به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، ناهید طیبی، مدیر دانشنامه زن مسلمان در چهارمین ویژه برنامه «شبهات حجاب» که از سوی رادیو پاسخ وابسته به مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه تولید و پخش شد، به تشریح موضوع «حجاب زنان ایرانی از صفویه تا انقلاب اسلامی» پرداخت و اظهار کرد: حجاب از احکام امضایی اسلام بوده؛ یعنی در عصر جاهلی هم حجاب وجود داشته و باید نسبت به آن دوره از واژه پوشش استفاده کنیم، زیرا من معتقدم که پوشیدگی با حجاب شرعی فرق میکند زیرا حجاب شرعی یک دستور دینی است و ایدئولوژی پشت آن است ولی هر نوع پوششی ایدئولوژی ندارد.
وی گفت: ممکن است برخی از افراد و اقوام دین اسلام را قبول نداشته و مسلمان نباشند ولی به لحاظ حیای درونی پوشیدگی را دوست دارند؛ باید این مرز معنایی و مرز اعتقادی بین حجاب با مسأله پوشش حتماً لحاظ شود.
مدیر دانشنامه زن مسلمان با بیان اینکه در عصر جاهلی هم پوشش وجود داشته است، افزود: مجموعهای از گزاره ها در مورد مردم ایران باستان و مردم روم باستان وجود دارد که نوعی پوشیدگی را داشته اند، اسلام این پوشیدگی را تئوریزه میکند و به آن رنگ ایدئولوژیک میدهد و از بابت این که حضور اجتماعی زن در اسلام مورد امضا واقع شده و تأییدیه نیاز دارد تأییدیهاش حجاب است.
وی افزود: اینکه عدهای در تفسیری که از اسلام میآورند میگویند اسلام زن را به خانه محدود کرده است اصلاً با مجموعه تعالیم اسلامی جور در نمیآید.
احکام و قوانین اسلام همچون حلقه های زنجیری می ماند که به هم متصل است
طیبی گفت: بعد از پیدایش اسلام و ایمان آوردن مردم به اسلام ما فتوحات را داریم و بر اساس این فتوحات بسیاری از کشورهای شرقی و غربی به امپراطوری اسلام اضافه شدند؛ در مدت زمان کوتاهی امپراطوری اسلامی شکل میگیرد و شمال آفریقا و بخش های مهمی از جغرافیای جهان توسط مسلمانان فتح میشود؛ اسلام در هر مکانی که قدم گذاشت با ایدئولوژی قدم گذاشت و احکام و قوانین اسلام مانند حلقه های زنجیری میماند که به هم متصل اند و شما مسئله حجاب را با مجموعه از تعالیم در ارتباط می بینید.
وی خاطرنشان کرد: وقتی اسلام وارد ایران میشود مردم ایران ارتباط نزدیکی بین تعالیم اسلامی و پشتوانه تمدنی خودشان که احترام به عدالت، احترام به حقوق دیگران و مجموعه تعالیم دیگر بود دارد و اسلام با تعاریفی که یک ایرانی بر اساس تمدنش از انسانیت دارد سازگار است. از این رو اسلام را میپذیرد و وقتی اسلام را میپذیرد قطعات پیوسته و منسجم اسلامی از جمله احکام، عقاید و کنشها و نگرشها و گرایش های اسلامی را میپذیرد و حجاب هم یکی از این ها است.
زرتشت اهمیت زیادی به پوشیدگی میداد
استاد دانشگاه افزود: دین ایرانیان قبل از پذیرش اسلام زرتشتی بوده و زرتشت اهمیت زیادی به پوشیدگی میداده؛ زنان ایرانی دامن های بسیار بلند و لباس های سفید می پوشیدند و بر اساس آنچه در آثار باستانی باقی مانده است سرشان برهنه نبود.
وی با بیان اینکه ما شواهدی را از پوشش زنان در دوره هخامنشی، اشکانی، ساسانی و دوره های دیگر در دست داریم، گفت: بر اساس آنچه از آثار باستانی مانده وقتی سنگ نوشته ها را نگاه میکنیم متوجه می شویم که پوشش داشته اند و این پوشش بر اساس تمدن است؛ تمدن نشان دهنده شعور انسان بوده و حیا و پوشیدگی چیزی می باشد که در وجود زنان است؛ لذا زنان ایرانی قبل از این که اسلام را بپذیرند پوشیدگی داشتند ولی بعد از پذیرش اسلام این پوشیدگی تبدیل میشود به حکم فقهی که در کنار بقیه احکام فقهی وارد میشود.
نزول آیات قرآنی مربوط به حجاب در اواخر عمر پیامبر اسلام(ص)
طیبی افزود: باید این را در نظر داشته باشیم که ما از ابتدای اسلام حکم پوشش را نداریم و بر اساس تحقیقی که بنده روی قرآن کریم و ترتیب تاریخی نزول آیات قرآن داشتم در اواخر عمر پیامبر اکرم(ص) در سوره نور حکم عمومی حجاب مطرح شد یعنی حدود ۱۵ سال پیامبر روی عقاید مردم کار میکنند و فهم آنها را نسبت به حقایق هستی، وجود خودشان، ارتباطشان با خدا و عالم هستی بالا میبرند؛ در سال پنجم یا هفتم هجری در آیات سوره احزاب حجاب اختصاصی برای زنان پیامبر واجب میشود و در سوره نور که چند سال بعد از سوره احزاب نازل شد بحث وجوب حجاب برای همه زنان مؤمن مطرح میشود.
وی گفت: ابتدا به ساکن در اسلام بحث حجاب مطرح نمی شود بلکه اول یک زاویه و نگرش صحیح به مسلمان داده می شود و وقتی عقاید شکل می گیرد مسئله حجاب مطرح میشود. ولی بعدها وقتی فتوحات صورت می گیرد و اسلام به کشورهای دیگر میرود مسئله حجاب دیگر تعریف و تئوریزه شده و قابل ترویج در جامعه جدیدی است که اسلام به آن وارد شده و نیاز به زمان ندارد.
مدیر دانشنامه زن مسلمان با اشاره به اینکه خداوند برای تشریع حکم عمومی حجاب یک مراحل پلکانی را طی کرده است، تأکید کرد: از پوشیدگی فطری تا حجاب شرعی با ورود اسلام به هر سرزمینی خود به خود این مسئله حجاب هم به عنوان یک حلقه مهم مطرح می شود؛ حجاب یکی از نمودهای بارز مسلمانی است و وقتی وارد منطقه ای می شوید از پوشیدگی زنان آنها می توانیم بفهمیم که آنها مسلمان هستند؛ همانطور که نماز به عنوان یک نماد و المان مطرح بوده حجاب هم به همین صورت است و حتی حجاب یک مقدار شفاف تر از نماد می تواند مسلمانی را به نمایش بگذارد.
زنان ایرانی به خاطر تمدنی که داشتند در مقابل حجاب اسلامی مقاومت نکردند
این پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه زنان ایرانی به خاطر تمدنی که داشتند در مقابل حجاب اسلامی و شرعی مقاومتی نکردند، افزود: پذیرش زنان نسبت به تمام احکام اسلام بدون مقاومت بود و آیتالله جوادی آملی جمله زیبایی دارند و می فرمایند اگر می بینید که ایرانیها اسلام را بهتر از بقیه اقوام پذیرفتند به خاطر این بود که یک فرهنگ در عقبه تاریخی خود دارند و آن فرهنگ باعث شده تشابه بین داده های فرهنگی خود و اسلام را پیدا کنند و اسلام را به راحتی بپذیرفتند و بسیاری از مناطق ایران با صلح فتح شد اینجور نبود که جنگ صورت بگیرد برخلاف روم که با جنگ فتح شد.
طیبی با اشاره به اینکه ما برای قرون اولیه منابع مکتوبی را داریم و برخی از آثار باستانی که نقاشی هایی در آنها وجود داشته و از طریق آن تاریخ اجتماعی مردم در آن زمان به ما انتقال پیدا کرده است، گفت: تاریخ اجتماعی یکی از شاخه های تاریخ است که به مسائل اجتماعی قابل تعریف می پردازند؛ مثلاً آداب و رسوم و سنت های یک قوم و معماری و نوع ساختمان ها نوع ادبیات و زبان و نوع پوشش جزء تاریخ اجتماعی است و این تاریخ در سنگ نوشته ها به ما منتقل شده ولی در زمان صفویه و حتی قبل از آن در دوره های ایلخانان و تیموریان افرادی به عنوان سیاح و جهانگرد از غرب وارد ایران می شدند و با وارد خود به ایران مشاهدات خود را می نوشتند و این نوشته ها بعدها برای ما به سند تبدیل شد.
