به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حضرت آیتالله جوادیآملی در ادامه سلسله مباحث شرح نهجالبلاغه به بحث غیرت در جمله نورانی ۱۲۴ پرداختند.
متن سخنان ایشان به شرح زیر است:
در جمله نورانی ۱۲۴ فرمود: «غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ»؛ غیرت از فضایل اخلاقی است که اگر بجا مصرف شود ایمان است و برعکس برخلاف ایمان خواهد بود؛ در مورد غیرت، روایات فراوانی داریم و ائمه ما را به آن دعوت کردهاند؛ غیرت گرچه یک واژه است ولی به سه اصل متکی است. اول اینکه انسان غیور از مرز خود تجاوز نمیکند؛ حضرت امیر(ع) فرمودند: ما زَنی غَیُورٌ قَطُّ؛ هیچ مرد غیرتمندی به ناموس دیگری نگاه نمیکند. دوم اینکه هیچ انسان غیرتمندی اجازه نمیدهد دیگری به حرم و حریم او تجاوز کند؛ اگر کسی سنگی به کشور و خانه او انداخت «ردّوُا الحجرَ مِن حیثُ جاء»؛ سنگی را که امثال صدام به کشور شما زدند به خودشان برگردانید.
انسان غیرتمند به خانه و اتومبیل دیگری نگاه نمیکند، چرا نگاه به خانه همسایه جایز نیست؟ چون بیغیرتی است؛ پنجره همسایهای رو به همسایه دیگر باز است و او نگاه میکند؛ این حرام است زیرا بیغیرتی است. از طرف دیگر فرمود رد الحجر حیث جاء؛ هیچ انسان با غیرتی اجازه نمیدهد دشمنان به منابع و مرز او تجاوز کنند.
پس غیرت یک امر ثوابدار مصطلح نیست بلکه یک امر ریشهای و رکنی است. این دو بعد غیرت یک ریشه قوی علمی لازم دارد و آن خودشناسی است یعنی انسان تا شناسنامه هستی خود را نشناسد، مرز را تشخیص نخواهد داد. یعنی انسان تا مرز هویت خود را نشناسد محدوده غیرت هم روشن نخواهد شد.
ما زمانی حریم خود را میشناسیم که امام و رهبر خود را بشناسیم؛ ما خیال میکنیم که وقتی وارد حوزه و دانشگاه شدیم و چیز یاد گرفتیم میتوانیم کشور را اداره کنیم ولی حوزه و دانشگاه و علم هیچ هنری ندارد که ما را اداره کند بلکه علم باید عقال شود؛ پس علم از آن جهت که علم است نیازمند امام یعنی عقل است تا با زانوبند، علمِ چموش را عقال کند.
در سوره نمل فرمود: وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ؛ یعنی اگر عالم شوید، تازه نصف راه است زیرا برخی دانشمند و عالم هستند ولی عالما و عامدا بیراهه میروند و دیگران را منحرف میکنند؛ صد درصد یقین دارند که حق و باطل چیست ولی دنبال حق نمیروند. پس علم تا عقال نشود خودش را اداره نمیکند چه رسد به جامعه، این عقال، همان عقل عملی است. عقل نظری وهم و خیال را مهار میکند و عقل عملی، علم را. مختال کسی است که با وهم و خیال زندگی میکند و عقل نظری آن را عقال میکند تا یک مطلب علمی گرفتار خیال نشود.
در سوره نمل فرمود اینها یقین دارند که چه چیزی بد است و باز عمل میکنند زیرا علم مسئول عمل نیست؛ خداوند عقل را به انسان داد که ما عبد به الرحمان واکتسب به الجنان است. اگر کسی این عقل را کسب کرد اهل بهشت خواهد شد و این عقل عملی است.
علمی که به عقیده تبدیل شود ارزشمند است
اینکه فرمودند حاسبوا قبل ان تحاسبوا، برای همین است؛ یک نوع عقل در حوزه و دانشگاه و قضایای علمی کاربرد دارد ولی اگر عصاره عقل عملی به جان گره خورد، عقیده درست خواهد شد؛ بالعقل یعتقد العلم. یعنی علم با دست توانای عقل عملی عقال میشود. عقل اگر بخواهد عقیده شود کار حوزه و دانشگاه نیست و کار سجاده و نماز شب و فاطمیه و گریه و ناله و حساب و کتاب و قیامت است؛ انسان مانند درختی نیست که وقتی بمیرد خشک میشود و تمام بلکه مانند پرندهای است که از قفس پرواز میکند و برای همیشه هست و هست و هست.
اگر ما امام داشتیم که نفس کلی است عقل نظری را در اندیشهورزی محققانه بار میآورد و عقل عملی را متحققانه بار میآورد؛ ما استاد و محقق کم نداریم متحقق کم داریم، آن که تحقیق کرده را تحقق ببخشد یافت مینشود و آنم آرزوست. نفس قدرتمند که امام ماست و رهبری و ما را برعهده دارد هم عالم تربیت میکنند و هم عادل و هم محقق و هم متحقق و در این صورت محدوده و هویت مرز ما مشخص خواهد شد.
پس غیرت سه بعد دارد؛ اول اینکه انسان غیور به مرز دیگری تجاوز نمیکند و اجازه نمیدهد کسی وارد حریم او شود؛ اگر مرزها مشخص شد و مهندسی را امام برعهده گرفت، هویت ایرانی و مسلمانی و متعهدانه ما هم مشخص خواهد شد که نمونه این غیرتمندی را در دفاع مقدس دیدیم؛ ما قطعنامه را قبول کردیم؛ منافقان بیغیرتی و به کشور تجاوز کردند و بعد هم صدام به کویت حمله کرد و مسئولان کویت هم دست از آستین مطلا بیرون آورده و سراغ آمریکا رفتند و به صدام حمله کرد؛ در اینجا همه به ما ایرانیان گفتند که شما هم به صدام شلیک کنید ولی ما گفتیم ما قطعنامه را پذیرفتهایم و قرارداد امضاء کردهایم و این عظمت ایرانی و بزرگواری است و نهجالبلاغه اینطور ما را تربیت کرده است.
نمونه غیرت ایرانی
در عملیات مرصاد همه عزیزان و نیروهای نظامی ما به دفاع از کشور رفتند ولی وقتی قطعنامه پذیرفته شد دیگر کسی تیری شلیک نکرد؛ برخی گفتند که صدام به شما خسارتهای خیلی زیادی زده است و چند تیر شما هم بزنید؛ امام و مجلس و همه مردم گفتند ما قطعنامه را قبول کردهایم و برای چه باید وارد جنگ شویم؛ شما اگر جنگ دارید داشته باشید و این غیرت ایرانی است. این نگاه به خانه دیگری ناظر به همین است و انسان تا هویت خود و کشور خود را نشناسد نمیتواند اهل غیرت باشد؛ غیرت یعنی خروج از مرز ممنوع و دخول بیگانه هم ممنوع؛ اینکه فرمودند غیرت مرد به اندازه ایمان او است یعنی همین.
در جمله نورانی ۳۰۵ دارد که ما زنا غیور قط؛ هیچ انسان غیرتمندی وارد حریم دیگر نمیشود؛ در قسمتهای دیگر فرمود غیرت هر کسی به اندازه مرزبندی و ادراکات او است و به مقداری که غیور است عفت دارد. عفت هم شامل محدوده خانواده، کشور و ... میشود.
سختگیری بیجا، غیرت نیست
در جایی فرمود که غیرت مرد یکطور و غیرت زن هم جور دیگر است و این نباید بهانه شود تا مردان به هر دلیلی نسبت به زنان خود سختگیری کنند یعنی تغایر و غیرتمندی بیجا نباشد. در نامه ۳۱ فرمود: ایاک و تغایر؛ تغایر یعنی غیرتمندی و سختگیری بیجا بر ناموس. وقتی زن عفیف است چرا باید اینقدر جلوی او گرفته شود؛ در جایی که جای غیرت است لازم است ولی چرا محدودیت بیجا باید باشد زیرا گاهی انسان سالم هم با تغایر، بیمار میشود.
پس غیرت داخلی این است که انسان از مرز خود بیرون نرود و دیگران را به مرز خود راه ندهد و این نیاز به معرفت نفس دارد. حریم و حرم اول باید روشن شود و برای این کار، امام نیاز است و امام هم علم نیست بلکه عقل است و تا علم عقال نشود و تبدیل به اعتقاد نشود هرگز نمیتواند مرزبندی ایجاد کند.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷
نظر شما