خبرگزاری حوزه | کتاب ارزشمند «مبارزه با نفس» یا «جهاد اکبر» که جمعآوری و تألیفی از مجموعه سخنرانیهای مختلف و گوناگون بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (قدسسره) در نجف اشرف و در میان محصلین علوم دینی میباشد، در عین اختصار دارای مطالبی ارزشمند، تکاندهنده و درسآموز است.
مطالعه این کتاب برای همه، خصوصا طلاب علوم دینیه در عین ضرورت، بسیار شیرین و قابل تأمل است.
بیشک این موارد که به ذوق شخصی جدا شده است در حکم مرواریدهایی کوچک از اقیانوسی متلاطم است که گرچه شایسته است به تمام کتاب توجه شده و مطالعه گردد! اما به رسم: «آب دریا را اگر نتوان کشید // گر به قدر تشنگی باید چشید» بخشهایی از عبارات این اثر ارزشمند که حقیقتا جای تامل و دقت دارد مورد نظر قرار میگیرد، امید است این مختصر علاوه بر اثرگذاری، مشوّق برای مطالعه تمام کتاب و آثار این چنینی باشد!
دقایقی مهمان کلام امام امت شویم:
۱) از شما توقع است که وقتی از مرکز فقه رفتید، خود مهذب و ساخته شده باشید تا بتوانید مردم را بسازید و طبق آداب و دستورات اخلاقی اسلام، آنان را تربیت کنید. اما اگر خدای نخواسته در مرکز علم خود را اصلاح نکردید، به هر جا که بروید (العیاذبالله) مردم را منحرف ساخته، به اسلام و روحانیت بدبین خواهید کرد. ص ۲۳
۲) درد اینجا است: اگر مردم از شما عملی که بر خلاف انتظار است، مشاهده کنند از دین منحرف میشوند، از روحانیت بر میگردند. نه از فرد، ایکاش از فرد بر میگشتند و به یک فرد بدبین میشدند. ...لکن اگر آخوندی عمل ناشایستهای انجام دهد نمیگویند فلان آخوند، منحرف است. گفته میشود: (آخوندها بدند) ص ۲۴
۳) اگر عالِمی منحرف شد ممکن است امتی را منحرف ساخته به عفونت بکشد و اگر عالِمی مهذب باشد، اخلاق و آداب اسلامی را رعایت نماید، جامعه را مهذب و هدایت میکند.
در بعض از شهرستانهائی که تابستانها به آنجا میرفتم میدیدم اهالی آن بسیار مؤدب به آداب شرع بودند، نکتهاش این بود که عالِم صالح و پرهیزگاری داشتند.
اگر عالِم ورع و درستکاری در یک جامعه یا شهر و استانی زندگی کند همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آنسامان میگردد اگرچه لفظاً تبلیغ و ارشاد نکند. ص ۲۶
۴) آنان که دینسازی کرده باعث گمراهی و انحراف جمعیت انبوهی شدهاند بیشترشان اهل علم بودهاند، بعضی از آنان در مراکز علم تحصیل کرده ریاضتها کشیدهاند.
رئیس یکی از فرق باطله در همین حوزههای ما تحصیل کرده است. لکن چون تحصیلاتش با تهذیب و تزکیه توأم نبوده، در راه خدا قدم بر نمیداشته، خبائث را از خود دور نساخته بود آنهمه رسوایی ببار آورده است. اگر انسان، خبائث را از نهادش بیرون نکند، هرچه درس بخواند و تحصیل نماید نه تنها فایدهای بر آن مترتب نمیشود بلکه ضررها دارد.