وی با بیان اینکه در دوره صفویه بیشتر زنان در حرم سراها بودند، گفت: دوره صفویه دوره ای بود که شیعه دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی حکومت شناخته می شود و همین مسأله مذهب باعث شده بود که زنان کمتر در بیرون دیده شوند ولی بعد از انقلاب اسلامی یک تحول در نگاه ما نسبت به اسلام ایجاد شد و دیدگاهمان بهتر از گذشته شد.
استاد دانشگاه گفت: در دوره سلطنت صفوی سفرا، بازرگانان و جهانگردانی از غرب وارد ایران شدند و چندین سال در ایران ماندند و آنچه را که می دیدند می نوشتند؛ در حالی که مورخان ما چیز زیادی از نحوه پوشش زنان در عصر صفوی ننوشته اند. بنابراین برخی از منابع ما مکتوب است و بخش خیلی قدیمیتر سنگ نوشتهها و حکاکیها هستند و برخی هم در دعاهایی که اهل بیت به ما آموخته اند نکاتی را درباره حجاب زنان داریم و کتاب های زیادی هم در مورد تاریخ ایران در عصر ساسانیان و بعد از آن در باره ایران پس از اسلام وجود دارد که اطلاعاتی را در مورد حجاب زنان در آن دوره ها به ما می دهند.
وی در رابطه با حجاب زنان در عصر صفویه گفت: دوره صفویه از سال ۸۸۰ شمسی تا ۱۱۱۴ شمسی بوده و در آن دوره حدود ۴۳ تاجر و سیاح وارد ایران شدند و مدت ها در ایران ماندند و بعدها کتاب هایی نوشتند و این کتاب ها بخش هایی از این اطلاعات را به ما میدهد.
طیبی گفت: مردم در دوره صفویه از مردم قبل از خودشان مثلاً در دوره تیموریان جدا نبودند، در دوره تیموری در منابع نوشته شده که زنان چادر سفید داشتند و نقاب سیاه میزدند و چیزی شبیه ردای مردان می پوشیدند. یا مثلاً میگویند دو نوع فوطه داشتند که دو پارچه بوده که بخشی از کمر تا قوزک پا بود و بخشی را هم به سر می بستند. نسبت به قبل از آن در دوره ایلخانیان ابن بطوطه نقل میکند که مردم شیراز خصوصاً زنانی که در شیراز هستند به زیور صلاح، دین و عفاف آراسته بوده و پوشش دارند و این چیزی است که ابن بطوطه در سفرنامه خود مطرح می کند.
نوع پوشش زنان ایرانی در نوشته های شاردن
وی ابراز کرد: در عصر صفویه شاردن که یک گردشگر فرانسوی است نوشته که زنان در رفت و آمد بیرونی شان چادر به سر دارند؛ معمولاً چادر سفید و روبند داشتند و در انتهای دوره صفویه نوع پوشش اینجور بود که چادر نیلی یا بنفش می پوشیدند که نقاب های طوری داشتند تا بتوانند بیرون را ببینند. الان هم خیلی از زنان محجبه افغانستان همین پوشش را دارند.
زنان در نقاشیهای عصر صفوی پوشیده بودند
مدیر دانشنامه زن مسلمان ادامه داد: ما یک قالبی در هنر داریم به نام نگارگری که نقاش ها چیزهایی که می بینند را نقاشی می کنند؛ ما بسیاری از نگارههایی که در دوره صفویه داریم مربوط به مراسم سوگواری عاشورا است که خارجی هایی که به ایران می آمدند و سوگواری عاشورا را مشاهده میک ردند این تصاویر را می کشیدند و در این تصاویر زنانی را می بینیم که تعزیه ها را تماشا می کردند و پوشش این زنها مشخص است و این میتواند نوع پوشش زنان در آن دوره را مشخص کند.
