در چهارمین روز از چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در خانه جشنواره ۴ اثر سینمایی در خانه جشنواره به نمایش درآمد، اثر نخست به «دست ناپیدا» ساخته انسیه شاه حسینی مربوط میشود، این فیلم روایتی شریف از زنانی دارد که در ۸ سال دفاع مقدس به رزمندگان خدمت میکردند، در این فیلم زاویه جدید از جنگ را شاهد هستیم که در هیچ فیلم سینمایی بازگو نشده بود.
«دست ناپیدا» در کارنامه فیلمسازش نمره خوب محسوب میشود البته فیلم یک اثر درخشان سینمایی نیست، اما به واسطه بازگویی ناگفتههای جنگ با زبانی شاعرانه و زنانه اتفاقی خوب محسوب میشود، در این فیلم بازیها یک دست هستند چون انتخاب هنرمندان هم سطح برای جلوی دوربین و همچنین چهرههای ناشناخته اتفاق خوبی را در فیلم رقم زده، این فیلم سرشار از لحظههای درام است که کمتر در کارهای انسیه شاه حسینی شاهد آن بودیم.
دومین فیلم شب گذشته «میرو» به کارگردانی حسین ریگی نام داشت، این فیلم اثری شریف از فیلمسازی بود که با فیلم قبلی خود نشان داد به اقلیم سیستان علاقمند است، فیلم داستان پسری پر شر و شور است که به واسطه کارهایش آسایش را از خانواده سلب کرده و در سفری اجباری به جبهه میرود و این سفر از او آدمی دیگر میسازد، فیلم به هیچ وجه اسیر کلیشه نیست و شعار در آن جایی ندارد، چون کارگردان آنچه را باور و ایمان داشته در کارش لحاظ کرده است.
فیلم «میرو» قصهای روایت میکند که تا به حال در سینمای دفاع مقدس کمتر نمونه آن را شاهد بودهایم، چنین کارهایی نشان میدهد هنوز میتوان در حوزه سینمای دفاع مقدس اثر تولید کرد، کارگردانی ریگی قابل قبول و استاندارد است، بازیها از جنس واقعیت است به ویژه که همه هنرمندان بومی هستند، این کار در صورت تبلیغات مناسب میتواند مخاطب خوبی در اکران داشته باشد.
فیلم سینمایی «آغوش باز» ساخته بهروز شعیبی یک اثر اجتماعی و خانوادگی است، در این فیلم شعیبی برای اولین بار با تهیهکننده بخش خصوصی همکاری داشته و برای همین فیلم اخیر او را میتوان کاری متفاوت با دیگر آثار او دانست، فیلم داستان سه خانواده است که در آن روابط همسران با یکدیگر و همچنین با فرزندان ترسیم میشود، فیلم ادای دینی به مقام مادر است.
بهروز شعیبی در این کار همانند دیگر آثار خود به مفاهیم دینی نیز توجه داشته، اما در ساخته اخیر او ما نگاه حرفهایتری را به این قبیل موضوعات در کارش میبینیم، زیرا موضوعات ارزشی حاکم در فیلم کاملاً به صورت مستتر بیان شده، درباره کارگردانی شعیبی پیشرفت قابل ملاحظهای در کار دیده میشود، در ضمن در این فیلم سینمایی بازیهای خوبی را هم شاهد هستیم، این کار به واسطه جنس داستان مطمئناً یکی از آثار پرفروش سال آینده خواهد بود.
آخرین فیلم شب چهارم، «ساعت جادویی» نام دارد، این کار یک انیمیشن نه چندان خوب است که نتوانسته به استانداردهای لازم نزدیک شود، داستان درباره کودکی است که به واسطه یک ساعت جادویی در زمان سفر کرده و به مشهد دوران رضاخانی میرود، در این قصه به صورت غیر مستقیم واقعه مسجد گوهرشاد را هم شاهد خواهیم بود، این انیمیشن به لحاظ گرافیکی کاری ضعیف است که در قیاس با آثاری چون «بچه زرنگ» یا «پسر دلفینی» جذابیت ندارد.
در بحث پرداختن به موضوعات دینی نیز کلامی که انیمیشن برای کارش انتخاب کرده بسیار مستقیم و نامانوس است برای همین کودک نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند، این اثر مطمئنا تنها برای نمایش در جشنوارههای دولتی تولید شده و مخاطبی در سینما نخواهد داشت.
انتهای پیام.