چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۷
واقعیت‌هایی از مذهب مردم فلسطین / ناصبی یا شافعی؟!

حوزه/ بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقا، ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است. پدر شافعی مرد فقیری بود از اهالی حجاز، به مکه و سپس به شام مهاجرت کرد و در «غزه» و «عسقلان» در فلسطین ساکن شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام حمیدرضا غریب رضا در مطلبی به مسئله مذهب مردم فلسطین پرداخت و نوشت:

درآمد

اگر پیروان مذاهب یکدیگر را کافر بدانند، وحدت داشتن با یکدیگر را بی‌معنا خواهند دانست، در این صورت نسبت به سرنوشت سیاسی یکدیگر، اشغال کشورهای اسلامی به وسیله دشمن بیگانه و زنده ماندن یا قتل عام پیروان مذاهب دیگر بی‌تفاوت خواهند بود. «کافر معرفی کردن» مسلمانان یکی از مهمترین شایعات در دهه‌های اخیر بوده است. جریان تفرقه می‌کوشد، برای ضعیف کردن جهان اسلام، شیعیان را «رافضیان» کافر و اهل سنّت را «نواصب» کافر معرفی کند.

مقاومت، میانه پتک و سندان

در این میان مساله فلسطین و هم‌گرایی اسلامی میان شیعیان و اهل سنّت برای آزادسازی قبله نخست مسلمانان، باعث شده، صهیونیستها تحرّکات تفرقه‌گرای خود را بیشتر کنند؛ از سویی فلسطینیان را از خطر «گسترش تشیع» بترسانند و چهره مبارزان فلسطینی مرتبط با ایران را به عنوان «مزدوران ایران»  تخریب کنند و از سوی دیگر به ایرانیان و شیعیان این گونه تلقین کنند که فلسطینی‌ها، ناصبی و دشمن اهل بیت(ع) هستند و نه تنها نباید به آنان کمک کرد بلکه این اراده خداست که ظالمان را به جان ظالمان بیاندازد و توسط یهود، فلسطینیان ناصبی بدتر از یهود از بین بروند!!

در این مقاله کوشیده ایم، ریشه ها، انگیزه ها، تاریخ و گونه‌های مختلف این تهمت‌ها را رصد کنیم.

پیشینه عالمان شیعه در مبارزه با اسرائیل

امام خمینی حلقه‌ای از زنجیره عالمان مجاهد و بیدار شیعه بوده که با حفظ باور استوار مذهبی خود، عمیقا درک کرده‌اند که خطر صهیونیست نه‌ تنها اسلام را که تمامی بشریت را تهدید می‌کند و برای مقابله با آن، باید تمامی آزادگان و مستضعفان جهان را بسیج نمود.
جالب این است: عالمانی که بیشتر به تشیع خدمت کرده اند و در خلوص اندیشه شیعی آنان هیچ تردیدی نیست، بیشترین حمایت و مجاهدت را در راه فلسطین انجام داده‌اند. در مقابل متعصبانی که از دانش و معنویت ناب تشیع بهره‌ای نداشته‌اند، تفرقه‌گرا بوده، فلسطین را رها کرده اند. هیچ کدام از مراجع تقلید مجاهد شیعه، دغدغه ناصبی بودن فلسطینیان را نداشته اند بلکه بارها بر مسلمان بودن این مجاهدان تاکید کرده اند:

علامه شرف الدین که مرد میدان گفتگوهای مذهبی بود و برفراز قله ادب و اندیشه ورزی «المراجعات» نشسته است، جزو نخستین عالمانی بود که در جهان عرب، از روند مهاجرت یهودیان به فلسطین ابراز نگرانی کرد. او مسوولیت این بحران را بر دوش دولت انگلیس دانست که تصمیم گرفته بود با استفاده از خلاء فروپاشی دولت عثمانی، پای استواری برای خود در قلب جهان اسلام ایجاد کند. سید شرف‌الدین از دولت‌های جهان خواست که با اعتراض و فشار به بریتانیا جلو پیش روی صهیونیستها را بگیرند.

علامه کاشف الغطاء که نامه او به پادشاه آل سعود در نقد اندیشه های تکفیری محمد بن عبدالوهاب مشهور است، در عرصه دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل پیشرو بوده است. ایشان سفرهای فراوانی به کشورهای اسلامی داشت و با دیدار با صاحب نظران تلاش داشت امواج بیداری و آگاهی اسلامی را نسبت به توطئه‌های غرب خروشان تر کند.

در یکی از سفرهای تاریخی خود به فلسطین در سال ۱۳۵۰ هجری قمری در همایشی که در شهر قدس به مناسبت میلاد پیامبر اعظم(ص) برگزار گردید، شرکت کرد و با سخنرانی موثر خود درباره علل انحطاط مسلمانان و ضرورت پرهیز از دوگانگی و خطر نوین جنبش صهیونیست برای تسلط بر جهان اسلام، سخن گفت و پس از آن از شهرهای حیفا، نابلس و یافا دیدن کرد.

بعد از تشکیل دولت اسرائیل و شکست ارتش‌های عربی هم زمامداران کشورهای اسلامی را به جرم کوتاهی در مبارزه و بسیج عمومی مردم محکوم کرد. ایشان دعوت رئیس انجمن آمریکایی دوستداران خاورمیانه را برای شرکت در کنگره بررسی راه کارهای همکاری اسلام و مسیحیت رد کرد و طی نامه‌ای مشروح و سرگشاده به نام «الکلمه العلیا فی الاسلام لا فی بحمدون» ثابت کرد که فتنه اصلی برای همه ادیان و مذاهب، آمریکا و غرب است نه الحاد شرق.

آیت الله شیخ عبدالکریم زنجانی یکی از فقهای نجف اشرف نیز مانند علامه کاشف الغطاء در راه عزت مسلمانان و دفاع از فلسطین سفرهای زیادی به کشورهای اسلامی داشت. ایشان هم به دلیل این خدمات از سوی کسانی که سنی بودن را “اتهام” میدانستند به سنی بودن متهم شد! در حالی که دیدارهای ایشان باعث خدمات شایانی به شیعیان در برخی کشورهای عربی شده بود. ایشان به دعوت سیدامین حسینی مفتی فلسطین به کشور سفر کرد و سخنان پرشوری را بیان کرد به گونه‌ای که مفتی فلسطین بعد از سخنرانی ایشان گفت: «سود این درس شما در مسجدالاقصی برای فلسطین و عرب و مسلمانان، بهتر از صدهزار سپاهی آماده کارزار بود.»

آیت الله حکیم نیز یکی دیگر از مراجع نجف بود که با ارسال گروه علمی به کنفرانس‌ها و پاسخ استفتائات همواره تاییدگر مجاهدات فلسطینیان و در خط مبارزه با اسرائیل قرار داشت.

فقها و عالمان شیعه معاصر، مانند آیت‌ الله کاشانی، آیت الله بروجردی، امام خمینی، آیت الله طالقانی، علامه طباطبایی، آیت الله گلپایگانی، آیت الله نجفی مرعشی، آیت الله بهبهانی، آیت الله سیدعبدالله شیرازی، شهید مطهری و…. و همچنین مراجع بزرگوار زنده، همگی به نوبه خود مواضع روشنگری داشته‌اند که تاکید همه این بزرگواران بر ضرورت حمایت از اسلام و «مسلمانان فلسطین» هر گونه شبهه‌ای را درباره ناصبی بودن فلسطینیان می‌زداید و اثبات می‌کند کسانی که چنین ادعایی دارند، کاتولیکتر از پاپ اند یا شیعه تر از مراجع تقلید.
(ر.ک. سید عباس رضوی، «علمای شیعه و حمایت فقهی و سیاسی از فلسطین»، نشریه پگاه حوزه- سایت گفتگوی دینی- بخش مقاومت)