وی گفت: عمدتاً خانم هایی که در خیابان ها رفت و آمد می کردند را با چادر کشیده اند و این نشان می دهد که تاریخ اجتماعی دوره صفوی این طور بوده؛ مثلاً اوله آریوس که یک سیاح بوده و سفرنامه نوشته، میگوید زنان در ایران هنگام گذشتن از کوچهها هرگز صورت خود را نشان نمی دهند بلکه در زیر چادر سفید که تا ساق پایشان می رسد پنهان شده اند، از این چادر فقط یک شکاف کوچک در محل چشمها باز است که می توانند راه خود را ببینند.
طیبی گفت: ما اگر این ها را بیان می کنیم تاریخ می گوییم و به آن معنا نیست که حکم اسلامی این گونه بوده است و شاید افراطی هم نگاه می کرده اند زیرا در اسلام صورت و دستها تا مچ و شرکت در محافل عمومی را مجاز دانسته است؛ در کتاب دیگری تاورنیه یک سیاح دیگری بوده که در فاصله زمانی حکومت شاه صفی تا شاه سلیمان در ایران زندگی کرده و در مورد حجاب زنان می گوید که چیزی شبیه چادر سفید سر میکردند و همه ملبوسات خود را با آن می پوشاندند و از سر تا پا بدن و صورتشان مستور بوده و دستمالی را هم به صورت میبستند که مقابل چشمانشان طوری بوده.
وی یادآور شد: در مورد دوره صفویه یحیی ذکاء کتابی با عنوان «لباس زنان ایران از سده ۱۳ هجری تا امروز» دارد که در مورد نوع پوشش زنان مطالب نابی را بیان کردند که چه می پوشیدند و لباس هایشان از چه جنسی بود. ایشان در مورد زنانی که مجلل بودند می گوید که چادر آبی یا نیلی مخملی سر می کردند و برخی چادر کرباس می پوشیدند و نوع جنس، دوخت و رنگ لباسها مشخص است.
مدیر دانشنامه زن مسلمان گفت: ما کاری به اصل پوشاک و تنپوش خانمها در آن دوران نداریم بلکه بحث این است که حدود پوشش چه مقدار بوده و آیا این حدود برخاسته از تفکر دینیشان است یا اینکه عرف جامعه اینگونه بوده. اگر ما نگاه کنیم با توجه به اینکه در دوره های قبلی این مقدار پوشیدگی وجود ندارد می توانیم به این نتیجه برسیم که در دوره صفویه که فضای مذهب باز میشود و حاکمیت همراه مردم است پوشش مذهبی و حجاب شرعی خود را دارند.
حجاب در عصر نبوی هم یک مسئله بوده است
این پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه هیچ اجبار حاکمیتی برای نوع پوشش مردم در دوره صفویه نبوده است، گفت: من در مطالعاتی که داشتم به این نتیجه رسیدم که در عصر صفوی یک فرهنگ سازی گسترده صورت گرفته و مردم آگاهانه حجاب را پذیرفتند؛ من مقالهای دارم با عنوان «مسأله بودگی حجاب در عصر نبوی» زیرا در عصر پیامبر اسلام(ص) حجاب به قدری مسأله بوده که پیامبر روزی وارد منزل میشوند و می بینند دختری که تازه به بلوغ رسیده سرش باز است و او برادرزاده ناتنی عایشه بوده، ایشان به همسرشان عایشه میفرمایند که این دختر به بلوغ رسیده او میگوید بله و بعد حضرت عمامه خود را که نما حاکمیت بوده بر میدارند و وسط عمامه را پاره می کنند و می گویند نصف این پارچه را به سر این دختر بگذارید و نصف دیگر را به دختر طلحه می دهند.
ثبات اصول در طول و گذر زمان/ آیا در عصر نبوی هم گشت ارشاد وجود داشت؟
طیبی با بیان اینکه زمانه با زمانه تفاوت دارد ولی اصول ثابت هستند، گفت: اینکه آیا در عصر نبوی گشت ارشاد داشتیم یا نه باید گفت که گشت ارشاد یک ابزار است و در آن زمان یک روش دیگری داشتند و جامعه بسیط عصر نبوی اینگونه بوده که با تذکرهای عادی پیامبر خدا(ص) این مسئله حل میشده؛ ولی صرف مسئله بودن حجاب در عصر نبوی نشان میدهد که حجاب باید مسئله باشد و اگر الان حاکمیت برای آن برنامه ریزی میکند به خاطر این است که جامعه گسترده است و واردات فکری و اندیشه ای در جامعه به صورت انفجاری صورت میگیرد؛ بنابراین حکومت باید ورود کند وگرنه جامعه خراب میشود.
وی افزود: ما در تاریخ نداریم که صفویه اجباری ایجاد کرده باشد ولی این که آیا الان ما باید مثل صفویه عمل کنیم یک مسئله است و باید روی آن بحث کرد؛ هر زمانی برای خودش شأنی دارد و متناسب با شأن خودش و آسیب های موجود باید عمل کرد. آسیبهایی که امروز وجود دارد در عصر صفویه نبوده و در آن زمان رسانه ها کاره ای نبودند و جامعه بسته ای بود که ارتباط آنچنانی با جوامع دیگر نداشت.
استاد دانشگاه با بیان اینکه ناصرالدین شاه که به فرنگ می رود و نوع پوشش آنجا را می بیند، خوشش می آید می خواهد آن نوع پوشش و بی حجابی را در ایران اجرا کند، گفت: در عصر قاجار ارتباطات بازتر می شود و به تدریج کشف حجاب مطرح می شود.
وی خاطرنشان کرد: هر ملتی برای خود یک ویژگی دارد و من به هیچ عنوان قبول ندارم که باید مانند دیگران عمل کنیم بلکه ایران برای خودش یک هویت دارد و باید به گونه ای برنامه ریزی کند که اگر هویت مردم اسلامی است پس باید برنامههای اسلامی در آن پیاده شود.
طیبی افزود: در دوره قاجار تا قبل از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ وقتی نویسندگان غربی به حجاب زنان می پردازند به پوشش حداکثری زنان اشاره می کنند بهگونهای که در زمان آقامحمد شاه قاجار و فتحعلی شاه زنان همچنان چادر سفید سر می کردند و روبنده داشتند ولی چادر زنان ایرانی در هنگام خروج از خانه چادر نخی سفید بوده که دامنش گرد بود مانند چادرهای امروزی ما که رنگش سیاه است و یک روبند پارچه یا نخی که با دو قلاب کوچک به روسری می بستند، همچنین شلوارهایی داشتند که به جوراب وصل بوده که به آن چاقچور می گفتند و چکمههای بلند به پا می کردند که نشان می دهد پوشش حداکثری بوده است.
سفرهای ناصرالدینشاه به اروپا انقلاب عظیمی را در لباس زنان به وجود آورد
وی گفت: از بعد از سفر ناصرالدینشاه زنان دربار ناصرالدینشاه شروع به پوشیدن لباسهایی می کنند که رنگش تا آن زمان رواج نداشته مانند رنگهای قرمز و سبز و بعد به بیرون درز پیدا می کند؛ زنان درباری و زنانی که وضع مالیشان خوب بود شروع به کم کردن لباسهایشان می کنند و محدوده پوششان کمتر می شود؛ طبق اظهارات دکتر ویلز در ابتدای حکومت ناصرالدینشاه زنان چادر آبی و چاقچور داشتند و روبند بر صورت می انداختند ولی بعدها هم چاقچور برداشته شد و هم رنگها تغییر کرد سپس میزان پوشش زنان کمتر شد. به گفته دکتر ویلز سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا انقلاب عظیمی را در لباس زنان به وجود آورد و به طرف نوع پوشش اروپاییان رفتند و باعث شد که خود به خود زمینه برای بعضی از کشف حجابها فراهم شود.
مدیر دانشنامه زن مسلمان ادامه داد: در زمان قاجار ما یک کشف حجاب از قرةالعین داریم که اصلاً سازمانی و گروهی نیست و خانمی است که علاقه به بابیت پیدا میک ند، بعد به دنبال این علاقه حرکتهایی انجام می دهد از جمله کشف حجابی که صورت گرفت.
وی افزود: در دوره پهلوی هم به خاطر مراودات زیاد با کشورهای اروپایی و هم تفکری که رضاخان داشته مسئله حجاب سطحش پایین می آید؛ در سال ۱۳۰۷ در افغانستان کشف حجاب می شود و امان الله خان همسر و دخترانش را با تعدادی از خانمها وارد ایران میکنند و در همان زمان مسئله این که در ایران هم کشف حجاب صورت بگیرد کلید میخورد و رضاخان خیلی تلاش میکند ولی یک چیز مانعش میشود و آن این است که علمای اسلامی در ایران شروع به نوشتن کتاب، مقاله و اعتراض به اینکه چرا حجاب و حیا برداشته میشود، می کنند.
طیبی گفت: سال ۱۳۰۷ کشف حجاب افغانستان بود؛ بنا بود در همان سال در ایران هم کشف حجاب صورت گیرد و اسناد نشان میدهد که تمام تلاششان را کردند ولی موفق نشدند تا ۱۳۱۴ یعنی ۷ سال فعالیت علما کشف حجاب را به تعویق انداخت. ولی در این سال رضاخان کشف حجاب را اعلام کرد و عدهای پذیرفتند و عدهای هم نپذیرفتند تا اینکه زمان محمدرضا شاه پهلوی رسید که علما نامه می نویسند که چرا شما این قدر فشار روی مردم می گذارید و به او توصیه کردند که حکومت فرو می پاشد و مردم را اینقدر اذیت نکنید. به دنبال آن قانون کشف حجاب برداشته می شود و به مردم می گویند که آزاد هستید و مردم انتخاب کردند و با حجاب بودند و عدهای هم از بی حجابی خوششان آمده بود و بی حجاب ماندند.
تمام تلاش محمدرضا پهلوی این بود که بی حجابی را مساوی با آزادی قرار دهد
وی ابراز کرد: رضاخان با زور حجاب را از سر مردم بر می داشت ولی محمدرضا شاه با تبلیغات حجاب را از سر مردم برداشت و از کانون پرورش فکری استفاده می کرد. همچنین کتاب هایی می نوشتند و فیلم هایی تولید میکردند و در ادارات و مدارس برنامه هایی داشتند و تمام تلاششان این بود که در مدارس و واحدهای درسی بی حجابی را با آزادی کنار هم قرار دهند.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: انسانها آزادی را دوست دارند ولی وقتی بگویی بی حجابی یعنی آزادی یک غلط فاحش و مغالطه است زیرا یا آزادی را نفهمیدهاید یا حجاب را نفهمیده اید. اگر کسی آزادی را درست معنی کند با یلگی و بی بند و باری تفاوت دارد، آزادی به روح هم بر می گردد ولی آنها آزادی را در کنار بی حجابی قرار دادند و گفتند هر چه بی حجاب تر یعنی آزادتر!!
حجاب مساوی با آزادی است
وی با بیان اینکه در دوره پهلوی دوم بی حجابی را به آزادی معنی می کردند در حالی که دقیقاً نقطه مقابل آن درست بوده و حجاب مساوی با آزادی است، افزود: وقتی فردی بی حجاب می شود دیگر اسیر تن و پوشش خود است و مدام باید وقت و عمر خود را روی این قضایا بگذارد.
طیبی گفت: در طول تاریخ و مخصوصاً در صد سال اخیر خیلی تلاش کردند که آزادی را با بی حجابی پیوند دهند و این اصلاً قابل پذیرش نیست و با ادله عقلی و حسی و تجربی قابل اثبات است.
وی با بیان اینکه برخی افرادی که از بیرون به انقلاب اسلامی نگاه میکنند انقلاب اسلامی را انقلاب حجاب میدانند، افزود: خانم دلال عباس لبنانی میگوید آنچه من در ایران دیدم این بود که چیزی که باعث شد انقلاب صورت گیرد مسأله حجاب بود ولی من می گویم حجاب یک نشانه بارز و شفاف و قابل مشاهدهای است که یک جامعه خود را به عنوان جامعه اسلامی معرفی کند.
انتهای پیام