پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۲
ماجرایی انسانی و احساسی از یک طلبه اهوازی

حوزه/ با ته لهجه اهوازی گفت مگه میشه شیخنا؟ با ادب هر چه تمام از مکانیک عذرخواهی کرد، باز بکسل کرد بردیم مکانیک دوم ...

به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از اساتید مدرسه علمیه معصومیه قم در متنی درباره مرحوم حجت الاسلام حجت اعتبار اینگونه نوشته است:

سال ۹۶ بود

شب، خیابان کنار ریل قم ماشینم خاموش شد

حیرون، کاپوت بالا، کنار ریل ایستاده بودم

یه سمند نوک مدادی مدل پایین ایستاد

یه طلبه خوشرو با دختر چهار پنج ساله اش پیاده شد

یه نیم ساعتی ور رفت، روشن نشد

گفتم زنگ بزنیم امداد خودرو، گفت نه خودم بوکسل میکنم

بوکسل کرد بردیم تعمیرگاه اول

دید مکانیک وارد نیست، داره الکی تو موتور ماشین می پلکه

با یه آرامشی گفت حاج آقا بریم جای دیگه

گفتم ممنون، شما برید من خودم انجام میدم

با ته لهجه اهوازی گفت مگه میشه شیخنا؟

با ادب هر چه تمام از مکانیک عذرخواهی کرد، باز بکسل کرد بردیم مکانیک دوم ...

حسابی سفارش کرد و تا مطمئن نشد مکانیک عیب خودرو رو درست تشخیص داده یا نه، اجازه نداد شروع کنه

معلوم بود خودشم خیلی به ماشین و خودرو وارد بود

داشت خیلی دیر میشد، حدودا ساعت ۱۰ شب شده بود

مغازه های کناری داشتن یکی یکی می بستن

هر چی گفتم حاج آقا شما برید منزل

با یه متانتی می گفت نه حالا که هستم خدمتتون.

خیلی داشتم خجالت زده می‌شدم

معذب بودم، دو ساعتی بود معطل من بود

اهوازی بود

مشغول صحبت بودیم از تبلیغ هاش برام گفت ... از خانوادشون ... خیلی کم حرف بود

تا اینکه یه مرتبه صدای مهیبی اومد

دخترش که اگه اشتباه نکنم اسمش ریحانه بود، از عقب افتاد داخل چال سرویس، صورتش خورد توی پله های چال

پرید پایین دخترشو بغل کرد

خدا روشکر آسیب جدی ندید، فقط گونه اش کبود شد و بیشتر ترسیده بود طفل معصوم

اون لحظه ای که بچه توی بغلش داشت از پله های چال بالا می اومد، هیچ وقت یادم نمیره و هنوز جلو چشممه

من بالای چال پر پر میزدم و میپرسیدم چی شد؟ نه بهم نگاه می کرد نه جواب میداد

اول گفتم حق داره حسابی از دستم عصبی شده، داشتم از خجالت و شرمندگی دیوونه می‌شدم

ولی بعد از دقایقی همه چیز عادی شد و رفتارش مثل قبل شد؛ فهمیدم نمیخواسته به‌روم بیاد و نخواسته نکنه من خجالت زده بشم

نمیدونم چرا اینقدر جزئیات رفتارش توی ذهنم نقش بستن و نشستن

تا مدتها برای همه تعریف میکردم این کارشو

دیگه داشتم از دستش ناراحت می شدم که چرا ول نمیکنه بره

بچه دستاشو دور گردن باباش حلقه کرده بود و پایین نمی اومد و آروم نمیگرفت

بالاخره اومد جلو عذرخواهی کرد و اجازه خواست که بره

عجیب ادب موج میزد توی رفتارش

نمیدونم شما حال من رو تو اون لحظه می فهمید؟

گفتم حاج آقا شرمنده کردید

من لطفتون رو فراموش نمیکنم

گفت شمارمو سیو کنید من نمی خوابم

به محض اینکه ماشین استارت خورد، به من خبر بدید

شمارشو زدم

گفتم اسم شریفتون

گفت: حجت اعتبار

فامیل منو پرسید، گفتم: دردمند

یه خوش و بشی هم سر فامیلی هامون باهم کردیم

بعد از اون روز دوبار دیگه با هم ملاقات داشتیم

ولی متاسفانه شمارشون از دستم رفت اما اسمشون همیشه تو ذهنم بود و از طلاب اهوازی هم سراغشون رو می گرفتم اما پیداشون نکردم .