راهکار شوم صهیونیستی

بعد از شروع مبارزات امام خمینی و مطالبه تحریم نفتی اسرائیل و قطع روابط دیپلماتیک ایران با این کشور و همچنین تاکید امام بر این که یکی از عوامل مخالفت ایشان با شاه، ارتباط او با اسرائیل است، صهیونیستها تلاش کردند با القای این شبهه، فضا را برای مبارزات ضدصهیونیستی شیعیان ببندند.
این شایعه به ویژه بعد از فتوایی که امام خمینی در سال ۱۳۴۷ در پاسخ به نماینده گروه الفتح دادند، بیشتر مطرح شد. در پاسخ به این استفتا امام اجازه استفاده مقداری از وجوهات شرعی را به مقدار کافی در راه مبارزه با اسرائیل به مجاهدان فلسطینی میدهند.

اگر نامه هایی که در صحیفه امام، هنگام دادن اجازه مصرف وجوهات به وکلای شرعی ایشان را ملاحظه کنید اوج تقوا و احتیاط فقهی امام را در مییابید، با این حال مبارزه با اسرائیل آنقدر مهم و ضروری است که امام با تمام احتیاط و تقوایشان به گروهی که در مبارزه، گرایش ناسیونالیستی و نه اسلامی دارد، در مبارزه با این غده سرطانی اجازه مصرف وجوهات شرعی را میدهد.
برای آشنایی بیشتر با نگاه بلند امام و مقایسه با ترویج دهندگان این شبهه مناسب است به متن این استفتاها و پاسخ امام خمینی توجه کنید:

سه استفتا از طرف جنبش فتح از امام خمینی و پاسخ ایشان

زمان: ۱۹ مهر ۱۳۴۷/ ۱۸ رجب ۱۳۸۸
مکان: نجف‏
موضوع: وجوب مبارزه با اسرائیل و همیاری با مبارزان فلسطینی‏
مخاطب: نماینده «الفتح»
سؤال: پیشوای مجاهد، نظر مبارک را درباره دادن وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام، به مجاهدان شجاعی که تحت فرماندهی «فتح» در صفوف نبرد و در میدان شرف پیکار می‌‏کنند بیان فرمایید.
جواب:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم.

اکیداً شایسته بلکه واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام به مقدار کافی به این مجاهدان راه خدا اختصاص یابد. به مجاهدانی که در صفوف نبرد و فداکاری به منظور از بین بردن صهیونیسم کافر ضد بشر می‏جنگند و برای احیا و بازگرداندن مجد و شرف اسلامی از دست رفته می‏کوشند و برای گرامیداشت تاریخ شریف اسلام نبرد می‏کنند و بر هر مسلمانی که به خدا و روز جزا ایمان دارد واجب است که تمامی قوا و نیروی خود را در این راه به کار برد و سرانجام به احْدَی الْحُسْنَیَیْن شهادت یا پیروزی دست یابد و بر شماست که برای خونخواهی و زدودن لکه ننگ به خط آتش روی آورید و به یاری خداوند به پیروزی درخشانی که در انتظار شما است دست یابید و به مؤمنان آزاده بشارت دهید که خداوند پشتیبان هر اراده مردانه و حق طلبانه است. برادران ما که به یاری خداوند توانا پیروزی نهایی از آن آنهاست، یعنی مردان برجسته جنبش «فتح» و رزمجویانش نیروهای «عاصفه» و دیگر فداییان آزاده از مجاهدان راه خدایند و پشتیبانی و کمک به آنان با تمام نیرو و امکان واجب است، «وَ اللَّهُ وَلیُّ التَّوفیق»
سؤال: اکنون که دست صهیونیسم در کلیه شئون حیاتی ایران مسلمان نفوذ کرده است به نظر حضرت عالی اساسیترین راهی که ملت مسلمان ایران برای قطع دست اسرائیل در ایران باید به آن دست بزند چه می‏باشد؟ تا در نتیجه برادران ایرانی ما هم بتوانند با پیکارجویان فلسطین همگام گردند.
جواب: بسم اللَّه الرحمن الرحیم. راه اساسی این است که مردم مسلمان ایران داد و ستد خود را با ایادی صهیونیسم و دیگر عوامل استعمار که در ایران هستند قطع کنند و از لحاظ مادی و روحی آنان را در فشار بگذارند و تمام روزنه‏های حیاتی را بر آنان تنگ سازند و خلاصه علیه آنان به نبرد اقتصادی دست بزنند و نیز در دیگر زمینه‏ها با آنان مبارزه کنند تا سرانجام مجبور شوند کلیه روابط خود را با ایران و خلق مسلمان آن قطع نمایند و در نتیجه ملت ایران بتواند همه امکانات مادی و معنوی خود را در اختیار مجاهدان فلسطین بگذارند.

موضع تاریخی شهید مطهری

شهید مطهری علاوه بر سخنرانی پرشور خود در تبیین ماهیت صهیونیسم و بیان ضرورت مبارزه با اسرائیل، در سخنرانی دیگری، آشکارا، دروغ بودن این افترا را مطرح میکند، این سخنرانی در تاریخ ۱۳۴۹ انجام شده است. مقایسه تاریخ این سخنرانی با فتوای امام در سال ۱۳۴۷ بر این حقیقت تاکید میکند که ترویج این تهمت، به جهت موضع عالمان شیعه در دفاع از مردم فلسطین بوده است. شهید مطهری در تفسیر سوره نور، در بیان داستان افک و توضیح مساله شایعه به عنوان نمونه به این مساله اشاره میکند:
«یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است‏، یک وقتی دیدم یک کسی می‏گفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی‏ یعنی دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که‏ خلیفه بلافصل را ابوبکر می‏داند و علی علیه السلام را خلیفه چهارم می‏داند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است. می‏گوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب‏ کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم می‏داند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن می‏دارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمی‏توانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی می‏ آید می‏گوید این‏ فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی می‏گوید. این به آن می‏گوید، او هم یک‏ جای دیگر تکرار می‏کند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه‏ یهودیها قرار می‏گیرند. هیچ فکر نمی‏کنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کرده‏ اند. در هر جایی یک حرف جعل می‏کنند برای اینکه احساس همدردی‏ نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. می‏دانند مردم ایران شیعه ‏اند و شیعه‏ دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه‏ احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل می‏کنند. در صورتی که‏ ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد می‏دیدیم، یکی‏ از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت‏ من شیعه هستم، این رفقایم سنی‏ اند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان می‏ گفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم‏. همین لیلا خالد معروف [چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیما ربایی شرکت داشت] شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش‏ در مصر گفته من شیعه‏‌ام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور می‏‌کند و می‏‌گوید: شما پخش کنید که اینها ناصبی‏‌اند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین می‏گویند، شنیدید وظیفه ‏تان چیست.»
(شهید مطهری، آشنایی با قرآن، جلد۴، پاورقی صفحه ۳۲. این گفتار را شهید مطهری در ضمن تفسیر سوره نور در مسجد الجواد بر زبان آورده اند)

بررسی مذهب مردم فلسطین
بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقا، ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است.

پدر شافعی مرد فقیری بود از اهالی حجاز، به مکه و سپس به شام مهاجرت کرد و در «غزه» و «عسقلان» در فلسطین ساکن شد. پدر شافعی اندکی بعد از ولادت شافعی از دنیا رفت و مادرش کفالت او را به عهده گرفت. بعد از گذشت دو سال غزه را ترک کرد و به همراه مادر در نزدیکی حرم در «شعب خیف» اقامت کردند.
(مقدمه کتاب الام ص۷،دارالفکر للطباعه والنشر)
و شاید همین مساله در علاقمندی مردم فلسطین به مذهب شافعی تاثیر گذار بوده است. روشن است که پیروان مذهب شافعی در میان اهل سنّت بسیار علاقمند به اهل بیت(علیهم السلام) هستند. در مورد شافعی بودن مردم فلسطین میتوانید به این منبع رجوع کنید:
«الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهنی، ج ۲، ص ۱۲۴»

شواهد دیگر بر محبت اهل بیت(ع)
بسیاری از فلسطینیان اسامی فرزندان خود را به نام اهل بیت(ع) میگذارند و بر این نامگذاری نیز افتخار میکنند.
در منطقه غزه و دیگر مناطق مساجد فراوانی وجود دارد که به اسم مبارک اهلبیت پیامبر(ع) نامگذاری شده است که در زیر به برخی از این مساجد اشاره میکنیم:
مسجد علی بن ابی طالب (علیه السلام) در شهر غزه در محله زیتونه که بر اساس اخبار منتشر شده در شبکه العالم(در سایت خبری این شبکه موجود میباشد) در ۱۰ دی ماه جاری هدف موشکهای رژیم صهیونیستی قرار گرفت.
مسجد الحسین بن علی(علیه السلام) در محله الصبره نوار غزه
مسجد الحسین بن علی(علیه السلام) در خیابان عین ساره شهر الخلیل
مسجد علی بن ابی طالب(علیه السلام) در منطقه حواره از توابع شهر نابلس در کرانه باختری رود اردن.
مسجد فاطمه الزهراء(علیها السلام) در روستای ارتاح در جنوب طولکرم
مسجد فاطمه الزهراء(علیها السلام) در شهر نابلس
(برای مشاهده تصاویر این مساجد در اینترنت به وبلاگ یهودشناخت مراجعه فرمایید. تحت عنوان “فلسطینیها شافعی هستند نه ناصبی” )

قبور انبیا و اولیا در فلسطین
مردم فلسطین نیز مانند دیگر مسلمانان و بدون هیچ شائبه شرک و کفری، به قبر پیامبران و اولیای الهی احترام میگذارند و با اعتقاد به این که این بزرگواران بندگان خالص خدایند و هر چه دارند از راه بندگی و تعبد خدا به دست آورده اند، آنان را واسطه اجابت دعاهایشان از طرف خداوند قرار میدهند. مردم فلسطین حتی به وسوسه‌های وهابیت نیز توجهی ندارند تا چه رسد خدای ناکرده ناصبی باشند.
اساسا غزه را «غزه هاشم» مینامند زیرا قبر حضرت «هاشم» جد پدری پیامبر اعظم(ص) در منطقه غزه است که دارای گنبد و بارگاهی است که محل زیارت، توسل و تبرّک ساکنان این منطقه میباشد.
همچنین مقبره حضرت ابراهیم (علیه السلام) و ضریحی که منتسب به حضرت ساره همسر ایشان است زیارتگاه دیگری است در فلسطین.

نقش مهدویت در انتفاضه
اعتقاد به قیام حضرت مهدی(عج) در آخر الزمان و پرکردن زمین از عدل و داد بعد از این که سرشار از ظلم و جور شده است، یکی از باورهای مشترک میان مذاهب اسلامی است. همین باور و عشق به مهدی مصلح، در فلسطین یکی از وسایل بسیج نمودن مخلصان و مجاهدان مبارز با صهیونیست است.
به خاطر دارم که در بعثه مقام معظم رهبری در مکه مکرمه با یکی از روحانیون فلسطینی دیدار داشتم. به صراحت میگفت: ما در مساجد فلسطین برای آماده شدن و جهاد در رکاب مصلح آخر الزمان، با مهدی موعود بیعت میکنیم.

همین بیعت با مهدی موعود، در وصیت نامه یکی از شهدای بزرگ جنبش حماس به نام «نضال فرحات» بیان شده است. نضال فرحات سازنده موشکهای «قسام» است که در جنگ اخیر باعث رعب در قلب اسرائیلیان شده است.
فرحات در ضمن وصیتنامه پرشور خود مینویسد:
“…هذا الزمان زمن المهدی فأنا أبایعه من الآن متی ظهر…” این زمانه دوران مهدی است، و من با او از هم اکنون تا زمانی که ظهور کند، بیعت میکنم.

