به گزارش خبرگزاری حوزه، کانون دانشآموختگان مدرسه علمیه معصومیه قم در بیانیه ای به مناسبت دیدار تاریخی مردم قم با رهبر معظم انقلاب آورده است:
نهضت اسلامی حضرت امام خمینی(ره) از روز نخست، نهضتی جهانی بوده و پایههای آن علیه قلهی استکبار، یعنی امریکا سامان یافته است. تذکر ناصحانه حضرت امام خمینی(ره) به شاه و جهت دادن حملات به رئیس جمهور وقت آمریکا در مسألهی کاپیتالاسیون به خوبی نشان میدهد که از همان ابتدا مسالهی اصلی از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) امریکا بود و شاه نیز در همین چارچوب مورد ارزیابی قرار میگرفت، اما این مسأله برای برخی آنچنان روشن نبود و مبارزه از منظر اینان پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایان مییافت، تا بدانجا که سقف خواستههای برخی دانشجویان فاتح سفارت آمریکا، استرداد شاه مخلوع به ایران بود و نه بیشتر!
پیام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) به گورباچف و توصیه و تذکر این نکته که مبادا در دام آمریکا افتاده و فریب شیطان بزرگ را بخورید؛ بار دیگر نگاه جهانی توأم با رویکرد هدایتگری و خیرخواهی ایشان را پدیدار نمود.
پس از غلبهی تمدنی آمریکا و فروپاشی شوروی میرفت که دنیا به نظامی تک قطبی مبدل شود، اما انقلاب اسلامی اینبار نیز با رهبری حضرت آیتالله خامنهای (دامت برکاته) همچنان هدف روشن خود را مبارزه با قلهی استکبار جهانی میدانست و هرگز تن به خواستههای آمریکا نداد.
فریاد عدالت خواهی رهبر انقلاب اسلامی به خوبی در گوش شنوندگان جهان طنین افکن بود و در مقابل دستگاه جور نیز در صدد نابودی این پایگاه بود. استکبار برای مهار و نابودی جمهوری اسلامی ایران طرح خاورمیانهی جدید را پی ریخت. اگرچه خاورمیانه با اراده مستکبرین به وجود آمده بود، اما برای تامین اهداف مورد نظر آمریکا کفایت نمیکرد. بزرگترین تفاوت خاورمیانه جدید و سابق وجود دو بازیگر جدید یعنی جمهوری اسلامی ایران و دولت غاصب اسرائیل بود که در زمان تاسیس خاورمیانه سابق(سایکس_پیکو؛ 1916) وجود نداشتند. شاخصهی بارز خاورمیانه جدید تحقق وعده از نیل تا فرات شبکهی صهیونیستها در خاورمیانه معین گردید. آمریکا با این منظور به افغانستان و بعد به عراق حمله کرده و جمهوری اسلامی ایران را بهمانند ابراهیم در آتش محاصره کرد، اما گذشت زمان ثابت نمود آنچه به تعبیر وزیر وقت امور خارجه آمریکا به عنوان درد زایمان خاورمیانه جدید معرفی میشد در حقیقت مقدمات میلاد مولود پربرکتی به نام محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران بود. محوری که در دیدگاه رئیس جمهور وقت آمریکا با عنوان محور شرارت معرفی میشد. آنچه تحقق یافت درست در نقطه مقابل چیزی بود که آمریکا در صدد تحقق آن بود. آرزوی از نیل تا فرات، جای خود را به واقعیت از هرات تا بیروت داد! با به وجود آمدن محور مقاومت ارادهی جمهوری اسلامی ایران، ارادهی غالب و در حکم متغیر ثابت اکثر معادلات منطقهی غرب آسیا گردید و ارادهی دیگر بازیگران منطقه در حکم متغیر وابسته به شمار رفت.
ترور نماد محور مقاومت، شهید سلیمانی با دستور شخص اول استکبار جهانی به خوبی نشاندهنده استیصال دستگاه محاسباتی این جبهه میباشد؛ چه اینکه شهادت این سردار دار بر دوش پس از آنی رخ داد که وی ماموریت تاریخی خویش را به انجام رسانده بود.
