به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، در آخرین روز چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، ۳ فیلم سینمایی روی پرده خانه جشنواره رفتند، فیلم اول «احمد» به کارگردانی امیر عباس ربیعی یک اثر کاملاً تراژیک و حماسی بود که در آن برشی از زندگی سردار شهید احمد کاظمی را شاهد هستیم، قصه فیلم درباره ساعات اولیهای زلزله بم است که سردار کاظمی مامور میشود به آنجا برود، اما در آنجا او با اتفاقاتی روبرو میشود که بر درام کار میافزاید.
فیلم یک اثر کاملاً سینمایی است که قدمی رو به جلو برای کارگردانش محسوب میشود، امیر عباس ربیعی به واسطه "احمد" نشان داد سینما را به معنای واقعی میشناسد و در کارش هیچگاه شعار و کلیشه جایی ندارد، نکته دیگر اینکه فیلم احمد مخاطب را تحت تاثیر خود قرار میدهد، گواه این ادعا را در زمان نمایش این فیلم در خانه جشنواره به خوبی شاهد بودیم.
درباره بازیهای فیلم احمد باید امتیاز بسیار بالایی به تمام نقشها داد، شخصیت پردازی به شکل خوبی مورد توجه قرار گرفته، سردار کاظمی واقعی و قابل باور است و نقشهای مکمل نیز به خوبی پرداخته شدند و هیچ کدام از آنها تیپ نیستند، ریتم کار مناسب بوده اما بهتر است برای اکران عمومی کمی از زمان آن کاسته شود، این کار سینمایی واقعهای را تصویر میکند که در تاریخ این سرزمین از آن به عنوان تراژدی نام میبرند.
«پرویز خان» نخستین ساخته علی ثقفی فیلمی ورزشی است که در آن رگههایی از دفاع مقدس را هم مشاهده میکنیم، فیلم برشی از زندگی پرویز دهداری را مورد توجه قرار میدهد.
فیلم در بهترین حالت نمره متوسط میگیرد، «پرویز خان» در بحث فیلمنامه شخصیت پردازی درستی پیرامون تمامی کاراکترها ندارد و تنها به پرویز دهداری پرداخته است، در ضمن نگاه به دهداری کاملاً یک طرفه بوده و به دیگر شخصیتهای نگاهی منصفانه ندارد.
کارگردانی «پرویز خان» بسیار معمولی است و امتیاز جدی را نمیتوان برای کارگردان لحاظ کرد، برشهایی که از فیلم پیرامون جنگ میبینیم بیشتر شبیه کاریکاتور است به ویژه سکانسی که رزمندگان قبل عملیات مشغول گوش دادن به مسابقه فوتبال هستند، این امر نشان میدهد که کارگردان این فیلم سینمایی درکی از جبهه و رزمندگان ندارد، صحنههای ورزشی فیلم نیز به هیچ وجه خوب از کار در نیامده و جالب است برخی از بازیکنان تیم کویت میانسال بودند، انتخاب بازیکنان تیم فوتبال کشورمان و همچنین تیم فوتبال کویت به اندازهای نامطلوب است که در مواقعی خنده تماشاگران را در پی دارد.
فیلم «شور عاشقی» ساخته داریوش یاری درباره کاروان اسرای کربلاست که از کوفه تا شام حرکت میکنند و سلما زنی است که مامور میشود تا رسانه کاروان اسرای کربلا و حضرت زینب (س) باشد و با آگاهی دادن آدمهایی که توسط شمر و ماموران فریب خوردهاند را روشن کند، در حقیقت این زن کار آگاهی سازی را انجام میدهد تا نگذارد جای جلاد و شهید عوض شود و حقیقت بار دیگر گم شود، او که پرچم یا حسین (ع) را بلند کرده و در پیشاپیش کاروان حضرت زینب (س) حرکت میکند خودش نیز یکی از یاران کربلا میشود.
«شور عاشقی» دغدغه و حرف مهمی دارد، برش مهمی از تاریخ کربلا را میخواهد روایت کند و تلاش فیلمساز برای الگوبرداری از فیلمنامه «روز واقعه» بهرام بیضایی و زاویه سوم شخص برای نشان دادن مصائب اهل بیت پیامبر نشان از هوشمندی فیلمساز دارد، اما همه این دغدغهها و هوشمندیها در روایت نتوانست آنطور که باید در تصویر خودش را نشان دهد و فیلم در حد و اندازه آثار تلویزیونی مناسبتی باقی میماند، این فیلم نتوانسته شخصیت پردازی خوبی داشته باشد و تلاشی ناموفق در پرداختن به واقعه عاشورا است.
انتهای پیام. /
نظر شما