همیشه دوست داشتم یکبار دیگه ببینمشون

چه مفت و مجانی توفیق ارتباط با چنین انسانی از دستم رفت

واحسرتا

خدایا یعنی این حجت اعتبار توی این اعلامیه همون طلبه پاک و مؤدبه؟

لا حول و لا قوه الا بالله

------------------------

گفتنی است ظهر روز ۲۹ شهریور، با ورود فردی مسلح به مسجد جامع شهر سُجاس، حجت الاسلام حجت اعتبار مدیر حوزه علمیه امام صادق(ع) قیدار استان زنجان مورد سوءقصد قرار گرفت و به لقاءالله پیوست.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱۳
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۲
  • حسین IR ۲۱:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۳۰
    خداوند رحمتش کند مطالبتان را که میخوندم انگار جلوی چشمهایم مجسم شده بودند بارها وبارها از این خوش رفتاری ها و خدمت رسانی ها واز خود گذشتگیهایش را از ایشون دیده بودم شهادتش مبارکش باشد
  • امید IR ۰۴:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۳۱
    ایشون بهبهانی هستن نه اهوازی
  • Z.sh IR ۰۸:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۳۱
    ایشون بهبهانی بودن وبهبهانیها با گویش بهبهانی صحبت میکنند،اگه یه بهبهانی با گویش خودش صبحبت کنه یه اهوازی چه عرب چه فارس متوجه صحبت اون بهبهانی نمیشه،چرا نوشتین لهجه اهوازی☹
  • سعیدسعیدیان IR ۰۸:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۳۱
    قاتل بایداعدام شود
  • فاطمه IR ۱۹:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۳۱
    خدا رحمتشون کنه
  • گرمابی IR ۲۰:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۳۱
    با سلام. بهترین شخص مخلص و وارسته بودت،شهادت لایق ایشان بود.... رفت اما چشم ها ب دنبالش گریانن.... ایشان هیچ وقت فرانوش نمیشوند.
  • ع س IR ۰۵:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۱
    روحش شاد و با حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام محشور گردد و ما را شفاعت کند انشالله
  • عبداله IR ۰۶:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۲
    ایشان درشهر ماشهید شدند .انسان بسیاربا اخلاص وبسیارساده زیست بودندمهمان شهرمابودند مردم شهرسجاس ازاین اتفاق بسیار ناراحت شدند واقعا ما شرمنده ی خانواده حاج اقا اعتبار شدیم
  • سادات IR ۰۷:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۲
    چرا تلویزیون هیچی نمیگه؟اصلا نه شهادت رو گفت نه خاکسپاری حجت اعتبار.براشون نفعی نداره ملت بفهمن اگرنه ته بوق و کرنا میکردن
  • محمدی IR ۱۴:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
    شهادت برازننده چنین انسانهایی است وقتی قله شقاوت و پلیدی در مقابل قله انسانیت و شرافت قرار میگیرند نتیجه اش میشه شهادت
  • ناشناس IR ۱۵:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
    خدا لعنت کنه این کینه توزان را . نمی دونم از خدا بخوام اینو که با عزیزش انتقام این انسان شریف ازش گرفته بشه یا خودشو با گلول سوراخ سوراخ کنند . ان شاءالله که به چنگ قانون افتاده باشه
  • ایرانی IR ۱۶:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
    واقعا زیبا بود رفتار ایشان خیلی کم پیدا می شود به این صورت کسی کمک کند خدا رحمتش کند
  • حمید IR ۱۶:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۵
    ایشان اهل بهبهان در خوزستان بود نه اهواز.پریروز تشییع جنازش تو بهبهان باشکوه برگزار شد.روحش شاد.