به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی به سوال دلیل جاودانگی حادثه کربلا پاسخ داد.
این سوال همیشه مطرح است که چرا حادثه کربلا جاودانه شد؟ چرا هیچگاه به فراموشی سپرده نمیشود و بلکه هر سال آنطور که ملاحظه میکنیم گرایش و توجه مردم به این حادثه بیشتر میشود، اینکه در روایت میفرماید: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»[۱] همانا قتل حسین در قلبهای مؤمنین حرارتی شعلهور میسازد که هرگز سرد نخواهد شد»، منشأ این امر چیست؟
در پاسخ باید گفت یکی از علل بسیار مهم آن، عنصر مظلومیت است، عنوانی که زیاد به گوشما رسیده و آن را بسیار مطرح میکنیم اما برای بررسی این عنصر تامل و درنگی نکردهایم. این مقداری که من اطلاع دارم کمتر تأمل و درنگ شده که مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) در چه بود؟
آیا سایر ائمه معصومین(علیه السلام) یا خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) که در رأس ائمه است مظلوم نبود؟ این تعبیر از امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که فرمود به اندازه ریگهای بیابان به من ظلم شده، نسبت به سایر ائمه هم همینطور. ولی مظلومیت امام حسین(علیه السلام) با سایر ائمه معصومین(علیه السلام) خیلی تفاوت دارد.
لذا ما باید در این بحث تأمل و بررسی کنیم و از آن درسها بگیریم که بحث عمیق و گسترده است و آثار فراوانی دارد.
بهعنوان مقدمه باید گفت برخورد دین با ظلم چیست؟ ما که میگوئیم اسلام یک دین جامع و کامل است، چه برخوردی با ظلم، ظالم و مظلوم دارد؟
*حکم عقل به قبح ظلم
در بحثهای کلامی و فلسفی یک اصل مسلّم بهنام قبح ظلم وجود دارد که همه آن را قبول دارند إلا اشاعره.
امامیّه و معتزله قبول دارند که عقل میگوید ظلم بد است و قبیح. دین هم خیلی گستردهتر و وسیعتر از عقل، ظلم را تقبیح میکند. بطوری که اگر تمام عقول بشر هم جمع شود، آن حدّت و شدّتی را که دین در تقبیح حرمت ظلم بیان نموده است نمیتوانند درک کنند.
*آثار سوء دنیوی و اُخروی ظلم در قرآن و روایات
همینجا ارزش دین روشن میشود؛ کسانی که میگویند ما عقل داریم پس نیازی به دین و کتاب نداریم، آیا عقل بشر در مورد ظلم این نکات را که به بعضی از آنها اشاره میکنم میتواند درک کند یا نه؟ قرآن کریم برای ظلم یکسری آثار دنیوی و اُخروی ذکر کرده است.
*ظلم منشأ هلاکت مردم
در آیاتی میفرماید اقوام و گروههایی را هلاک کردیم نه بخاطر اینکه حرف نبی ما را قبول نکردند یا انکار کردند یا احکام ما را اجرا نکردند، بلکه میفرماید هلاکشان به این جهت بود که ظلم کردند، «فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ»،[۲] چه بسیار شهرهایی که نابود کردیم چون مردمش ظلم کردند، این آیه میفرماید: یکی از آثار ظلم؛ عذاب و عقاب دنیوی است، وَأَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ؛[۳] هَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظّالِمُونَ؛[۴] فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثَاء فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛[۵] فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَهُمْ ظالِمُونَ[۶] قرآن منشأ اصلی هلاکت اقوام را ظلم بیان مینماید.
حتی در مسائل شخصی ریشة هلاکت و نابودی یک انسان، به ظلمی برمیگردد که بر خودش میکند.
اما در مورد آثار اخروی میفرماید فَوَیْلٌ لِلَّذینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ یَوْمٍ أَلیمٍ[۷]، ظالم منتظر عذاب دردناک روز قیامت باشد، خیلیها ظلم کردند و شاید هم به مرگ طبیعی از دنیا رفتند ولی عذاب ألیم منتظر آنهاست. یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظّالِمینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدّارِ[۸] از کسانی که در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمیگیرند ظالم است، لا ینفع معذرتهم یعنی هر چه هم عذر بیاورند در پیشگاه خدا مورد قبول قرار نمیگیرد.
عقل کجا میتواند این آثار دنیوی و اخروی ظلم را بفهمد، عقل چگونه ارتباط بین طوفان و ظلم را میتواند درک کند؟ رابطه بین عذاب الهی و ظلم یک جامعه را عقل چه مقدار میتواند درک کند؟ عقل اینها را درک نمیکند، آن به همین اندازه میفهمد که ظلم کار بدی است، اما عواقب ظلم را قرآن بیان کرده است.
*تجسم ظلم در قیامت به تاریکیها
اما در روایات؛ قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُمَاتُ یَوْمِ الْقِیَامَةِ»؛[۹] پیامبر اکرم به همه انسانها خطاب میکند از ظلم بپرهیزید، کاری که مصداق ظلم است نکنید.
تجسّم ظلمی که انسان در دنیا مرتکب میشود در روز قیامت ظلمت و تاریکی است. و این شامل ظلم به نفس، ظلم به خانواده، ظلم به جامعه و دین، ظلم به نظام میشود، هر ظلمی ظلمات است، تجسّم هر ظلمی در قیامت ظلمات است. ظلمات یعنی چه؟ قیامت روزی است که به حسب طبیعتش ظلمات است ولی در مورد ظالم ظلمات مضاعف است که دستش از همهجا کوتاه میشود و کسی را نمیتواند صدا کند.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: «سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) یقول: مَنْ أَخَذَ شَیْئاً مِنْ أَمْوَالِ أَهْلِ الذِّمَّةِ ظُلْماً فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ»[۱۰] اگر مسلمانی از اموال غیر مسلمانانی که تحت ذمة مسلمین هستند. ظالمانه چیزی را بردارد، به خدا و رسول خدا و به همة مؤمنین خیانت کرده است. برخورد اسلام با ظلم آن هم نسبت به یک کافر ذمی چنین است.
در روایتی که در کافی آمده، خدای تبارک و تعالی به یکی از انبیاء خود فرمود برو به این حاکمی که حکومت میکند بگو، «إِنَّنِی لَمْ أَسْتَعْمِلْکَ عَلَی سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ اتِّخَاذِ الْأَمْوَالِ وَ إِنَّمَا اسْتَعْمَلْتُکَ لِتَکُفَّ عَنِّی أَصْوَاتَ الْمَظْلُومِینَ فَإِنِّی لَمْ أَدَعْ ظُلَامَتَهُمْ وَ إِنْ کَانُوا کُفَّاراً»؛[۱۱] من تو را به این کار نگماردم که خونریزی کنی و مال مردم را چپاول نمایی، بلکه من تو را قرار دادم بر اینکه صدای مظلوم را بشنوی.
یکی از تکالیف مهم حاکم اغاثة مظلوم است، هر حاکمی که میخواهد باشد. لذا در ادامه روایت میفرماید من نمیپذیرم که تو به اینها ظلم کنی ولو اینکه کافر باشند. این حدیث یک مقدار از روایت قبلی توسعهاش بیشتر میشود یعنی اسلام حتی اجازه ظلم به کفار را هم نمیدهد.
این کلمات رسول خدا و امیرالمؤمنین است، بعد از ذکر این مقدمه خوب تصویر کنید مردمی که قرآن را شنیدند، کلمات رسول خدا را شنیدند، موضعگیریهای دین راجع به ظلم را میدانستند نمیتوان گفت آنها که به جنگ امام حسین(علیه السلام) آمده بودند این مطالب را فراموش کرده بودند، خیر، این کلمات در اذهان و افکار آنها بود اما چطور همه را یکجا کنار گذاشتند و این ظلم بزرگ را به امام حسین(علیه السلام) و اولاد آن حضرت انجام دادند.
جریان امام حسین(علیه السلام) را از زاویه مظلومیت یک مقدار تحلیل کنیم و آثارش را برای خود درس قرار دهیم. حال بحث امامت و خلافت و ... را هم کنار میگذاریم، که آن هم در جای خودش از بحثهای مسلم است.
فرزند رسول خدا را با بدترین وجه به شهادت رساندند، فوق این ظلم قابل تصور نبوده و نیست، و این ظلم متأسفانه امروز هم وجود دارد. امروز اگر حادثه کربلا را درست بیان و تحلیل نکنیم، اگر بخواهیم حادثه کربلا را حادثهای از سر عشق و در مقابل عقل و عقلانیّت قرار دهیم ـ که در بعضی از گفتههایی که همین روزها منتشر شده آمده ـ ، این هم خودش ظلم بزرگی است. اصلاً به نظر میرسد فهم قضیة عاشورا یکی از واجبات بر انسان است، البته انسانی که قدرت فهم و تحلیل داشته باشد.
*تکلیفآور بودن قیام امام حسین(ع)
امام حسین(علیه السلام) یک حرکتی را انجام داد که برای ما تکلیف میآورد. حرکت امام حسین یک حرکت کاملا عقلانی بوده است. چنانچه ما حرکت امام حسین را فقط بر اساس عشق به شهادت و ... تحلیل کنیم که البته اینها هم بوده، اما اگر آنرا فقط در این دایره قرار بدهیم برای ما تکلیفآور نمیشود. باید جریان امام حسین را طوری تحلیل کنیم که برای همگان تا روز قیامت تکلیفآور باشد. چیزی که برای ما تکلیفآور باشد فهمش واجب است.
فهم قضیة امام حسین(علیه السلام) از دید فقهی یکی از واجبات برای ماست، چرا امام حسین کشته شد؟ باید بفهمیم، درست تحلیل کنیم، نیائیم خود ما هم در این زمان باز بر مظلومیت امام حسین اضافه کنیم مثل اینکه یک کسی در مقام دفاع از حق کشته شود و دیگران بگویند بخاطر مسائل مادی و دنیوی بوده! این هم یک ظلم به آن مقتول است.
اگر امروز ما حادثه امام حسین را درست نفهمیم و خدای ناکرده غلط تحلیل کنیم ما هم در ظلم نسبت به حضرت سهیم خواهیم بود.
*قبح ظلم به کفّار و بهائم در دین اسلام
اسلام این همه در مذمت ظلم مطلب دارد، اصلاً محدوده ظلم را از دایرة بشر هم فراتر میبرد و میگوید حق ظلم به بقاع و بهائم هم ندارید، امیرالمؤمنین فرمود: «اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّی عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم»[۱۲]، حقوق الهی را در مورد مخلوقاتش رعایت کنید چون شما مورد سؤال قرار خواهید گرفت حتی نسبت به مکانها و حیوانات. اینها به گوش مردم آن زمان خورده بود که اسلام اجازة ظلم به یک حیوان هم نمیدهد! کدام دینی را سراغ دارید راجع به بهائم چنین موضعگیری داشته باشد؟ انسان حق ندارد به آن حیوانی هم که از آن استفاده میکند ظلم کند.
در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) یک کسی باری را روی شتر خودش گذاشته بود و آن شتر را ایستاده نگه داشته بود. حضرت فرمود صاحب این شتر کیست؟ عرض کردند فلانی. حضرت به او فرمود چرا به این شتر ظلم میکنی؟ اکنون که بار روی دوش این حیوان است باید نشسته باشد، همین اندازه به این حیوان ظلم میکنی و روز قیامت نسبت به همین ظلم از تو سؤال خواهد شد.
*شدت قبح ظلم نسبت به اهلبیت(علیهم السلام)
رسول خد؟ص؟ میدانست امّتش به اهلبیتش(علیهم السلام) ظلم میکنند؛ لذا این تعبیر را به کار برد. «حُرِّمَتِ الْجَنَّةُ عَلَی مَنْ ظَلَمَ أَهْلَ بَیْتِی وَقَاتَلَهُمْ وَالْمُعِینِ عَلَیْهِمْ وَمَنْ سَبَّهُم»،[۱۳] ما آیه مودّت را زیاد شنیدهایم که رسول خدا فرمود لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی، من در مقابل این همه زحمتی که برای شما کشیدم هیچ اجر و مزدی نمیخواهم، فقط نسبت به خویشاوندان من مودت داشته باشید. آن هم مودتی که باز منشأ هدایت انسان و خود شما خواهد بود، نه یک محبت عاطفی و ظاهری.
اما این طرف قضیه را هم فرموده کسی که به اهلبیت من ظلم کند بهشت بر او حرام است، میدانست یک روزی روی منبر خودش علی بن ابیطالب را سب میکنند، فرمود بهشت بر اینها حرام است أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم[۱۴]، نصیبی از بهشت ندارند. خدا روز قیامت با اینها حرف نمیزند نگاهشان هم نمیکند، یعنی چه؟ روز قیامت روزی است که اگر انسان دستش از تمام شفیعان کوتاه بشود باز به خود خدا و رحمت واسعة او امید دارد، اگر دستش از قرآن، پیامبر و شهداء و اولیاء کوتاه شد باز میگوید خدا هست که من را نجات دهد، ولی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید کسانی که به اهلبیت من ظلم کنند خدا روز قیامت به اینها نگاه نمیکند، یعنی مشمول رحمت و شفاعت خدا نمیشوند.
این آیات قرآن در مورد ظلم و این روایات رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در خصوص اهلبیت(علیه السلام)، را مردمی که به جنگ با امام حسین آمده بودند میدانستند، بسیاری از آنها سالها کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و میدانستند که امام حسین(علیه السلام) از اهلبیت رسول خداست. اما این ظلم بزرگ را بر امام حسین انجام دادند. همة ائمه ما در طول تاریخ مظلوم بودند ولی مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) یک وجه دیگری دارد که نظیرش را در میان ائمه دیگر نداریم.
*چرایی شدت مظلومیّت أباعبدالله(ع) بر دیگر امامان
* الف درخواست بیعت با فاجر فاسق
یک جهت مظلومیت حضرت این است که یزید به فرماندار مدینه دستور داد که حسین بن علی و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را بخواه و از آنها بیعت بگیر، اگر بیعت نکردند آنها را بکش. همین صحنه که امام حسین(علیه السلام) در دار الحکومة مدینه نزد فرماندار یزید بیاید و او به فرزند رسول خدا بگوید بیا با یک شارب الخمر، با کسی که چیزی از دین را قبول ندارد بیعت کن، ظلم بسیار بزرگی است. لذا امام میفرماید «وَ عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَام» این اوج مظلومیت امام حسین است که چنین خواستهای از او داشته باشند.
شما ببینید از یک انسانی که در مرحلة عصمت است، ذریة رسول خداست، خلافت هم حق آنهاست، یک آدمی که صد در صد مقابل او و دشمن دین است بیعت میخواهد، این خودش اوج مظلومیت است.
ب: بیوفایی دعوتکنندگان
باز از مظاهر مظلومیت این است که عدة زیادی نامه نوشتند که حضرت آن نامهها را همراه خود آورده بودند و در جریان حر، حضرت آنها را نشان داد. ۱۲ هزار نامه، نه ۱۲ هزار شخص، هر کدامشان نمایندة یک قوم بودند، همه نامه نوشته بودند و دعوت کرده بودند، شما همین را تصویر کنید که اگر انسان را به یک مهمانی معمولی دعوت کند انسان تا دم درب برود و درب را به رویش ببندند، انسان دیگر قراری ندارد! عدهای به اسم دین، به اسم امامت، به اسم اینکه ما همراه تو هستیم و میخواهیم با تو بیعت کنیم، نامه نوشتند و حضرت را دعوت کردند، البته حضرت از اول میدانست که اینها آدمهایی هستند که خیانت میکنند، سابقهشان را داشت و میدانست وفا نمیکنند ولی خود همین یک جهت بزرگی از مظلومیت امام حسین(علیه السلام) است که در ائمة دیگر چنین قضیهای وجود نداشت.
*زیارت عاشورا و ظلم به اهلبیت(علیهم السلام)
چرا در زیارت عاشورا نسبت به مسئلة ظلم به اهلبیت(علیهم السلام) این همه تکیه شده، «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» معلوم میشود هر انسانی که بخواهد حادثه عاشورا را نگاه کند اگر عمق مظلومیت امام حسین(علیه السلام) را درک نکند نمیتواند به حقیقت حادثه برسد.
صدر اسلام جنگ زیاد واقع شد، مسلمانها با کفار میجنگیدند و بعد از رسول خدا هم در زمان امیرالمؤمنین جنگها واقع شد ولی در هیچ جنگی ما مسئلة عنصر مظلومیت را نداریم، حتی در جنگ جمل باز عنصر مظلومیت اینچنین نمود ندارد، بالأخره در جنگ جمل اصحابی از رسول خدا با امیرالمؤمنین همراهی کردند و حضرت یاران فراوانی داشت و در آن جنگ هم پیروز شد، اما در جریان عاشورا مظاهر عنصر مظلومیت فراوان است.
وقتی به حرم امام حسین(علیه السلام) میرویم میگوئیم «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُوم»، قبل از بیان القاب «شهید» و «أَسِیرِ الْکُرُبَات» و «قَتِیلِ الْعَبَرَات»، امام حسین(علیه السلام) را با این لقب صدا میزنیم «الْحُسَیْنِ الْمَظْلُوم». معلوم میشود ائمة ما روی این نکته خیلی تکیه داشتند تقدم و تأخر این القاب حساب شده است، از چیزهایی نیست که بگوییم اگر اول بیاید یا آخر یکسان است!
در زیارتهای دیگر و همینطور در زیارتی که عید سعید فطر و قربان برای امام حسین(علیه السلام) وارد شده است «السَّلَامُ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمَظْلُومِ الشَّهِید، السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَظْلُومُ الشَّهِید، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ»، مظلومیت حضرت بسیار مورد توجه قرار گرفته، این زیارتها برای ما درس است، عناوینی که در این زیارتها آمده پیام دارد. همانطوری که روی عنوان شهید درنگ میکنیم روی عنوان مظلوم هم باید درنگ کنیم و از آن، نکتهها بیرون آوریم.
اوج مظلومیت امام حسین(علیه السلام) را ببینید، تاریخ میگوید از یاران امام حسین هر چه کشته میشد معلوم بود چون عدهشان کم بود اما از گروه دشمن هرچه هم کشته میشدند مشهود نبود. وقتی که ظهر عاشورا میشود ابو ثمامة صیداوی در گرماگرم جنگ به حضرت عرض کرد «یا أبا عبد الله نفسی لنفسک الفداء هؤلاء اقتربوا منک ولا والله لا تقتل حتی أقتل دونک وأحب أن ألقی الله ربی وقد صلیت هذه الصلاة»؛[۱۵] عرض کرد جانم به قربان تو، دشمن درحال نزدیک شدن است. قسم به خدا تا من زندهام نباید شما شهید شوید! دلم میخواهد وقتی خدا را ملاقات میکنم نماز ظهر را با شما خوانده باشم.
«فرفع الحسین رأسه إلی السماء، وقال ذکّرت الصلاة جعلک الله من المصلّین، نعم هذا اول وقتها»، امام (علیه السلام) سر مبارکش را به آسمان بلند کرد و فرمود: نماز را یاد کردی خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد بله الآن اول وقت نماز ظهر است.
«ثم قال سلوهم أن یکفّوا عنا حتّی نصلّی»، به ابوثمامه فرمود به دشمن بگوئید جنگ را متوقف کنند تا ما نماز بخوانیم (اینجای تاریخ را ببینید) حسین بن نمیر در پاسخ گفت برای چه حسین میخواهد نماز بخواند؟ نمازش قبول نیست! چقدر سخت است، کسی که خودش تجسم نماز است، فرزند نماز است، فرزند رسول خدایی است که نماز را آورده و نماز را به همین مردم یاد داده، بعد به او بگویند برای چه میخواهی نماز بخوانی؟ نمازت به درد نمیخورد و مقبول نیست. چه مظلومیتی از این بالاتر.
پی نوشت ها:
[۱]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۰، ص ۳۱۸.
[۲]. سوره حج، آیه ۴۵.
[۳]. سوره اعراف، آیه ۱۶۵.
[۴]. سوره انعام، آیه ۴۷.
[۵]. سوره مؤمنون، آیه ۴۱.
[۶]. سوره عنکبوت، آیه ۱۴.
[۷]. سوره زخرف، آیه ۶۵.
[۸]. سوره غافر، آیه ۵۲.
[۹]. الکافی ج۲، ص ۳۳۲.
[۱۰]. الجعفریات (الأشعثیات)، ص ۸۱.
[۱۱]. الکافی ج۲، ص ۳۳۳.
[۱۲]. نهج البلاغة، خطبه ۱۶۷.
[۱۳]. صحیفة الإمام الرضا(علیه السلام)، ص ۴۹.
[۱۴]. سوره آل عمران، آیه ۷۷.
[۱۵]. بحار الأنوار ج۴۵، ص ۲۱.
نظر شما