در این موقف که استکبار از پیگیری ایدههای خود به هیچ دستاوردی نرسیده بود، تنها یک راه را در پیش روی خود میدید، و آن اختلال در ارادهی جمهوری اسلامی ایران بود. آشوبهای یک سال اخیر را میبایست در این چارچوب مورد بررسی قرار داد. استکبار که در برابر جمهوری اسلامی ایران اعتماد به نفس خود را از دست داده بود، این بار برای دشمنی خود، از رفتار خود جمهوری اسلامی ایران گرتهبرداری کرد! اقدامات دشمن اگرچه با حجم بالای رسانهای همراه بود، اما بسیار باور ناپذیر نیز بود. برنامهی دشمن آنچنان تهی از معنا بود که در صدد به پادشاهی رساندن باقیمانده سلطنت پهلوی از طریق برگزاری رفراندوم و با ارادهی مردم بود، اما از میان تمامی کسانی که ایدهی براندازی جمهوری اسلامی را در سر داشتند، بررسی دیدگاههای یکی از سران فتنه 88 جالبتر به نظر میرسد. پیشنهاد او برگزاری رفراندوم در خصوص اصل جمهوری اسلامی بود که در صورت عدم رای مردم به این نظام میبایست مجلس موسسانی با حضور نمایندگان مردم تشکیل میشد تا به تصویب قانون اساسی جدید بپردازد و سپس قانون مصوبه این مجلس با رأی مردم به تصویب نهایی رسیده و نظام جایگزین مستقر گردد. بعد از بیان این مراحل یک سؤال باقی میماند و آن اینکه چه کسی مسئول تحقق این کارها است؟ وی بعد از بیان این سؤال، اما در پاسخ به آن عاجز ماند! در حالی که پاسخ این سؤال بسیار روشن است؛ این کار وظیفهی همان کسی است که چنین پیشنهادی میدهد. باید گفت در طول تاریخ هیچ نظامی با رفراندوم فرونپاشیده، بلکه در فلسفه سیاست جایگاه رفراندوم در موقف برپایی نظام جایگزین پس از انقلاب میباشد.
آری دشمنان جمهوری اسلامی ایران برای براندازی نیاز به انقلاب داشتند، در حالیکه اینان به جای تحمل سختی انقلاب در پی براندازی از طریق رفراندوم بوده و آن را نیز از سر ناتوانی از خود جمهوری اسلامی مطالبه میکردند! در میانه این نبرد بیپرده بین حق و باطل، اما دیگرانی نیز بودند که بساط تساهل و تسامح خود را پهن کرده، گاهی جمهوری اسلامی و گاهی نیز دشمن را دعوت به صلح میکردند. ایشان معتقد بودند«براندازی نه ممکن است و نه مطلوب؛ بلکه خود اصلاحی پرفایدهترین راه است». جالب آنکه یکی از پیشنهادهای اصلاحی آنان؛ رفع حصر کسی بود که در سر برنامهی براندازی میپرورید. این گروه مستمرا استدلال میکردند که اگر نظام تن به اصلاح ندهد، لاجرم سرنوشتی جز فروپاشی در مقابل خود نخواهد دید. فارغ از این سخنان آقایان و آن توطئههای دشمنان، مردم با وجود انتقادات و مطالبات و حتی گاه قهر، اما هرگز حاضر به براندازی نظام نبودند.
آری انتخاب مردم همهی معادلات دشمن را برهم زد و اینک از سویی تیر دشمن به سنگ خورده و از سویی دیگر منطق جریان غربگرا نیز ناموجه است.
به نظر میرسد امروز عرصهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیازمند و مستعد رویشهایی است که حرکت عمومی ملت ایران را به سامان برساند و افق ذهنی جامعه را با رخدادها و کارآمدیهای تاریخی نظام جمهوری اسلامی ایران همسان نماید. موقعیت امروز جامعه، مطالبهگر کنشگرانی است تا با ادبیاتی متعالی از ذهنیت برساخته اجتماعی عبور کرده و به ذهن جامعه برسند. این کنشگران با دشمن به مقابله و با اهل سیاست به گفتوگو و با مردم به تفاهم پرداخته و جریانی از سنخ ذات انقلاب خلق خواهند کرد. بی درنگ این پدیده جز با شناخت درست مبانی انقلاب، ترسیم عاقلانه چشمانداز و طی ماهرانه طریق پدیدار نخواهد شد.
رسیدن به وحدت ملی جز با رویش نوین در ساحت سیاسی کشور ناممکن است و اگر از کلیشههای سابق گذر نکنیم به آیندهای دیگرگون گذار نتوانیم کرد. وحدتی که امروزه و در پیشآهنگ تغییر نظم جهانی و ضرورت نقشآفرینی یکپارچهی ملت ایران در این زمانهی تاریخساز بیش از پیش دارای اهمیت است.
بر این اساس کانون دانش آموختگان مدرسه علمیه معصومیه(سلام الله علیها) به عنوان یکی از مراکز پیشران حوزه علمیه قم خود را در قبال شرایط ویژه کشور مکلف میداند و با ارادهای برخاسته از عقلانیت انقلابی برای پیشبرد اهداف کلان حضرت آیت الله العظمی خامنهای(دامت برکاته) در گام دوم انقلاب اسلامی اقدام خواهد داشت.
انتهای پیام
نظر شما