مقاومت: در ایران ناصبی و در فلسطین رافضی!!

هدف روشن است: ایجاد فشار مذهبی در میان مردم و تخریب چهره مجاهدان. به همین دلیل همان کسانی که در ایران، ناصبی معرفی میشوند، در فلسطین به عنوان گسترش دهندگان تشیع و خطری برای اهل سنّت، ملامت میشوند.

در زیر به گوشه ای از این سناریوی صهیونیستی در رسانهها به شکل گذرا اشاره میکنیم تا حجم این توطئه برای خوانندگان روشن تر شود:
سایتی ضدشیعی به نام «الحقیقه» به شکل تخصصی، شیعه‌ هراسی و ایران هراسی را در فلسطین دنبال میکند و تلاش دارد شیعیان را دشمنان مسجدالاقصی معرفی کند. برای مثال در ضمن مقالهای با نام «التغلغل الشیعی فی فلسطین» با ذکر برخی شواهد کلی که گویای پیوند فکری مجاهدان فلسطینی با ایران و اندیشه امام خمینی است، نتیجه گرفته شده جنبش جهاد اسلامی مسوول گسترش تشیع در فلسطین است و این جنبش خطرناک برای فلسطین معرفی شده است.
در زیر فقط عناوین برخی مقالات را که در این سایت و سایتهای دیگر با همین گرایش منتشر شده، ذکر و ترجمه میکنیم تا با این فضای سنگین رسانهای آشنا شوید:

(الحماسیون) دعاة نشر (التشیّع) فی فلسطین… فاللهم انتقم منهم شر انتقام(پیروان حماس مبلغان گسترش تشیع در فلسطین هستند، خداوندا از آنان بدترین انتقام را بگیر)!!!

حماس و العلاقة مع الشیعة و مشعل یحتفل بطقوس عاشوراء مع الشیعه فی لبنان(حماس و ارتباط با شیعه و خالد مشعل همراه با شیعیان لبنان در مراسم عاشورا شرکت میکند)

مشعل یعلن أن حماس الابن الروحی للامام الخمینی(خالد مشعل اعلام کرد که حماس فرزند معنوی امام خمینی است)

حماس و التشیع السیاسی قراءه فی الخطاب(حماس و تشیع سیاسی بازخوانی گفتمان حماس)

الاخوان- حماس و ایران و ال سؤال الحائر(اخوان المسلمین حماس و ایران و پرسش تحیر)

حرکه الجهاد الاسلامی و الهوی الشیعی الایرانی!(جنبش جهاد اسلامی و عشق تشیع ایرانی)

حتی لاتجد ایران موطیء قدم لها بغزه(تا ایران جای پایی در غزه نیابد)

ظاهره الرافضه فی فلسطین- تقریر میدانی.(پدیده رافضیان در فلسطین، گزارشی میدانی)

آنفلونزا التشیع الفارسی فی فلسطین(آنفلوانزای تشیع فارسی در فلسطین)

الشیعه و فلسطین: مازال الاختراق مستمراً(شیعه و فلسطین: نفوذ همچنان ادامه دارد)

المخطط الایرانی لتشیع فلسطین بدأ بإعلان مشعل(نقشه ایران برای شیعه کردن فلسطین با اعلامیه مشعل آغاز شد)

ماذا تعنی کلمه شیعه فی غزه؟(واژه شیعه در غزه به چه معناست؟)

اینها عنوان برخی از مقاله هایی است که در این موضوع نگاشته شده است.
اوج این حملات به مقاومت فلسطین هنگامی بود که خالد مشعل رهبر جنبش حماس و در سفر دیگر، آقای اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت منتخب فلسطین در غزه، به ایران سفر کردند و در کنار مرقد امام خمینی حاضر و به مزار ایشان دسته گل هدیه کردند.

