به گزارش خبرگزاری حوزه، حسین بابایی مجرد، طی سخنانی در نشست مجازی با عنوان" الگوی حکمرانی فرهنگی و برنامه توسعه" که به همت کانون اندیشه جوان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، با بیان این که هرگونه سطحی نگری و ساده اندیشی نسبت به مسأله مهم حکمرانی به اصل موضوع صدمه خواهد زد، اظهار داشت: ما نگاه بخشی به مسئله فرهنگ داریم، از این جهت در کنار حکمرانی علمی و اقتصادی، حکمرانی فرهنگی تعریف می کنیم. میزانی هم برای مؤلفه های آن نداریم.
وی افزود: اگر بخواهیم امر فرهنگ را به کنترل در آوریم یا به تعبیری فرهنگ را مهندسی کنیم، از خود مفهوم مهندسی هم برداشت منفی صورت می گیرد؛ به این معنی که مهندسی در تعریف مسئولان، مداخلات حداکثری و دخالت در امر فرهنگ است که کنترل بردار نیست. در هر صورت امر فرهنگ را اگر به این معنا نگاه کنیم، باید بگوییم اگر دولت مداخله کند، کیفیت مداخله اش چگونه است؟ کارفرمایی کند؟ تنظیم گری کند؟ خادمی کند؟
بابایی با طرح این مسئله که هنور اتفاق نظری دربارۀ فرهنگ وجود ندارد، گفت: در حوزۀ فرهنگ دقیقاً معلوم نیست دربارۀ چه موضوعی صحبت میکنیم. دربارۀ امر پنهان یا محسوسات سخن می گوییم؟ یا در حوزه فرهنگ اگر از حکمرانی فرهنگی سخن می گوییم، باید گفت چرا حکمرانی؟ لذا موضوع حکمرانی فرهنگی در ابهام معناداری است. خیلی از تعاریف مختلفی که داریم، به دلیل اختلاف تعاریف و دیدگاه ها است. با وجود این چالش، حق می دهم که خروجی خوبی از آن در برنامه توسعه نبینیم. باید زمان داد تا تعریف دقیق شود.
این کارشناس و فعال فرهنگی همچنین ادامه داد: انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگی است. اگر غایت تغییرات بناست اِعمال شود، خودش را در حوزۀ فرهنگ نشان می دهد. اگر در هر حوزۀ دیگری سخن می گوییم، غایت اساسی ما نیست بلکه اساس ما تغییر در حوزۀ فرهنگ یعنی باور و اعتقاد و آداب مردم است. حوزۀ فناوری و اقتصادی از اهداف واسط ما است. همۀ تغییرات اجتماعی و سیاسی باید خودش را در حوزۀ فرهنگ نشان دهد.
وی ضمن انتقاد از نگاه کمّی به مسئله فرهنگ در بدنۀ دولت ها خاطرنشان کرد: دچار ابهام در حوزۀ تعریف فرهنگ هستیم، لذا به سمت شاخص سازی و کمّی بینی و کیفی بینی حرکت می کنیم. در برنامۀ توسعه هم بحث کمیت آمده است؛ یعنی وقتی می خواهیم هندسۀ فرهنگ را بدانیم، یا به سمت عملکرد نهادهای فرهنگی رفتیم و یا به سمت تعداد و کمیت حرکت کردیم؛ در واقع مسئولان به سمت افزایش نهادهای فرهنگی و کتابخانهها و محصولات فرهنگی و تعدد آثار سینمایی و ... حرکت کردند. با این حال نقد من به این نیست که چرا به سمت کمّی بینی و سطحی بینی رفتیم، اما چرا به سمت نقد و اصلاح فرهنگ حرکت نمی کنیم؟
وی بیان داشت: به نظرم چیزی که الان به عنوان غایت برنامه ریزی کشور در حوزۀ فرهنگ انجام میشود، نگاه عرصه ای و حوزه ای به فرهنگ در کنار سایر عرصه ها است. تا زمانی که چنین نگاهی داریم، خیلی تفاوتی ندارد چه برنامه ریزی داشته باشیم. ما در سایر حوزه ها نیز دچار مشکلات متنابهی هستیم. طبق آمارها، میانگین تحقق برنامه های توسعه، بیش از ۱۵ تا ۲۰ درصد نیست. این آمار فاجعه بار است. البته سایر کشورها نیز همین گونه هستند. برنامه ریزی توسعه دارند، اما این برنامه ها چقدر محقق میشود!؟ اگر قدرت تحقق ندارد، چرا تمایل به ادامۀ آن داریم؟ قبل از اینکه به سمت برنامه ریزی برویم، یک آسیب شناسی دربارۀ امر برنامه ریزی توسعه صورت گیرد. اهداف ما را ممکن است محقق کند، اما یکسری پیامدهای ناخواسته در کنارش ایجاد میشود که شاید دنبال آن نبوده باشیم؛ مثلاً ما بنا بوده هزار کتابخانه بسازیم، ساختیم. منتها آثار جانبی یا منفی داشتیم. خود پیامدهای ناخواسته نسنجی یک مسئله دیگری است.
وی گفت: از سوی دیگر متأسفانه ما تغییر محسوسی در حوزۀ تحول نداشته ایم، در حالی که رهبر معظم انقلاب در شرایط مختلف بر امر تحول تقریظ زده اند و حتی امام را امام تحول نامیده اند، چرا که در عرصه فرهنگ و دیگر عرصه ها وجود نگاه تحولی بسیار مهم است.
نظر شما