علم، وقتی در این مرکز خبیث وارد شد شاخ و برگ خبیث ببار آورده شجره خبیثه میشود. ص ۲۸
۵) اگر شما درس بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالِم شوید ولی باید بدانید که میان عالِم و مهذب خیلی فاصله است. مرحوم شیخ، استاد ما (رضواناللهتعالیعلیه) میفرمود: این که میگویند (ملا شدن جه آسان آدم شدن چه مشکل) صحیح نیست. باید گفت (ملا شدن چه مشکل ، آدم شدن محال است) ص ۲۸
۶) این اصطلاحات خشک اگر بدون تقوی و تهذیب نفس باشد هرچه بیشتر در ذهن انباشته گردد کبر و نخوت، در دائره نفس، بیشتر توسعه مییابد و عالم تیرهبختی که باد نخوت بر او چیره شده نمیتواند خود و جامعه را اصلاح نماید و جز زیان برای اسلام و مسلمین نتیجهای ببار نمیآورد و پس از سالها تحصیل علوم و صرف وجوه شرعی، برخورداری از حقوق و مزایای اسلامی سد راه پیشرفت اسلام و مسلمین میگردد و ملتها را گمراه و منحرف میسازد و ثمره این درسها، بحثها، و بودن در حوزهها، این میشود که نگذارد اسلام معرفی گردد، حقیقت قرآن به دنیا عرضه شود بلکه وجود او ممکن است مانع معرفت جامعه نسبت به اسلام و روحانیت گردد. ص ۲۹
۷) من نمی گویم درس نخوانید، تحصیل نکنید. باید توجه داشته باشید که اگر بخواهید عضو مفید و مؤثری برای اسلام و جامعه باشید، ملتی را رهبری کرده به اسلام متوجه سازید، از اساس اسلام دفاع کنید، لازم است پایه فقاهت را تحکیم کرده صاحبنظر باشید، اگر خدای نخواسته درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید، نمیتوانید از حقوق شرعی محصلین علوم اسلامی استفاده کنید. البته تحصیل علم لازم است منتهی همانطور که در مسائل فقهی و اصولی زحمت می کشید در راه اصلاح خود نیز کوشش کنید، هر قدمی که برای تحصیل علم بر می دارید قدمی هم برای کوبیدن خواستههای نفسانی، تقویت قوای روحانی، کسب مکارم اخلاق، تحصیل معنویات و تقوی بردارید. ص ۳۰
۸) شما به منظور هدفی عالی و مقدس که عبارت از خداشناسی و تهذیب نفس میباشد این علوم را فرا میگیرید و باید در صدد بدست آوردن ثمره و نتیجه کار خود باشید، برای رسیدن به مقصود اصلی و اساسی خود جدیت کنید. ص ۳۰
۹) شما وقتی وارد حوزه میشوید پیش از هر کار باید در صدد اصلاح خود باشید و مادامی که در حوزه بسر میبرید ضمن تحصیل باید نفس خود را تهذیب کنید، تا آنگاه که از حوزه بیرون رفتید در شهر و یا محلی رهبری ملتی را بر عهده گرفتید مردم از اعمال و کردار شما، از فضایل اخلاقی شما استفاده کنند، پند گیرند، اصلاح شوند. بکوشید پیش از آنکه وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید، مهذب سازید. ص ۳۰
۱۰) اگر اکنون که فارغ البال می باشید در مقام اصلاح و تهذیب نفس برنیایید، آن روز که اجتماع به شما روی آورد دیگر نمیتوانید خود را اصلاح نمایید. خیلی از چیزها است که انسان را بیچاره کرده از تهذیب و تحصیل باز میدارد. یکی از آنها برای بعضی همین ریش و عمامه است وقتی عمامه کمی بزرگ شد و ریش بلند گردید اگر مهذب نباشد از تحصیل باز میماند، مقید میگردد، مشکل است بتواند نفس امّاره را زیر پا گذارد و در درس کسی حاضر شود. شیخ طوسی «علیه الرحمة» در سن پنجاه و دوسالگی درس می رفته است، در صورتی که در سن بین بیست وسی بعضی از این کتابها را نوشته است، کتاب تهذیب را گویا در همین سن و سال به رشته تحریر در آورده و در پنجاه و دو سالگی در حوزه درس مرحوم سید مرتضی «علیه الرحمة» حاضر میشده که به آن مقام رسیده است. ص ۳۰ و ۳۱
۱۱) مواظب باشید مبادا پنجاه سال، بیشتر یا کمتر، در حوزهها با کد یمین و عرق جبین، جهنم کسب نمایید! باید به فکر باشید، در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید، استاد اخلاق برای خود معین نمایید، جلسه وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرو نمیتوان مهذب شد.
اگر حوزه ها همینطور از داشتن مربی خالی باشد، محکوم به فنا خواهد بود. ص ۳۱ و ۳۲
۱۲) چطور شد علم فقه و اصول به «مدرس» نیاز دارد؟ درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشته ای «متخصص» نمی گردد، فقیه و عالم نمیشود؟ لیکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیا و از لطیف ترین و دقیق ترین علوم است به تعلیم و تعلم» نیازی ندارد و خودرو و بدون «معلم» حاصل
میگردد؟!
کرارا شنیدهام سید جلیلی معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم «شیخ انصاری» بوده است. ص ۳۲
۱۳) طوری نباشد که از اول، نظر و هدف شما از تحصیل، گرفتن فلان مسند و بدست آوردن فلان مقام باشد، و بخواهید رئیس فلان «شهر» یا آقای فلان ده گردید. ممکن است به این خواستههای نفسانی و آرزوهای شیطانی برسید، ولی برای خود و جامعۀ اسلامی جز زیان و بدبختی چیزی کسب نکردهاید.
معاویه هم مدت مدیدی رئیس بود. ولی برای خود جز لعن و نفرت و عذاب آخرت بهره و نتیجه ای نگرفت. ص ۳۳
۱۴) لازم است خود را تهذیب کنید که وقتی رئیس جامعه یا طایفهای شدید، آنان را نیز تهذیب نمایید، برای اصلاح و ساختن جامعه قدم بردارید، هدف شما خدمت به اسلام و مسلمین باشد. اگر برای خدا قدم بردارید، خداوند متعال مقلب القلوب است، دلها را به شما متوجه میسازد: (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا)
شما در راه خدا زحمت بکشید، فداکاری کنید. خداوند شما را بی اجر نمی گذارد، اگر در این دنیا نشد در آخرت پاداش خواهد داد. اگر جزا و پاداش شما را در این عالم نداد چه بهتر، دنیا چیزی نیست، این هیاهوها و شخصیتها، چند روز دیگر به پایان میرسد و مانند خوابی از جلو چشم انسان میگذرد لکن اجر اخروی لایتناهی و تمام نشدنی خواهد بود. ص ۳۳
۱۵) ریشه تمام اختلافاتی که فاقد هدف مشخص و مقدسی باشد به حب دنیا برمی گردد و اگر در میان شما هم چنین اختلافی وجود دارد برای آنست که حب دنیا را از دل بیرون نکرده اید و از آنجا که منافع دنیا محدود میباشد هر یک برای بدست آوردن آن با دیگری به رقابت بر میخیزد. شما خواهان فلان مقامید دیگری نیز همان مقام را میخواهد، قهراً منجر به حسادت و برخورد میگردد. لیکن مردان خدا که حب دنیا را از دل بیرون کرده هدفی جز خدا ندارند هیچگاه با هم برخورد نداشته چنین مصائب و مفاسدی بیار نمی آورند. اگر تمام پیامبران الهی امروز در یک شهر گرد آیند هرگز با هم دوئیت و اختلاف نخواهند داشت زیرا هدف و مقصد یکی است، دلها همه متوجه به حق تعالی بوده از حب دنیا خالی است. ص ۳۷
۱۶) اگر اعمال و کردار شما، وضع زندگی و سلوک شما اینطور باشد که اکنون مشاهده میشود بترسید از اینکه خدای نخواسته از دنیا بروید و شیعه علی بن ابیطالب (علیهالسلام) نباشید، بترسید از اینکه موفق به توبه نگردید و از شفاعت آن حضرت بی نصیب بمانید. پیش از آنکه فرصت از دست برود چاره بیندیشید، از این اختلافات مبتذل و رسوا دست بردارید، این جبههگیریها و دوئیتها غلط است، مگر شما اهل دوملت هستید؟ مگر مذهب شما شعب مختلف دارد؟ چرا متنبه نمیشوید؟ چرا با یکدیگر صفا و صداقت و برادری ندارید؟ آخر چرا...؟! ص ۳۷
۱۷) این اختلافات خطرناک است، مفاسد جبران ناپذیری برآن مترتب می گردد، حوزهها را ساقط میگرداند، شما را در جامعه ضایع و بی آبرو می سازد، این دسته بندیها فقط به زیان شما تمام نمیشود، تنها برای شما آبروریزی بار نمی آورد بلکه به ضرر ابرو و حیثیت یک جامعه، یک ملت و به زیان اسلام تمام میگردد. اختلافات شما اگر مفاسدی بر آن مترتب شود گناهی نابخشودنی و در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی از بسیاری معاصی اعظم است برای اینکه جامعه را فاسد کرده، راه را برای نفوذ و سلطه دشمن هموار میسازد. ص ۳۷ و ۳۸
۱۸) شاید دستهای مرموزی برای برهم زدن حوزههای علمیه نفاق و اختلاف ایجاد کند و به وسائط مختلف تخم نفاق و شقاق بپاشد افکار را مسموم، و اذهان را مشوب کرده تکلیف شرعی درست کند و با این تکلیفهای شرعی در حوزهها فساد بر پا نماید تا بدینوسیله افرادی که برای آتیه اسلام مفیدند
ساقط گردند و نتوانند در آینده به اسلام و جامعه اسلامی خدمت کنند. ص ۳۸
۱۹) لازم است آگاه و هوشیار باشید، خود را بازی ندهید که تکلیف شرعی من چنین اقتضا میکند، وظیفه شرعی من چنین و چنان است، گاهی شیطان برای انسان تکالیف و وظایفی تعیین مینماید، گاهی هواها و خواسته های نفسانی به اسم وظیفه شرعی انسان را به کارهایی وا می دارد. این وظیفه شرعی نیست که کسی نسبت به مسلمانی اهانت کند، از برادر دینی بدگویی نماید، این حب دنیا و حب نفس است، این تلقینات شیطان است که انسان را به این روز سیاه مینشاند. این تخاصم، تخاصم اهل نار است (ان ذلک لحق تخاصم اهل النار) در جهنم نزاع و خصومت وجود دارد، اهل جهنم نزاع و دعوا میکنند، به هم پنجه میزنند. اگر شما بر سر دنیا دعوا دارید بدانید که برای خود جهنم تهیه میکنید و رو به جهنم میروید. امور اخروی دعوا ندارد، اهل آخرت با هم در صلح و صفا هستند، قلبهایشان مملو از محبت خدا و بندگان خدا است، محبت به خدا موجب محبت به کسانی است که به خدا ایمان دارند، محبت بندگان خدا همان ظل محبت خداوند است سایه محبتالله میباشد. ص ۳۸
۲۰) شما الان یک سنگ گرم را نمیتوانید دقیقهای میان کف دست نگهدارید. از آتش جهنم بپرهیزید، این آتشها را از حوزه ها از جامعه روحانیت بیرون بریزید، این اختلافها، نفاقها را از قلب خود دور کنید. با خلق خدا حسن سلوک داشته نیکو معاشرت کنید و با نظر عطوفت و مهربانی به آنان بنگرید البته با گناهکار بخاطر عصیان و طغیانش خوب نباشید و کار زشت و نادرست او را به رخش بکشید و او را از آن نهی کنید ولی از هرج و مرج، آشوب و بلوا، خود را بر حذر دارید؛ با بندگان خوب و صالح خدا نیکی کنید، آنان را که عالمند بخاطر علمشان، کسانی را که در صراط هدایتند، بخاطر اعمال نیکشان و آنان را که جاهل و نادانند چون بندگان خدایند احترام نمایید، خوشرفتاری کنید، مهربان باشید، صداقت و برادری داشته باشید، مهذب شوید؛ شما میخواهید جامعه ای را تهذیب و ارشاد کنید، کسی که نتواند خود را اصلاح و اداره کند چگونه می خواهد و می تواند دیگران را راهنمایی و اداره نماید؟ ص ۴۱ و ۴۲
۲۱) تا کی میخواهید در خواب غفلت بسر برید؟ و در فساد و تباهی غوطهور باشید؟ از خدا بترسید، از عواقب امور بپرهیزید، از خواب غفلت بیدار شوید، شما هنوز بیدار نشدهاید، هنوز قدم اول را بر نداشتهاید، قدم اول در سلوک یقظه است. ولی شما در خواب بسر می برید، چشمها باز و دلها در خواب فرو رفته است. ص ۵۵
۲۲) اگر دلها خواب آلوده، و قلبها بر اثر گناه سیاه و زنگ زده نمی بود، اینطور آسوده خاطر و بی تفاوت به اعمال و اقوال نادرست، ادامه نمی دادید، اگر قدری به امور اخروی، و عقبات هولناک آن فکر میکردید به تکالیف و مسئولیتهای سنگینی که بر دوش شماست بیشتر اهمیت میدادید. ص ۵۵
۲۳) شما اگر نیت خود را خالص کنید، عمل خود را صالح نمایید، حب نفس و حب جاه را از دل بیرون کنید، مقامات عالیه و درجات رفیعه برای شما تهیه و آماده میباشد، مقامی که برای بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده تمام دنیا و مافیها با آن جلوههای ساختگی در مقابل آن بقدر پشیزی ارزش ندارد. بکوشید به چنین مقامات عالیه برسید و اگر توانستید خود را بسازید و ترقی دهید تا آنجا که به این مقامات عالیه و درجات رفیعه هم بی اعتناء باشید و خدا را برای رسیدن به این امور عبادت نکنید بلکه چون سزاوار عبادت و کبریاییست او را بخوانید. و در مقابل او سجده کرده سر به خاک بسایید آنوقت است که حجب نور را پاره کرده به (معدن عظمت) دست یافتهاید، آیا شما با این اعمال و کرداری که دارید با این راهی که میروید به چنین مقامی میتوانید دست یابید؟ ص ۵۹
علی گلستانی
نظر شما