به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از اراک، صبح امروز نشست علمی با عنوان «درک ضرورت و اهمیت انسجام خانواده در کاهش آسیبهای اجتماعی» با حضور خسرو رضایی استاد دانشگاه و مشاور خانواده در مدرسه علمیه حضرت زینب(س) آستانه برگزار گردید.
خسروی بیان کرد: ارتقای سلامت اجتماعی و روانی جامعه زنان به عنوان رکن اصلی خانواده نقش بسزایی در حفظ سلامت افراد خانواده و نهایتا جامعه دارند و هر تلاشی در این زمینه تضمینی برای بهره مندی از نسلی سالم، خانواده ای مستحکم و اجتماعی متعالی خواهد بود.
وی گفت: با وجود محدودیتهای متفاوت و عدم حضور زنان در عرصه های گوناگون اجتماعی ونقش آنان در بهداشت روانی، اخلاقی و جسمانی خانواده و اجتماع انکارناپذیر است.و قرآن کریم نیز براین مهم تکیه کرده و هدف از آفرینش این لطیفه خلقت را ایجاد مهر و آرامش در خانواده و عامل اصلی بهداشت روانی خانواده و به تبع آن اجتماع می داند.
مشاور خانواده مرکز مشاوره مثبت سلامت شهرستان شازند تصریح کرد: اگر در زندگی آسیبهایی بوجود می آید باید در ابتدا در خانواده ها به دنبال آن بود که در واقع خانواده دچار اختلال شده است و ممکن است این آسیب به جامعه کشانده شود و به تبع آن مادر خانواده از لحاظ روحی دچار ناراحتی شده است.
وی در ادامه افزود : باید یک اصل را در زندگی مدنظر داشته باشید «باورت را عوض کن نه همسرت را».
خسروی خاطرنشان کرد: آرون بک از روانشناسان معروف معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، سوءتفاهم و خطاهای شناختی و باورهای غیرمنطقی است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلاف میان همسران میشود همچنین او معتقد است که یکی از مهمترین علل اختلافات زناشویی انتظارات متفاوت زن و شوهر از نقش یکدیگر در خانواده است.
وی خاطرنشان ساخت: گاهی باورهای غیر منطقی شامل ارزشها و اعتقادات مذهبی، فرهنگی و خانوادگی است که در روش تربیتی از والدین و اطرافیان به فرد منتقل شده و طرفین هر کدام این باورها را با خود به خانه همسر آورده اند و همین اصرار و پافشاری بر انجام این قبیل رفتارها زمینه ی اختلافات در روابط را فراهم می سازد.
خسروی به دو نمونه از باورهای غیر منطقی که می توانند زندگی را نابود کنند اشاره کرد :
1- ذهن خوانی: همسران باور دارند بدون نیاز به گفتن و اظهار کردن خواسته ها و انتظارات، طرف مقابل باید از احساسات، افکار و نیازهای آنها آگاهی داشته باشد و به آنها بها دهد.
2- برچسبزنی: وقتی زن و شوهرها از عشق و شیفتگی فاصله میگیرند، هر حادثه دلسرد کنندهای برای توجیه برچسبزدن منفی به همسرشان کافی به نظر می رسد. زدن برچسب منفی مثل: تو تنبلی، عقب افتاده ای، تحقیر کننده ای، نامهربانی، بی احساسی، بی ادبی، بی شخصیتی، بیماری و... بعد از هر جر و بحثی بین همسران باعث می شود، اعتماد به نفس طرف مقابل کاهش یافته و همسر او یک فرد ایرادگیر و ناسازگار تلقی شود که خود را بهتر از طرف مقابل می داند و مانع پیشرفت فرد مقابل می شود.
وی در پایان اضافه کرد: زنان از لحاظ جسمی و روحی _ روانی بسیار شکننده ترند و در مقابل هم قوت عاطفی و محبت و رکن خانواده زن است لذا در اکثر مواقع این خود زنان هستند که قوت را افزایش یا کاهش می دهند.
نظر شما