جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
سردار شهید غلامرضا جوان

حوزه/ سردار شهید «غلامرضا جوان» فرمانده واحد عملیات تیپ ۳۳ المهدی (عج) سپاه پاسداران در دوم دی ۱۳۴۳ در برازجان دیده به جهان گشود و در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ شهد شیرین شهادت را نوشید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از بوشهر، استان بوشهر در حماسه دفاع مقدس نقش بسزایی داشت و در این راه شهدای بسیاری را تقدیم کرده است؛ بزرگترین پایگاه‌های نظامی کشور در استان بوشهر قرار دارد و طی هشت سال دفاع مقدس این استان در جبهه‌های زمینی، هوایی و دریایی نقش ویژه و مهمی ایفا کرده هرچند که شهدای آن آنچنان که باید و شاید به نسل امروز همچون دهه هشتادی ها و نودی ها معرفی نشده اند. خبرگزاری حوزه قصد دارد در قالب پرونده ای ویژه و نگاه به تاریخ مجاهدت شهدای این استان در دوران دفاع مقدس، به معرفی آنان بپردازد.

سردار شهید غلامرضا جوان

سردار شهید «غلامرضا جوان» فرمانده واحد عملیات تیپ ۳۳ المهدی (عج) سپاه پاسداران در دوم دی ۱۳۴۳ در برازجان دیده به جهان گشود و در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ شهد شیرین شهادت را نوشید.

خاطره‌ای شیرین از شهید جوان به روایت جانباز «عبدالرضا امینه برازجانی»

جانباز «عبدالرضا امینه برازجانی» دوست و همسنگر سردار شهید غلامرضا جوان می گوید: در اولین مرحله من و تعدادی از دوستان اعزام شدیم. بعد از اتمام مأموریت کردستان، زمانی که غلامرضا فهمیده بود ما مجددا به جبهه می‌رویم، یکروز من را صدا زد و گفت: این بار به اطلاعات و عملیات بیایید. استدلالش هم این بود که بچه‌های اطلاعات و عملیات به خدا نزدیک ترند، چون خیلی از جان گذشته‌اند. با بچه‌ها از جمله شهید ریاضی صحبت کردیم برنامه ریزی شد که به واحد اطلاعات و عملیات برویم.

در واحد مستقر شدیم. چند روزی آنجا بودیم خیلی برایمان جالب بود. متوجه شدیم خیلی روی غلامرضا جوان حساب باز می‌کنند و یکی از مردان برتر تیم شناسایی است. حدود ۳۰ نفر در واحد بودیم تقریبا ۱۲ نفر از آنها اهل برازجان بودند.

در سخت ترین شرایط روی غلامرضا حساب باز کرده بودند. یادم می آید داخل هور بودیم، هور الهویزه، آب بود و نی بود، نیزار و باتلاق چند تا پل بوسیله چوب و نی و بیشه‌ها و اتاقکی جهت شناسایی درست کرده بودیم.

پل‌ها همه به این اتاقک وصل می شوند. در گوشه‌ای دنج که از چشم‌ها پنهان بود، غلامرضا اتاقک کوچکی درست کرده بود که مخصوص عبادت این شیردل دشتستانی بود. در آنجا به راز و نیاز با خدا می‌پرداخت در کنار غلامرضا احساس راحتی می‌کردم. راد مردی شجاع دلیر و متخصص در امر شناسایی، اما خاکی، شوخ طبع و طنز پرداز. شوخی‌های او هم از نوع جنگی بود.

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha