به گزارش خبرگزاری حوزه، محمد حسن اعتصام نیا در مقاله ای با عنوان «نگاهی صحیح در روش تبلیغ دین اسلام» اینگونه آورده است:
مقدمه
بی شک امر تبلیغ بر تمام افرادی که در حوزه دین مطالعه دارند و کار کردند، امری واجب است و فرقی ندارد که دارای تحصیلات حوزوی باشید یا خیر.
زمانی که یک فرد احساس کند میتواند مبانی تبلیغی را به راحتی برساند و مخاطب را نسبت به دین با دیدگاه های جدید مواجه کند، بر او تکلیف است که به امر تبلیغ دین بپردازد. پس هیچگونه مانعی نمیتوان بر عدم فعالیت تبلیغی بیان کرد و یک فرد از روحانی ملبس به لباس مقدس پیامبر گرفته تا روحانی غیر معمم و حتی انسان های های عادی که تحصیلات آکادمیک حوزوی را ندارند، زمانی که در خود آن توانایی را احساس کنند بر آنها تبلیغ دین واجب است.
اما ناگفته نماند که نحوه بیان تبلیغ دین یک بازاری با فردی که دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی است شاید قابل مقایسه نباشد زیرا محتوای و بیان افرادی که تبلیغ را به صورت تخصصی انجام میدهند متفاوت باشد از این رو، زمانی که فردی به تبلیغ تخصصی میپردازد و تمام اوقات زندگی خود را وقف امور تبلیغی کرده است باید به قواعدی توجه کند زیرا یک تبلیغ زمانی مدال موفقیت را کسب میکند که آن تبلیغ، تاثیرگذار باشد و حتی اگر نتواند فردی را تغییر دهد آن را برای لحظاتی به فکر فرو ببرد و صحبت های آن باعث شود مخاطب مقدار آنها را مرور کرده و در مورد آنها فکر کند، در نتیجه این تبلیغ شاید با معنای تبلیغی که بعضی از عزیزان در فکر دارند متفاوت باشد.
ما برای تاثیرگذار بودن یک تبلیغ ناچار هستیم که به یکسری فنون دست بزنیم تا بتوانیم مخاطب مورد نظر را به خود جذب کنیم و در نهایت روی آن تاثیربگذاریم. این فنون به ما کمک میکند که چطور مخاطبین را بهتر بشناسیم، به چه شکل با ان صحبت کنیم و از محتوایی درستی استفاده کنیم و... که تمام این معیارها در افراد متفاوت است، حتی اگر یک مبلغ دعوت به یک سخنرانی شود شاید نتواند این معیار ها را بر روی هر مخاطب شناسایی کند ولی باید جو غالب را مورد بررسی قرار دهد و به قول معروف بی گدار به آب نزند.
در نهایت اگر رمز موفقیت مبلغان برتر جهان اسلام را مورد برسی قرار دهید درخواهید یافت که دید آنها به تبلیغ نگاهی جدی تر و مهم تری بوده است به همین سبب، تبلیغ را با حساسیت و چارچوب های بیشتری انجام میدادند و میدهند به همین دلیل است که تبلیغ آنها فوق العاده تکان دهنده و تأثیرگذار بوده است.
چکیده
یک مبلغ برای اینکه بتواند از تاثیر زیادی برخوردار باشد ابتدا به این درک باید برسد که مقوله تبلیغ یک اولویت اول است نه اولویت ثانویه، سپس باید بداند این تبلیغ آن چنان جدی و مهم است که میتوان آن را علم و دانش معرفی کرد. مبلغ نباید این تبلیغ را در چیزی محصور کند و باید تبلیغ دین را با حداقل ها انجام دهد یک مبلغ موفق زمانی دارای تاثیر است که از فنونی مانند مخاطب و موقعیت شناسی، ایجاد انگیزه و نیاز، شجاعت، دلسوزی و حتی آموختن علوم مختلف استفاده کند.
تبلیغ در اولویت اول قرار دارد!
زمانی که میخواهیم از تبلیغ صحبت کنیم در ابتدا باید اولویت و اهمیت کامل ان برای ما واضح گردد. اولین جایگاهی که باید اهمیت مقوله تبلیغ برای ما اشکار شود آیات و روایت است، تبلیغ از دیدگاه آیات و روایات امری واجب شمرده شده است چرا که خداوند در سوره غاشیه میفرماید:
فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکّر، لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ (غاشیه ۲۱ و ۲۲)، بر آنها مسلّط نیستی مسئول ایمان آوردن یا نیاوردنِ آنها نیستی. بر آنها مسلّط نیستی مسئول ایمان آوردن یا نیاوردنِ آنها نیستی
در تفسیر این آیه علامه طباطبائی (ره) میفرماید فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ " این جمله به دلیل اینکه حرف" فاء "بر سر دارد تفریع بر مطالب گذشته و نتیجه گیری از آن است، و معنایش این است که وقتی معلوم شد خدای سبحان رب ایشان است و رب دیگری سوای او ندارند، و نیز معلوم شد که در پیش رو یوم الحساب و یوم الجزا را دارند که در آن روز مؤمن و کافران جزا داده میشوند، پس تو ای پیامبر ایشآن را به این حقایق تذکر بده که " إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ"، وظیفه تو که پیامبر خدایی تنها همین تذکر دادن است، به امید اینکه دعوتت را اجابت کنند و به طیب خاطر و بدون اکراه و اجبار ایمان آورند.
همچنین در آیه ۲۲ سوره غاشیه تعبیر عجیبی از زبان علامه طبرسی (ره) دیده میشود.
(لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ) یعنی تو بر ایشان مسلط نیستی و تسلّط آن چنان نداری که امکان داشته باشی که ایمآن را داخل در قلوب ایشان نمایی و مجبور نمایی، فقط بر تو واجب است که انذار نمایی و بیم دهی مردم را، پس شکیبا باش بر ترسانیدن و تبلیغ رسالت و دعوت بسوی حق و بعضی گفتهاند: تو الآن بر آنها مسلّط نیستی تا اینکه با آنها مبارزه و مقاتله کنی اگر با تو مخالفت کردند، و این پیش از نزول آیه جهاد بوده پس بسبب امر به جهاد منسوخ شده است و صورت صحیح این است که این نسخ نیست به جهت اینکه با اکراه و ناراحتی قلبی جهادی نیست، و خلاصه مقصود این است که تو فقط مبعوث شدی برای یاد آور نمودن و تذکّر دادن و کسی که دعوت تو را نپذیرفت و قبول نکرد بر تو وظیفه ای نخواهد بود....
از تمام این توضیحات میتوان یک نتیجه کلی گرفت و آن نتیجه در آن است، زمانی که خداوند به پیامبر مکرم فرمود تو تذکر دهنده هستی و باید تذکر بدهی و کسی را تحت هیچ شرایطی به زور نباید وادار به امر دین کنی این بدین معناست که وظیفه تو فقط تبلیغ دین است نه آنکه آنها را به ضرب و زور لسان و ضرب و زور دستانت به یاری و به دین اسلام ارشاد کنی بلکه وظیفه یک مبلغ تذکر است البته تذکری که تغییر دهنده باشد و احتمال شدید هدایت در آن دیده شود. با این آیه خداوند تبارک و تعالی وظیفه اصلی پیامبر و در ادامه آن، مبلغان دینی را به درستی و شفاف بیان کرده است.
زیبایی دین اسلام در این است که هیچکس با زور و ستمگری وارد این عرصه نشده است این خواسته دین اسلام است که هر کس با اراده خویش به این سمت روی آورد لذا روایات ما دلالت بر این دارد که چه برای امر به معروف و چه برای ارشاد کردن به سمت و سوی دین اسلام باید با نهایت اهتمام به اراده و باورهای فرد مورد نظر باشد یعنی آن فرد باید با اراده خویش و با ذهن و تصمیم خود بر این دین روی آورد نه آنکه از ترس و صدمات مالی، جانی، فرهنگی، یا اجتماعی بر این دین قدم گذارد.
در امر تبلیغ همین بس که خداوند به پیامبر مکرم اسلام میفرماید تو فقط تذکر دهندهای یعنی تو مبلغ هستی و در امر دین وظیفه تو تبلیغ است ولا غیر، در نتیجه اهمیت امر تبلیغ در اینجا نشان داده میشود چرا که امر تبلیغ در حقیقت یک تذکر است تذکر به ارشاد، تذکر به نیازها تذکر به بهتر باورکردن، تذکر به راه هدایت تذکر به راه سعادت و...
اما در مورد ذکر و توصیه در حیطه تبلیغ روایات گوناگون از ائمه عصمت و طهارت (علیهم السلام) بیان شده است نمونه ای از این روایات عبارت است از:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:َضَّرَ اللّه ُ عَبدا سَمِعَ مَقالَتی فَوَعاها و حَفِظَها، و بَلَّغَها مَن لَم یَسمَعْها
خداوند، شاد گردانَد آن کس را که سخنم را بشنود، بفهمد و حفظ کند و به کسی که آن را نشنیده، برساند. (الکافی: ۱/ ۴۰۳/ ۱)
و همچنین سخنی زیبا از امام صادق (ع) در مورد اهمیت تبلیغ بیان شده است:
امام صادق علیه السلام : إنَّ الرَّجُلَ لَیَتَکَلَّمُ بِالکَلِمَهِ فَیَکتُبُ اللّه ُ بِها إیمانا فی قَلبِ آخَرَ، فَیَغفِرُ لَهُما جَمیعا
شخصی سخنی بر لب جاری می کند و خداوند به یُمن آن، ایمآن را در قلب شخصی دیگر ثبت می کند و در پی آن، هر دو را با هم می بخشد (المحاسن: ۱/ ۳۶۱/ ۷۷۸
اهمیت امر تبلیغ را چه در روایات و چه در آیات ما میتوانیم شناسایی کنیم یکی از مکانهایی که ما متوجه اهمیت امر تبلیغ میشویم خطبه ۸۷ نهج البلاغه است. این خطبه شامل تمام اوصاف یک مبلغ خوب و تاثیرگذار می باشد که امیرالمومنین علی علیه السلام با بیان کردن این اوصاف بهترین مبلغ دین را با چندین شرط و لازمه به ما معرفی کرده است.
حال چند سوال میتوان مطرح کرد، آیا طلاب هم در این اهمیت پیشرو هستند ؟ آیا برای آنها تبلیغ یک اولویت شمرد میشود؟ آیا طلاب برای اموختن دانش تبلیغ اهتمام دارند و نسبت به آن اقدام میکنند؟ چند طلبه با استعداد را به تبلیغ گرایش میدهیم؟ آیا حیطه تبلیغ را جز امام جماعت یا منبر میدانیم یا مطلب وسیعتری در تبلیغ نهفته است؟
اینها همه سوالهایی است که ما زودتر باید به ذهنمان میرسید. بنده سعی دارم حتی اگر نتوانستم این سوالات را در ذهن شما ایجاد کنم، کمترین کاری که در توانم بنده میباشد، این است که شکی در ذهن شما ایجاد کنم و ذهن شما را نسبت به این سوالات مقداری مشغول گردانم و این کوچکترین کاری است که ما میتوانم بکنیم.
قبل از بیان کردن هر مسئلهای باید به اهمیت تبلیغ از نگاه رهبر معظم انقلاب پرداخت مقام معظم رهبری در یکی از جلسات در حضور مبلغان دینی فرمودند: من در مورد تبلیغ نگرانم در حوزه علمیه تبلیغ اولویت نیست و چیز دیگر مقدم شده.
این نگرانی رهبر معظم انقلاب برای مقوله تبلیغ باعث شده که افراد به سمت پیدایش روش گسترده تبلیغی روی اورند و بتوانند مقوله تبلیغ را اولاً درست بشناسانند و بعد از آن راهکارهای نو و محوریت های ماندگاری را در مقوله تبلیغ ایجاد کنند.
در عامه طلاب به طور کلی همه اهداف روحانیون و طلاب حول یک مسئلهای به نام اجتهاد میچرخد و آن اجتهاد در فقه یا اصول یا اجتهاد مطلق باعث شده که ما امر تبلیغ را در مرحله و اولویت دوم خود قرار دهیم این کج فهمی توانسته است صدمه مهلکی بر مقوله تبلیغ زند چرا که در حوزههای علمیه ما شاهد آن هستیم که انسانهایی که دارای علم و استعداد بیشتر و کافی در مقوله علمی و بیان هستند را به اجتهاد گرایش داده و انسانهایی که دارای استعداد متوسط هستند را به مقوله تبلیغ گرایش دادند این امر باعث شده، که همه افراد به فکر اجتهاد باشند نه مقوله تبلیغ چرا که اصولاً علم و دانش را در اجتهاد و تبلیغ را عاری از علم و دانش میدانند و به زبان ساده مهد علم و پیشرفت را در اجتهاد معرفی کرده اند.
در حالی که امام راحل رحمت الله علیه میفرماید مبلغ اسلام شناس است، عقاید شناس است، اخلاق شناس است، ولی فقیه احکام شناس است، فقه شناس است، فقیه حق ندارد بگوید اسلام شناس است (صحیفه امام ج ۸ ص۵۳۱
در نتیجه ما به این مسئله پی میبریم که کار و حیطه مبلغ وسیعتر نسبت به اجتهاد است چرا که مبلغ اسلام شناس است یعنی باید در تمامی علوم تبحر خاصی داشته باشد ولی یک مجتهد فقط احکام شناس است، فقط فقه شناس است و میتواند حلال را از حرام تشخیص دهد و یا مکروه را از مستحب تشخیص دهد و.... در نتیجه نیاز به تخصص ماواء فقه و اصول ندارد اما یک اسلام شناس باید نه تنها در فقه بلکه در علوم دیگر که باعث شناخت بهتر دین و تفکرات مختلف مردم میشود تخصص خاص داشته باشد.
ما باید به این نتیجه برسیم با توجه به حرف بزرگان و روایات، فقط همین تبلیغ بنیه علمی طلبه است نه فکر کردن به مقولهای مانند اجتهاد چرا که نیاز اول و آخر مردم مبانی دینی و تبلیغ دین اسلام است. اصلاً ما تمامی فقه و اصول را در طول تحصیل میخوانیم تا بتوانیم تبلیغ کنیم تحصیل مقدمه تبلیغ است مقدمه انذار مردم است.
امام راحل میفرماید: تحصیل مقدمه تبلیغ است، مقدمه انذار مردم هست، تحصیل برای این است که مردم انذار شوند (صحیفه امام ج۱۵ ص ۴۱۳)
شخصی که به دنبال اجتهاد است باید داستان آقای حق پناه و امام را بشنود:
روزی حضرت آیت الله حق پناه به محضر استاد خویش یعنی حضرت آیت الله العظمی خمینی رحمت الله شرف یاب میشود به آقا میفرماید: حضرت استاد، من از شما عذرخواهی میکنم درس دیروز را مطالعه نکردم حضرت امام به ایشان میفرماید: آقای حق پناه مگر کجا بودی که درس را مطالعه نکردی؟ آقای حق پناه با صراحت به امام راحل میفرماید: بنده تبلیغ بودهام. امام (ره) با روی خوش به آقای حق پناه روی میکند و میگوید: ای حق پناه اگر قرار باشد یک راه برای به دست آوردن اجتهاد تو باشد همین تبلیغ است.
هرکسی اگر مقداری در سیره علماء و بخصوص مراجع معظم، تحقیق و پژوهشی کند کاملا به این مسئله پی میبرد که اکثر مراجع در زمان طلبگی خود بهترین مبلغین زمان خود بوده اند. به طور مثال رهبر معظم انقلاب در زمان قبل از مرجعیت و رهبری و در دوران طلبگی از تسلط خاص فنون خطابه برخوردار بوده اند.
به همین دلیل شما شاهد اهتمام دیگر مراجع به مقوله تبلیغ هستید به طور کلی تبلیغ ناخودآگاه اجتهاد را به دنبال میآورد چرا که شما باید بخوانید تا بتوانید تبلیغ بکنید یک مبلغ خوب باید مطالعه گسترده داشته باشد زمانی هم که شما مطالعه گسترده داشته باشید رفته رفته به قوه اجتهاد نزدیک میشوید. اگر شما در دروس خارج فقه حضور داشته باشید میبینید که دروس خارج را با یک روایت حلال و حرام را تشخیص میدهند اما شما در مقوله تبلیغ باید چندین روایت را مورد بحث قرار دهید تا بتوانید مبانی دینی را به راحتی به مردم انتقال دهید در نتیجه شما دایره علمی بیشتری نسبت به مبانی دینی باید داشته باشید.
در حقیقت وظیفه مبلغ ایجاد احساس نیاز در دیگران است یعنی او باید بتواند در دیگران احساس نیاز به مبانی دینی و معرفتی را ایجاد کند اما نکته اینجاست که تا وقتی مبلغ را منحصر در دروس عادی بدانیم و در دروس دانشگاهی و کتب دیگر را مقدمه و مکمل تبلیغ قرار ندهیم، موفق نخواهیم بود زیرا یک تبلیغ صحیح برای اقشار مختلف جامعه با تفکر، گرایش و فرهنگهای گوناگون نیازمند مقدماتی فراتر از دروس حوزوی است.
مقدماتی مانند کتب دیگر در موضوعات مختلف و کاربردی، کتبهای دانشگاهی مانند کتب های روانشناسی و بعضی از دروس که مربوط به جامعه، شناخت فرهنگها و افکارها و گرایشهای مختلف، و روشهای مختلف می باشد. با توجه به این مقوله ما موظف بر این هستیم که خودمآن را منحصر در درس و تخصص خاصی در حوزه علمیه نکنیم زیرا در مقوله تبلیغ ما باید تمامی علوم را در حد گسترده و همچنین بعضی از علوم را به صورت مکمل استفاده کرده، تا بتوانیم تبلیغ خوب و مفید فایده ای را داشته باشیم تبلیغی که اثرگذار باشد و مقصود اصلی یعنی ایجاد نیاز و انگیزه دینداری را در مردم ایجاد کند.
تبلیغ ساده نیست!
متاسفانه خیلی از افراد تبلیغ را یک مقوله بسیار ساده میدانند و به طور مثال کسی که مبلغ است زمانی که به تبلیغ میرود و مشغول تبلیغ و ترویج مبانی دینی مردم میشود، مردم و حتی روحانیون این کار را یک مسئله پیش پا افتاده قلمداد میکنند و آن هم ریشه در تفکر غلط و دیدگاهی نادرست نسبت به مسئله تبلیغ دارد. اساساً مبلغ و تبلیغ برای ما کمترین جایگاه در حوزه علمیه و دیگر مراکز آموزشی دارد به طور کلی هر کسی که مقدار سخنرانی و فنون منبر را در خود میبیند را مبلغ میشناسیم و هر کسی که امام جماعت با تبحری است را مبلغ قلمداد میکنیم و واژه مبلغ را بر او حمل میداریم.
سوال اینجاست که اگر هر امام جماعت و از روی دیگر هر سخنران و لو سخنران دارای تجربه و دارای علمیت کافی را مبلغ بنامیم پس افرادی که بدون یک سخنرانی و همچنین نداشتن یک مدرسه، مسجد یا کانون فرهنگی اقدام به تبلیغ دین میکنند و هزاران هزار انسآن را از راه باطل به حق گرایش میدهند و روشنی سعادت دنیا و آخرت را در دل آنها پدید میاورند را چه بنامیم؟
افرادی که در دل دیگران بذر رحمت و سعادت دنیا و آخرت را میکارند و حب و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) را در دیگران افزایش میدهند و بغض دشمنان آنها را در اعماق دل آنها قرار میدهند. آنها در حقیقت مبلغ دین هستند، در تعریف مبلغ به کسی باید این واژه را حمل کرد که احساس نیاز در دیگران ایجاد میکند این افراد کسانی هستند که انسانها را از راه سوء به راه حسن گرایش میدهند و روز به روز آنها را متحول میکنند و مهر و زیبایی عبودیت را در دلهای آنها قرار میدهند.
در حقیقت یک مبلغ خوب باعث میشود که فرد به افکار و عقاید باطل یا ناقص خود رجوع کند و سعی در اصلاح تمام و کامل او داشته باشد. مبلغین برتر، افرادی هستند که انسانها را از حالتی به حالتی بهتر گرایش میدهند و آنها را نسبت به مبانی دینی روشنتر و زیباتر میکنند این تغییر گرایش بعد از مدتی کاملا بر روی روح، روان، عقاید، افکار ما تاثیر به سزایی میگذارد. به طور مثال حضرت حجت الاسلام والمسلمین شیخ زکزاکی چند سخنرانی قراء انجام نمودهاند؟ یا چند سال فنون تبلیغی و فنون فن بیان را آموختند؟ پس چطور توانستند با همین دستهای توانمند هزاران هزار انسآن را به دین اسلام گرایش دهند.
بله مقوله تبلیغ حیطه بسیار گستردهای است تبلیغ را نمیتوان بر هر کسی حمل کرد چرا که اگر تبلیغ را به هر کسی و هر منبری و هر سخنران و هر امام جماعت و حتی هر نویسندهای حمل کنیم پس تکلیف این افرادی که هزاران نفر را به هدایت گرایش دادند، چیست؟
مکملات را اصل معرفی نکنیم!
یکی از مبانی دیگری که ما متاسفانه در مسائل تبلیغی میبینیم این است که زمانی که از تبلیغ صحبت میکنیم مسائلی مانند شوق، ذوق، فنون بیان، زبان بدن و هنرهای مختلفی که در سخنرانی میتوان از آن استفاده کرد را بیان میکنیم در حالی که در مقوله تبلیغ این هنرها در حقیقت آلت و ابزاری است برای تبلیغ بهتر و رساندن مبانی آسانتر و صحیحتر در دل و ذهن دیگران، ولی باید خاطرنشان کنیم که این مبانی و این موضوعات یک لازمه نیست بلکه مکمل است.
لازمههای تبلیغی آن چیزی است که ما نسبت به آن مجهول و ناشناخته هستیم. متاسفانه لازمه را با مکملات تبلیغی اشتباه گرفتهایم مسائلی مانند فنون بیان و زبان بدن در حقیقت به ما کمک میکند تا مبانی دین را در دیگران به طور صحیحتر و زیباتر انتقال یک زینت برای انتقال مفاهیم بهتر دهیم پس باید بدانیم کسانی که دارای ذوق و شوق، فنون بیان و زبان بدن و هنرهای کاربردی در عمل تبلیغ هستند را نمیتوان مبلغ نامگذاری کنیم زیرا مبلغ کسی نیست که صرفاً در این مسائل تبحر داشته باشد و زمانی هم که ما در مقوله تبلیغ این مسائلی را اصل قرار دادهایم به جای اینکه مبلغان به به اصل و لازمه بپردازد به یک سری مسائل شامل مکملات و حاشیهها رجوع میکنند و به مبانی اصلی را از خاطر میبرند.
به طور مثال در هنر زبان بدن مطرح میشود، که افرادی موفق هستند که چگونه از بدنشان برای تاثیرگذاری عمیق استفاده کنند آن ها صاف می ایستند، سینه هایشان به سمت جلو است، لبخندی بر چهره شان نقش بسته است و به هنگام حرکت با انگیزه گام بر میدارند این افراد حتی بر روی فاصله خود با دیگران حساسیت بسیار زیاد دارند و میدانند که چه موقع و در چه زمانی به کسی نزدیک شوند و یا در چه صورت از یک فرد فاصله بگیرند به همین دلیل افرادی که به دیگران احترام میگذارند حتی ایما و اشاره آنها هدف دار می باشد.
با توجه به توضیحات فوق در می یابیم که زبان بدن احترام و انگیزه ما را نسبت به یک ارتباط موثر بسیار افزایش می دهد و همچنین زمانی که یک فرد دارای زبان بدن باز و بدون گارد و دافعه باشد احتمال بی اعتنایی و برخورد سرد طرف مقابل به حداقل میرسد.
در حقیقت زبان بدن بسته موجب بسیاری از مشکلات ارتباطی میشود و انسان های دیگر از ارتباط با این افراد پرهیز میکنند.
در حقیقت این فنون روابط ما را بهتر میسازد ولی هیچ کس نمیتواند ادعا کند این مسائل و هنر ها اصل و لازمه ارتباط موثر است بلکه میشود ادعا کرد این هنر ها در روابط موثر تاثیر بسیاری دارد همین مسئله در تبلیغ جریان دارد که فنونی مانند زبان بدن، مکمل و زیبایی یک تبلیغ موثر است نه اولویت و مواد اولیه تبلیغ، در نتیجه طلاب و فعالین تبلیغی بجای گرایش فوری به سمت جنبیات در تبلیغ بسیار بهتر است که به اصل و مقصود اصلی تبلیغ روی آورند.
نیازمند به فراگیری دانش تبلیغ
سوال این است که اگر ما به دنبال هنرهای جنبی و مکمل نرویم پس به دنبال چه چیزی برویم تا مسئله تبلیغ را به درستی ادا کنیم؟
به طور کلی هر کاری فنون خاص خود را دارد، تدریس فنون خاص خود را دارد، علم پزشکی و طبابت فنون خاص خود را دارد، حتی مطالعه و هنرها و کارها و شغلهای مختلف فنون خاص خود را داراست و زمانی که آن فرد آن فنون را فرا نگیرد هیچگاه در امر و کار خود موفق نخواهد بود.
چرا که آن فنون در حقیقت اصل مهم و فرمولی اصلی برای آن کار محسوب میشود. ما اگر تبلیغ را دانش میدانستیم و انتقال مفاهیم دینی را یک دانش و علمی مجزا از علومی دیگر قلمداد میکردیم، شاید به راحتی آن فنون را میشناختیم و دستیابی ما برای آن فنون راحتتر از حال بود در حالی که تبلیغ و مفاهیم و انتقال آن را اصلاً دانش محسوب نمیکنیم انتقال مبانی دینی خود یک حرفه است اینکه ما بتوانیم به صورت صحیح و درست و با روشی تاثیرگذار و آشکار مبانی دینیمآن را جوری بیان کنیم که فرد مقابل در برابر بیان و توضیحات ما تسلیم گردد و آن را به راحتی بپذیرد. در نتیجه با توجه به توضیحات فوق به راحتی آشکار است که برای ایجاد عقایدی محکم و استوار در خاطر مخاطبین ما ناچار هستیم که بوسیله قواعدی درست و صحیح مخاطب را به سوی خود جذب کرده و راه پذیرش انتقال مفاهیم را برای او هموار سازیم.
ما باید ذهنمآن را جوری آماده سازی کنیم که هر زمان از تبلیغ صحبت میشود فورا ذهن ما به مبانی فنون بیان و زبان بدن انتقال نیابد چرا که مبلغ به غیر از فنون به یک سری مهارتهای مهم رجوع کند که آن مهارتها در حقیقت حیات تبلیغ شمرده میشوند. ما در امور تبلیغی نباید مهارت های جنبی و اصلی را ملاک قرار دهیم بلکه مهارتهای دانش تبلیغ را باید جایگزین این تفکر کنیم دانشی که شامل دلسوزی در تبلیغ، شجاعت در تبلیغ، مخاطب شناسی، موضوع شناسی و مخاطب شناسی است که اینها در حقیقت اصل در مقوله تبلیغ است.
زمانی که شما در یک جمعی حاضر میشوید و میخواهید مقداری صحبت کنید باید مخاطبین خودتآن را به حد زیادی واپایش و غربال کنید شما باید بفهمید و به این درک برسید که آیا فلان موضوع به درد فلان جمع با فلان گرایش و تفکر میخورد؟ اینها مبانی اصلی تبلیغ است که ما نسبت به آن نیازمندیم امور جنبی و ابزاری مانند فنون خطابه بسیار محدوده و وسعت کمی و کاربرد ضیقی در مقوله تبلیغ دارد زیرا یک شخصی هم که دارای فنون خطابه نیست کاملا میتوان در امور تبلیغی فعالیت کند ولی شخصی که از ملاک و اصل در تبلیغ باخبر نباشد، یا نمیتواند فعالیت تبلیغی انجام دهد و یا اگر بتواند، بعید است موثر و موفق باشد.
تبلیغ در سیره اهل بیت (علیهم السلام)
زمانی که از نحوه تبلیغ ائمه عصمت و طهارت صحبت میشود شاید روشهای آنها مقداری با توجه به تفکر و دیدگاه ما متفاوت باشد چرا که با توجه به زمان و شرایط افکار حاکم که در آن زمان وجود داشته است آنها را ناچار به روش تبلیغی میکرد که تطبیق با افکار و هویت و فرهنگ آن زمان حاکم است و انتخاب این روش ها باعث میشد که بتوانند بهترین تاثیرگذاری را داشته باشند.
روشهایی مانند جنگ، بیان هایی همچون خطابه، سرزنش مخالفین، امتحان، نمونهای از روشهای تبلیغی است که اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) دست به آن میزدند و تاثیرگذاری بسیار زیادی را در آن میدیدند به طور مثال امام حسین علیه السلام یک مبلغ تمام بودند، مبلغی که تمام فنون تبلیغی و دانش تبلیغ را به درستی رعایت میکردند به همین سبب هم بسیار روش تبلیغ او تاثیرگذار بود.
زمانی که در جنگ عاشورا حضرت دعوت به جنگ برای یاران خود کردند ابتدائاً آنها را تشنه جنگ کردند و احساس نیاز جنگ و جهاد را در دل آنها انداختند چرا که اگر امام این احساس نیاز و تشنگی امر به معروف و نهی از منکر و جهاد فی سبیل الله را در دل یاران خود ایجاد نمیکرد احتمال داشت که آن یاران با کوچکترین وسوسه شیطان و کوچکترین وعدههای سپاه مقابل و دشمنان اهل بیت از راه خارج شوند و به سپاه دشمن بپیوندند به همین ترتیب بهترین راه جذب را امام تشنه کردن و ایجاد احساس نیاز جهاد در دل یاران خود انداختن را انتخاب نمود.
به طور مثال امام (ع) فرمودند: ( فأنطلقو جمیعا فی محل و لیس علیکم منی ذِمام)
من بیعتم را از شما برداشتم و شما هیچ مسئولیتی در برابر من ندارید این کلمهای حضرت اباعبدالله الحسین و به همین خاطر استحکام اعتقادات و اصحاب بسیار رغبت و انگیزه جهاد در آنها افزایش یافت و باعث شد آنها استقامت تفکرات بیشتری داشته باشند، این نمونهای از بهرهمند شدن و کاربردی کردن مبانی تبلیغی است امام سعی کرد آنها احساس نیاز کنند و با همین خاطر در هیچ منابع تاریخی وجود ندارد که کسی از سپاه حضرت سیدالشهدا به حضرت خیانت کرده باشد.
حضرت امام حسن عسکری (ع) که یک نمونه دیگر از مبلغ برتر از زمان خود تا الی الابد است. ایشان در حقیقت باعث شد که در جایی تبلیغ کند که هیچ یک از شرایط و مبانی تبلیغی در آنجا یافت نمیشد بعضی از افراد همیشه به دنبال این هستند که تمامی شرایط و وسایل مبانی تبلیغ حتماً حضور داشته باشد تا اقدام به تبلیغ کنند.
حضرت امام حسن عسگری علیه السلام هیچ یک از شرایط و وسایل تبلیغی در دسترس آن نبود ولی با همین کمبودها توانست تبلیغ بسیار زیادی در حیطه دین و شریعت انجام دهد حضرت در ۸ سال خلافت از پست ترین و بی رحم ترین خلفاء از معتصم، موکل، واثق، تا معتمد، توانست، تمامی سربازان و تمامی دستاندرکاران نظامی را شیفته خود کند به طوری که هر خلیفهای رذیلهترین و بدکارهترین و سنگدلترین سربازآن را برای امام قرار میداد ولی با این حال باز امام آن سربازآن را شیفته و خواستار خود میکرد، در حقیقت این تبلیغ درست است که با نبودن هیچ شرایطی جاذبه تو انقدر هنگفت و سرشار باشد که حتی پست ترین افراد که دل سنگی دارند در مقابل امام لطافت نفس پیدا کنند. ائمه به ما اموختند که تبلیغ میتواند انقدر موثر باشد که حتی شما میتوانید دشمن خود را به دوست تبدیل کنید.
زمان شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در منابع تاریخی ذکر شده که شلوغ ترین تشییع جنازه در سامرا مراسم تشیع جنازه حضرت بود به طوری که در سامرا در زمان شهادت امام حسن عسکری (ع) قیامت اتفاق افتاد و تمام آشوب برپا شد زمانی که حضرت امام حسن عسکری (ع) به شهادت رسید از خلیفه تا بازاری در آن تشییع جنازه شرکت کردند. این فقط به خاطر این است که امام جذب و نیاز را توأم با مقوله شریعت و دینداری در آن جامعه حاکم کرد و توانست همه افراد با همه طرز فکر، فرهنگ، مقام و طبقات مختلف از اقشار جامعه را واحد نگه دارد و همه را مانندی آهنربا به سمت خود بکشاند و هر لحظه آنها را بیشتر شیفته خداوند، پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) کند.
ایجاد احساس نیاز در مخاطب
بزرگترین هدف و غایت یک مبلغ شاید همین ایجاد احساس نیاز برقرار کردن باشد. این جمله را شاید بارها در مطالب فوق ذکر کرده ام اما به دلیل اهمیت بی اندازه این مسئله، باز جای دارد که به ان بپردازم.
اساسا هر موجود زنده با توجه به نیاز خودش اقدام به افعال متفاوت در روز میکند که این امر کاملا طبیعی است از آن گل گرفته که به دلیل نیاز خود به آب مجبور است تا طول و عرض ریشه خود را بیشتر کند تا به مواد معدنی و آب برسد تا حیوان درنده ای که به خاطر نیاز خود مجبور به شکار حیوان کوچک تر خود میشود و حتی انسان که از کودکی تا مرگ در پی نیاز های متفاوتی است، که این نیاز ها را با توجه به اقتضای سن خود با نشانه های متفاوت و گوناگون نشان میدهد به طور مثال یک کودک زمانی که احساس گرسنگی میکند ناچار است که با زبان بدن و در نهایت با بلند کردن صدای خویش این نیاز را فریاد بزند و همچنین در بزرگسال نیاز خود را میگوید، مینویسد، یا نشان میدهد.
به هر حال هر موجود زنده به اشکال مختلف برای برطرف کردن نیازهای خود دست به اقدامات گوناگون میزنند. انسان هم با توجه به کثرت نیاز های آن در مقایسه موجودات دیگر در برهه ها و زمان های مختلف با این نیاز های متفاوت روبرو، و پس از رو برو شدن نسبت به اغناء آن نیاز اقدام میکند. انسان ها در طول زندگی شامل نیاز های متفاوتی هستند که شامل نیاز های بدنی همچون خوراک، پوشاک، نیازهای عاطفی، نیاز های جنسی، نیازهای روحی مانند دیده شدن، توجه و... و همچنین نیاز های معنوی است. این نیاز ها گاه به صورت غیر ارادی در بدن ایجاد میشود مانند گرسنگی و گاه بوسیله یک سبب در ما صورت میگیرد. به طور مثال زمانی که ما به یک سن مشخصی میرسیم شدیدا احساس تنهایی میکنیم و نیازمند یک شریک و یار می باشیم.
اما سوال اینجاست که سبب ایجاد احساس نیاز معنوی در چیست؟ و چه کسی آن را پدید می آورد؟
شاید بخش زیادی احساس نیاز معنوی در مبلغین است، چرا که آنها زیبایی ها و لذتبخش بودن دین را میدانند با بیان این مطالب تاثیرگذار و زیبا باید احساس نیاز را در فرد مخاطب ایجاد کنند. شما باید بدانید که تا زمانی که شخصی به مسائل معنوی و شرعی نیازمند نشود امکان ندارد در ان ثابت قدم باشد. به طور مثال بزرگترین دلیل امار از بین رفتن عقاید جوانان بخصوص نماز، فقط در این است که از زیبایی آن و فایده آن باخبر نیستند و مبلغان در حقیقت موظف هستند که دین را جوری برای جوان ها معرفی کنند که آنها ناخوداگاه جذب شوند.
آخر مگر میشود یک شخصی از فلان مکان زیبا برای ما تعریف کند و ما وسوسه برای رفتن آن نشویم؟ در نتیجه مگر میشود کسی نماز وروزه و.... را زیبا معرفی کند و کسی به ان ترغیب نشود. پس اگر عقاید ضعیفی را مشاهده میکنید بخشی نتیجه درست معرفی نکردن ما است زیرا بجای تشنه کردن مردم اقدام بیاناتی کردیم که نه تنها تشنه نمیکند بلکه دافعه را هرچه تمام تر افزایش میدهد.
دلسوز بودن در تبلیغ
یک مبلغ تا زمانی که دلسوزی در تبلیغ و هدایتگری خود نشان ندهد عملا مبلغ شمرده نمیشود و هیچ گاه نمیتوان انتظار تاثیرگذاری هنگفت و سنگین را از او داشت. در حقیقت فرق بین دلسوزی حقیقی با دلسوزی مجازی زمین است تا اسمان، مراد از دلسوزی مجازی صرفا ان دلسوزی نیست که نمایشی و از اعماق دل نباشد بلکه بعضی از دلسوزی ها وهم است و فکر میکنیم که ما اقدام به دلسوزی حقیقی و اصلی کردیم بلکه این جهل مرکبی بیش نیست، بهترین راه برای رهایی دلسوزی حقیقی از مجازی آن است که قبل از تبلیغ حداقل به دلسوزی و میزان اهمیت آن موضوع فکر کنیم این کار بیشتر اوقات دلسوزی اصلی و ریشه ای را به همراه می اورد.
یکی دیگر از ابزار هایی که باعث دلسوزی حقیقی میشود نزدیکی و توجه زیاد به کتاب شریف نهج البلاغه است که متاسفانه مردم و بخصوص طلاب و مبلغین دین نسبت به این کتاب مقداری بی توجه هستند؛ علت ایجاد این دلسوزی در این است که کتاب نهج البلاغه در عین یک کتاب موعضه گر و هدایتگر یک کتاب بسیار احساساتی است و عواطف را خواه یا ناخواه بر می انگیزد زیرا تمام این احساسات به طور حقیقی و از اعماق وجود ابراز شده است در نتیجه احساسات انسآن را طبیعتا بر می انگیزد. یک مبلغ هوشمند باید احساسات واقعی را بروز دهد و از بروز احساسات غیر واقعی پرهیز کند زیرا با احساسات یک مبلغ، شنونده و مخاطب هم تحت تاثیر احساسی قرار میگیرند و چنانچه شما این احساسات را مجازا ابراز کرده باشید در واقع در مقابل احساسات دیگران مسئول هستید. به طور مثال متاسفانه ما شاهد احساسات مجازی بعضی از مبلغان هستیم و این فسادی است که روز به روز در بین سخنرانان تکثیر میشود؛ زمانی که در مورد مقوله حجاب سخن میگویند مکررا از احساسات تند روی مانند ناسزا و حتی فحش استفاده میکنند و با تندروی بسیار زیاد سعی بر برخورد این مسئله دارند درحالی که کسی منکر مسئله عدم فحشاء و بی حجابی نیست اما باید به این توجه داشت که جذب مخاطب و اهدافی مانند تحریک احساسات و هیجانات مخاطب، اعتراض، غضب شخصی، لج بازی و یا بروز احساسات خود، بوسیله این موضوع نباید تحت هیچ مورد با مقوله تبلیغی ما مخلوط شود و چنانچه مخلوط شود مسلما همان پدیده خطرناک احساسات مجازی به وقوع می پیوندد.
در مسائل تبلیغی نباید بیش از حد و یا برای اهداف شخصی تندروی کرد چرا که ما باید احساسات و دلسوزی عاری از اهداف غیر مرتبط داشته باشیم؛ این تندروی بعضی از خطبا باعث شده که حتی موضع در سر زدن و سرزنش نامربوط افراد متعدد پدید بی اورد درحالی که امیرمومنین زمانی که به جنگ رفتند و طبق تاریخ قریب به دو هزار را از دست دادند؛ زمانی که نزد ایشان امدند و از ایشان سوال کردند این قاتلان کافرند؟ حضرت فرمود: خیر، ایا عیاش هستند؟ حضرت فرمود: خیر، ایا مسرف یا منافق هستند؟ حضرت فرمود: فقط انتخاب اشتباه کردن.
شجاعت در تبلیغ
یکی از خصلت ها و ویژگی هایی که باید یک مبلغ موفق دارا باشد شجاعت در تبلیغ است. اساسا کسی که میخواهد تبلیغ کند باید شجاعت این را داشته باشد که در هر کجا هر چیزی را بیان کند؛ متاسفانه ما شاهد این هستیم که بعضی از مبلغین فقط در مکان های خاصی و با موضوعات خاص اقدام به تبلیغ میکنند و زمانی که این مسئله را ریشه یابی میکنیم متوجه ترس در مبلغ میشویم و این یک خصلت بسیار خطرناکی است که میتواند در وجود یک مبلغ باشد و او را دائم به جبهه مصلحت گرایی گرایش دهد درحالی که تبلیغ باید بدون از مصلحت گرایی باشد زیرا اگر ما در محدوده مصلحت اندیشی و مصلحت گرایی بخواهیم قدمی برداریم همواره باید سکوت کنیم چون بیان هیچ چیز در هیچ وقت شاید به صلاح نباشد در نتیجه مبلغین مقداری باید در مسئله شجاعت قدری اهتمام و توجه بورزند.
اگر تبلیغ را منحصر در مکان های خاصی بکنیم مانند تبلیغ در مساجدی که عاری از جوان باشد و یا بلعکس تبلیغ کردن را منحصر در جوانان بکنیم و دیگران غافل شویم این کار به غیر از عدم انعطاف در مبلغ که ان هم یک خصلت سوء قلمداد میشود باعث ضعف جرات تبلیغ در سنین، علمیت و اقشار مختلف جامعه میشود.
به طور مثال بعضی از مبلغین به دلیل ترس از شبهات و تحریفاتی که ممکن است در بخشی از دانشجویان مشاهده کنند از تبلیغ در مدارس، دانشگاه ها و هیات دانشجویی خودداری میکنند و این یک اثر بسیار زیادی بر مقوله تبلیغ دارد زیرا چناچه مبلغین ممتاز در این مکان ها با شجاعت و اعتماد به نفس هر چه تمام تر حضور پیدا نکنند ما شاهد نفوذ افراد نا شایست و بدون تخصص در این مکان ها خواهیم بود.
در حقیقت مبلغ فقط باید از خدا بترسد و در برابر مردم شجاعت به خرج دهد؛ از لحاظ روانشناسی اگر مبلغ شجاع باشد در حقیقت همین شجاعت و استقلال را به مخاطبین خود انتقال میدهد و مخاطبین به فکر فرو میروند ناگفته نماند که هر افعال و هر بیان در ذهن مخاطبان تاثیر دارد حتی نحوه زبان بدن و رنگ لباس شما میتواند تاثیر سوء یا حسن بگذارد لذا عدم توجه به مسئله شجاعت و استقلال باعث ترس در مخاطب هم میشود یعنی چنانچه یک مبلغ شجاعت در تبلیغ نداشته باشد دقیقا همین عدم شجاعت در مخاطبین انتقال می یابد. از اثرات موجود در شجاعت در این است که شجاعت، فهم انسان را نسبت به مبانی و مفاهیم بالاتر میبرد یعنی انسان بی پروا و بدون هیچ گونه حراسی و حساسیت خاصی نسبت به مفاهیم مینگرد لذا مبلغ شجاع از لحاظ علمی رشد بسیاری میکند زیرا خط مشی و چارچوب خاصی برای عدم فهم خود نساخته است.
مقام معظم رهبری: ما در عمل هم نیاز به شجاعت داریم بلکه در فهم هم نیاز به شجاعت داریم برای اینکه درک صحیح و درست مفاهیم احتیاج به شجاعت کافی دارد. ترس از ابرو، ترس از مال، ترس از جان، ترس از موفقیت و.. این مسائل فهم انسآن را مختل خواهد کرد و گاهی صورت مسئله را از ترس متوجه نخواهند شد.
حتی در محتوا باید مبلغ دارای شجاعت باشد بعضی از اساتید و مبلغین برتر همیشه چندین موضوع را در بر دارند و با توجه به مسئله مخاطب شناسی که در ادامه بیان خواهم کرد آن موضوعات را تغییر میدهند.
در حقیقت گاه مبلغ شرایط اقتضاء میکند که موضوع یا محتوای از پیش تعین شده را در سخنرانی تغییر دهد این عوامل عبارت است از:
تداخل وقت
مانند اینکه تداخل زمانی بین مداح و سخنران ایجاد شود و این اقتضاء میکند که سخنران گاه مطالب را حذف یا مقداری محتوا را تحت تاثیر قرار بدهد چرا که ممکن است یک موضوع در این زمان کم، کامل و قابل فهم نباشد و یا حتی بلعکس یک موضوع کوتاه و دارای زیر ساخت ضعیف در زمانی که جلسه بیش از حد طبیعی طول میکشد کافی نباشد این موقعیت سخنرآن را ناچار به این میکند که یا مطالب خود را اضافه دهد و یا محتوای گسترده ای انتخاب کند.
تغییر مخاطب
مانند اینکه شما در جلسه ای دعوت شده اید و عامه مردم حضور دارند ناگهان جمعیت زیاد دانشجویان در آن جلسه حاضر میشوند به قدری که جمعیت اهل علم به مردم عامه غالب است در این صورت شما ناچار به تغییر موضوع هستید و یا اگر قادر به تغییر نیستید گریز ها و اشاره های مفهومی تری را باید انجام دهید.
تغییر فضا و مخاطب
زمانی که یک سخنران در مکان وسیع تر و با مخاطبین بیشتری دعوت میشود باید بدین مسئله توجه کند که مطالبی که بیان میکند عام تر و تخصصی نباشد؛ چرا که جمعیت افزایش پیدا کرده است و مخلوط از تمام اقشار مردم می باشد و از حد شناسایی و بیان مسائل تخصصی به دور است بدین ترتیب ما باید از مسائل عام تر و مفید تر استفاده کنیم تا برای همه ی افراد قابل درک و فهم باشد.
اینها در حقیقت قطره ای از قاعدهایی است که یک مبلغ باید رعایت کند و گاه رعایت این این قواعد نیاز اساسی به شجاعت دارد. به طور مثال همین که مبلغ در فضاسازی ذهن خود جمعیت تقریبی جلسه را حدود دویست نفر تخمین میزند اما زمانی که در جلسه حضور پیدا میکند ممکن است این جمعیت دو برابر یا حتی سه برابر باشد. یک مبلغ انقدر باید دارای شجاعت باشد که تمام این اتفاقات را احتمال بدهد و خود را اماده کند.
در پایان اگر بخواهم این بخش را با یک جمله به پایان برسانم باید بگویم مبلغی که درای شجاعت نباشد تاریخ انقضاء پیدا میکند و هر لحظه باید به انتظار حذف از حیطه تبلیغ بنشیند.
موقعیت شناسی در تبلیغ
یکی دیگر از مسائلی که واجب است هر مبلغ آن را رعایت کند موقعیت شناسی است. به طور مثال شما را برای تبلیغ در یک شهری دعوت کرده اند یک مبلغ توانمند در حقیقت زمانی که میخواهد رهسپار آن شهر شود باید موضوع، نحوه برخورد، نحوه بیان و.... را مورد برسی قرار دهد چرا که هر زمان و هر مکان اقتضای بیان و نحوه ارائه خود را دارد و ما نمیتوانیم همه را یکسان در نظر بگیریم بلکه باید برای تک تک صحبت و موضوعات بیان خاص و اقتضای حال آن منطقه را داشته باشیم؛ حتی محله با محله دیگر نحوه بیان، ارائه و موضوعات باید فرق داشته باشد چرا که به فرض مثال در منطقه شانزده تهران و منطقه یکم تهران فرهنگ ها، درک ها و بیان ها فرق میکند لذا اگر میخواهید مبلغ تاثیر گذاری باشید باید به این نکات بسیار ارزنده توجه کنید حتی ممکن است در یک مکان در دو زمان مختلف موقعیت شناسی شما به شما اجازه تغییر دهد. به طور مثال امکان دارد زمانی که شما در محرم در فلان شهر معین و فلان مسجد معین مشغول تبلیغ باشید اما در فاطمیه اگر شما را در همان جا دعوت کنند شاید باید روش خود را به دلایل مختلف تغییر دهید در نتیجه یک مبلغ در مرحله اول باید موقعیت ها را به راحتی بشناسد و در مرحله دوم باید توانایی تغییر و انعطاف را داشته باشد.
از مصداق های بارز موقعیت شناسی باید به ایجاد انگیزه در مخاطب اشاره کنم یعنی باید یک مبلغ در کسری از دقیقه جو حاکم در جلسه را برسی کرده و سپس با توجه به آن شناخت، موضوع خود را انتخاب کند همچنین روش بیان و ایجاد انگیزه باید تفاوت داشته باشد سخنران موفق، کسی است که با توجه به شناختی که پیدا میکند در مخاطبان خود انگیزه پیگیری مطالب ایجاد کند تا آنان با انگیزه و علاقه به دنبال شنیدن مطالب بعدی او باشند؛ این انگیزه باعث میشود آنآن را به شنیدن سخنرانیهای دیگر نیز ترغیب کند.
یکی دیگر از مصداق های موقعیت شناسی در این است که یک مبلغ خوب فکر کند که به چه صورتی مطالب خود را بیان کند تا افراد حاضر در آن جو متفاوت لحظاتی به فکر فرو روند و این خود مهارت بسیار بزرگی است چرا که هدف اساسی سخنران در این است که مخاطب را لحظاتی به تفکر و اندیشه در ترغیب کند و آنها را بوسیله این سخنرانی قانع کند درحالی که اگر آن سخنرانی نتواند مخاطب خود را قانع کند در حقیقت هر چقدر هم بیان و موضوع مهمی و روشنی را مطرح کند توفیق چندانی ندارد؛ پس باید نتیجه گرفت که سخنران باید شناخت کامل را در جلسه خود داشته باشد یعنی اگر مقداری احساس کند که نخواهد توانست این جمع را به صورت کامل قانع کند باید از آن موضوع به جد پرهیز کند. همچنین زمانی که سخنران احساس این را میکند که این موضوع زمینه چینی و زیر ساخت خود را در این جلسه ندارد و احساس کند که با مطرح کردن این موضوع مخاطبان این جلسه جذب به مطلب نمیشوند که هیچ بلکه نسبت به آن واکنش منفی نشان میدهند؛ در این شرایط باز هم باید سخنران و مبلغ اقدام به تغییر موضوع کند.
مخاطب شناسی در تبلیغ
آنچه که بیان شد در حقیقت همه لازمه های یک تبلیغ خوب بود. ولی اگر بگویم مبلغ و سخنرانی که در این بخش ضعف داشته باشد هیچ گاه موفق نخواهد شد، حرف بیجایی نزدم چرا که اساسا مخاطب بیان اصلی تبلیغ است و در صورتی که مبلغ مخاطب را نتوانید بشناسد پس شما چه چیزی را مورد اولویت قرار داده اید؟ تمام دارایی یک هنرمند مردم هستند چرا که یک هنرمند بدون مردم هیچ است. تمام دارایی یک مبلغ تنها مخاطبین و حاضران آن مجلس هستند اگر ما نتوانیم آن را به سمت خود جذب کنیم پس چه وظیفه دیگری داریم؟ یک مبلغ و سخنران موظف به ارائه مطالب با قواعد درست و صحیح است حالا این مطالب را بجز مخاطب میخواهید به چه کسی ارائه بدهید؟ پس باید نتیجه بگیریم هر کسی که در مخاطب شناسی ضعف دارد شک نکنید هرچقدر هم مملوء از علم باشد فرد تاثیرگذاری نمیشود و از روی دیگر هر کسی که شما آن را به عنوان یک مبلغ خوب میشناسید یقینا مخاطب شناسی بسیار خوبی داشته است؛ چون توانسته شما را جذب خود کند. رهبر معظم انقلاب در دیدار دست اندرکانان همایش بزرگداشت آیت الله ناصری (ره) فرمودند: در انتقال سخنان ایشان ذائقه مخاطبان و اتقان مطالب لحاظ شود. این نشان دهنده این است که ذائقه مخاطب در هر شرایطی و برای سخن هر عالم و فاضلی حرف اول را میزند.
تقسیم بر اساس کیفیت
یک مبلغ باید مخاطبین خود را از جهت کیفیت های مختلف مورد شناسایی قرار دهد این جهات شامل سطح فرهنگی، علمی، اجتماعی، (با طور مثال سواد است یا بی سواد) از جهت انگیزه شنیدن سخنان سخنران (با انگیزه و داوطلب است یا بی انگیزه و غیر داوطلب) از جهت عام یا خاص (یعنی در یکی از جهات فوق برابر و همانند هستند یا خیر عمومی و نابرابرند)
تقسیم بر اساس نوع مخاطب
گاهی نوع مخاطبان در سخنرانی متفاوت است به همین دلیل نسبت به سخنرانی هم باید این نوع لحاظ شود.
۱ – زن و مرد باشند
به طور مثال یک مبلغ موفق زمانی که در جلسات از این قبیل دعوت میشود باید مسئله جنسیت را نیز مورد برسی قرار دهد به طور مثال در شخصیت زن ها مطلق گویی، احساس آتشین، سلطه پذیری، توجه به ارزش های معنوی مانند محبت، عشق، توجه و... لحاظ میشود ولی در برابر این مرد ها آنقدر مطلق گو نیستند، احساسات مداوم ولی با شدت کمتر، سلطه گری، توجه به ارزش های مادی توام با ارزش های معنوی بیان میشود. به همین سبب مبلغی که توانایی این را داشته باشد تا با لحاظ این معیار ها موضوع خود را دسته بندی و انتخاب کند یقینا جاذبه بیشتری دارد. به طور مثال شما نمیتوانیم در حضور جمع زنان از سخنان منطقی استفاده کنید زیرا احساس بر آنها به صورت مداوم غلبه دارد یا زمانی که در حضور مردان سخنرانی میکنید نمیتوانید از سلطه پذیری صحبت کنید زیرا با شخصیت آنها در تناقض است
۲ _ کودک، نوجوان، جوان، بزرگسال و..
یک سخنران به غیر از تطبیق و سطح بندی مطالب خویش با سنین مخاطب خود، باید شناخت اجمالی در این برهه را داشته باشد زیرا برای انتقال مفاهیم بهتر باید آنها را بهتر بشناسد لذا مطالب، بیان و نحوه انتقال، باید با سنین مخاطبین تطابق داشته باشد. به طور مثال زمانی که برای نوجوانان پسر صحبت میکنید باید از مسائلی مانند قدرت و سلطه استفاده کنید زیرا در اوایل سن بلوغ در نوجوانان پسر اوج ارمان گرایی و غرور مردانگی است؛ دقیقا برعکس دختران که در این بازه سنی اوج گرایش های احساسی را تجربه میکنند در نتیجه با توجه به سن و شخصیت های مقطعی که آنها دارا هستند باید آن را در مفاهیم و مصادیق هم مورد استفاده قرار دهیم.
تقسیم بر اساس کمیت مخاطبین
بر اساس کمیت و مقدار مخاطبین باید بر خلوت، متوسط و شلوغ تقسیم کرد در نتیجه این تعداد میتواند تاثیر مستقیم بر بیان مفاهیم و محتوای ما داشته باشد سخنرانی در هر یک جلسات خلوت، متوسط، شلوغ، به لحاظ موضوع و محتوا و چینش محتوا با هم تفاوت دارد. به طور مثال طرح بعضی از مطالب سیاسی، زمانی زیباست که جمعیت زیاد و باشکوه باشد و جایگاه بعضی از تحلیل ها مجالس خلوت است در نتیجه هر جلسه حتی به اندازه و مقدار بستگی دارد.
تقسیم بر اساس مکان
هر مکان اقتضای صحبت و محتوای خود را دارد در نتیجه یک مبلغ موفق باید مکان اعم از شهر مورد نظر، منطقه، محله و مکانی که در آنجا باید به امر تبلیغ مشغول شود را مورد ازمایش قرار دهد چرا که دقیقا هر شهر و هر منطقه و حتی هر محله ای شاید نحوه بیان و ارائه مفاهیم با هم متفاوت باشد حتی به جرات باید بگویم محله به محله شهر تهران سخنرانی جداگانه میخواهد چرا که گرایشات مذهبی، زبان، علمیت، فرهنگ و اجتماع آنها کاملا با هم متفاوت است. از روی دیگر کسی که یک مبلغ کشوری است باید بداند مطالب، بیان و چینش سخنرانی در تهران با قم به نسبت کاشان کاملا متفاوت است این حساسیت ها مبلغ را به شناخت بهتر مخاطب ترغیب میکند.
اینها فقط نمونه ای و مثال های کوچکی از مخاطب شناسی است و باید از تجربه و منابع معتبر استفاده نمود.
مبلغ نیازمند به علومی وسیع تر
مطلب آخر در حقیقت به عنوان حسن ختام این مطالب است و بنده قصد دارم به مسئله ای اشاره کنم که متاسفانه بسیار غریب واقع شده است و عدم رعایت این قاعده باعث شده که نحوه تبلیغ ما برای نسل جدید قدیمی و خسته کننده باشد چرا که سبک تبلیغ ما همان سبک تبلیغ سال های پیش است اما به این توجه نداریم که جوان امروز در مقابل جوان سال های گذشته غیر قابل مقایسه است در نتیجه باید تبلیغ را با دید جدید تر و بدون تعصب نگاه کنیم.
آنچه در ابتدا بحث بیان کردم در این بود که امر تبلیغ یک مسئله کاملا علمی است و اصلا یکی از ابواب مهم اجتهاد را تبلیغ می باشد و هیچ کس در اینکه یک مبلغ خوب باید از علمیت کافی برخودار باشد شک ندارد. اما باید بدانیم که ما در زمان تبلیغ با قشر خاص و سن خاصی از مردم مواجه نخواهیم بود هر کس زبان و بیان خاص خودش را دارد و با هر کس باید بر تطبق خود وارد تعامل شد و همچنین شبهات و مشکلات عقیدتی یکسانی وجود ندارد و کاملا متفاوت است مگر اینکه یک مبلغ در ابتدا خود را در یک حیطه و قشر خاص مانند: کودک مطرح کند که البته بسیار نادر است که افراد خود را در حیطه تخصصی مطرح کنند. اگر ما بخواهیم یک مبلغ موفق و تاثیرگذار باشیم باید به این نتیجه برسیم که ما با قشر، سن و افکار متفاوت مواجه هستیم و به اندازه بسیار زیادی روی زمین با افراد متفاوت از لحاظ مختلف مواجه خواهیم بود؛ پس طبیعتا ناچار به یادگیری علوم فراتر از دروس تخصصی حوزه و دانشگاه هستیم چرا که ما باید با هر یک از انسان ها به یک شکل رفتار کنیم و همچنین در سخنرانی همانجوری که در مخاطب شناسی مطرح شد معیار های سن، جنسیت، تعداد، مکان و... مطرح میشود که همه این معیار ها تاثیر مستقیم بر محتوا و بیان دارد. پس ما نیاز به یک جعبه ابزاری از علوم آلی و کاربردی داریم تا بتوانیم تاثیرگذاری بیشتری داشته باشیم، این علوم بسیار متعدد است. از جمله میتوان به علوم روانشناسی و روانشناختی و جامعه شناختی برای شناخت بهتر اقشار مردم و تنظیم رفتار ما با آنها و همچنین با علومی مانند علوم سیاسی برای بیان بهتر سخنران و روشن سازی، بصیرت و... و از علوم زبان های خارجه مانند انگلیسی، عربی، آلمانی، فرانسه، ترکی و... برای برقرای ارتباط بهتر با انسان های خارجی و از علومی همچون زبان و ادبیات فارسی، تسلط بر اشعار، هنر، و حتی علوم طب مانند پزشکی و پرستاری استفاده کرد. الیته ناگفته نماند که خواندن این علوم باید به قدری باشد که حرفی برای گفتن داشته باشید و بدین صورت دریافت نکنید که باید به آنها مسلط بشوید بلکه این علوم ابزاری برای تبلیغ بهتر و تاثیر گذاری بیشتر در مقوله دین است.
به طور مثال زمانی که شما برای مسائل مانند آرامش و یا در مقابل آن تنش صحبت میکنید اگر بر علوم روانشناسی آشنایی داشته باشید به غیر از استنباط از راه آیات و روایات از مصادیق آرامش در قران مانند ازدواج، پذیرش مرگ، پذیرش تنهایی، پذیرش زجر و... برای معیار های بروز آرامش استفاده میکنید و یا اگر بر علم پزشکی سر رشته کوچکی داشته باشد با مقداری تحقیق در می یابید که نهی کردن مردم از گناهان مانند: خودارضایی و حتی نگاه به نامحرم و... را میتوان از علم پزشکی استنباط کرد چرا که به طور مثال انجام خود ارضایی از نگاه پزشکی موجب تاثیرات شدید بر چشم، ستون فقرات، پروستات، مجاری اداری و... شود. و یا نگاه به نامحرم بر طبق تحقیقات استرس زا، و به تدریج ضعف اعصاب را به همراه میاورد زیرا هنگامی که فردی نگاه به نامحرم میکند در ابتدا ضربان قلب او بالا میرود و نا خود اگاه در آن استرس اینجاد میشود که برای همین استرس هم، میتوان علت های متفاوت را به راحتی بیان کرد. به همین علت پیامبر مکرم اسلام (ص) میفرماید: چشم هایتآن را ببنید تا عجائب را ببینید؛ این بدین معناست که چشم چرانی انقدر صدمات جسمی و روحی دارد که بستن چشم میتوان سود مضاعف را به همراه داشته باشد.
مثلا زمانی که میخواهید در مورد واجباتی همچون، نماز صحبت کنید در ابتدا از واجب بودن و تکلیف آن صحبت کنید و پس از آن از آثار جسمی آن که در علم پزشکی ثابت شده است صحبت کرده و بعد از آثار روحی مانند آرامش و ثبوت روان انسان و در آخر از واجب بودن آن صحبت کنید. در این صورت شما این موضوع را فقط از راه دین ثابت نکرده اید و توصیه به نماز را فقط از راه احکام الهی به اسباط نرسانده اید بلکه از راه هایی همچون روانشناسی و پزشکی و.. استفاده نموده اید و همین امر باعث میشود که فرد مخاطب راهی برای فرار از موضوع نداشته باشد و از هر جهت قانع شود و به درک برسد.
منابع
۱ _ قران کریم
۲ _ نهج البلاغه
۱ _ درس دانش تبلیغ _ استاد پناهیان _ جلسات اول تا دوازده _ مدرسه امام کاظم (ع)
۲ _ زندگی چهارده معصوم _ ایت الله حسین مظاهری _ چاپ هفتم _ پیام ازادی
۳ _ صحیفه امام(ره) _ مجموعه اثار امام خمینی (ره) _ چاپ اول _ موسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی (ره)
۴ _ مقتل الحسین _ ابو مخنف _ مترجم سید علی محمد جزایری _ چاپ چهاردهم _ نشر بنی الزهراء
۵ _ روش های سخنرانی دینی _ گروه لعلمی روش های خطابی _ چاپ دوم _ مرکز اموزش تخصصی تبلیغ
۶ _ زبان بدن _ الیزابت کونکه _ مترجمی رامین کریمی _ چاپ چهارم _ نشر دانژه
۷ _ مجمع البیان فی تفسیر القران _ علامه طبرسی _ چاپ اول _ انتشارات دار المعرفه
۸ _ المیزان فی تفسیر القران _ علامه طباطبائی _ چاپ هفتم _ انتشارات دارالمعرفه
۹ _ مقاله معیار های ارامش از نگاه قران _ محمد حسن اعتصام نیا _ نشر اول _ خبرگذاری حوزه _ ۸ شهریور ۱۴۰۲
۱۰ _ صدمات جسمی خود ارضایی _ محمد حسن اعتصام نیا _ نشر اول _ خبرگذاری حوزه _ ۹ بهمن ۱۴۰۱
نظر شما