بازتاب آزادمردی
هر آزاده‌ای که امروز از ایران دفاع کند، مورد هجوم بی رحمانه مزدوران اسرائیل که در لباس مذاهب خود را پنهان کرده اند، قرار میگیرد. یکی از رهبران فکری جریان القاعده به نام ابوبصیر طرطوسی در پاسخ به استفتایی که در آن نعوذ بالله امام خمینی کافر معرفی شده و پرسیده اند آیا عمل خالد مشعل شرعاً جائز بوده است یا نه؟ گفته است: «الحمدلله رب العالمین. خالد مشعل و در پس او جنبش حماس دروازه ایران برای شیعه کردن فلسطین و ملّت فلسطین است.

این همان چیزی است که سیاستمداران و آیات و اخبار و رهبران تهران در نظر دارند و از دیدار مشعل و دیگر رهبران اهل سنّت میخواهند. متأسفانه مشعل خواسته ایرانیها را برآورده کرد. در پی این دیدار که مشتمل بر زیارت خالد مشعل از قبر خمینی و قرار دادن دسته گل بر قبر بود، پیام شیعیان رافضی مبتنی بر ویرانی و طعنه به ملت فلسطین رسید. ایران به وعده خود درباره کمک مالی به ملت فلسطین وفا نکرده و چیزی برای فلسطین نفرستاده است! چندی است که میشنویم گروهی از شیعیان رافضی که پیرو قم و آیت‌الله‌های ایران هستند، تشکیل شده و معتقد به سخن رافضیان درباره قرآن و سنّت و صحابه و زنان پیامبر هستند، همه اینها از برکات دیدار مشعل و دیگران است و به زودی مورد پرسش قرار خواهند گرفت. کمک گرفتن مالی و عاطفی در هر شرایط دشواری که باشد، نباید به قیمت ضرر دیدن باورها و ثوابت امت باشد و لا حول و لاقوه الا بالله.»

(سایت منبر التوحید و الجهاد متعلق به یکی از مفتیان و نظرپردازان القاعده در کشور سوریه)

زنجیره هجوم هم چنان ادامه داشت:
در مقاله ای با نام «مشعل، خمینی حرکه حماس»(خالد مشعل خمینی جنبش حماس) به جنبش حماس حمله کردند.
«عبدالرحمن الدمشقیه» یکی از عالمان وهابی معروف ضدشیعه در نامه‌ای سرگشاده به خالد مشعل به نام «إلی خالد مشعل الابن الروحی للخمینی » (نامهای به خالد مشعل فرزند معنوی خمینی) ضمن هجوم به شخص امام خمینی و تحریف سخنان و باورهای امام خمینی به تصریح خود بر سخن ملک عبدالله اردنی صحه گذاشته و فلسطینیان را از گسترش هلال شیعه ترسانده است.

نوشته ارزشمند و روشنگر خالد مشعل درباره امام خمینی(ره)
گرایش مذهبی حماس بسیار روشن است و کسانی که این حملات را به این جنبش مجاهد انجام میدهد به خوبی میدانند که حماس از نظر فکری به جنبش اخوان المسلمین وابسته است. از نظر مذهبی اهل سنّت هستند و معتقد به همکاری با تمامی نیروهای اسلامی و حتی غیرمسلمان همسو و ضد صهیونیسم هستند. ولی آنان که از شعله ور کردن اختلاف میان مسلمانان نان میخورند دنبال حقیقت نیستند و در تاریکی خود غوطه میخورند.
خالد مشعل در متنی که درباره امام خمینی نگاشته و در نشریه «الانتقاد» ارگان حزب الله لبنان نیز منتشر شده، می نویسد:«نوشتن درباره مردی چون امام خمینی، بسیار دشوار است. مردی که امت اسلامی به برکت او زنده شد و تخت طاغوت را به لرزه انداخت»

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha