است، ازهمین رو در فراز مربوطه درخطبه آمده است:

«مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یوافِقْهُ أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِک وَیقُولُ: «مَنْ عادی عَلِیاً وَلَمْ یتَوَلَّهُ فَعَلَیهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی»

[هان مردمان ! علی را برتر دانید ؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است ؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید؛ دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد ! هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: « هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد].

۲-بی توفیقی در توبه

دومین خصیصه‌ای که در خطبه غدیریه برای منکرین ولایت آمده(توبه و استغفارشان) پذیرفته نمی‌شود.

از همین رو درخطبه آمده است:

«مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ إِنَّهُ إِمَامٌ مِنَ اَللَّهِ وَ لَنْ یَتُوبَ اَللَّهُ عَلَی أَحَدٍ أَنْکَرَ وَلاَیَتَهُ وَ لَنْ یَغْفِرَ اَللَّهُ لَهُ حَتْماً عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَفْعَلَ ذَلِکَ بِمَنْ خَالَفَ أَمْرَهُ فِیهِ وَ أَنْ یُعَذِّبَهُ عَذَاباً شَدِیداً نُکْراً أَبَدَ اَلْآبَادِ وَ دَهْرَ اَلدُّهُورِ فَاحْذَرُوا أَنْ تُخَالِفُوهُ فَتَصْلَوْا نَاراً وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ وَ اَلْحِجٰارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکٰافِرِینَ»

[هان مر دمان ! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد، این است روش قطعی خداوند،درباره ناسازگاری با علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند، ازمخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی در خواهید شد که آتش گیره آن مردمانند وسنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است].

۳-(گرفتار نفاق و تفرقه شدن)

سومین خصیصه ای ‌که در خطبه غدیریه برای منکرین ولایت آمده است(اهل شقاق ونفاق) بودن این جماعت اموی مسلک است. از همین رو درخطبه آمده است:

«أَلاَ إِنَّ أَعْدَاءَ عَلِیٍّ هُمْ أَهْلُ اَلشِّقَاقِ وَ اَلنِّفَاقِ وَ اَلْحَادُّونَ وَ هُمُ اَلْعَادُّونَ وَ إِخْوَانُ اَلشَّیَاطِینِ اَلَّذِینَ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلیٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ اَلْقَوْلِ غُرُوراً »

[آگاه باشید!که دشمنان علی ۷همان معاندان و منافقان و مخالفان و همان دشمنان و برادران شیاطین اند].

۴-حبط اعمال منکرین ولایت

چهارمین خصوصیت منکرین ولایت، حبط اعمال است، به این معنا منکرین ولایت اگر همه روزهای سال را روزه بگیرند، وهمه شب هارا نماز بخوانند، وهرسال ازعمرشان را به حج بروند، وهمه اموال خود را انفاق کنند، ولی منکر ولایت امام علی (علیه السلام) باشند هیچیک از اعمالشان درپیشگاه الهی مورد قبول واقع نمی‌شود از همین رو درخطبه آمده است:

«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَکمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکمْ بِإِمامَتِهِ، فَمَنْ لَمْ یأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلی یوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی الله عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِک الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ) وَ فِی النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لایخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ ینْظَرونَ) ».

[هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود:اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه‌ی بر خدا - پیروی نکنند، در دو جهان کرده هایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونه ی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود].

۵-مجازات سخت اخروی مخالفین ولایت

پنجمین خصیصه منکرین ولایت امام علی (علیه السلام) مجازات سخت وعذاب الیم درآخرت است از همین رو در خطبه غدیریه آمده است:

«أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ یصْلَونَ سَعیراً.أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ یسْمَعونَ لِجَهَنَّمَ شَهیقاً وَ هِی تَفورُ وَ یرَوْنَ لَهازَفیراً. أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ الله فیهِمْ: (کلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها) الآیة. أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ الله عَزَّوَجَلَّ: (کلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَلَمْ یأتِکمْ نَذیرٌ، قالوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکذَّبْنا وَ قُلنا مانَزَّلَ الله مِنْ شَیءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فی ضَلالٍ کبیرٍ) إِلی قَوله: (أَلافَسُحْقاً لاَصْحابِ السَّعیرِ). أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کبیرٌ»

[هان ! دشمنان آنان آن کسانی اند که در آتش درآیند. و همانا ناله ی افروزش جهنم را می شنوند در حالی که شعله آتش زبانه می کشد و زفیر ( صدی بازدم) جهنم را نیز درمی یابند. هان ! خداوند درباره ی ستیزگران با آنان فرموده: «هرگاه امتی داخل جهنم شود گروه هم‌کیش خود را نفرین کند»هشدار! که دشمنان امامان همانانند که خداوند درباره ی آنان فرموده: «هر گروهی از آنان داخل جهنم شود نگاهبانان می پرسند: مگر برایتان ترساننده ای نیامده بود ؟! می گویند: چرا ترساننده آمد لیکن تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند وحی نفرستاده و شما نیستید مگر در گمراهی بزرگ ! » تا آن جا که فرماید: «هان! نابود باد دوزخیان.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha