چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۱
ماجرای نوشتن کتاب "شکوفه‌های گلستان تقوی"

نویسنده کتاب شکوفه‌های گلستان تقوی گفت: در زمان رونمایی از کتاب برادرانم که پدر شهید تقوی طلب برای رونمایی آن تشریف آورده بودند حس کردم که ایشان مانند پدر من هستند و در چشمانش می‌دیدم که علاقه‌مندند و دوست دارند که در مورد خاطرات ارزشمند پسران شهیدش نیز همین کار انجام شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در همدان، فاطمه حجه فروش نویسنده کتاب «شکوفه‌های گلستان تقوی» در سومین یادواره‌ای رسانه‌ای که به میزبانی خبرگزاری حوزه در همدان برگزار شد، اظهار کرد: قلم زدن برای شهدا وطیفه ای سنگین است و ما که از خانواده ایثارگران هستیم احساس مسئولیت بیشتری می کنیم و باید اهداف و رسالت شهدا را به گوش جامعه برسانیم و وظیفه خطیری بود.

بیشتر بخوانید:

خبرگزاری حوزه میزبان سومین یادواره رسانه‌ای گلستان تقوی

روایت خواهر شهیدان تقوی طلب از حال و هوای منزل پدری

وی با بیان اینکه برای خود من باعث افتخاراست چراکه این حرکت را از برکت‌های زندگی خودم می‌دانم، ادامه داد: توانستم هرچند قدمی کوچک در کنار شغل معلمی که دارم در موضوع خاطرات شهدا اندک تلاشی در حد توانم داشته باشم.

ببینید:

تصاویر سومین یادواره رسانه‌ای با محوریت کتاب شکوفه‌های گلستان تقوی

حجه‌فروش عنوان کرد: داستان بسیاری از قهرمانان اسطوره‌ای مانند رستم و سهراب و آرش و... را در داستان‌ها شنیده‌ایم که افسانه‌ای بیش نیست و واقعیت ندارند ولی بزرگ‌ترین قهرمانانی که می‌توانیم به عنوان الگو برای جوانان ارائه داد، همین شهدا هستند.

وی اضافه کرد: من به عنوان معلم وظیفه‌ام بود که باید از ایثار شهدا بیان کنم و عهدی با برادرانم بستم که در سال ۹۵ کتاب را نوشتم و هرسال کاری در این راستا انجام دهم و خوشبختانه تاکنون موفق شدم.

نویسنده ادبیات پایداری با بیان اینکه شکست بالها برای برادران خود نوشتم، گفت: برای بیان خاطرات شهیدان تقوی طلب ۹۸ دست‌نوشته را دریافت و با توکل به خدا کار را آغاز کردم‌، شهید جلال با سن کم و در خانواده‌ای متدین و اعتقادات و تربیت صحیح مثال زدنی رشد یافته بود.

وی عنوان کرد: در زمان رونمایی از کتاب برادرانم که پدر شهید تقوی طلب برای رونمایی آن تشریف آورده بودند حس کردم که ایشان مانند پدر من هستند و در چشمانش می‌دیدم که علاقه‌مندند و دوست دارند که در مورد خاطرات ارزشمند پسران شهیدش نیز همین کار انجام شود.

حجه‌فروش خاطرنشان کرد: تصمیم گرفتم که این کار را شروع کنم و با خانواده شهید که هم محلی بودیم و دورادور شناخت داشتیم ارتباط بگیرم؛ در ابتدا قرار نبود که کتاب به این شکل امروز چاپ بشود چراکه هدف بنده بیشتر جمع آوری خاطرات در مقیاس کمتری بود اما با عنایت خداوند و خود شهیدان بزرگوار این کتاب به این مرحله رسید .

وی با عنوان اینکه اکنون الگوهای نامناسب برای فرزندان بسیار شده، تأکید کرد: یادآوری و بیان خاطرات شهدا گامی در جهت اعتلا و رسیدن به حق و حقیقت خواهد بود و در فطرت هر انسانی این خاطرات اثر خواهد داشت و شهدا بهترین الگو برای همه افراد هستند.

وی با تأکید بر اینکه در حد توان سعی کردم خاطرات سعید را بازگو کنم، تشریح کرد: نام‌گذاری فصل‌های سال فصل شهید جلال و شهید امیر نام‌گذاری شد چراکه برادر کوچک تر زودتر شهید می‌شود .

حجه‌فروش به قسمت های از کتاب گریزی زد و ادامه داد: واکنش پدر شهیدان تقوا طلب زمانیکه خبر شهادت جلال را می شنود بسیار قابل تأمل است؛ کدام پدری در عزاداری فرزندش لباس شاد می پوشد و پشت این کار چیست؟ چیزی جز روحیه دادن به پدر و مادرهایی که شهید تقدیم انقلاب کرده‌اند؟

وی افزود: در زمان شهادت شهید تقوی طلب پدر این دو بزرگوار در روز تشییع شهید عزیزشان ماشین خود را گل آرایی کرده بود و لباس رنگی پوشیده بود و گل بر سر تشییع کنندگان می‌ریختند؛ منظور ایشان تزریق امید و بیان این نکته بود که امانتی که خدا به ایشان داده بود را به بهترین وجه ممکن تحویل دادند و این کار عظمت و بزرگی این پدر شهید را میرساند .

این نویسنده کتاب به قلم شیوای شهید امیر اشاره کرد و در ادامه افزود: نزدیک به چهل سال هنوز خاطره انگیز است و برای خود دستورالعمل درست کرده با نکات کوتاه مطالب ارزشمند و به شکل وصیت نامه بیان کرده است.

وی بیان کرد: از خاطرات جالبی که در رفتار شهید دیدم و برایم خیلی جالب بود این است که شهید جلال تقوا طلب در آخرین ساعت درسی هر روز در مدرسه با باقی مانده ی گچ‌های خُرده و غیرقابل ‌استفاده کلاس بر روی تخته یک حدیث یا یک آیه از قرآن می‌نوشتند و فردای آن روز که هم‌کلاسی ها می‌آمدند مدرسه روز خودشون را با این نوشته‌ها آغاز می‌کردند و این کار جالب و کوچک خیلی روی هم کلاسی‌های ایشان می‌توانست تأثیر مثبت بگذارد .

حجه‌فروش گفت: از نکات دیگر اینکه همیشه برادر کوچک برای برادر بزرگ‌تر الگو بوند. این اتفاق در منزل ما هم بین برادرانم وجود داشت و همیشه برای ما جالب بود که برادر برزرگ‌تر ما از برادر کوچتر مان تأثیر می‌پذیرفت. همچنین این دو شهید با معلم خود در جبهه حضور داشتند و در جبهه هم گاهی معلم از این دوشهید تأثیر می‌گرفت و ایشان در بغل معلم خودشان به شهادت رسیدند.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha